بیان قصص انبیاء در قرآن برای الگوبرداری ماست

بیان قصص انبیاء در قرآن برای الگوبرداری ماست
خبرگزاری مهر
خبرگزاری مهر - ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۹

به گزارش خبرنگار مهر، آیت الله سید محمدتقی مدرسی از مراجع تقلید شیعیان در کربلای معلی شب گذشته جمعه ۲۶ اردیبهشت ماه در ادامه جلسات تفسیر سوره ابراهیم که به صورت مجازی از شبکه‌های اجتماعی دفتر معظم له از کربلا پخش شد، با اشاره به فواید وجود پیامبران گفت: وجود مقدس انبیا، اولیاءالله و صدیقین از نعمت‌های بزرگ خداوند سبحان و تعالی به ما بشر است. این نعمت‌ها از همان نعمت‌هایی است که خداوند در قرآن می‌فرماید: «وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لَا

تُحْصُوهَا
»، آیه ۱۸ سوره نحل: و اگر بخواهید که نعمت‌های خدا را شماره کنید هرگز نتوانید. ما حتی توان شمارش نعمت‌های خداوند را نداریم و این نعمت‌ها دارای تنوع و ابعاد مختلفی است.

پیامبران واسطه فیض و وسیله ارتباط و توسل با خدا

وی ادامه داد: نعمت وجود پیامبران فواید زیادی برای بشر دارد که در اینجا فقط دو فایده آن بیان می‌شود. یکی از فواید نعمت وجود پیامبران این است که انبیا واسطه فیض و وسیله ارتباط ما با خدا هستند. وقتی که با مشکلات روبرو می‌شوید و یا در کاری گیر می‌کنید، همانگونه که به وسیله اسماءالله به خداوند متوسل می‌شوید، به وسیله پیامبران هم می‌توان به خداوند متوسل شد.

"این نعمت‌ها از همان نعمت‌هایی است که خداوند در قرآن می‌فرماید: «وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لَاتُحْصُوهَا»، آیه ۱۸ سوره نحل: و اگر بخواهید که نعمت‌های خدا را شماره کنید هرگز نتوانید"در سوره منافقین هم ذکر شده که خداوند می‌فرماید: «وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ

تَعَالَوْا

یَسْتَغْفِرْ

لَکُمْ
رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا

رُءُوسَهُمْ

وَرَأَیْتَهُمْ

یَصُدُّونَ
وَهُمْ مُسْتَکْبِرُونَ»، آیه ۵ سوره منافقین: و هر گاه به آنها گویند: بیایید تا رسول خدا برای شما (از حق) آمرزش طلبد سر بپیچند و بنگری که با تکبر و نخوت (از حق) روی می‌گردانند.

این مرجع تقلید گفت: در این آیه خداوند وسیله آمرزش را پیامبر (ص) بیان نموده است، اما منافقین از این کار سرپیچی می‌کنند. یکی از صفات منافقین این است که آنها نمی‌خواهند نسبت به پیامبران و پیامبر اکرم (ص) کرنش و اطاعت کنند، سعی می‌کنند که یاغی باشند و وقتی می‌گویند: بیایید نزد پیغمبر اکرم (ص) تا برای شما استغفار کند، می‌گویند: نمی

آییم
؛ ما خودمان استغفار می‌کنیم. متأسفانه هنوز هم روحیه کبر و غرور در خیلی‌ها وجود دارد و نمی‌خواهند به پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) متوسل شوند. بنابراین یکی از فواید عظمی وجود انبیا و پیامبران همین واسطه ارتباط و توسل ما با خدا است.

پیامبران الگویی برای بشر / لزوم اطاعت کردن از پیامبران و ادامه دادن راه آنها

آیت الله مدرسی به دیگر فایده وجود پیامبران اشاره و بیان کرد: یکی دیگر از فواید عظمی پیامبران این است که آنها را الگو خود قرار داده و از آنها عبرت بگیریم. خداوند درباره رسول الله (ص) در قرآن می‌فرماید: «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ

فِی
رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ

حَسَنَةٌ
»، آیه ۲۱ سوره احزاب: یقیناً برای شما در [روش و رفتار] پیامبر خدا الگوی نیکویی است.

وی ادامه داد: پس همه پیامبران الگو هستند.

پیامبران ضمن اینکه نبوت و رسالت دارند، امام هم هستند؛ به این معنا که باید در راه و دنبال آنها حرکت کنید، هر چند هیچ وقت نمی‌توانید به مرتبه اعلی که آنها رسیده اند، برسید اما می‌توانید در این راه به آنها نزدیک شده و به جایی برسید که پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «سَلْمانُ مِنّا أَهْلَ

الْبَیْتِ
» سلمان، از ما اهل بیت است. همچنین روایتی هم از حضرت صادق (ع) آمده است که اگر شما اطاعت کنید، شما از ما هستید.

نتیجه اطاعت از انبیا و اولیا الهی

آیت الله مدرسی اظهار کرد: و اگر اطاعت انبیا و اولیا خدا را نمودید، با آنها محشور می‌شوید. خداوند در این باره می‌فرماید: «وَمَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ

فَأُولَٰئِکَ

مَعَ
الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ

وَالصِّدِّیقِینَ

وَالشُّهَدَاءِ

وَالصَّالِحِینَ
ۚ وَحَسُنَ

أُولَٰئِکَ

رَفِیقًا
»، آیه ۶۹ سوره نساء: و آنان که اطاعت خدا و رسول کنند البته با کسانی که خدا به آن‌ها لطف فرموده یعنی با پیغمبران و صدّیقان و شهیدان و نیکوکاران محشور خواهند شد، و اینان نیکو رفیقانی هستند. شاید هم درجه آنها نباشید که این بحث دیگری است، اما در آن درجات عالی به یک مقامی می‌رسید و با آنها محشور می‌شوید.

هدایت پیامبران برای هدایت نمودن ما و لزوم پیروی و از اطاعت از آنها

مؤلف تفسیر هدایت با اشاره به علت هدایت پیامبران گفت: خداوند سبحان و تعالی در سوره انعام قصه ابراهیم، اسماعیل، یعقوب، نوح، داوود، ایوب، موسی، هارون، زکریا، یحیی، عیسی و الیاس را بیان می‌کند و می‌فرماید: «وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ

وَیَعْقُوبَ
ۚ کُلًّا هَدَیْنَا ۚ وَنُوحًا

هَدَیْنَا
مِنْ قَبْلُ ۖ وَمِنْ

ذُرِّیَّتِهِ
دَاوُودَ وَسُلَیْمَانَ

وَأَیُّوبَ

وَیُوسُفَ

وَمُوسَیٰ

وَهَارُونَ
ۚ وَکَذَٰلِکَ

نَجْزِی

الْمُحْسِنِینَ
»، آیه ۸۴ سوره انعام: و ما به ابراهیم، اسحاق و یعقوب را عطا کردیم و همه را به راه راست بداشتیم و نوح را پیش از ابراهیم و فرزندانش داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون را هدایت نمودیم و این چنین نیکوکاران را پاداش می‌دهیم.

وی ادامه داد: بعد از بیان قصه این پیامبران در آیه ۹۰ همین سوره می‌فرماید: «أُولَٰئِکَ الَّذِینَ هَدَی اللَّهُ»، آیه ۹۰ سوره انعام: آنها کسانی بودند که خدا خود آنها را هدایت نمود، خدا اینها را هدایت کرد. خداوند پیامبران را هدایت نمود تا هم خودشان هدایت شوند و هم اینکه در مسیر رسیدن به خدا ما را هم رهبری و هدایت کنند.

"یکی از فواید نعمت وجود پیامبران این است که انبیا واسطه فیض و وسیله ارتباط ما با خدا هستند"و در ادامه همین آیه خداوند به ما هم دستور می‌دهد که دنباله روی آنها باشیم و می‌فرماید: «فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ»، آیه ۹۰ سوره انعام: تو نیز از راه آنها پیروی نما.

این مفسر قرآن افزود: این نکته مهمی است که اگر امام یا پیامبر این کار را کردند، بعضی‌ها می‌گویند: خوب آنها چون امام یا پیامبر بودند انجام داده اند، اما خداوند آنها را هم مثل بشر و از بشر خلق کرده که کسی نتواند بگوید آنها مثل ما نبودند که این کارها را انجام می‌دهند. بعد از ذکر تمام این انبیایی که در این مجموعه آیات سوره انعام ذکر شده اند، خدا به ما می‌گوید: باید به نوری که آنها در حرکت خود ایجاد کردند و عبرتی که به ما دادند، شما هم باید دنبال آنها و راه آنها بروید و به آنها اقتدا کنید تا شما هم هدایت شوید. بنابراین ما این دو وظیفه را نسبت به انبیا و پیامبران داریم که دنباله روی راه آنها بوده و از آنها اطاعت کنیم و زندگی آنها را هم الگوی خود قرار دهیم.

علت بیان مکرر داستان و قصه پیامبران در قرآن

این مفسر قرآنی با اشاره به علت بیان قصص پیامبران در قرآن اظهار کرد: اینکه قرآن قصه انبیا را مکرر بیان می‌کند، صفات آنها را ذکر می‌کند، آن فداکاری‌های آنها را می‌گوید، آن از خود گذشتگی آن‌ها را بیان می‌کند، برای این است که ما هم از آنها الگو بگیریم و در این جهت حرکت کنیم. نسبت به قصه حضرت ابراهیم (ع) در این سوره و قصه‌های مشابه آن که در قرآن آمده باید سعی و کوشش کنید که هر کس به قدر حوصله، قدرت و کوشش خودش از آنها پیروی کند.

ماجرای گذاشتن هاجر و اسماعیل در بیابان‌های مکه

آیت الله مدرسی با اشاره به ماجرای گذاشتن هاجر و اسماعیل در بیابان‌های مکه بیان کرد: حضرت ابراهیم (ع) که این سوره مبارکه به اسم ایشان است خداوند قصه ایشان را بیان می‌کند منجمله در این آیه که جریان حضرت هاجر و حضرت اسماعیل (ع) بیان شده است. حضرت ابراهیم (ع) در ابتدا همسری داشتند که از همسرشان بچه دار نمی‌شدند و همسر ایشان گفت: من کنیزی دارم که این را به تو هدیه می‌دهم، شاید از او خدا پسری به تو بدهد و همین طور هم شد.

وقتی خداوند به این کنیز پسری داد که اسماعیل بود، مفسرین نوشته اند هر چند خدا خودش عالم است که جریان چه بوده اما چنین نوشته اند که همسر اول حضرت ابراهیم (ع) چون خودش اولاد نداشت، ناراحت شد و گفت من نمی‌توانم یک جا با هم با این زن زندگی کنم و از نظر روانی سختم است.

وی ادامه داد: خدا به حضرت ابراهیم وحی نمود که او به تو خدمت کرده پس حرف او را گوش کن؛ و حضرت ابراهیم (ع) گفتن: آنها را کجا ببرم؟ که خدا فرمود آنها را کنار خانه من ببر. جبرائیل هم نازل شد و آنها راه افتادند و جبرائیل هم جلوی آنها حرکت می‌کرد و ابراهیم (ع) و هاجر که یک زن جوان بود با بچه شیرخوار به دنبال او حرکت کردند. هر جا خوش آب و هوا بود، ابراهیم (ع) می‌گفت که اینجا آنها را بگذاریم که جبرائیل می‌گفت: نه هنوز راه است تا اینکه به سرزمین مکه که در یک وادی خشک و بی آب و علف بود که در گودالی که اطراف آن کوه بود، واقع شده بود، رسیدند. جبرائیل گفت: آنها را باید اینجا بگذاری و ابراهیم (ع) هم که مطیع و مخلص بود، سریع اطاعت کرد و تسلیم مطلق خدا شد.

این مفسر قرآن افزود: ابراهیم (ع) که می‌توانست یک انسان ظلوم و کفار باشد، اما یک انسان از همه جهات خدایی بود که همه وجودش خدایی است و اطاعت دستور خدا را نمود و به هاجر و اسماعیل گفت: اینجا بنشینید و آنها هم نشستند، یک مقدار آب هم در مشک بود و به آنها داد، بعد گفت: من رفتم گفت و شما را در این بیابان به خدا سپردم.

دعای برای آنها / لحظه استجابت دعا

وی ادامه داد: وقتی از آنها دور شد و همین که می‌خواست در یک مسیری بپیچد که دیگر آنها را نمی‌توانست ببینید، آنجا حضرت ابراهیم (ع) برای آنها دعا کرد. این نکته خیلی مهم است که چه زمانی دعا کنیم؟ دعا زمانی به اجابت می‌رسد که انسان به حالت اضطرار رسیده و از خود بی خود شده و توجه جدی به خدا دارد.

درخواست امنیت شهر مکه

آیت الله مدرسی به اولین درخواست حضرت ابراهیم (ع) بعد از گذاشتن هاجر و اسماعیل در آن بیابان اشاره و گفت: حضرت ابراهیم (ع) وقتی هاجر و اسماعیل را در آن بیان می‌گذارد از خدا درخواست می‌کند و می‌گوید: «رَبِّ اجْعَلْ

هَذَا

الْبَلَدَ

آمِنًا
» حضرت دعا می‌کنند که خدایا این شهر مکه را امن کن.

"وقتی که با مشکلات روبرو می‌شوید و یا در کاری گیر می‌کنید، همانگونه که به وسیله اسماءالله به خداوند متوسل می‌شوید، به وسیله پیامبران هم می‌توان به خداوند متوسل شد"امنیت از همه چیز مهم‌تر است، اساساً مردم جایی زندگی می‌کنند که آنجا امنیت باشد. خوراک همه جا پیدا می‌شود، اما کسی که می‌خواهد یک جا مستقر شود و تمدن خود را رشد دهد احتیاج به امنیت دارد.

وی ادامه داد: مکه تا حالا به غیر از چند مورد تا کنون همیشه امنیت در آن بوده است، نه تنها برای انسان بلکه برای حیوانات همه مکه شهر ایمنی بوده است. گاهی وقت‌ها یک کسی چند نفر را کشته و وقتی به مکه رفته کسی به او تعرض نکرده یا اینکه گاهی وقت‌ها حیوانات از دست بنی آدم و شکارچیان به مکه فرار می‌کردند و در آنجا کسی به آنها تعرض نمی‌کرد.

درخواست حفظ ذریه از بت پرستی و گمراهی

این مرجع تقلید اظهار کرد: درخواست دیگر حضرت ابراهیم (ع) در پایان این آیه آمده که می‌فرماید: «وَاجْنُبْنِی وَبَنِیَّ أَنْ

نَعْبُدَ

الْأَصْنَامَ
» ما می‌خواهیم جایی برویم که فقط خدا را عبادت کنیم و بت‌ها را عبادت نکنیم. بعضی از مفسرین نوشته اند که اولاد ابراهیم هیچ کدام بت‌ها را عبادت نکردند ولی در آیه بعد اشاره‌ای هست که بعضی از آنها نا خلف شدند. در اینجا حضرت از خدا درخواست می‌کند که خدایا دست ما را بگیر و کمک کن به ما عصمتی بده که سمت بت پرستی نرویم.

وی گفت: حالا این «أَصْنَامَ» چه هستند؟ که در آیه بعد می‌فرماید: «رَبِّ إِنَّهُنَّ

أَضْلَلْنَ
کَثِیرًا مِنَ النَّاسِ» ممکن است گاهی این «أَصْنَامَ» یک تخته چوب یا یک تکه سنگ باشد که آن را بت نموده اند و می‌پرستند و یا اینکه این «أَصْنَامَ» یک انسان باشد که مدعی الوهیت شده و یا مدعی نیست ولی در عمل خودش را جای خدا قرار داده و مردم را فریب می‌دهد و مردم را گمراه می‌کند.

این مهم است که انسان در جایی که همه گمراه شدند، این دعا را کند که خدا او را از گمراهی حفظ کند که گمراه نشود.

اهل بهشت بودن تابعین نه ذریه

آیت الله مدرسی بیان کرد: در آیه بعد حضرت ابراهیم (ع) چنین درخواست می‌کند و می‌فرماید: «فَمَنْ تَبِعَنِی فَإِنَّهُ مِنِّی» خدایا اگر کسی از من پیروی کرد، او از من است. به این مفهوم که یک عده خیال می‌کردند چون از ذریه ابراهیم (ع) هستند بهشتی هستند، نه این نیست کسی که تابع ابراهیم (ع) است چه از ذریه او باشد و چه نباشد، اهل بهشت است و در پایان این آیه می‌فرماید: «وَمَنْ عَصَانِی فَإِنَّکَ غَفُورٌ رَحِیمٌ» و اگر کسی هم نافرمانی کرد، تو آمرزنده و مهربان هستی. خیلی با لطف و محبت ابراهیم (ع) دعا کرد و نگفت اگر کسی مرا عصیان کرد به آتش جهنم بینداز.

منابع خبر

اخبار مرتبط