کرونا بشریت را در معرض نابودی یا گذار به تمدنی جدید قرار داده است؟

آر اف آی - ۲ فروردین ۱۳۹۹

تبلیغ بازرگانی

تأکید رئیس جمهوری فرانسه اعترافی، خواسته یا ناخواسته، به شکست تمام سیاست هایی بود که طی دهه های گذشته به نام جهانی شدن، از میان رفتن مرزهای ملی و سلطۀ پول در جزئی ترین امور و مناسبات اجتماعی، بنیادهای مهمترین ثمرات دولت رفاه - از نظام بهداشت و درمان گرفته تا آموزش و پرورش و کار – را چه در فرانسه چه در سایر کشورهای اروپایی آماج حملات منظم قرار داده اند.

گسترش جهانی ویروس کرونا پیش از هر چیز شکنندگی سخنان مدافعان سرسخت جهانی شدن نئولیبرال را نیز نشان داد که در نخستین واکنش خود به شیوع این بیماری، تمام مرزهای خود را بسته و به افراطی ترین گفتارهای ملی گرایانه علیه دیگر ملت ها و حتا محرومترین گروه های اجتماعی، نظیر مهاجران، آوارگان و بی خانمان هایی روی آوردند که برای "منزوی" تر و قرنطینه کردن خود جز سقف آسمان پناهگاه دیگری ندارند.

حتا در درون اتحادیۀ اروپا مرزهای گذشته از نو احیاء شد خاصه در دوره ای که اروپا بیش از هر وقت به همبستگی و یک کاسه کردن همۀ امکانات علمی، پزشکی و مالی خود برای مقابله با ویروس مرگبار کرونا احتیاج دارد که اتفاقاً هرگونه مرز و مانعی را به سهولت پشت سر می نهد.

تأکید رئیس جمهوری فرانسه بر ضرورت صیانت از دولت رفاه در عین حال گویای سرگشتگی غالب رهبران کشورهای اروپایی در مواجهه با یک وضعیت استثنایی جنگی است.   

از دهۀ ١٩٨٠ دولت های پیاپی در فرانسه – صرف نظر از صبغۀ سیاسی آنها – با پیروی از نسخه های اقتصادی نئولیبرال، با خصوصی کردن های گسترده، تضعیف پیوستۀ قوانین و قراردادهای کار، پایه های دولت رفاه را – که طی دهه ها ثروت، آبادانی، آزادی و صلح اجتماعی را تأمین کرده بودند – فرسوده ساخته و در امان از تهاجم منظم اجبارهای پول و سرمایه نگذاشتند. در فرانسه در نتیجۀ این اجبارها تنها هفده هزار تخت بیمارستان طی سال های اخیر از بین رفت و کلیه مراکز درمانی با کمبود منابع و امکانات روبرو شدند. هزاران پزشک و پرستار و کادر درمانی کشور مدت ها پیش از پیدایش و شیوع جهانی کرونا از خلال اعتصاب ها و اعتراض های سراسری نسبت به نابودی تدریجی یکی از استوارترین نظام های جهانی بهداشت و درمان در نتیجۀ خصوصی سازی های بی وقفه هشدار دادند و بسیاری از آنان ناگزیر از مهاجرت به کشورهای همجوار از جمله بلژیک و سوئیس شدند.

"در فرانسه در نتیجۀ این اجبارها تنها هفده هزار تخت بیمارستان طی سال های اخیر از بین رفت و کلیه مراکز درمانی با کمبود منابع و امکانات روبرو شدند"

مشابه همین سناریو در ابعادی بمراتب گسترده تر در ایتالیا به ویژه در سال های صدارت سیلویو برلوسکُنی روی داد که حاصل اش را امروز در شمار کشته شدگان و مبتلایان ویروس کرونا و شکنندگی و ضعف نظام درمان کشور در مقابله با این بیماری مشاهده می کنیم.

ویروس کرونا اکنون نشان می دهد که ارزش هایی که در روزگار سخت جان آدمیان را نجات می دهند نه پول و سرمایه، بلکه همبستگی و برابری است که از جمله نمادها و نهادهای ملموس آن از سال های ١٩٥٠ به این سو در اروپا دولت رفاه بوده و با اتکاء به آن پیشرفت های بی سابقه ای در حیطۀ حقوق شهروندی و بسط دموکراسی روی داده است. این تجربۀ همبستگی که در اصل واکنش سرمایه داری پیشرفتۀ غرب به (خطر) کمونیسم بود، بدون جنبش های کارگری و سوسیالیستی، اما، به منصۀ ظهور نمی رسید. 

بدتر حتا به موازات درهم شکستن مهمترین بنیاد حقوق شهروندی در غرب – یعنی دولت رفاه –، اجرای مهارگسیختۀ سیاست های نئولیبرال به ویژه از خلال توسعه و تشویق دایمی مصرف، از جمله مصرف بی حد انرژی سهم مهلکی در نابود کردن پایدار محیط زیست و کره زمین – یعنی اولین شرط بقاء و زیست مشترک انسان ها – داشته است.

اعتراض های اجتماعی در سراسر جهان از جمله جنبش "جلیقه زردها" طی سال ها و ماههای اخیر و همچنین هشدارهای بی وقفۀ دانشمندان، پزشکان و پژوهشگران علوم اجتماعی به انحاء مختلف خبر می دادند که ادامۀ وضع موجود، سلطۀ بی منازعۀ سرمشق نئولیبرال، ادامۀ زندگی اجتماعی را ناممکن ساخته و جامعۀ انسانی را به سوی پرتگاهی فاجعه بار رانده است.

جهان گستری ویروس کرونا که عارضۀ آشوب و زیر پا نهادن تمام مرزها و قواعد طبیعی و انسانی و نتیجۀ بهره کشی بی حد از طبیعت و انسان است تأمل دربارۀ سرمشق جامعۀ جایگزین را به یک ضرورت اضطراری تبدیل کرده است.

این فاجعه نشان می دهد که جامعه نمی تواند اسیر وعده های غیرقابل تحقق افسانۀ بازار خودگردان و "دست نامرئی" آن باشد که در اصل چیزی جز اعمال نفوذ لابی ها و قدرت های بزرگ اقتصادی نیست که کل سیاست ها و جهت گیری های ناظر بر زندگی میلیاردها انسان را رقم می زند.

چه بخواهیم چه نخواهیم، ویروس کرونا از هم اکنون کل شیوۀ تولید و مناسبات اجتماعی ای را که تا امروز مسلط و مصون از تغییر بوده، دگرگون ساخته است، هر چند هنوز در آغازه های این روند طولانی، نامعلوم و دردناک تغییر هستیم. اما، بدون انقلاب اطلاعاتی، بدون انقلاب انفورماتیک که از دهۀ ١٩٨٠ کل مناسبات تولیدی را تغییر داد، چنین دگردیسی ممکن نبوده و نخواهد بود.

سال ها پیش از این در ١٩٨٩ فیلسوف و نظریه پرداز فرانسوی-اتریشی، آندره گُرز، در اثر عمیق خود "دگردیسی های کار و جستجوی معنا"، ضمن نقد "عقلانیت" اقتصادی نئولیبرال به درستی پیش بینی کرده بود که این سرمشق اقتصادی و اجتماعی ما را – بشریت را - در آستانۀ فاجعه و یا - ناخواسته - در آستانۀ گریز از "عقلانیت اقتصادیِ" غیرانسانی و گذار به تمدنی جدید قرار داده است : تمدنی مبتنی بر ارزش های همبستگی و تعاون و صیانت از انسان و محیط زیست.

ویروس کرونا تمرکز نیروی کار در محیط های بسته و ثابت – در فابریک - را از هم اکنون زیر سئوال برده است. از این پس دست کم هشت میلیون فرانسوی همانند دیگر کشورهای پیشرفته خارج از محیط های شناخته شدۀ کار، در خانه ها یعنی در "انزوای اجتماعی" به فعالیت های حرفه ای  خود ادامه می دهند و این سرآغاز روند برگشت ناپذیر و بمراتب گسترده تری است که کل شیوۀ مسلط تولید شناخته شده– شیوۀ تولید سرمایه دارانه – را که از قرن پانزدهم تا امروز جریان داشته و به تبع کل سرمشق سنتی جامعۀ بورژوایی را دگرگون خواهد کرد. چه نشانه ای صریحتر از این هنگامی که فعالیت مزدی با "انزوای اجتماعی" آمیخته می شود، در حالی که تاکنون کار دستمزدی به عنوان مهمترین عامل "ادغام اجتماعی" افراد در جامعه معرفی شده است؟   

به مرور تدابیر موسوم به "انزوای اجتماعی" شامل کارگران ساختمانی و کشاورزان و دیگر تولیدکنندگان کالا و دانش نیز خواهد شد.

"ویروس کرونا تمرکز نیروی کار در محیط های بسته و ثابت – در فابریک - را از هم اکنون زیر سئوال برده است"اتوماتیزاسیون، تولید خودکار و بی نیاز از نیروی کار فیزیکی شتاب بی سابقه ای خواهد گرفت. پیش از آن اما ادامۀ وضع موجود کاهش تولید در همۀ زمینه ها را در پی داشته است.

در فرانسه "انزوای اجتماعی" طی شش هفتۀ آینده کل تولید این کشور را ٥٠ درصد و تولید ناخالص آن را ٦ درصد کاهش خواهد داد. این کاهش مضاعف که کاهش درآمد را نیز در پی خواهد داشت رکودی را که هم اکنون بر اقتصاد فرانسه و اقتصاد جهانی سایه انداخته تعمیق خواهد کرد.

باید امیدوار بود که در بستر این رکود میلیون ها انجمن همبستۀ جوامع مدنی جهانی مبتکر اشکال نوین تولید و مناسبات اجتماعی – از جمله و به ویژه تولید محلی - و مبتنی بر تعاون و همبستگی باشند و نقشی کلیدی در گذار به تمدنی مبتنی بر ارزش های برادری و برابری – و نه فردگرایی فایده گرا – ایفاء نمایند : آنچه انقلابیان فرانسه در سده های نوزده و بیست گاه "جمهوری اجتماعی" و گاه "دموکراسی اجتماعی" می نامیدند.



خواهیم دید که در مواجهه با پی آمدهای اقتصادی و اجتماعی ویروس کرونا سرمایه جهانی تا چه حد قدرت تطبیق در مقابل "دارونیسم اجتماعی" را خواهد داشت که خود از اواخر قرن گذشته و از خلال دستورالعمل های نئولیبرال  به جوامع بشری تحمیل کرده است. چنین قابلیتی در صورت رُخ دادن بدون دگردیسی در شیوه های سنتی تولید، مصرف و توزیع ناممکن است و در فقدان راه حل ها و سرمشق های اجتماعی جایگزین، بعید است که حاصل "انزوای اجتماعی" در نهایت چیزی چیزی جز آشوب و جنگ و بیماری های جهان گستر باشد.  

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

آبونه شوید

برایگان دانلود کنید

منابع خبر

اخبار مرتبط