خاورمیانه بایدن چگونه منطقه‌ای است؟!

تابناک - ۱۹ آبان ۱۳۹۹

از مدت‌ها قبل رسانه‌ها و کارشناسان با توجه به احتمال موفقیت بایدن، تلاش کرده اند تا مواضع دولت او را در موضوعات داخلی و خارجی تحلیل و بررسی کنند. یکی از مهم‌ترین حوزه‌هایی که در دوران ریاست جمهوری ترامپ دستخوش تغییرات فراوانی شد، عرصه سیاست خارجی بود که ایالات متحده دوران متفاوتی را بر مبنای شعار «نخست آمریکا» طی کرد. در سال‌های گذشته دولت ترامپ از بسیاری از توافق‌های دوجانبه و بین‌المللی خارج شد، با متحدان اروپایی خود وارد چالش شد، با چین وارد جنگ تجاری شد و البته توانست چند کشور عربی را به سمت سازش با اسرائیل سوق دهد.
ترامپ در مه ۲۰۱۸ (اردیبهشت ۱۳۹۷) از توافق هسته‌ای ایران خارج شد و تحریم‌های متعددی را علیه این کشور وضع کرد. بایدن خواهان بازگشت مشروط به برجام است.

"از مدت‌ها قبل رسانه‌ها و کارشناسان با توجه به احتمال موفقیت بایدن، تلاش کرده اند تا مواضع دولت او را در موضوعات داخلی و خارجی تحلیل و بررسی کنند"بر اساس آنچه در آن زمان وبسایت ستاد بایدن منتشر کرد، در صورت پایبندی ایران به برجام او هم به این توافق باز خواهد گشت.
البته ناگفته نماند که نامزد دموکرات‌ها در انتخابات ۲۰۲۰، از توافق‌های عادی سازی روابط میان امارات متحده عربی، بحرین و سودان با اسرائیل هم استقبال کرد و ضمن ستایش از نقش ترامپ در این زمینه، تاکید کرده است که سیاست آمریکا برای کمک به شناسایی اسرائیل توسط دیگر کشور‌های عربی را دنبال خواهد کرد.
با این حال، اما به نظر می‌رسد با آمد جو بایدن در کاخ سفید شاهد تحولاتی در سیاست خارجی ایالات متحده در منطقه باشیم. در همین زمینه روزنامه «ابتکار» با مصطفی نجفی پژوهشگر مسائل خاورمیانه به گفتگو نشست که در ادامه می‌خوانید:
سوال: انتخاب بایدن و ورود او به کاخ سفید چه تاثیری بر سیاست خاورمیانه‌ای آمریکا خواهد داشت؟ در واقع، آیا باید شاهد وقوع تحولات و سیاست‌های جدیدی در منطقه باشیم؟
آنچه واضح به نظر می‌رسد این است که جو بایدن رئیس جمهور منتخب آمریکا سیاست‌های متفاوتی در قیاس با آنچه دونالد ترامپ دنبال کرده است را در پیش خواهد گرفت. در واقع، بایدن سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه را به نحو دیگری تنظیم خواهد کرد که می‌تواند نظم امنیتی و سیاسی منطقه را متاثر و حتی متحول کند.

به نظر می‌رسد، برای پاسخ به این پرسش باید به سیاست‌های احتمالی بایدن در پرونده‌های متعدد و در برابر دولت‌ها و حاکمان مختلف پرداخت.
اسرائیل
اسرائیل مرکز ثقل و اساس تحرک سیاست خارجی ترامپ در چهار سال گذشته در خاورمیانه بوده است. در واقع، بخش عمده‌ای از جهت گیری سیاست‌های آمریکا در خاورمیانه- به ویژه حوزه سیاست سخت و امنیتی- متاثر از تمایلات و جهت گیری‌های بدون ملاحظه نتانیاهو بوده است. به گونه‌ای که بخش زیادی از سیاست‌های رادیکال و تمامیت خواهانه اسرائیل در منطقه از سوی ترامپ به رسمیت شناخته و عملیاتی شد. از انتقال سفارت اسرائیل به بیت المقدس تا به رسمیت شناختن حاکمیت این رژیم بر جولان اشغالی و همچنین فشار به کشور‌های عربی برای عادی سازی روابط با اسرائیل.

"یکی از مهم‌ترین حوزه‌هایی که در دوران ریاست جمهوری ترامپ دستخوش تغییرات فراوانی شد، عرصه سیاست خارجی بود که ایالات متحده دوران متفاوتی را بر مبنای شعار «نخست آمریکا» طی کرد"
به نظر می‌رسد علی رغم همه این سیاست‌های رادیکال، بایدن قرار نیست تغییر کلان و بنیادینی در سیاست‌های آمریکا در قبال اسرائیل ایجاد کند. به عنوان مثال، سفارت را بار دیگر به تل آویو منتقل نمی‌کند یا در مورد جولان اشغالی بعید است تحولی ایجاد شود. اما تصور میکنم به مانند دوران ترامپ، اسرائیل مرکز ثقل و اساس جهت گیری‌های دولت بایدن در خاورمیانه نخواهد بود. در واقع، قرار نیست، هر آنچه نتانیاهو بخواهد را بایدن اجرا کند.
شخص نتانیاهو خاطرات خوبی از دولت اوباما ندارد و احتمالا در نزد مقامات اسرائیلی، بایدن تداعی گر و احیاگر میراث اوباما در خاورمیانه است.

حال باید ببینیم بایدن قرار است همان سیاست‌های اوباما را در پیش گیرد یا خیر.

عربستان و بحران یمن
ترامپ نه تنها در رابطه با مسائل حقوق بشر و جنگ یمن فشاری به عربستان وارد نکرد، بلکه دست ریاض و شخص بن سلمان برای سرکوب داخلی، حذف رقبا و مخالفان در داخل و خارج و ادامه جنگ افروزی در یمن را باز گذاشت. همانطور که ترامپ نیز بار‌ها عنوان کرد، اگر او نبود در پرونده قتل خاشقچی بن سلمان ممکن بود قدرت خود را از دست بدهد. به نظر می‌رسد سیاست‌های بایدن در قبال عربستان و به خصوص بن سلمان دچار تحولاتی خواهد شد.
عربستان سعودی اولین مقصد سفر خارجی ترامپ در ماه مه ۲۰۱۷ بود، بازدیدی که زمینه ساز اتحاد محکمی میان طرفین بود که از آن زمان تاکنون ادامه داشته است. با این حال، بایدن لحن تندی درباره عربستان سعودی دارد.

"ترامپ در مه ۲۰۱۸ (اردیبهشت ۱۳۹۷) از توافق هسته‌ای ایران خارج شد و تحریم‌های متعددی را علیه این کشور وضع کرد"وی در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا اعلام کرد که اگر پیروز انتخابات شود، روابط واشنگتن با ریاض را مورد ارزیابی مجدد قرار خواهد داد و به حمایت ایالات متحده از جنگ یمن پایان می‌دهد. احتمالا بن سلمان قربانی تغییر جهت سیاست خارجی بایدن در قبال عربستان باشد.
در رابطه با بحران یمن نیز پیش بینی می‌شود دولت بایدن فشار فزاینده‌ای برای خاتمه جنگ ویرانگر سعودی‌ها علیه مردم یمن ایجاد خواهد کرد. قطع کمک‌های تسلیحاتی آمریکا به ریاض می‌تواند نقطه شروع این فشار باشد.
سوریه
مهم‌ترین تغییری که ممکن است در سیاست‌های آمریکا در سوریه در دولت بایدن ایجاد شود، به کرد‌ها و نقش آفرینی آن‌ها در شمال سوریه مربوط می‌شود.

دونالد ترامپ توازن قدرت در شمال سوریه را به ضرر کرد‌ها و به نفع ترکیه تغییر داد و به نوعی کرد‌ها را در وضعیت‌های حاد تنها گذاشت. بدون تردید جهت گیری دولت بایدن در رابطه با کرد‌ها حمایت گرایانه‌تر خواهد بود که این می‌تواند از یک سو، تنش‌ها میان آمریکا و ترکیه را احیا کند و از طرف دیگر، بار دیگر شاهد ناآرامی‌ها و درگیری‌هایی در شمال سوریه خواهیم بود.
در رابطه با دولت سوریه و بشار اسد به نظر می‌رسد نیز شاهد تغییر رویکرد‌هایی باشیم. البته این تغییر به نوع روابط و تعامل دولت بایدن با ایران، روسیه و سایر بازیگران موثر در بحران سوریه وابسته است. پیش بینی می‌شود آمریکای بایدن گذار سیاسی و روند ژنو را در دستورکار جدی قرار خواهد داد.

"بر اساس آنچه در آن زمان وبسایت ستاد بایدن منتشر کرد، در صورت پایبندی ایران به برجام او هم به این توافق باز خواهد گشت"
عراق
بدون تردید عراق وضعیتی مبهم‌تر و بغرنج‌تر برای سیاست خارجی بایدن در خاورمیانه خواهد داشت. سیاست‌های ترامپ در عراق و تقابل شدید او با نیرو‌های محور مقاومت، کار را برای بایدن برای تنظیم سیاست‌های جدیدی در عراق دشوارتر خواهد کرد. به ویژه مسئله ترور سرداران شهید قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس و همچنین اصرار نیرو‌های مقاومت بر خروج آمریکا از عراق، یک ابهام راهبردی برای بایدن در عراق ایجاد خواهد کرد. شاید در هیچ کجای خاورمیانه تنظیم سیاست‌های بایدن در عراق وابسته به تنظیم روابط با ایران نباشد. در واقع، اگر بایدن می‌خواهد چالش‌های خود در عراق را مرتفع سازد، ابتدا باید چالش‌ها با ایران را کم کند و سیاست فشار حداکثری ترامپ در برابر ایران به ویژه در منطقه را نادیده بگیرد.


ایران
بدون تردید مهم‌ترین کیس و دغدغه سیاست خارجی بایدن در خاورمیانه، ایران و پرونده‌های متعدد آن است. مهم‌ترین پرونده به برجام و توافق هسته‌ای برمی گردد. در واقع، برجام اساس و بنیان هرگونه تحول در راهبرد بایدن در قبال ایران خواهد بود. او بار‌ها از تصمیم ترامپ برای خروج از برجام انتقاد کرد و وعده بازگشت به این توافق را داد. اینکه بایدن تحت چه شرایطی، چگونه و چه زمانی به برجام بازخواهد گشت مشخص نیست؛ اما در صورت تحقق این وعده بایدن، قطعا باید شاهد تحولات جدیدی در خاورمیانه باشیم.

"با این حال، اما به نظر می‌رسد با آمد جو بایدن در کاخ سفید شاهد تحولاتی در سیاست خارجی ایالات متحده در منطقه باشیم"به ویژه آنکه به خوبی می‌دانیم بازگشت بایدن به برجام خوشایند اسرائیل و کشور‌های عربی نخواهد بود.
از سوی دیگر، بازگشت به برجام و تعلیق یا لغو تحریم‌ها تاثیر مستقیمی بر سیاست‌های منطقه‌ای ایران خواهد داشت، دست ایران برای کنشگری فعال در منطقه بازتر خواهد شد و احتمالا باید شاهد تشدید تنش‌ها میان ایران و اسرائیل از یک سو و تهران و ریاض از سوی دیگر باشیم. این در حالی است که به دنبال سیاست فشار حداکثری دولت ترامپ، ایران در منطقه با محدودیت‌هایی مواجه شد که با بازگشت احتمالی دولت بایدن به برجام، این محذورات و فشار‌ها کمتر خواهد شد و بار دیگر بازیگرانی مانند اسرائیل و عربستان برای حفظ توازن قدرت با ایران تقلا خواهند کرد. البته قطعا بایدن نیز تلاش خواهد کرد بخشی از فشار‌ها بر ایران را حفظ کند و این قابل پیش بینی است. در واقع، نباید با یک نگاه خوشبینانه تصور کرد دولت بایدن تمام فشار‌ها علیه ایران را برخواهد داشت.

بلکه چندجانبه گرایی را برای فشار هدفمند بر ایران برخواهد گزید.
از سوی دیگر، این مسئله زمینه‌های عادی سازی هرچه بیشتر روابط میان اسرائیل و کشور‌های عربی ضد ایران را فراهم خواهد کرد. با این وجود، عدم بازگشت دولت بایدن به برجام همه این معادلات را برهم خواهد زد و نظم امنیتی خاورمیانه با شرایط پیچیده‌تر و مبهم تری مواجه خواهد شد.
سوال: با این توضیحات می‌توان گفت تغییرات اساسی در راهبرد‌های دولت بایدن در منطقه ایجاد خواهد شد. سوال این است که سیاست‌های بایدن منجر به ثبات بیشتر در خاورمیانه خواهد شد یا خیر؟
اساسا همانطور که بری بوزان مبدع نظریه مجموعه‌های امنیتی منطقه عنوان کرده، خاورمیانه ساختاری همواره کشمکش زا دارد.

"در واقع، بایدن سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه را به نحو دیگری تنظیم خواهد کرد که می‌تواند نظم امنیتی و سیاسی منطقه را متاثر و حتی متحول کند"به ویژه آنکه وقتی با مداخله قدرت‌های بزرگ و به ویژه آمریکا در این منطقه روبرو هستیم. اگر به تاریخ رجوع کنیم متوجه خواهیم شد که سیاست‌های آمریکا در منطقه-فارغ از اینکه چه کسی حاکم باشد- سیاست‌های ثبات زایی نیست. آمریکا به عنوان یک بازیگر مداخله گر در مجموعه امنیتی خاورمیانه الگوی رفتاری مشخصی دارد. این الگوی رفتاری در نهایت منجر به بی ثباتی می‌شود تا ثبات. بدون به رسمیت شناختن نقش ایران در ترتیبات امنیتی منطقه ای، کاهش صادرات سلاح، پایان دادن به لشکرکشی‌ها و مداخله در امور کشورها، نادیده گرفتن حقوق فلسطینی‌ها و موارد دیگر، نه ترامپ و نه بایدن هیچکدام نمی‌توانند ارمغان آورده ثبات در خاورمیانه شوند.


رویکرد بایدن در برابر افزایش نفوذ و حضور قدرت‌هایی همچون چین و روسیه در خاورمیانه چگونه خواهد بود؟
واقعیت تلخی برای آمریکا وجود دارد که اخیرا خود آمریکایی‌ها نیز مکررا بدان اذعان کرده اند. اینکه نفوذ چین و روسیه در منطقه بیش از هر زمانی گسترش پیدا کرده است و واشنگتن در یک سردرگمی راهبردی برای نحوه مقابله با آن قرار دارد. در واقع، آمریکا دیگر تنها بازیگر موثر و تعیین کننده منطقه نیست.
تنظیم سیاست خارجی آمریکا در منطقه در دو دهه گذشته به گونه‌ای بوده است که تمام بازیگران موثر منطقه‌ای به این نتیجه رسیده اند که نباید تمام تخم مرغ‌های خود را در سبد سیاست‌های آمریکا در منطقه قرار دهند. شاید به همین جهت است که علی رغم همه حمایت‌های ترامپ از نتانیاهو، اسرائیل هشدار‌های ترامپ برای کنار زدن چین از پروژه بندر حیفا را نادیده گرفت و در حال گسترش روابط با پکن است.

"به نظر می‌رسد، برای پاسخ به این پرسش باید به سیاست‌های احتمالی بایدن در پرونده‌های متعدد و در برابر دولت‌ها و حاکمان مختلف پرداخت"از سوی دیگر، سعودی‌ها پروژه هسته‌ای خود را با چین استارت زده اند و امارات متحده عربی نیز روابط تجاری و اقتصادی خود با چین را توسعه داده است.
بازگشت احتمالی آمریکا به برجام می‌تواند یک فرصت خوب برای چین جهت احیا و گسترش روابط اقتصادی با ایران نیز تلقی شود. در واقع، رفع تحریم‌های می‌تواند این فرصت را برای پکن فراهم کند تا بار دیگر نقش خود در اقتصاد ایران را توسعه دهد.
در رابطه با روسیه نیز مهم‌ترین زمینه همکاری یا تقابل واشنگتن و مسکو را باید پرونده سوریه دانست. بدون شک مطلوب پوتین ترامپ بود و نه بایدن.

با این حال، تحلیل من این است که آمریکای بایدن در زمینه گذار سیاسی در سوریه همکاری‌های جدیدی را با روسیه آغاز خواهد کرد و باید شاهد تحرک سیاسی و بین المللی دو کشور برای حل بحران سوریه و از سرگیری روند ژنو باشیم.
در پایان اگر بخواهم سیاست‌های احتمالی بایدن در خاورمیانه را توصیف و جمع بندی کنم باید بگویم که:
نخست: تحول و تغییر در سیاست خارجی آمریکای بایدن در خاورمیانه قطعی است.
دوم: اسرائیل اساس و بنیان همه جهت گیری‌های سیاست خارجی دولت بایدن در منطقه نخواهد بود.
سوم: عربستان سعودی و شخص محمد بن سلمان با چالش‌های جدیدی در روابط با آمریکا مواجه خواهند شد.
چهارم: موضع حمایت گرایانه آمریکا در قبال کرد‌ها تقویت خواهد شد و روند ژنو و گذار سیاسی در سوریه در دستور کار دولت بایدن قرار خواهد گرفت.

"اسرائیل اسرائیل مرکز ثقل و اساس تحرک سیاست خارجی ترامپ در چهار سال گذشته در خاورمیانه بوده است"
پنجم: تنظیم سیاست خارجی بایدن در عراق به تنظیم سیاست خارجی با ایران وابسته است.
ششم: مهم‌ترین دغدغه سیاست خارجی بایدن در برابر ایران در منطقه بازگشت یا عدم بازگشت به برجام است.
هفتم: بازگشت به برجام منجر به افزایش نفوذ منطقه‌ای ایران و تشدید تنش‌های متحدان آمریکا با ایران و عدم بازگشت به برجام منجر به پیچیده شدن معادلات منطقه‌ای خواهد شد.
هشتم: در دوران بایدن نیز نفوذ چین و روسیه در خاورمیانه تداوم خواهد یافت.   دکتر مصطفی نجفی پژوهشگر مسائل خاورمیانه.

منابع خبر

اخبار مرتبط