سریال سودا قسمت چهارم ۴
آن چه پیش تر اتفاق افتاد را با هم مرور میکنیم:
نگار در حال بازی است که بیتا مادرش میآید و میگوید باید برویم بیرون. کادوی بابای نگار، مهران را مادرش میبیند و ماجرای اسباب بازی فروشی به یادش میآید.
به سراغ پلیسها میرویم. میگویند که تصمیم این است که بچههای آیتی به صورت چراغ خاموش بروند در کارش.
فراز در زندان است و سلول او تغییر کرده است. وارد سلول جدید که میشود، او را میزنند و میخواهند از پای درآورند.
تصاویر بعدی درگیریها و تیراندازی در خیابان است. خونهایی که میجهند و روی ماشین هم کشیده میشوند.
"آن چه پیش تر اتفاق افتاد را با هم مرور میکنیم:نگار در حال بازی است که بیتا مادرش میآید و میگوید باید برویم بیرون"در ماشین چه کسی است؟
قرار بوده هرمز کشته بشه ولی به مهران خبر میدهند که اتفاق درست رخ نداده و نشده.
مهران حمیدی سراغ همسر هرمز رفته است. خبر میدهد که ۴۵۰ میلیون تومان برایشان ریختهاست.
آرش و بیتا در ساختمان دادگاه صحبت میکنند. درباره حضانت نگار. آرش توصیه میکند سر خانه و زندگیشان بازگردند. بیتا میگوید دیگر مهران برای من تمام شده است.
مامور میرود بالای سر تخت هرمز و میخواهد بگوید از کسی که قصد کشتن تو را کرده حمایت نکند.
هرمز چیزی نمیگوید.
ویدئو مربوط به گرفته شدن سارا و بسته شدن دهانش پخش شده، پلیس میگوید از یک پوشش در حال ارسال هستند و نمیشود پیدایشان کرد. همزمان خط و نشان کشیدن مهران برای رقیبش ضبط شده و پلیس هم شنود میکند.
پیرمردی در گفتگو با دو مرد که یکی از آنها راننده پریناز است، در حال صحبت درباره ازدواج برای او هستند. به کاسهها و اجناس عتیقه هم اشارههایی میکند.
این را هم ببینید: دانلود قسمت هفتم ۷ سریال جیران | Jeyran Serial Part ۷
فیلم را مهران به آرش نشان می دهد و میگوید غفوری پشت ماجراست.
مهران سراغ همان پیرمرد میرود. به او میگوید که غفوری دختری که دوستش دارد را دزدیده. محمولهها را میخواهد.
"کادوی بابای نگار، مهران را مادرش میبیند و ماجرای اسباب بازی فروشی به یادش میآید.به سراغ پلیسها میرویم"پیرمرد میگوید آنها که دست پلیس است. تصمیم میگیرند محموله جعلی جور کنند.
مهران حمیدی به محلی میرود که مامور پلیس هم آنجاست. از او میپرسد سارا مهرابی می شناسی؟ مهران انکار میکند. پلیس میگوید یک پرونده آدم رباییست. ممکن است برای آزادیاش قیمتی بخواهند که تو وسعت نرسد.
پیرمرد به دخترش پریناز میگوید امشب میهمان داریم.
میگوید ترجیح میدهم بگویی ملاقاتی داریم. دخترش است و میگوید میدانیم که تو فقط به خاطر خودت همه کار را میکنی.
میفهمیم که مادرش هم در یک کینهجویی از پدرش کشته شده است.
پریناز به رانندهاش پیغام میدهد امشب میهمان داریم. میدانستی؟ او جواب میدهد. بله خبر داشتم. از او میپرسد چرا به من خبر ندادی؟
تینا میخواهد جایی برود.
پلیس لوکیشنی مربوط به جاده ساوه را میفرستد.
"میگویند که تصمیم این است که بچههای آیتی به صورت چراغ خاموش بروند در کارش.فراز در زندان است و سلول او تغییر کرده است"پلیس دنبال این است که چه مهران بیاید چه نه باید بروند دختر را نجات بدهند.
در خواستگاری، عروس و داماد میخواهند صحبت کنند که پسر راننده اعصابش خرد است.
دوست تینا میگوید باید بدون اینکه لج مهران را در بیاورد نگار را از او بگیرد. آرش به دادگاه رفته و به تینا میگوید مهران از رفتارهایش همه چیز معلوم است اما نمیدانم تو چرا نمیخواهی ببینی.
در یک قهوهخانه، مهران با کسی دیدار میکند تا درباره زن صحبت کند. نامش شهاب است. به او طعنه میزند که الان باید نگران زنت میبودی.
این را هم ببینید: با عروسکهای برنامه مهمونی ایرج طهماسب آشنا شوید
مهران به خانهای حمله میکند و وارد میشود. دنبال آدمهای غفوری است.
کیس را از پا آویزان کرده است.
از او آمار میگیرد که دو ماه است که نیست. به او میگوید که من برایش جنس میفروشم.
کسی ناشناس برای مهران پیغام میفرستد که اگر جون دخترت برات مهمه سروش رو ول کن. مهران دستپاچه به تینا زنگ میزند و فحش میدهد که حروم لقمهها. یک مو از سر دخترم کم بشه زنده نمیذارمتون.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران