روایتی متفاوت از صعود سخت به هشت تیم آسیا/ تیم ملی از آه حسرت تا اشک شوق

ورزش ۳ - ۱۲ بهمن ۱۴۰۲

حتما شنیده‌اید که گاهی هر چه می‌زنی به در بسته می‌خورد. دیشب یکی از همان شب‌هایی بود که نمی‌شد، که هر چه ایران می‌زد گل نمی‌شد، که هر چه تلاش می‌کرد، ثمر نمی‌داد. دیشب شب ایران نبود، که اگر بود راحت‌ترین برد یک‌هشتم نهایی نصیب ایران می‌شد، بردی با اختلاف چهار یا پنج گل، ساده و بدون استرس. اما فوتبال همین است، همیشه قرار نیست بزرگان در مقابل رقبای خود به آسانی پیروز شوند، گاهی هم کار سخت می‌شود گاهی آتش شعله‌ور می‌شود و دوباره برخاستن از دل شعله‌های آتش کار هر کسی نیست، ققنوس باید باشی تا دوباره از دل آتش متولد شوی. ققنوس؛ مثل ایران. 

عربستان از تورنمنت کنار رفت، عراق هم در مقابل اردن تاب نیاورد و خیلی زود به خانه برگشت، در آن سو از شرق آسیا ژاپن، کره‌جنوبی و استرالیا به‌عنوان قدرت‌های کلاسیک شرق راهی یک‌چهارم نهایی شدند، حالا بار غرب روی شانه ایران سنگینی می‌کند.

"دیشب یکی از همان شب‌هایی بود که نمی‌شد، که هر چه ایران می‌زد گل نمی‌شد، که هر چه تلاش می‌کرد، ثمر نمی‌داد"اینجا در مسابقات جام ملت‌های آسیا، دیگر ستاره‌های میلیون دلاری لیگ‌های حاشیه خلیج فارس کارایی ندارند، اینجا جایی است که باید دست روی زانوی خودی‌ها بگذارید و به پیش بروید، پس حالا نوبت به ایرانی‌ها رسیده تا کار نیمه‌تمام این سال‌ها را تمام کنند.

یکی از شگفتی‌های برگزاری این دوره از رقابت‌های جام ملت‌های آسیا، حضور ورزشگاه احمد بن خلیفه به عنوان یکی از ورزشگاه‌های میزبان بود، جایی که اگرچه از نظر زمین مسابقه، کمبودی نداشت، اما هرگز شبیه یک ورزشگاه بین‌المللی که توانایی میزبانی از یک مسابقه حساس را داشته باشد نبود. ظرفیت بسیار کم ورزشگاه، آن هم برای دیدار دو تیمی که تماشاگران بسیاری در دوحه دارند از اولین مشکلات بازی دیروز بود و بیش از یازده هزار بلیت این مسابقه خیلی زود به فروش رسید تا بلیت این دیدار در بازار سیاه تا ۲۰۰ دلار هم به فروش برسد. دیروز در احمد بن خلیفه جای سوزن انداختن نبود، چرا که ایرانی‌ها، سوری‌ها و عرب‌زبان‌ها همه آمده بودند تا تماشاگر یکی از جذاب‌ترین دیدارهای این مرحله باشند.

دیروز ظهر دوحه آرام آرام رنگ و بوی بازی ایران و سوریه را به خود می‌گرفت، در خیابان‌ها و مترو، تماشاگران با پرچم‌های ایران و سوریه به شهر رنگ می‌پاشیدند. سکوهای استادیوم احمد بن خلیفه، خیلی زود پر شد از تماشاگران پرشوری که برای تشویق تیم موردعلاقه‌ خود سر از پا نمی‌شناختند و شاید اگر بگوییم دیروز شلوغ‌ترین روز احمد بن خلیفه بود، گزاف نگفته باشیم. در جریان ۱۲۰ دقیقه مسابقه و ضربات پنالتی، حتی یک ثانیه سکوها آرام نگرفتند، در دقایقی ایرانی‌ها دست بالا را داشتند و در دقایقی هم این تماشاگران سوری بودند که ورزشگاه را روی سر خود گذاشته بودند.

جو دیروز ورزشگاه یک جو کم‌نظیر بود که به کمک آنچه در زمین می‌گذشت نفس‌گیرترین لحظات را برای حاضران در ورزشگاه رقم زدند.

در بازی دیروز که روی کاغذ ایران برنده قطعی آن به‌نظر می‌رسید، تیم ملی ایران بود که مطابق پیش‌بینی‌ها بازی را با هجوم به سمت دروازه سوریه آغاز کرد.

بازی تهاجمی، همان که قلعه‌نویی بارها وعده آن را داده بود، در دستور کار ایران برای این بازی بود. طارمی و آزمون بارها و بارها به دروازه سوریه یورش بردند تا در نهایت در همان نیمه اول مهدی طارمی یک پنالتی برای ایران گرفت و خودش هم به راحتی آن را به گل تبدیل کرد تا این ایرانی‌ها باشند که نیمه اول دست بالا را در استادیوم احمد بن خلیفه داشته باشند. در ادامه هم ایران هر چه زد به در بسته خورد، از کنار دروازه، از بالای دروازه، با دفع مدافع، با واکنش خوب دروازه‌بان، فرقی نداشت، ایران هر چه زد گل نشد تا کمی بوی خطر به مشام ایرانی‌ها برسد.

در نیمه دوم این سوریه بود که برای جبران گل خورده متحد شده بود، در مقابل شاگردان قلعه‌نویی برای استحکام پیروزی تلاش کردند، اما هر چه کردند، با بدشانسی یا بی‌دقتی، گل نشد تا در یک لحظه باورنکردنی، بازیکن سوری در موقعیت تک‌به‌تک با بیرانوند قرار بگیرد،‌ تلاش مهاجم سوری برای عبور از بیرانوند، تکل بیرانوند، بیرون رفتن توپ، بالا رفتن پرچم کمک‌داور، پژواک سوت داور در ورزشگاه مملو از جمعیت، یک لحظه همه را تا مرز جنون برد و خیلی زود همه‌چیز عادی شد. داور آفساید گرفت، مهاجم سوری از درد به خود می‌پیچید، بیرانوند هم آماده شروع دوباره بازی بود. در زمین همه چیز عادی بود، اتفاق اصلی در اتاق کمک‌داور ویدیویی در حال رقم خوردن بود و بله، از اینجا به بعد روند عادی بودن همه‌چیز برای ما به پایان رسید و شاهد یکی از غیرعادی‌ترین بازی‌های تیم ملی ایران بودیم.

داور که از بازبینی صحنه برگشت، ورق هم برگشت، آفساید نبود، بیرانوند پنالتی کرد، کارت زرد گرفت و عمر خریبین توپ را خلاف جهت شیرجه بیرانوند به تور چسباند، سوری‌ها که تا اینجا کمابیش سر و صدایی می‌کردند، حالا ورزشگاه را منفجر می‌کردند.

"دیشب شب ایران نبود، که اگر بود راحت‌ترین برد یک‌هشتم نهایی نصیب ایران می‌شد، بردی با اختلاف چهار یا پنج گل، ساده و بدون استرس"بهت در چهره‌ی تمام ایرانی‌ها دیده می‌شد، از بهتاش فریبا و مجید جلالی گرفته، تا زندی، منتظری و دژاگه ملی‌پوشان اسبق تیم ملی در جایگاه ویژه، تا تماشاگرانی که روی سکوها نشسته بودند و مقهور جو استادیوم بودند. همه ایرانی‌ها از دقیقه ۶۱ بازی دیشب، لحظات سخت، باورنکردنی و پر اضطرابی را تجربه می‌کردند. تماشای رقص پرچم سوریه، شنیدن فریادهای کرکننده سوریه از سوی هواداران سوری، بازی کم‌دقت ملی‌پوشان و بی‌تابی هکتور کوپر کنار زمین، دیروز بعد از گل سوریه، همه چیز برای ایران سخت شد.

طارمی با گلی که مقابل سوریه به ثمر رساند، برای آقای گلی این مسابقات خیز برداشت، اما تقلای او برای گل‌‌زنی و کسب پنالتی، او را دچار اشتباه محاسباتی کرد و داور کره‌ای این اشتباه را به‌سختی جریمه کرد، کارت زردی که طارمی برای تمارض گرفت، در ادامه کارت‌هایی که محبی و عزت‌اللهی و بیرانوند گرفته بودند، جو سنگین ورزشگاه را سنگین‌تر کرد، انگار به پای بازیکنان وزنه بسته بودند و لب‌های تماشاگران ایرانی را دوخته بودند، در سمت مقابل، سوری‌ها چابک‌تر شده بودند و تماشاگرانشان توانسته بودند اختلاف جمعیتی قابل ملاحظه با ایران را جبران کنند و انرژی بی‌نظیری را از سکوها به درون زمین منتقل کنند، همین مسئله باعث شد تا در دقیقه نود، تلاش بازیکن سوری برای رسیدن به دروازه ایران، به خطای طارمی منجر شود و آقای گل ایران، در دقیقه ۹۰ از زمین مسابقه اخراج شود. تراژدی در حال تکمیل بود، حالا سوریه به این باور رسیده بود که می‌تواند ایران را شکست دهد. تجربیات تلخ گذشته برای ایرانی‌ها باعث شده بود تا همه، از تماشاگر گرفته تا خبرنگاران، شگفت‌زده تماشاگر ادامه بازی باشند.

سوت پایان بازی و استراحت چند دقیقه‌ای در سکوت ایرانی‌ها و تشویق مداوم سوری‌ها سپری شد، لحظات پر   استرسی که کسی در ابتدای مسابقه انتظار آن را نمی‌کشید.

داور کره‌ای که دستور شروع دوباره بازی را صادر کرد، باز هم سوریه بود که سعی می‌کرد تیم برتر زمین باشد، حالا قلعه‌نویی هم کمتر کنار زمین می‌آمد. تلاش‌های سوریه برای گل‌زنی، بی‌نتیجه بود، آنها در دقایق بعد از اخراج تیم برتر زمین بودند، اما هرگز نتوانستند تهدیدی جدی روی دروازه بیرانوند ایجاد کنند، کرنر و شوت و ضربات سری که به سمت دروازه ایران می‌رفت، اما بی‌خطر بودند. در طرف مقابل ایران در معدود تلاش‌های خود برای گل‌زنی باز هم ناکام بود، تیک‌تاک ساعت در آن شب سخت در دوحه نفس‌گیرترین لحظات را برای ایرانی‌ها رقم می‌زد. حالا داور باز هم سوت پایان بازی را به صدا در می‌آورد.

تیم ملی پیش از شروع جام با یک تهدید جدی روبرو بود. می‌گفتند این یک تیم یک‌دست نیست.

"در جریان ۱۲۰ دقیقه مسابقه و ضربات پنالتی، حتی یک ثانیه سکوها آرام نگرفتند، در دقایقی ایرانی‌ها دست بالا را داشتند و در دقایقی هم این تماشاگران سوری بودند که ورزشگاه را روی سر خود گذاشته بودند"طارمی که اخراج شد، روی سکوها بی‌تابی می‌کرد، تماشای چشم‌های خیس مهدی برای بازیکنان تیم ملی غیرقابل تحمل بود، بیرانوند خیلی زود این مسئله را متوجه شد و به سمت طارمی رفت. قبل از شروع ضیافت پنالتی‌ها، بوسه بیراوند بر پیشانی طارمی و وعده‌ی برد به مهاجم اخراجی تیم‌ملی، بارقه‌های امید را در دل آنها که بیرانوند و غیرت ایرانی را می‌شناسند زنده کرد. حالا سوری‌ها و ایرانی‌ها با هم به تشویق برخاستند و حلقه‌های اتحاد در میانه‌ زمین شکل می‌گرفت. پنالتی اول، کریم انصاری‌فرد، یک ضربه دقیق و گل اول، سوری‌ها هم گل زدند، پنالتی دوم، رامین رضاییان و باز هم گل، حالا اما وقت خودنمایی بیرانوند رسیده بود، بهترین دروازه‌بان آسیا آماده بود تا اختلاف را رقم بزند. شوت بازیکن سوریه، دستان مطمئن بیرانوند که آماده بود بی‌تابی توپ و ایرانی‌ها را توأمان به آرامش برساند.

بله ایران با یک اختلاف جلو افتاد و در ادامه ضربات غیرقابل مهار ابراهیمی، ترابی و حاج‌صفی ایران را به ژاپن رساند.

دیشب دوحه شبی ماندگار را در تاریخ فوتبال ایران رقم زد، در حالی که خیلی‌ها فکر می‌کردند ایران هم به سرنوشت عراق و عربستان دچار می‌شود، اما ایران در نهایت توانست سوریه را شکست دهد تا غرب آسیا برای ادامه رقابت‌ها یک نماینده شایسته داشته باشد. شادی ایرانی‌ها در کنار اندوه مملو از غرور سوری‌ها پس از پایان مسابقه و رقص پرچم‌های ایران در خیابان‌های اطراف ورزشگاه، پایانی رضایت‌بخش برای ایران بود. حالا باید تا شنبه صبر کرد تا دوباره ایران و ژاپن مقابل هم قرار بگیرند.

رضا منصور خانکی - دوحه

منابع خبر

اخبار مرتبط

صدای آلمان - ۱۲ تیر ۱۴۰۰
خبرگزاری میزان - ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۹
صدای آلمان - ۹ تیر ۱۴۰۰