در آیینه کرونا
چکیده :معلوم شد وزارت بهداشت ما فقط بر بیمارستانهای آموزشی اشراف دارد. راهکاری برای بهکار گیری تمام جامعه پزشکی وجود ندارد. معلوم نیست بودجهای هم برای این کار وجود داشته باشد. بخش مهمی از امکانات پزشکی ما در جریان بحران به کار نیفتاد. قسمتهای زیادی از بیمارستانهای خصوصی در این ایام تعطیل...
بابک زمانی
بدیهی است همه ما ترجیح میدادیم کرونا نیاید و ما هم درسی نگیریم؛ اما حالا که آمده نگریستن در آیینهای که او در برابرمان قرار داده بهتر است تا چشم بستن؛
١- معلوم شد کارهای پزشکی و مراقبت از بیماران هم کار مهمی است.
"آن ساختمان زیبای شبیه مغز (پروژه مشترک شهرداری تهران و مرکز مغز هانوفر ) هم معلوم نیست کی، چگونه و توسط چه کسانی به کار خواهد افتاد؟ در حد شعار و ادعا هم کار درمان جز این یک مورد نمونهای نداشت"بالاخره بخش بسیار کوچکی از آپارتمانها و «مال»های خالی دو طرف اتوبان همت به کار بیماران اختصاص یافت ( اینکه پارکینگ یک پاساژ که اساساً برای کارهای مهمی مثل خریدوفروش ساختهشده تا چه حد برای کارهای حقیری مثل مراقبت از بیماران ، امکان تغییر کاربری داشته باشد بحث دیگری است!) سالها بود همه درخواست میکردند بخش کوچکی از این ساختمانها به نحوی به کار درمان اختصاص یابد. آن ساختمان زیبای شبیه مغز (پروژه مشترک شهرداری تهران و مرکز مغز هانوفر ) هم معلوم نیست کی، چگونه و توسط چه کسانی به کار خواهد افتاد؟ در حد شعار و ادعا هم کار درمان جز این یک مورد نمونهای نداشت. آیا ممکن است جدی گرفتن کار درمان بعد از کرونا هم ادامه یابد ؟
٢- معلوم شد وزارت بهداشت ما فقط بر بیمارستانهای آموزشی اشراف دارد. راهکاری برای بهکار گیری تمام جامعه پزشکی وجود ندارد. معلوم نیست بودجهای هم برای این کار وجود داشته باشد.
بخش مهمی از امکانات پزشکی ما در جریان بحران به کار نیفتاد. قسمتهای زیادی از بیمارستانهای خصوصی در این ایام تعطیل است. به کار کرونا که هیچ به کار غیر کرونا هم نمیپردازیم بااینهمه:
٣- معلوم شد همه پزشکان و مراکز درمانی در همه حال، به کارهای بسیار ضروری مشغول نبودهاند. بیماران اورژانس غیر کرونایی البته با اختصاص بیمارستانها ی اموزشی به کرونا به دردسر افتادند ، اما تعدادشان در مقایسه با مراجعات متعددی که به این همه مرکز درمانی صورت میگرفت قابلتوجه نبود. معلوم شد بسیاری از ما در حالت معمول خیلی زیاد و خیلی وقتها بیخود دکتر میرویم ! اقتصاد سلامت در بسیاری از موارد باکارهای بیخود، پلاسبو، دوبارهکاری، زیبایی و اطمینان بخشی میگذشت .
"آیا ممکن است جدی گرفتن کار درمان بعد از کرونا هم ادامه یابد ؟٢- معلوم شد وزارت بهداشت ما فقط بر بیمارستانهای آموزشی اشراف دارد"گویا برنامهای یا بیبرنامگیای ما را از کارهای اساسی دور و به کارهای زینتی سوق داده بود . آیا میتوان تصور کرد که بعد از کرونا امکانات به هر طریق مستقیم و غیرمستقیم به مسائل پایه به اورژانسها به مرکز مراقبت و توانبخشی و تحت نظر قرار گرفتن تمام مردم به پزشک خانواده، اختصاص یابند؟ آیا پزشک خانواده، پزشک عمومی، متخصص داخلی عفونی اطفال جایگاه تاریخی خود در حرفه طب را بازخواهند یافت؟
۴- معلوم شد جلسه و حرف و کنگره و آموزش بدون بازخورد نتایج آن، نهتنها مفید نیست بلکه حتی میتواند خطرناک هم باشد.
بهخصوص اگر در بحران کرونا فاصلهها رعایت نشوند و بخصوص اگر مسئولین تنها برای تصمیمگیری به جلسات بروند و نه برای دفاع از تصمیمات یا بررسی نتایج و اصلاح شیوهها!
اما در آیینه کرونا یکچیز مهم دیگر هم پیدا شد؛
-جعبه هزاران ای میل باز نشده را میتوان یک روز تمام کرد.
-کتابهایی که در طاقچه حسرت ردیف شدهاند را میتوان یک روز خواند
-و از همه مهمتر اینکه؛ خانه چه جای خوبی است و چقدر جاهای نامکشوف دارد؟! از همه اینها مهمتر باغ درون؛ با درخت خاطرات، صندوقچه آلبومها، با گلهایی که بعضی شکفت و بعضی غنچهنشده پژمرد، با درختانی سرسبز و البته نهالهایی سوخته. چه باغ باصفایی است؟!
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران