افکار عمومی در افغانستان به شکنجه متهمان چگونه واکنش نشان میدهد؟
افکار عمومی در افغانستان به شکنجه متهمان چگونه واکنش نشان میدهد؟
- رامین مظهر
- روزنامه نگار
چند روز پیش نشر تصاویری از 'بدرفتاری' سیدوحید قتالی، والی هرات با چند متهم در شبکههای اجتماعی افغانستان واکنشبرانگیز شد.
اختلاف نظر در مورد چگونگی رفتار مسئولان نهادهای دولتی با متهمان همواره از موضوعات مورد منازعه میان کاربران شبکههای اجتماعی در افغانستان بوده است.
در ماه تیر/سرطان ۱۳۹۹ یک نوار صوتی منسوب به امرالله صالح، معاون اول رئیس جمهوری افغانستان از زمانی که وزیر داخله (کشور) افغانستان بود، خبرساز شد. صدایی که به امرالله صالح نسبت داده شده به یک فرمانده پلیس دستور میداد افرادی را که به ایست پلیس توجه نمیکنند، هدف قرار دهد و یا هم سرشان را بزند: "از والی نترس از وکیل نترس، کسی که در شاهراه ایستاد نکرد برایت، بزن کلهاش را بریده بیار به دفتر من. من مسئولیت میگیرم."
هرچند دفتر معاون اول ریاست جمهوری صحت این نوار صوتی را رد کرد، اما نشر آن بحثهای گستردهای را در رسانههای افغانستان در مورد چگونگی رفتار با متهمان جرایم به راه انداخت.
"اختلاف نظر در مورد چگونگی رفتار مسئولان نهادهای دولتی با متهمان همواره از موضوعات مورد منازعه میان کاربران شبکههای اجتماعی در افغانستان بوده است"در تمام این رویدادها، موج گستردهای از حمایتهای شهروندان افغانستان از آنچه که آنان 'برخورد جدی و قاطع در برابر مجرمان' میگویند، را برانگیخت.
باری، در رسانههای اجتماعی افغانستان کارزاری شکل گرفته بود که در آن اعضای کمپاین، از نیروهای امنیتی میخواستند جنگجویان طالبان را دستگیر نکنند و به آنها شلیک کنند.
اما چرا برخی از بدرفتاری و تعذیب متهمان در شبکههای اجتماعی افغانستان استقبال میکنند؟
بیاعتمادی به دولت
عکس آقای قتالی، والی هرات با دو متهم به گروگانگیری را به یک راننده تاکسی در کابل نشان میدهم. در عکس، آقای قتالی از موی دو جوان متهم به گروگانگیری گرفته و کشیده است. او کار والی هرات را ستایش میکند و میگوید: 'امروز جنایتکاران دستگیر میشوند و فردا دوباره آزاد میشوند. عدالت تأمین نمیشود.
پس بهتر است به محض دستگیری جزایشان را ببینند.'
نجیب مصاب، استاد دانشگاه میگوید استقبال مردم از برخورد خشونتآمیز در برابر طالبان و متهمان به جنایت دلایلی دارد، موج خشونت طالبان و مجرمان باعث تلنبار شدن نفرت، کینه، حس انتقامجویی و برانگیختن خشم اجتماعی در برابر آنان شده است. به گفته او در روان اجتماعی خشونت رفع عطش جامعه برای انتقامگیری است.
رامین کمانگر، پژوهشگر میگوید بیاعتمادی مردم به نهادهای عدلی و قضایی و نهادهای حکومت به همدیگر گاهی باعث بروز خشونت علیه متهمان میشود. برخی مقامهای حکومتی یا حتی پلیس فکر میکنند اگر متهم را به دست نهادهای عدلی و قضایی بسپارند، روندی زمانگیر است، موثر نیست، ترجیح میدهند به دست خود عدالت را اجرا کنند.
به باور آقای کمانگر این یکی دیگر از دلایل ناکامی دولت در زمینه اجرای حاکمیت قانون است.
"در ماه تیر/سرطان ۱۳۹۹ یک نوار صوتی منسوب به امرالله صالح، معاون اول رئیس جمهوری افغانستان از زمانی که وزیر داخله (کشور) افغانستان بود، خبرساز شد"
- زنان، قربانی 'محاکمههای صحرایی' در افغانستان
- داستان ادامهدار شکنجه در افغانستان
- استقبال سازمان ملل از کاهش میزان شکنجه در افغانستان
- پارلمان افغانستان: حکم اعدام ۵۲۳ زندانی در زندان پلچرخی صادر شده است
منبع تصویر،
SIGAR
توضیح تصویر،
زندان پلچرخی در حومه کابل، بزرگترین زندان افغانستان است.
نعمت ابراهیمی استاد دانشگاه لاتورب ملبورن استرالیا با اشاره به رهایی ۵۵۰۰ زندانی طالب از زندانهای افغانستان میگوید دولت افغانستان تحت فشار آمریکا مجبور شد زندانیان طالبان را رها کند. حالا بخش مهم داستان این پرسش است که قضاوت عمومی در مورد رهایی این زندانیان چگونه است. در میان مردم عادی افغانستان پرسشهای زیادی در مورد رهایی این زندانیان و تأمین عدالت وجود دارد، آزادی این زندانیان فضای بیاعتمادی به نظام سیاسی را تشدید کرده است.
شکنجه؛ ابزار فشار و حذف مخالف
منتقدان بدرفتاری و شکنجه میگویند شکنجه در نقطه مقابل حاکمیت قانون و برگزاری دادگاه شفاف و عادلانه قرار دارد و ممکن است از شکنجه، به عنوان ابزار فشار و حذف مخالفان سیاسی استفاده شود.
جواد سلطانی، استاد دانشگاه میگوید از نظر تاریخی حکومتهای افغانستان با مردم عادی مناسباتی توام با خشونت داشته اند. 'از این نظر ما تاریخ بدنام و خونینی داریم.
از رفتارهای غیرقانونی تا شکنجه، خشونت، مثلهکردن، قطعهقطعهکردن، زندهبهگورکردن، زندانیساختن در پولیگون پل چرخی، سر به نیست کردن سازمانیافته، گورهای دستهجمعی، برخورد توأم با خشونت و تحقیر با مخالفان سیاسی و ایدیولوژیک حکومت واقعیتی است که در افغانستان بیش از هر جای دیگر جهان وجود داشته است.'
چهرههایی که قربانی شکنجه شدند
در تاریخ افغانستان کم نیستند چهرههای سیاسی و فرهنگی که به دلایل مختلف، در زندانها شکنجه و قلع و قمع شدهاند.
برخی معتقد اند که فیض محمد کاتب هزاره، تاریخنگار بر اثر شکنجهای که از مأموران حکومتی در آن زمان دیده بود، جانش را از دست داد. محمدموسی شفیق و محمدهاشم میوندوال صدراعظمهای پیشین افغانستان پس از کودتای داود خان در ۱۹۷۳ و کودتای کمونیستی در ۱۹۷۸ به زندان افتادند، شکنجه دیدند و جان باختند.
منبع تصویر،
jfklibrary
توضیح تصویر،
موسی شفیق (راست) و محمدهاشم میوندوال، دو صدراعظم افغانستان در دهه ۱۹۷۰ که براثر شکنجه در زندان به طر مرموزی درگذشتند.
محمدانور بسمل شاعر، محمدابراهیم صفا شاعر و برادر او، میر غلام محمد غبار مورخ و برادرانش، عبدالهادی داوی نویسنده، غلام محی الدین انیس نویسنده، محمدحیدر نیسان شاعر و بسیاری دیگر تنها در زمان صدارت شاه محمود به دلایل سیاسی زندانی شدند و شکنجه دیدند.
پیش از آن عبدالخالق، جوانی که به روی نادر شاه افغانستان شلیک کرد، بند از بندش جدا کردند. محمد صدیق فرهنگ در کتاب 'افغانستان در پنج قرن اخیر' نوشته است 'علاوه بر شخص قاتل عدهای از نزدیکان و رفیقان او و حتی مردمان به کلی بیتعلق به این مسأله بودند، به وسیله شکنجه مجبور ساخته شدند تا به مطالب دور از حقیقت اعتراف کنند و هرچه پرسشکنندگان میخواستند بگویند و امضا کنند.' فرهنگ نوشته 'افراد بیگناهی اعدام شدند که هیچ دخل و تعلق و حتی اطلاع و آگاهی از نقشه عبدالخالق نداشتند و فدای حس کینهتوزی و انتقامگیری شدند.'
فهرست شکنجهدیدگان در تاریخ افغانستان کوتاه نیست. به نوشته صدیق فرهنگ در دولتهای چپگرای خلق پرچم، پولیگون زندان پل چرخی مانند کشتارگاه انسانها را پیدا کرده بود که اشخاص مختلف را از طبقههای مختلف جامعه بدون دلیل و مدرک شکنجه میشدند.
"او کار والی هرات را ستایش میکند و میگوید: 'امروز جنایتکاران دستگیر میشوند و فردا دوباره آزاد میشوند"
در دوره حکومت مجاهدین در کابل و تسلط طالبان نیز رفتارهایی با شهروندان افغانستان میشد که مصداق روشن شکنجه دانسته میشود. طالبان زنان را از حضور در عرصه عمومی محروم کردند، مردان را به بهانههای مختلف مثل تراشیدن ریش، یا ادا نکردن نماز شلاق میزدند.
جواد سلطانی میگوید با توجه به اینکه مردم افغانستان در برابر نحوههای گوناگون خشونت بیدفاع هستند، این نگرانی وجود دارد که افغانستان به تاریخ سیاهی برگردد که در آن هر نوع برخورد فراقانونی و اعمال بیحد و مرز خشونت در برابر مخالفان رایج بود.
افغانستان در سال ۱۳۶۵ خورشیدی به کنوانسیون منع شکنجه پیوسته است. قانون اساسی افغانستان نیز در ماده ۲۹ گفته هیچ شخصی نمیتواند حتی به قصد کشف حقایق از شخص دیگر، حتی فرد تحت تعقیب، گرفتاری، توقیف و یا محکوم به جزا باشد، به تعذیبش اقدام کند یا امر بدهد. افغانستان همچنان قانونی را برای منع شکنجه را در سال ۱۳۹۵ تصویب کرده است، با وجود این هنوز در برخی از مکانهای 'سلب آزادی' (بازداشتگاه) برخی مظنونان، متهمان و زندانیان برای گرفتن اعتراف و معلومات شکنجه میشوند.
کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در گزارش منع شکنجه در سال ۱۳۹۹ نوشته در طول سال ۱۳۹۹ در این کمیسیون ۱۱۴ شکایت در مورد شکنجه ثبت شده است.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران