تارکوفسکی؛ شاعر سینمای شوروی
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- زهرا قربانی رضوان؛ آندره تارکوفسکی متولد ۴ آوریل ۱۹۳۲ کارگردان و فیلمساز، نویسنده، تدوینگر و نظریهپرداز، اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی بود. پدرش شاعر برجسته آرسنی تارکوفسکی و مادرش ماریا ایوانووا ویشنیاکووا بود. تارکوفسکی در دوران نوجوانی و زمانی که به دبیرستان میرفت در مدرسه موسیقی و نقاشی ثبت نام کرد و بعدها خودش میگوید: «نقاش نشدم و تاسفی هم از این بابت ندارم. اما یکی از بزرگترین اشتباههای من در زندگی این بود که موسیقی را رها کردم. چرا که باور دارم موسیقی کاملترین شکل بیان هنر است.»
او در هنگام تحصیل دو فیلم کوتاه ساخت؛ «امروز مرخصی در کار نیست» (۱۹۵۹) و «غلتک و ویولن» (۱۹۶۰) که فیلم پایاننامهاش بود و در جشنواره نیویورک برنده جایزهای شد.
"گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- زهرا قربانی رضوان؛ آندره تارکوفسکی متولد ۴ آوریل ۱۹۳۲ کارگردان و فیلمساز، نویسنده، تدوینگر و نظریهپرداز، اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی بود"آندره توانست پنج فیلم اول خود را در شوروی بسازد و دو فیلم آخرخود را به ترتیب در ایتالیا و سوئد فیلمبرداری کند. پرقدرتترین نماینده سینمای شوروی در برابر ژانرهای عامه پسند و تبلیغاتی دهه ۱۹۷۰ آندره تارکوفسکی بود. او اعتقاد داشت که خانواده، شعر، دین نیروی مرکزی زندگی هستند. از مشخصههای بارز فیلمهای او میتوان به معناگرایانه بودن، برداشتهای بلند، نامتعارف بودن در ساختار دراماتیک و استفاده هنرمندانه از تکنیک فیلمبرداری و استفاده از مضامینی مانند مسئولیت پذیری، وفاداری، عشق و ایمان است که در آن درونمایههای فلسفی، عرفانی و شخصی اشاره کرد.
سینمای تارکوفسکی هم مانند دیگر کارگردانان سینمای شعری است. سینمای شعری که صرفا نه شاعرانه است و نه سخن لطیف و با احساس، بلکه چیزی فراتر از همه این موضوعات است.
او معتقد است هنرمند آفریننده قابهای تصویر است و هنر سمبولی از جان است، به این معنا که کار هنرمند و هنر آفریدن تصویرها با نشانههایی است که نشان دهنده انسان و جهان پیرامون آن است. تارکوفسکی میگوید: «میتوان دو دسته از کارگردانها را از یکدیگر جدا کرد ابتدا دسته نخست تلاش میکنند تا جهانی که در آن زندگی میکنند را به تقلید بازسازی کنند و دسته دوم میکوشند تا جهانی ویژه خود را ایجاد کنند این دسته دوم شاعران سینما هستند.»
دو موضوع اساسی که تارکوفسکی به آنها میپردازد؛ یکی حدیث نفس و بعدی روحیه معنوی او در آثارش است. برای درک بهتر آثار او مسئله مهم این است که عقاید تارکوفسکی را باید شناخت. او میخواست به مخاطب هشدار دهد و آن را از جهان آگاه سازد. از مهمترین فیلمهای تارکوفسکی میتوان به: «آیینه»، «نوستالژیا»، «کودکی ایوان»، «سولاریس»، «آندره روبلف»، «استاکر» اشاره کرد.
اولین فیلم بلند او با عنوان «کودکی ایوان» در سال ۱۹۶۲ درباره کودکی است که در زمان جنگ برای ارتش شوروی جاسوسی میکند.
"تارکوفسکی در دوران نوجوانی و زمانی که به دبیرستان میرفت در مدرسه موسیقی و نقاشی ثبت نام کرد و بعدها خودش میگوید: «نقاش نشدم و تاسفی هم از این بابت ندارم"این فیلم براساس داستان کوتاه ایوان، نوشتهی ولادیمیر بوگومولوف ساخته شد و در همان سالِ اکرانِ فیلم موفق به دریافت جایزه شیر طلای ونیز و جایزه بزرگ جشنواره سان فرانسیسکو شد. در فیلمهای کودکی ایوان و آندری روبلف با آهنگساز ویا چسلا و اوچی نیکف همکاری میکرد.
بعد از این فیلم در سال ۱۹۶۶ «آندره روبلوف» را کارگردانی کرد. درباره راهبی در سدههای میانه بود که به بزرگترین شمایلنگار تمام دورانها بدل شد. این فیلم برداشتی آزاد از زندگی آندره روبلف، نقاش ارتدکس پرآوازه روسی در قرن پانزدهم است (با بازی آناتولی سولونیتسین که در اکثر فیلمهای تارکوفسکی نقش آفرینی کرد). در این فیلم تاکید بر نقش مسیحیت در هویت روسی دیده میشود.
این فیلم مدتها توقیف بود، البته هنوز دقیق مشخص نیست که چرا این فیلم برای مدت زیادی توقیف بوده و ادارهی سانسور روسیه دقیقاً با چه چیزی در این فیلم مشکل داشت.
«سولاریس» فیلم بعدی این کارگردان است که در سال ۱۹۷۲ ساخته شد. فیلمنامه براساس رمانی علمی خیالی از نویسنده لهستانی «استانیسلاو لم» نوشته شده رمانی که بر روانشناسی متمرکز است.. داستان فیلم در خارج از فضا در یک ایستگاه فضایی میگذرد. فیلم سولاریس در اصل جوابی است در مقابل فیلم اودیسه فضایی ۲۰۰۱ ساخته کوبریک. در سولاریس تارکوفسکی به موسیقی از پیش ساخته شده کلاسیک رجوع کرد.
"آندره توانست پنج فیلم اول خود را در شوروی بسازد و دو فیلم آخرخود را به ترتیب در ایتالیا و سوئد فیلمبرداری کند"او بیشتر از موسیقیهای باخ استفاده میکرد.
موسیقی که هم نشان دهنده عرفانی است هم حالات روحی را بیان میکند. میتوان نشانههایی از پردههای نقاشی رومانتیک را در قابهای فیلم تارکوفسکی دید مانند تصاویر دریاچه در آغاز فیلم سولاریس با پرده دریا و درختها که اثری از توماس کل است. او میخواست که قابهای فیلم هایش نشان و اثری از پردههای نقاشی داشته باشد. این فیلم در سال ۱۹۷۲ جایزه بزرگ جشنواره فیلم کن را برای تارکوفسکی به ارمغان آورد.
تارکوفسکی «آینه» را در سال ۱۹۷۴ ساخت. فیلم آیینه دقیقا حدیث نفس تارکوفسکی است.
در فیلم آیینه شاهد شکسته شدن مرزهای زمان و مکان هستیم در اصل نوعی انکار مرگ است که سفر را جاودانگی نشان میدهد. تصاویر فیلم بازگو کننده خاطرات او است. توالی زمانی در این فیلم جایی ندارد. تکههایی از یک پازل به هم ریخته شده را مخاطب شاهد است. در این بین دو عنصر بیشتر دیده میشود، شخصیت مادر و خانه کودکی.
"پرقدرتترین نماینده سینمای شوروی در برابر ژانرهای عامه پسند و تبلیغاتی دهه ۱۹۷۰ آندره تارکوفسکی بود"در میان فیلم شاهد قطعات و راشهایی از فیلمهای مستند حادثههای مهم جهانی نیز هستیم. مانند انفجار بمبهای اتمی در هیروشیما و جنگ داخلی اسپانیا. قطعات موسیقی که در این اثر به کار رفته را بسیار دوست دارد.
او اعتقاد داشت که موسیقی الکترونیک امکانات بیشماری برای سینما ارمغان میآورد. در فیلم آیینه و سولاریس از موسیقی الکترونیک ادوارد آرته میف استفاده شده است. در فیلم آیینه و سولاریس او به نقاش دیگری به نام پیتر بروگل نیز میپردازد.
آثار بروگل در سینمای تارکوفسکی یادآور فضای روسیه و وطن او است.
پیامی که در تمام فیلمهای خود تارکوفسکی میخواهد به آن اشاره کند عبارت است از: «اگر انسان از خواب غفلت و سیاهی بیدار شود و بداند که عوامل متضاد میتوانند با هم در ارتباط باشند، میتواند زندگی خود را نجات دهد». در تمام آثار تارکوفسکی نشانههایی از آثار لئوناردوداوینچی دیده میشود.
تارکوفسکی به شدت درگیر فشارها و سانسورهایی شد که از طرف دولت بر او اعمال میشد، آنقدر بر او فشار آوردند که مجبور شد برای ادامه کار سینمایی خود به ایتالیا برود، او هرگز به روسیه بازنگشت. او معتقد بود که روسیها به ریشههایشان چسبیده اند او در کتاب خود به نام پیکره سازی در زمان چنین مینویسد: «در تمام فیلمهای من مایه ریشه و تبار اهمیت زیادی دارد. وابستگی به خانه، خانواده، کودکب، سرزمین مادری.»
فیلم آخرش «ایثار» (۱۹۸۶) در جزیره گوتلند به مدیریت سوون نیکْویست فیلمبرداری شد. فیلم ایثار با الهام از سینمای برگمن است.
"سینمای شعری که صرفا نه شاعرانه است و نه سخن لطیف و با احساس، بلکه چیزی فراتر از همه این موضوعات است"پیداترین عنصر دغدغه تارکوفسکی نماد تک درخت خشک ایمان در فیلم ایثار است که نمادی از بحران معنوی در جهان است. ایثار به جشنواره کن رفت و جایزه ویژه هیئت ناقدان جشنواره را از آن خود کرد، اما تارکوفسکی نتوانست در مراسم شرکت کند، پسرش به جای او جایزه را دریافت کرد، تارکوفسکی به سرطان ریه گرفتارشده بود. بسیاری تارکوفسکی را پس از سرگئی آیزنشتاین مطرحترین سینماگر سینمای شوروی میشمرند و او را فیلمسازی نخبهگرا میدانند. تارکوفسکی در طول سالهای کارگردانی خود ۱۲ فیلم کوتاه و بلند ساخت. او ۲۹ دسامبر ۱۹۸۶ درگذشت و در پاریس به خاک سپرده شد.
.اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران