تحلیل حزب توده از قیام مردم مشهد در دی ماه ۵۷

تحلیل حزب توده از قیام مردم مشهد در دی ماه ۵۷
خبرگزاری دانشجو
خبرگزاری دانشجو - ۱۶ دی ۱۴۰۲

 به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، ۴۲ روز مانده به پیروزی انقلاب اسلامی پرونده‌ سیاه حکومت پهلوی برای همیشه در مشهد بسته شد. سلسله حوادث مشهد از ۱۷ شهریور ۵۷ آغاز شد و با حمله به حرم رضوی در آبان و حمله به بیمارستان امام رضا در آذر، ادامه یافت؛ اما مبارزات به طور جدی از پنجم دی ماه آغاز شد. هنگامی که انقلابیون با برپایی یک راهپیمایی بزرگ از مقابل مدرسه نواب و بیت آیت‌الله شیرازی، به تحصن ۱۳ روزه‌ای که از ۲۳ آذر در بیمارستان امام رضا(ع) آغاز شده بود، پایان دادند. این راهپیمایی گسترده همان روز با سخنرانی آیت‌الله خامنه‌ای خاتمه یافت.

روز هفتم دی‌ماه هنگامی که این خبر در شهر پیچید که کارکنان استانداری می‌خواهند به مردم انقلابی بپیوندند، نیروهای نظامی، استانداری را محاصره کردند، زیرا همراهی کارمندان استانداری که بالاترین نهاد حکومتی در خراسان محسوب می‌شد، نشان می‌داد عملاً حکومت در مشهد ساقط و انقلاب در این شهر به پیروزی رسیده است. لذا شهروندان خودشان را به استانداری رساندند و کارمندان انقلابی را نجات دادند.

روز نهم دیماه ۱۳۵۷ به مناسبت گرامیداشت قیام دی ۱۳۵۶ مردم قم، مراسم یادبودی در مشهد برگزار شد و بعد از اتمام مراسم، مردم به سوی استانداری خراسان حرکت و در آن محل تجمع کردند که تانک‌های ارتش برای مقابله با آنان وارد عمل شدند و درگیری بین مردم و ارتشی‌ها به بالاترین حد خود رسید و حوادث خونباری در تاریخ انقلاب اسلامی رقم خورد که از آن به عنوان یکی از مهم‌ترین تحولات اجتماعی-سیاسی مشهد یاد می‌شود.

در پی وقایع نهم دی‌ ماه و در چهلمین روز فاجعه هجوم به حرم مطهر امام رضا(ع)، صبح یکشنبه ۱۰ دی‌ماه، تانک‌های ارتش با هدف از بین بردن هر فردی وارد مرکز شهر شدند.

" به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، ۴۲ روز مانده به پیروزی انقلاب اسلامی پرونده‌ سیاه حکومت پهلوی برای همیشه در مشهد بسته شد"در آن روز تجمعی در مقابل باغ ملی و مهمانسرای ارتش در حال برگزاری بود که جنایات بی‌رحمانه مامورین شاه باعث کشته شدن مردم حاضر در آن تجمعات شد. در این روز تانک‌ها و نفربرهای ارتش بعد از شلیک تیر و گلوله تعدادی از مردم حاضر در صحنه تظاهرات را به شهادت رسانده و وحشیانه‌ترین صحنه‌های ممکن را در شهر رقم زدند.

در این روز پرچم کینه و انتقام در پادگان لشکر ۷۷ به اهتزار درآمد. فرماندهان نظامی با نمایش فیلم یا عکس نظامیان کشته شده نهم دی، به سربازان، افسران و درجه‌داران القاء کردند که آن‌چه پیش روی آن‌هاست همین سرنوشت است؛ پس «بُکشید تا کشته نشوید».

طی روزهای نهم و دهم دی ماه ۱۳۵۷، سیصد تن از مردم مشهد به شهادت رسیدند و مشهد به عرصه جنگ میان نیروهای نظامی و مردم بدل گردید. مردم از یک سو با خشونت بیشتری رفتار می‌کردند و از سوی دیگر، مامورین با تانک مردم را به گلوله می‌بستند، اما در نهایت انقلابیون پیروز شدند و کنترل شهر را به دست گرفتند و این روز، نقطه آغاز انقلاب در مشهد بود.

در «مرکز اسناد انقلاب اسلامی» گزارشی از سوی نیروهای «سازمان انقلابی حزب توده» وجود دارد که در آن، قیام مردم مشهد طی روزهای نهم و دهم دیماه را تحلیل کرده و نقاط مثبت و منفی آن را تشریح نموده است. مطالعه دقیق این گزارش، می‌تواند شناخت دقیق‌تری از حزب توده و سازمان مائوئیستی انقلاب را برای خوانندگان به تصویر بکشد و این حقیقت را روشن سازد که حزب توده، چگونه می‌خواست از خواسته‌های مردم انقلابی، به نفع خویش بهره‌برداری نماید.

این گزارش با عنوان «درس‌هایی از قیام مشهد» منتشر شده است. 

 

درس‌هایی از قیام مشهد

قیام خلق از روی ناچاری نیست، بلکه به خاطر آگاهی از قدرت خود می‌باشد.

از خشم و خروش میلیون‌ها زحمتکش و آزادیخواه وطن‌مان که سرنگونی رژیم خونخوار پهلوی را می‌خواهد، دیری نمی‌گذرد، ولی با این وجود تنها تیر ترکش رژیم، یعنی دولت نظامی با آن همه توپ، تانک و مسلسل، با اراده پرتوان و گام‌های آهنین بی‌اثر ساخته است.

خلق ایران تا نیل به پیروزی، همصدا و با مشت‌های گره شده، محو و نابودی خاندان منحوس پهلوی و کوتاهی دست امپریالیست‌های غارتگر را فریاد می‌کند. تا نیل به پیروزی، همگام و همدوش برای پس گرفتن حقوق پامال شده خود، درنگ نمی‌کند و تا نیل به پیروزی صفوف خود را همچنان فشرده و یکدست نگاه می‌دارد. بررسی زیر مربوط به جنبش دو روزه مشهد است، باشد که با یاری همه انقلابیون وطن‌پرست بر ضعف‌های جنبش فائق آمده و جنبه‌های مثبت جنبش را پرتوان‌تر سازیم.

«سازمان انقلابی» مسئول برنامه‌ریزی، پیش‌بینی، پیشگیری و مسئول متشکل نمودن مردم جهت درهم کوبیدن دشمن با حداقل تلفات و زیان و حداکثر نتیجه است. اما جنبش ما، جنبشی است خود به خودی، بی‌سازمان و تشکیلات. جنبش ما، چون خانه‌ای است بی‌حفاظ که عمال رژیم هم با ظاهری انقلابی می‌توانند به حریم آن وارد شده، نظم انقلابی را که لازمه هر حرکت مردمی است، از بین برده و آن را به مرز هرج و مرج و حتی در بعضی موارد به بیراهه بکشانند.

"سلسله حوادث مشهد از ۱۷ شهریور ۵۷ آغاز شد و با حمله به حرم رضوی در آبان و حمله به بیمارستان امام رضا در آذر، ادامه یافت؛ اما مبارزات به طور جدی از پنجم دی ماه آغاز شد"از این روزن بی‌سازمانی دشمن، استفاده‌های گوناگون کرده، رعب و وحشت را تشدید، کشت و کشتار را افزون و ماندن خود را طولانی‌تر می‌کند. خلاصه نبودن تشکیلات منضبطی که بتواند مبارزان پرشور را در خود جای داده و برایشان برنامه‌ریزی نموده و هدایتشان نماید، منجر به بی‌مورد تلف شدن این همه از مبارزان صدیق گشته، در پیکار طولانی‌مان جایشان برای همیشه خالی است.

حال به بررسی اجمالی قیام شنبه و یکشنبه (۹ و ۱۰ دی ماه) می‌پردازیم:

  • پیوستن نظامیان به مردم

به دنبال راهپیمایی روز شنبه یک اکیپ نظامی اعلام همبستگی با مردم می‌نماید، مردم بلافاصله دچار چنان شور و شوق زایدالوصفی می‌شوند که حتی شروع به بالا رفتن از خودروها و تانک‌ها می‌نمایند. غافل از اینکه اعلام همبستگی، حیله‌ای بود از طرف فرمانده برای فرار از مهلکه، نه برای پیوستن به مردم. چنانچه در آخر به برخورد مردم منجر و عده زیادی زخمی و زیر تانک‌ها له شدند. این ساده‌اندیشی که ارتش به ما پیوسته، چنان مردم را دچار ذوق‌زدگی نموده بود که کنترل و رهبری آنها غیرممکن بود.

در نهایت سربازان به دلیل اینکه دارای پایگاه مردمی هستند، به مردم ملحق شدند و یک تانک ماریو و یک جیپ، دو تیربار، و ۴۸ ژ-آ در اختیار مردم قرار گرفت، ولی فرمانده مزدور این اکیپ که مانع پیوستن به مردم می‌شد، با خشم مردم اعدام گردید.

اگر مردم به ماهیت واقعی ارتش که ارتجاعی است و برای نابود کردن هرگونه نطفه قیام و حق‌خواهی ایجاد شده، پی می‌بردند، پیوستن نظامیان را با شک و تردید پذیرا می‌گفتند، در نتیجه با کمترین تلفات ممکن به همین نتیجه می‌رسیدند.

  • مصادره اموال فرودگاه ارتش

هدفی درست و منطقی، اما بدون پیش‌بینی‌های لازمه بود. به طوریکه اموال در تیررس ارتش، یعنی روبروی بیمارستان ارتش (داخل سوله بیمارستان امام رضا) انبار شد.

عدم رهبری صحیح در اختفای غنائم، منجر به حمله ارتش مزدور به حریم بیمارستان و باعث کشته و زخمی شدن عده زیادی از نیروهای انقلابی گردید.

در صورتی که رهبری وجود می‌داشت، می‌توانست بدون فوت وقت غنائم را یکسره به محل‌های امن‌تر در نقاط مختلف شهر انتقال دهد و به عنوان بیت‌المال حفظ شوند، ولی با در نظر نگرفتن این مسئله، مردم مجبور به حمل مجدد غنائم از بیمارستان به منازل خود شدند، بدون اینکه درجه نیاز یا عدم نیاز آن‌ها به غنائم در نظر گرفته شود.

  • به آتش کشیدن انجمن ایران و آمریکا

اقدامی شجاعانه توام با شور انقلابی فراوان که نشان دهنده روحیه ضد آمریکایی و ضد امپریالیستی بود. اموال این کانون فساد و آمریکازدگی، توسط نیروهای انقلابی به آتش کشیده شد. این اقدام علیرغم شایعات بی‌اساس مبنی بر اینکه عناصر ضدملی و مشکوک عامل آن بودند.

  • [چند خط از این قسمت سند، مخدوش و ناخواناست].

مردم وحشت‌زده شده و آن وقت با حداقل حقوق قانع می‌شوند. بختیارها را به خوبی می‌پذیرند.

"هنگامی که انقلابیون با برپایی یک راهپیمایی بزرگ از مقابل مدرسه نواب و بیت آیت‌الله شیرازی، به تحصن ۱۳ روزه‌ای که از ۲۳ آذر در بیمارستان امام رضا(ع) آغاز شده بود، پایان دادند"غافل از اینکه ایران، ویتنام قهرمان دیگری است و خط مبارزه با شاه و حامیان امپریالیسم، هستی‌اش را درهم کوبیده و برای همیشه به زباله‌دان تاریخ می‌اندازد.

این اقدام شجاعانه با وجود دژبان مسلح که عده‌ای را زخمی نمودند، با پیروزی خاتمه یافت و لانه این سگان با خشم مردم سوخت و خاکستر شد. این اقدام توسط همان دانشجویان مبارز هدایت می‌شد.

۵- به آتش کشیدن سینما شهر فرنگ

اقدامی حساب نشده، بی‌رهبری و بدون آگاهی انقلابی بود. عامل این کار فرد ناآگاه و یا مشکوکی بود که بدون برنامه‌ریزی قبلی و پیش‌بینی‌های مربوطه، بطور خودسرانه پیش قدم شده، در نتیجه این کار هفت نفر از مبارزین انقلابی طعمه حریق شده و سوختند.

در مرحله کنونی جنبش ما به دلیل نبودن تشکیلاتی که به حفظ اماکن تسخیر شده قادر باشد، تخریب و سوزاندن مراکز تبلیغ فکر و اندیشه مبتذل سرمایه‌داری، کار درستی است. کانون‌ها همیشه به عنوان پایگاهی علیه اخلاق و فرهنگ مردم بوده‌اند و تا به ثمر رسیدن جنبش احتمالا سرمایه‌داران فرصت‌طلب، باز هم از آنها استفاده خواهند کرد. درهم کوبیدنشان بایست با اطلاع و آگاهی همه جانبه همراه باشد، نه با شور و شوق آنارشیستی.

(هرج‌ومرج طلبی)

۶- تسخیر کلانتری‌های ۶، ۴، ۲ و ۳

گزینش کلانتری‌ها به عنوان کانون‌های جور و ستم طبقه حاکمه بر ملت و انتخاب آن به دلیل ضعیف بودن سیستم دفاعی، نشان هوشیاری انقلابی مردم بود. به همت توده‌ها هیچ اثری از این کلانتری‌ها در سطح شهر باقی نماند.

۷- به آتش کشیدن کنسول انگلیس

مردم چه خوب نشان خون را که همان امپریالیسم است، با هر پرچمی، چه آمریکایی و چه انگلیسی تشخیص می‌دهند. این بار با موفقیت و بدون هیچ‌گونه تلفات خاتمه یافت و کلیه اسناد و مدارک و هر آنچه مارک بیگانه را داشت، به آتش کشیده شد.

۸- به آتش کشیدن اداره آگاهی

اداره آگاهی یکی دیگر از مراکز دزدپرور و جنایت‌ساز آریامهری است. این از جمله اداراتی است که شریک دزد و رفیق قافله بود. چه غارت‌هایی از اموال مردم، با راهنمایی همین اداره صورت گرفت و چه انسان‌های بی‌گناهی را با پرونده‌سازی به جرم دزدی به حبس‌های طویل‌المدت محکوم کرد.

"در آن روز تجمعی در مقابل باغ ملی و مهمانسرای ارتش در حال برگزاری بود که جنایات بی‌رحمانه مامورین شاه باعث کشته شدن مردم حاضر در آن تجمعات شد"این کانون ضد خلقی توسط دانشجویان شناسایی و با طرح درست حمله شروع شده بود. در جریان تسخیر اداره آگاهی، سه نفر از خائنین پس از دستگیری بلافاصله اعدام شدند.

در نحوه دستگیری و کشتن این مزدورین، بی‌نظمی شدیدی حاکم گشت. اصولا مردم می‌بایست اجازه می‌دادند دستگیرشدگان به مرجعی برده شوند و به دور از استفاده طبقاتی رژیم، اعدامشان نمایند، ولی خشم مردم چنان به اوج رسیده بود که مهارنشدنی می‌نمود، لذا حتی پادرمیانی افراد صالح هم نتوانست این خشم مقدس را به کانال صحیحی هدایت کند.

۹- فتح زندان زنان

انتخاب این اسارتگاه و آزادسازی این اسرای بی‌گناه که سال‌های سال اسیر و قربانی پهلوی بوده‌اند، به عنوان نشان دادن ضرب شست نیروی انقلاب که دیو استبداد و خودکامگی، انتخابی داهیانه بود. با وجود مامورین مسلح و با رهبری عده‌ای به پیروزی رسید، کلیه اسرا آزاد شدند. در مصادره اموال بی‌نظمی حاکم بود.

۱۰ - اعدام ساواکی‌ها در میدان شهدا

به دنبال دستگیری سه نفر از جنایتکاران ساواک و فرستاده شدن به نزد روحانیون، از پذیرش مسئولیت اعدام این جانی‌ها خودداری و مسئولیت به خود مردم واگذار می‌گردد.

مردم سراپا خشم که هر کدام از این دستگاه جهنمی داغی بر دل دارند، بدون تامل و بررسی جوانب کار، اقدام به اعدام می‌نمایند و اجساد را به زعم خود برای ایجاد ترس در دل وطن‌فروشان، تا صبح بر جایگاه باقی میگذارند. غافل از اینکه رژیم منتظر چنین فرصت‌هایی است تا استفاده تبلیغاتی خود را در بین سربازان، برای برادر کشی بیشتر بنماید. کما اینکه اجساد مربوطه را در پادگان‌ها به معرض نمایش می‌گذارند و به سربازان گفته می‌شود: «اینها سربازانی بوده‌اند که به همراه سلاح‌های خود به مردم پیوستند. به اینها رحم نکرده، اعدامشان کردند». متاسفانه بعد از این عمل، رهبران اعلام نمودند: «آنهایی که دست به چنین کاری زده‌اند، از ما نبوده و افرادی مشکوک یا فریب خورده هستند» و جامعه پزشکی مشهد اعلام کرد: «این قبیل کارها توسط دستگاه فاسد صورت گرفته»، ولی همه می‌دانیم این کار توسط مردم شجاع مشهد انجام گرفت، منتها اگر نحوه عمل اشتباه بوده، به دلیل نبودن رهبری صحیح و رها کردن مردم به حال خود بوده است، نه اینکه عاملین «افرادی مشکوک، فریب‌خورده و یا گماردگان دستگاه فاسد بوده باشند».

اصولا نقش رهبری بایست پیش‌گیری و هدایت مردم قبل از ارتکاب اشتباه باشد، نه بعد از آن.

۱۱- به آتش کشیدن کارخانه پپسی کولا

سرمایه‌داران وابسته به رژیم، چهره‌هایی منفور و شناخته شده‌ای برای ملت هستند.

"تا نیل به پیروزی، همگام و همدوش برای پس گرفتن حقوق پامال شده خود، درنگ نمی‌کند و تا نیل به پیروزی صفوف خود را همچنان فشرده و یکدست نگاه می‌دارد"از این رو مردم با آتش زدن این کارخانه، رشد سیاسی خود را در شناسایی سرمایه‌داران وابسته به رژیم، این غارتگران واقعی ملت، به ثبوت رساندند.

۱۲- درهم کوبیدن خانه نظامیان آمریکا (سی متری اول)

شاه خائن غلام حلقه بگوش امپریالیست‌های خوک صفت آمریکایی، در وطن به خون تپیده‌مان، برای این بیگانگان، بر روی شانه‌های کارگران و زحمتکشان کاخ‌ها می‌سازد. اینان چنان زندگی می‌کنند که هیچ ایرانی زحمتکشی خوابش را هم نمی‌بیند. خانه این جاسوسان «سیا» با اراده پرتوان و خشم لایزال خلق در هم کوبیده شد. باشد که این اقدام پاک شدن وطن‌مان از هر آنچه رنگ و بوی آمریکایی دارد، نوید دهد.

۱۳- نیروی پایداری

صبح روز قیام، شنبه عده‌ای از مردم به قصد تسخیر نیروی پایداری (واقع در چهار راه نادری) از رهبران مذهبی کسب اجازه می‌کنند، ولی اجازه لازم داده نمی‌شود و سعی در متفرق نمودن مردم می‌گردد. زحمتکشان چون نیروی پایداری را قابل تسخیر می‌بینند، متفرق نشده به اجتماع و کنجکاوی خود ادامه می‌دهند.

در نتیجه فوت وقت، ابتکار عمل از دست مردم به دست دشمن می‌افتد و با سنگربندی زحمتکشان را به رگبار می‌بندند. به طوری که حداکثر تلفات قیام دو روزه مشهد، مربوط به این محل بود.

اصولا می‌بایست به منظور پیشگیری از هرگونه حادثه وحشتناک و قتل عام مردم، اعلام می‌گردید که مردم روز یکشنبه را در منازل خود بگذرانند و دست به اقدام بی‌موردی نزنند. حال که هیچ حادثه‌ای پیش بینی نشده بود، رهبران می‌بایست لااقل در مورد نیروی پایداری با قاطعیت عمل می‌کردند، یعنی یا اجازه حمله را می‌دادند یا در غیر اینصورت به طور پیگیر و قاطع، از تجمع مردم جلوگیری می‌نمودند.

جمع‌بندی قیام دو روزه مشهد:

جنبه مثبت

۱- مبارزه انقلابی مردم از مبارزات مسالمت‌آمیز سیاسی (راه‌پیمایی، تظاهرات، اعتصابات عمومی و...) به قیام ارتقا یافت.

۲- با منهدم شدن کانون‌های بیگانگان غارتگر، رشد سیاسی مردم، دشمن را وحشت‌زده کرد.

  • لبه تیز خشم و نفرت خلق، متوجه ضعیف‌ترین حلقه‌های دشمن (کلانتری‌ها، زندان، اداره آگاهی، خانه مستشاران و کانون‌های امپریالیستی مثل انجمن آمریکا و انگلیس) بود.

 

جنبه‌های منفی

  • قیام از هرگونه سازماندهی و تشکیلات بی‌بهره بود؛
  • قیام از نیروی همه توده‌های زحمتکش برخوردار نبود؛
  • تلف شدن عده زیادی از مبارزین، خصوصا در روز قیام؛
  • استفاده تبلیغاتی از اشتباهات و به دنبال آن افزایش کشتار؛
  • عدم پیشگیری و پیش‌بینی حوادث و حفظ جان مردم.

توده‌ها سلاحی جز سازماندهی و تشکیلات ندارند.

پیش به سوی سازماندهی و تشکیلات (سند شماره ۲۱۴۲۰۷۳ -۲۱۴۲۰۷۱)

منابع خبر

اخبار مرتبط

کلمه - ۱۴ شهریور ۱۳۹۹
جام جم - ۸ اردیبهشت ۱۴۰۲
رادیو زمانه - ۲۲ شهریور ۱۴۰۱
رادیو زمانه - ۲۶ خرداد ۱۴۰۲
خبرگزاری مهر - ۱۶ آبان ۱۴۰۲
رادیو زمانه - ۹ آبان ۱۴۰۲