وقتی منوتو روی شاه مخلوع را سفید کرد! + فیلم و تصاویر

باشگاه خبرنگاران - ۲۵ مهر ۱۴۰۲



این روزها رسانه‌های ضدانقلاب تمام قد در کنار کارفرمای خود یعنی رژیم صهیونیستی قرار گرفته‌اند و هر روز ادعاهای عجیب و غریبی از سوی این رسانه‌ها مطرح می‌شود. به طور مثال اخیرا یکی از مجریان شبکه من و تو در یک اظهار نظر سفارشی ادعا می‌کند که فلسطینی‌ها اصلا حائز ویژگی «ملیت» نبودند و بادیه نشینانی بوده‌اند که در این سرزمین زندگی می‌کردند.

دستور کار من و تو برای ملیت‌زدایی از مردم فلسطین 

درحالی این شبکه تلویزیونی سعی دارد جنایات اسرائیل را تطهیر کند که طی ۷۵ سالی رژیم صهیونیستی سعی کرده است فلسطین‌ و فلسطینی زادیی کند؛ نکته حائز اهمیت اینجاست که خود عوامل این شبکه‌ها ملیت‌های خود را فروخته و حالا در یک حالت بی‌وطنی خاصی سعی دارند حتی مردم ایران را هم قربانی سیاست‌های اربابان خود از جمله آمریکا و اسرائیل کنند.

به نظر می‌رسد، شبکه من و تو به سفارش کارفرمای خود می‌خواهد در یک ادعای جعلی پروژه ملیت‌زدایی از مردم فلسطین را پیش بگیرد اما تاریخ موید موضوع دیگری است.

کد ویدیو دانلود

فیلم اصلی

اگر بر حسب اتفاق به تاریخ دوره پهلوی که مورد توجه همین شبکه معاند بهایی و سلطنت طلب است نگاهی بیندازیم به خوبی مشاهده می‌کنیم که همین رژیم برای اینکه با ایران دوره پهلوی بعد از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ ارتباط برقرار کند و به صهیونیست‌ها مشروعیت سیاسی داده شود، چه تلاش مذبوحانه‌ای به خرج داد و به سبب آسیب‌هایی که به ایران در این دوران وارد شد این رژیم مجبور بود در همین زمان به طور پنهانی با ایران ارتباط برقرار کند. بنابراین تاریخ خصوصا تاریخ ایران در دوره پهلوی گواه جعلی بودن رژیم صهیونیستی است که با فشار انگلیس و آمریکا سعی دارد به خود مشروعیت دهد.

با توجه به انزوای سیاسی رژیم صهیونیستی و جنگی که این رژیم با همه همسایگان اراضی اشغالی انجام می‌داد، راه‌حل «دیوید بن گوریون» نخست‌وزیری این رژیم در آن زمان تلاش برای ایجاد ارتباط با همسایگان همسایگان اسرائیل بود؛ سیاستی که به دکترین «حاشیه» معروف شد. بر اساس این دکترین بود که ایران در کنار ترکیه و اتیوپی در صدر اولویت‌های وزارت خارجه اسرائیل برای برقراری رابطه قرار گرفتند.

در پی یورش صهیونیست‌ها به اراضی اشغالی در سال ۱۹۴۸، بسیاری از ایرانیان ساکن فلسطین نیز همانند فلسطینی‌ها، خانه و کاشانه‌شان را رها کردند و از این منطقه آواره شدند. آنان در ایران از دولت درخواست کردند که برای بازپس‌گیری املاک و دارایی‌هاشان از دولت تازه‌ تاسیس اسرائیل، وارد عمل شود.

بیشتربخوانید

  • ابراز ناراحتی شبکه من‌وتو برای صهیونیست‌ها + فیلم


در جریان یورش صهیونیست ها به سرزمین‌های اشغالی در سال ۱۹۴۸، ایرانیان ساکن فلسطین نیز مانند اعراب از این منطقه فرار کردند

این موضوع موجب شد تا یک‌سال بعد از تاسیس رژیم صهیونیستی، یک دیپلمات ایرانی به نام «عباس صیقل» به فلسطین اعزام شود تا با مقام‌های این رژیم درباره املاک اتباع ایرانی مذاکره کند. این دیپلمات ایرانی با عنوان «نماینده ویژه ایران» به سرزمین‌های اشغالی رفت و همین موضوع موجب شد تا اسرائیل نیز درخواست کند که در مقابل، نماینده‌ای ویژه به تهران بفرستد.

"این روزها رسانه‌های ضدانقلاب تمام قد در کنار کارفرمای خود یعنی رژیم صهیونیستی قرار گرفته‌اند و هر روز ادعاهای عجیب و غریبی از سوی این رسانه‌ها مطرح می‌شود"اما دولت ایران این درخواست را رد کرد. رژیم صهیونیستی سعی داشت با باج خواهی و گروگان‌گیری اراضی ایرانیان ساکن در فلسطین حرف خود را به کرسی بنشاند که در این حوزه موفق نشد.(بی بی سی فارسی)

محمدرضا شاه در سال ۱۳۲۸ برای نخستین بار به آمریکا سفر کرد و با «هری ترومن»، رئیس‌جمهوری آمریکا دیدار کرد. در همین سفر نیز بود که در جریان گفت‌وگوها، مساله روابط ایران و اسرائیل از سوی آمریکایی‌ها مطرح شد. وقتی شاه از واشنگتن به ایران بازگشت، مساله روابط با این رژیم در دستور کار قرار گرفت و شناسایی این رژیم به صورت موقت تایید شد اما علنی نشد. 

برقراری ارتباط با اسرائیل بلافاصله بعد از کودتای ۲۸ مرداد 

۱۶ تیر۱۳۳۰ مصادف است با روزی که دولت «دکتر محمد مصدق» روابط سیاسی و دیپلماتیک خود را با رژیم اسرائیل قطع کرد. درپی کودتای ۲۸مرداد ۱۳۳۲ و سقوط دولت قانونی دکتر مصدق، سیاست‌های دولت در برخی موضوعات تا ۱۸۰ درجه تغییر کرد و از آن جمله قطع رابطه با اسرائیل بود که محمدرضا پهلوی سعی کرد این رویه را تغییر دهد.

بعد از سقوط دولت دکتر مصدق و انتصاب فضل الله زاهدی به سمت نخست وزیری، برقراری مجدد روابط سیاسی و اقتصادی ایران و رژیم صهیونیستی در دستور کار دولت وی قرار گرفت. از آنجا که این امر کاملا قابل انتظار بود، بعضی از مقامات و محافل دیپلماتیک و مطبوعاتی کشورهای عربی شروع به گمانه‌زنی‌هایی دراین رابطه کردند.

فقط یازده روز پس از کودتا، وزیر مختار ایران در اردن از سوی نخست وزیر آن کشور احضار و در مورد تجدید رابطه با اسرائیل به وی هشدار داده شد.

برقراری ارتباط و همکاری با رژیم صهیونیستی از سوی یک کشور بزرگ اسلامی در منطقه نه تنها معادله قدرت را به ضرر امت اسلامی تغییر می‌داد و این رژیم را از انزوای سیاسی خارج می‌کرد بلکه معبری برای دست اندازی بیشتر صهیونیست‌ها به دیگر سرزمین‌های اسلامی می‌شد. از سوی دیگر بر وجهه کشورمان به عنوان یک قدرت منطقه‌ای تاثیرگذار بود و افکارعمومی کشورهای مسلمان را نسبت به ایران خدشه دار می‌کرد. اما در این زمان محمدرضا شاه با کوته بینی سیاسی و بدون توجه به تحولات منطقه و افکارعمومی جهان اسلام برای اهداف کوتاه مدت سعی کرد این  ارتباط را ایجاد کند. اما فشارهای بین‌المللی و انتقاد افکارعمومی در این حوزه مانع از آن شد که این ارتباط سریعا شکل بگیرد و از این رو شاهد نفوذ مخفی صهیونیست‌ها به ساختار‌های سیاسی و اقتصادی در کشورمان بودیم که این موضوع باعث ایجاد فسادهای بیشتری در ساختار سیاسی رژیم پهلوی شد که به کشورمان ضربات مهلکی از این نوع ارتباط با رژیم صهیونیستی وارد کرد.

این درحالی بود که مقامات سیاسی در کشورمان سعی می‌کردند برای آرام کردن افکارعمومی جهان اسلام تکذیبیه‌هایی در قالب یادداشت و اطلاعیه‌های مختلف چاپ و منتشر کنند.

وزارت خارجه ایران در یادداشتی در این باره خطاب به «سفارت کبرای شاهنشاهی – بغداد» چنین نوشت: « با ارسال ترجمه تلگرافی که جمعیت‌های رابطه العلماء، الاخواه الاسلامیه، انقاذ فلسطین و الآداب الاسلامیه به حضور جناب آقای نخست وزیر [زاهدی] مخابره کرده‌اند، خواهشمند است به جمعیت‌های فوق الذکر اطلاع داده شود که به [سیاست] سفارت دولت ایران نسبت به اسرائیل هیچ تغییری نیافته و نسبت به شناسایی آن دولت اقدامی نشده است.‍ (سند وزارت امور خارجه، نامه شماره ۱۹۶۱/۲۰۰۸۲ مورخ ۲۵ شهریورماه ۱۳۳۲، وزیر امور خارجه)

دیدار وزیر مختار ایران در اردن از فلسطین اشغالی در خرداد ۱۳۳۳ یکی از اخباری بود که روزنامه اسرائیلی جروزالم پست آنرا بدون هیچ مصلحت اندیشی برای مقامات وقت ایران، منتشر کرد. همین موضوع سبب شد تا مقامات ایرانی احساس خطر کنند و با تغییر و انحراف خبر افکارعمومی مسلمان را مجاب کنند که این دیدار برای تقویت رابطه نبوده است.

"به طور مثال اخیرا یکی از مجریان شبکه من و تو در یک اظهار نظر سفارشی ادعا می‌کند که فلسطینی‌ها اصلا حائز ویژگی «ملیت» نبودند و بادیه نشینانی بوده‌اند که در این سرزمین زندگی می‌کردند"«زین العابدین خاکسار» با افزودن یک خبر تکمیلی در این گزارش، سعی کرد پوشش مناسب تبلیغی به منظور انحراف افکار در ارتباط با سفر یادشده را ایجاد کند. پس از انعکاس و بازتاب منطقه‌ای این خبر، مقامات سیاسی وقت ایران، بلافاصله به نحوی درصدد خنثی کردن پیامدهای انعکاس ایران سفر برآمدند. وزارت امور خارجه ایران با صدور اطلاعیه‌ای که در اختیار رادیو، جراید و خبرنگاران قرار داده شده، اینچنین سعی در تحریف اصل ماجرا و توجیه این رویداد برآمد:

«به موجب این اعلامیه به استحضار عموم می‌رساند که این خبر عاری از صحت است. دولت شاهنشاهی ایران چنین نظری ندارد. مسافرت آقای خاکسار از عمان به فلسطین، صرفا برای رسیدگی به وضع اتباع شاهنشاهی بوده و چون ایشان نزدیکترین مامور دولت به فلسطین بوده‌اند، به ایشان دستور داده شده بود که به فلسطین رفته و به وضع اتباع شاهنشاهی رسیدگی نمایند.

(سند وزارت خارجه، اعلامیه ۳۱تیر، ۱۳۳۳ وزارت امور خارجه دولت شاهنشاهی)

این درحالی بود که دولت آمریکا نیز به ایران برای برقراری ارتباط با رژیم صهیونیستی فشار وارد می‌کرد و دولت پهلوی در تنگنای برقراری ارتباط با این رژیم قرار داشت. با این اوصاف جالب است که حالا رسانه‌های معاند که اتفاقا خود را سلطنت طلب و حامی خاندان پهلوی نشان می‌دهند، حتی به تاریخ دوران طاغوت و وضع این رژیم در برابر صهیونیست‌ها اشاره‌ای نمی‌کنند. درحالی که صهیونیست‌ها برای مشروعیت سیاسی و خارج شدن از انزوا دست و پا می‌زدند و در همین زمان به کشتار فلسطینیان در سرزمین‌های اشغالی مبادرت می‌ورزیدند.

در این دوران مقامات پهلوی همواره موضوع شناسایی اسرائیل و هرگونه ارتباط و همکاری با اسرائیلی‌ها را نزد مقامات بلندپایه کشورهای اسلامی به کلی تکذیب و انکار می‌کردند اما در و اقعیت پشت پرده غیر از این بود و ماموران صهیونیستی تحت پوشش نمایندگی بازرگانی در تهران فعالیت می کردند که «شرکت بازرگانی نمک» و یا «شرم» از همین شرکت ها بود که اسرائیل اهداف خود در ایران را در پوشش این شرکت‌ها دنبال می‌کرد. (ایران و اسرائیل در دوران سلطنت پهلوی، محمد تقی تقی‌پور)

ساختمان مخفی نمایندگی اسرائیل در ایران

حتی ساختمان نمایندگی رژیم صهیونیستی در داخل ایران به عنوان سفارت مخفی و غیر رسمی شهرت پیدا کرده بود. گزارش ساواک درباره ساختمان مذکور با موضوع، «اجاره منزل برای سفارت اسرائیل» به شرح زیر است:

«محترما در اجرای اوامر صادره مبنی بر حواله مبلغی پول از اسرائیل جهت خرید خانه برای سفارت به استحضار عالی می‌رساند مبلغ حواله شده را سفارت در اختیار انجمن کلیمیان مقیم تهران قرار داده وانجمن مزبور منزل مرحوم قوام السلطنه واقع در خیابان کاخ شمالی را خریداری و قرار بود که خانه مزبور را برای استفاده سفارت اسرائیل در اختیار آقای عزری (مئیر عزری نماینده رژیم صهیونیستی در ایران) قرار دهند.» (ایران و اسرائیل در دوران سلطنت پهلوی، محمد تقی تقی‌پور)

دیدار نعمت‌الله نصیری رئیس ساواک (نفر وسط) با مئیر عزری نماینده رسمی اسرائیل در تهران (سمت چپ)

و یعقوب نیمرودی رابط موساد با ساواک (سمت راست)

دیدار مئیر عزری با شاه ( سفیری که سفیر نبود و به طور پنهانی

حافظ منافع رژیم صهیونیستی در ایران دوران پهلوی بود)

واکنش جهان اسلام به اعلام ارتباط با رژیم صهیونیستی

در تاریخ یکی از فراز‌های حساس سیاست خارجی کشورمان در حکومت طاغوت را علنی کردن ارتباط ایران و رژیم صهیونیستی و اعتراف به رسمیت شناختن دول جعلی اسرائیل از زبان محمدرضا پهلوی در تاریخ ۱ مردادماه ۱۳۳۹ بر می‌شمارند.

"این دیپلمات ایرانی با عنوان «نماینده ویژه ایران» به سرزمین‌های اشغالی رفت و همین موضوع موجب شد تا اسرائیل نیز درخواست کند که در مقابل، نماینده‌ای ویژه به تهران بفرستد"درحالی که از مردادماه سال ۱۳۳۲ و استقرار دولت کودتا در ایران تلاش‌هایی برای ارتباط و استقرار دیپلمات‌های صهیونیستی در کشورمان به طور علنی صورت گرفت، اما دقیقا تا ۷ سال این ارتباطات بسیار مخفی بود. محمدرضا شاه در مصاحبه‌ای برای اولین بار پس از تاسیس اسرائیل اعتراف کرد که ایران اسرائیل را در همان سال ۱۳۲۸ به رسمیت شناخته و این رویداد، حادثه جدیدی نیست. این اظهار نظر بعد از ۱۱ سال دروغ بافی واکنش شدید و وسیعی را از سوی کشور‌های اسلامی و افکارعمومی جهان اسلامی در پی داشت. (ایران و اسرائیل در دوران سلطنت پهلوی، محمد تقی تقی‌پور)

کنفرانس خبری سال ۱۳۳۹

این زمانی است که منوچهر اقبال نخست وزیر وقت ایران بود و آنطور که شواهد نشان می‌دهد او مخالف شناسایی کامل اسرائیل بود و بعد از این ماجرا سیلی از نامه‌ها و واکنش‌ها و بازتاب‌های رسانه‌ای به سمت کشورمان روانه شد.

«کامل شریف» معاون دبیر کل کنگره اسلامی بیت المقدس در ارسال نامه به محمدرضا شاه و دکتر اقبال، مقاله روزنامه الدفاع چاپ اردن با عنوان «تفسیر کنگره عالی بیت المقدس درباره شناخت اسرائیل»، بیانیه اتحادیه دانشجویان و استادان فلسطینی دانشگاه مصر، امامان مساجد برخی استان‌ها و مناطق مصر، مقالات روزنامه‌های المنار، روزنامه المجاهد، روزنامه الجمهوریه و ... بخشی از واکنش‌های منفی نسبت به اظهارات محمدرضا شاه در این کنفرانس خبری بود.

این امر خود به خوبی نشان می‌دهد که یکی از خطاهای استراتژیک رژیم پهلوی به رسمیت شناختن اسرائیل بود که بر وجهه ایران در جهان اسلام و منطقه خلل عظیمی وارد کرد. این خبر باعث نگرانی کشورهای منطقه و تنش‌های دیپلماتیک منطقه‌ای ایران و فشار سیاسی و رسانه‌ای شدیدی علیه رژیم پهلوی شد.  این موضوع سبب که بعدها محمدرضا پهلوی مواضع محافظه کارانه و بعضا دو پهلویی را پیش بگیرد.

ارتشبد حسین فردوست از برجسته ترین و موثرترین چهره‌های سیاسی و اطلاعاتی رژیم پهلوی در فصل هفتم کتاب خود به عنوان رژیم پهلوی، ابرقدرت‌ها و خاورمیانه درباره ارتباط با رژیم صهیونیستی می نویسد: « محمدرضا رژیم اسرائیل را بطور دو فاکتو به رسمیت شناخت و همین کافی بود تا اسرائیل به طور غیر رسمی سفارت خود را در تهران دایر کند. این روابط به حدی گسترش یافت که محمدرضا چند پایگاه برون مرزی خود با کشورهای عربی منطقه را به اسرائیل واگذار کرد و سازمان اطلاعاتی اسرائیل پس از قدرت‌های بزرگ فعال ترین سرویس اطلاعاتی در ایران شد. اسرائیل رژیم محمدرضا را تنها دوست و متحد خود در منطقه تلقی می کرد و لذا به آموزش ساواک کمک‌های درجه اول نمود. ولی محمدرضا به خاطر فرهنگ اسلامی مردم ایران و به خاطر حساسیت مردم عرب منطقه جرات نکرد و روابط خود را با اسرائیل رسمی کند.»

این واهمه باعث ایجاد مواضع متناقض از سوی شاه شد.

چه اینکه در سال ۱۹۶۷ که اسرائیل در پی جنگ شش روزه سرزمین‌های فلسطینی به اضافه بخش‌هایی از خاک مصر و سوریه را اشغال کرد، به شدت با این حرکت مخالفت کرد و اعلام کرد که «عصر تصرف اراضی دیگران از طریق نیروی اسلحه پایان یافته است».حتی مقامات ایران هم در گفتگوهای علنی و رسانه‌ای و هم در دیدارهای خصوصی با دیپلمات‌های اسرائیلی با اشغال سرزمین‌های فلسطینی مخالفت خود را نشان می‌دادند.

ایران در ماه مارس سال ۱۹۵۰ دولت اسراییل را به صورت "دُفاکتو" (غیر رسمی) به رسمیت شناخت، اما تحت فشار‌های بین المللی از طرف کشور‌هایی که مخالف اسراییل (مثل فشار گسترده از طرف کشور‌های عربی) و افکارعمومی مردم ایران و منطقه، رژیم پهلوی از به رسمیت شناختن رسمی اسرائیل (شناسایی دوژور) خودداری کرد.

بنابراین حتی رژیم طاغوت نیز نتوانسته در حوزه سیاست خارجی خود این گونه عریان از رژِیم صهیونیستی حمایت کند و مقامات پهلوی تنها با ارتباطات مخفی که اجبار آمریکا پشت سر آن بود و همچنین با سیاسی کاری سعی کردند موضوع ارتباط با رژیم اشغال گر قدس را به طور امنیتی رفع و رجوع کنند.

منبع: فارس

باشگاه خبرنگاران جوان وب‌گردی وبگردی

منابع خبر

اخبار مرتبط

باشگاه خبرنگاران - ۱۶ مهر ۱۴۰۲
کلمه - ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۰
خبرگزاری جمهوری اسلامی - ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۹