گریز از کابل؛ رویارویی در کی‌یف

گریز از کابل؛ رویارویی در کی‌یف
خبر آنلاین
خبر آنلاین - ۲۵ بهمن ۱۴۰۰

با گذشت چندین هفته از آغاز بحران جدید اوکراین، تمام نشانه‌ها حاکی از آن است که ایالات متحده امریکا، بریتانیا و  به‌خصوص اتحادیة اروپا به دنبال راهی جهت رسیدن به توافق با حاکمِ مطلق‌العَنانِ روسیه، ولادیمیر پوتین، هستند. غرب از آمادگی و روحیه کافی برای درگیری با روسیه برخوردار نیست. افکار عمومی غرب از چنین جدالی هراسان است؛ توانایی اتحادیة اروپا جهت نقش‌آفرینی در اوکراین به حداقل خود رسیده است؛ آلمان، قدرت اقتصادیِ اول این اتحادیه، بیش‌تر نگران قطع ­شدن صادرات گاز روسیه است. هم­چنین، به نظر نمی‌رسد که لندن و واشینگتن، به‌رغم موضع‌گیری محکم‌تر خود (در مقایسه با اتحادیه اروپا)، روحیه و جسارت کافی برای تقابل مستقیم با روسیه داشته باشند.

در شرایطی که ظرفیت غرب برای مواجهه با مسکو بسیار پایین به نظر می‌رسد، اوکراین بدترین نقطه برای درگیری با روسیه است. تسلط مستقیم و نفوذ روسیه در اوکراین سابقه‌ای حداقل چهار صدساله دارد.

"اوکراین و روسیه مشتراکات فرهنگی، زبانی و مذهبی گسترده‌ای دارند و به همین جهت بخش مهمی از جمعیت شرق‌نشین اوکراین با روسیه حس نزدیکی بیشتری می‌کنند"اوکراین و روسیه مشتراکات فرهنگی، زبانی و مذهبی گسترده‌ای دارند و به همین جهت بخش مهمی از جمعیت شرق‌نشین اوکراین با روسیه حس نزدیکی بیشتری می‌کنند. علاوه بر این‌ها، احزاب مخالفِ روسیه و حاکم بر کی یف، متحدانی غیرقابل اعتماد برای غرب به نظر می‌رسند. در سال ۲۰۰۴ که انقلاب نارنجی اوکراین را فرا گرفت، شخصیت‌های برجسته­ای همچون ویکتور یوشنکو و یولیا تیموشنکو، رهبرانی دمکرات و متحدانی قابل اتّکا برای غرب به نظر می‌رسیدند. خصومت کوته‌بینانه این دو سیاستمدار و احزاب ایشان با یکدیگر دستاوردهای انقلاب نارنجی را به باد داد، و جنبش مدنی اوکراین را به ­شدت تضعیف کرد. حاکمان امروز کی یف اعتبار بین‌المللی رهبرانِ انقلاب نارنجی را ندارند و نگرانی‌های زیادی درباره حضور گسترده گروه‌های شبه‌نظامی نژادپرست و فاشیست در صفوف ایشان جود دارد.

رویارویی با روسیه در کنار چنین متحدانی، برای غرب نه تنها مایه قوت نیست، بلکه نقطه ضعف و محل تردید برای امریکا و متحدانش است.

با این همه، قدرت‌های غربی خود را برای تهاجم روسیه به اوکراین آماده می‌کنند؛ پایتخت اوکراین از دیپلمات‌های امریکایی و اروپایی خالی شده است. چند هزار سرباز امریکایی به پادگان‌های ناتو در اروپای شرقی و بالتیک گسیل شده‌اند و دستگاه‌های امنیتی غرب از تهاجم قریب‌الوقوع روسیه به اوکراین در کم‌تر از یک هفته خبر می‌دهند. به نظر می‌رسد که به‌رغم این شرایط نامساعد، امریکا و سایر قدرت‌های غربی چاره‌ای جز رویارویی با کرملین ندارند.

بعد از عقب‌نشینی‌های ناشی از فروپاشی شوروی و انقلاب‌های رنگین دهه اول قرن بیست‌ویکم، برقراری مجدد استیلای (hegemony) روسیه بر کشورهایی چون اوکراین که به طور سنتی حیاط خلوت روسیه به شمار می‌آیند، جزء لاینفک سیاست خارجی پوتین در ۱۵ سال گذشته بوده است. در این مدت پوتین از حربه‌های مختلفی جهت دستیابی به این هدف استفاده کرده است؛ از اتّکا به اقمار و متحدان سیاسی خود در اوکراین و بلاروس گرفته تا تهاجم نظامی به گرجستان در سال ۲۰۰۸ و تصرف و انضمام شبه‌جزیره کریمه در سال ۲۰۱۴. در طول چند سال گذشته، روشن شده است که روسیه نزدیکی بیشتر دولت کی یف به غرب را برنمی­تابد و بسیاری از صاحب‌نظران، آغاز کارزار دیگری توسط پوتین جهت مرعوب­ کردن اوکراین را حتمی می‌دانستند.

"علاوه بر این‌ها، احزاب مخالفِ روسیه و حاکم بر کی یف، متحدانی غیرقابل اعتماد برای غرب به نظر می‌رسند"اما چرا این سرهنگ سابق ک.گ.ب. امروز را برای بزرگ‌ترین صف‌آرایی نظامی در ۳۰ سال گذشته مناسب دیده است؟ جواب این پرسش را باید در نتایج گریز فاجعه‌بار امریکا از افغانستان جستجو کرد.

همان‌طور که پیش­تر ذکر شد، موضع ضعیف امریکا و غرب در برابر روسیه در بحران فعلی اوکراین، ابعاد و عوامل مختلفی دارد. برخی از این عوامل طولانی مدت، ژئوپولیتیک و میدانی هستند و امریکا و متحدانش در حال‌حاضر توان تغییر یا حداقل مقابله مؤثر با آن‌ها را ندارند. منتهی، زمامداران امریکا با ارتکاب اشتباهی استراتژیک که همانا فرار مفتضحانه از افغانستان بود، موقعیت خود را آسیب‌پذیر تر کردند.

خروج امریکا از افغانستان، نه عقب‌نشینی، بلکه گریزی آشفته و سراسیمه بود که اثر دومینویی در تقویت روحی روانی‌ رقبا و دشمنان امریکا داشت. به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان، جان تازه‌ای در روح بنیادگرایی تکفیری دمید.

مهم‌تراز آن، افتضاحِ افغانستان از دیدِ قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی رقیب امریکا، نشانه دیگری از ضعف بنیادین امریکا در عرصه بین‌المللی ارزیابی شد و پوتین را متقاعد کرد که اکنون بهترین زمان برای تحمیل اراده خود بر اوکراین و امتیازگیری از غرب است. در صورتی که رویارویی در اوکراین به هزیمت دیگری برای امریکا بینجامد، سایر رقبای امریکا نیز تحرکات خود را آغاز خواهند کرد که می‌تواند دومینوی روانی ناشی از شکست در افغانستان را به دومینویی میدانی تبدیل کند. تحولات ناشی از این فعل‌ و انفعالات، نتایج سیاسی و ژئوپلتیکی وخیمی برای امریکا و متحدانش در بر خواهد داشت.

برخی از این تحرکات آغاز شده است؛ از روی تصادف نیست که کره شمالی جدیدترین و بزرگ‌ترین آزمایشات هسته‌ای خود را در گرماگرم بحران اوکراین برگزار کرد. اما در عرصه شطرنج بین‌المللی، چین تهدیدی بسیار جدی‌تر و بزرگ­تر از مجموع رقبای امریکا است. شی‌جین‌پینگ رهبر چین با جدیت تمام به دنبال از بین بردن یا حداقل تغییر بنیادین نظم موجود در آسیای جنوب‌شرقی و خاورِ دور است و در دو سال اخیر رویه‌ای ارعاب‌آمیز و توأم با تهدید نظامی علیه تایوان در پیش‌گرفته است.

"در سال ۲۰۰۴ که انقلاب نارنجی اوکراین را فرا گرفت، شخصیت‌های برجسته­ای همچون ویکتور یوشنکو و یولیا تیموشنکو، رهبرانی دمکرات و متحدانی قابل اتّکا برای غرب به نظر می‌رسیدند"رویکرد توسعه‌طلبانه چین به تایوان محدود نمی‌شود و اخیراً گزارش‌هایی دربارة تعرضات مرزی چین به خاک نپال منتشر شده است.

برای امریکا و غرب رسیدن به توافقی آبرومندانه با روسیه بسیار دشوار می‌نماید و مقامات اوکراینی نگران هستند که غرب توافقی نامطلوب با روسیه را بر اوکراین تحمیل کند. از این رو، عقب‌نشینی چشمگیر دیگری در اوکراین، می‌تواند به بحران بزرگ‌تری در شرق دور بینجامد که تأثیرات آن عمیق‌تر و خطرناک‌تر از هزیمت در افغانستان و مماشات با روسیه خواهد بود.
 

*پژوهشگر تاریخ و سیاست خارجی

۳۱۱۳۱۱

منابع خبر

اخبار مرتبط