غرب و مساله پیشرفت تسلیحاتی ایران/ در فضیلت فخری‌زاده بودن

غرب و مساله پیشرفت تسلیحاتی ایران/ در فضیلت فخری‌زاده بودن
خبرگزاری مهر
خبرگزاری مهر - ۲۱ آذر ۱۳۹۹



خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه - مرتضی بریری *: بر اساس منابع و متون کهن و تاریخی، ایرانیان صنعتگرانی پیشرفته بوده و توانایی ساخت جنگ افزارها و همچنین تسلیحاتی چون کشتی‌های جنگی و… را داشتند. تاریخ‌نگاران و پژوهشگران شک ندارند که ایران هم پیش از اسلام و هم در دوره تمدن اسلامی از نظر تسلیحات و قدرت جنگاوری نیروها پیشرفته بود. به همین دلیل در اکثر جنگ‌ها و نزاع‌ها ایران دست برتر نظامی را داشت و تنها در معدود جنگ‌هایی همچون حمله مغول (به دلیل آشفتگی سیاسی و به گونه‌ای حاکم شدن سیستم ملوک

الطوایفی
) و حمله افغان‌ها در اواخر صفویه (به دلیل بی کفایتی دربار ایران) از مقابله درماند و نتوانست مقاومت کند. به عبارتی، هرچند تاریخ تمدن ایران زمین خونبار بود اما تا پیش از قاجاریه، هر زمان که اتحاد حکومت و ملت زیاد بود توانست در بزنگاه‌ها سربلند بیرون بیاید.

در عصر قاجاریه، بویژه از دوران فتحعلیشاه به بعد، ایران دیگر آن دست برتر نظامی را در نزاع‌ها نداشت و مقابل هجوم نیروی مهاجم در می‌ماند. از دهه‌ها پیش از شکل‌گیری حکومت قاجارها، کشور دچار یک نظام ملوک

الطوایفی
شده بود؛ به همین دلیل ویژگی و مؤلفه «تولید» در کشور با مشکل مواجه شد.

"تاریخ‌نگاران و پژوهشگران شک ندارند که ایران هم پیش از اسلام و هم در دوره تمدن اسلامی از نظر تسلیحات و قدرت جنگاوری نیروها پیشرفته بود"ایران، آن زمان دیگر اضافه درآمدی نداشت تا بتواند به پیشرفت فکر کند؛ آن تولید محدود نیز معمولاً با دشواری انجام می‌گرفت. با استناد به آمارها می‌توان گفت که همان تولید محدود نیز به سختی پاسخگوی نیاز روزمره مردم بود و البته بخشی از آن نیز بر اثر نزاع‌ها از بین می‌رفت.

در حالی که غرب، از دوران رنسانس توانست مسیر خود را در جهت تولید هموار کند. ارتقا تولید، انباشت سرمایه را برای آن‌ها به همراه داشت و این انباشت سرمایه راه را در جهت پیشرفت علم باز کرد؛ پیشروی علم نیز توسعه در زمینه تسلیحات و جنگ افزارها را موجب شد.

تسلیحات نظامی و پیشرفت‌های تکنولوژیک، خوی استعمارگری را در غربی‌ها متولد کرد. آنها برای گسترش سرمایه، به مواد اولیه، نیروی کار ارزان و بازارهای جدید نیاز داشتند. تکنولوژی و سلاح‌ها به آنها اجازه تکبر و فتح کشورها را می‌داد.

غربی‌ها توانستند با ماجراجویی به سرزمین‌های جدید دست یابند و شاید بتوان کشف قاره آمریکا را نتیجه چنین پیشرفت‌هایی دانست.

شرق جهان نیز بر اثر همین مولفه‌ها تسخیر شد؛ حضور مداوم غربی‌ها در این موقعیت جغرافیایی و کشورهای استعمار شده منوط به این بود که ساختارهای سیاسی در شرق وابسته غرب باشد و از هرگونه فکر پیشرفت و ساخت تمدن جلوگیری شود. پس نباید اجازه می‌دادند که این کشورها حرکت خود را بر اساس تحقیقات علمی تنظیم کنند و توسعه یابند. فرهنگ این کشورها نیز باید در حال انجماد و احتضار می‌ماند تا نکند که مؤلفه رشد را در دل مردمان بیدار کند.

ایران نیز در زمان قاجار و عصر پهلوی به همین مشکل دچار بود؛ اما با پیروزی انقلاب اسلامی ایران دغدغه پیشرفت علمی کشور به مهمترین برنامه معمار کبیر انقلاب و نایب برحقش حضرت امام خامنه‌ای بدل شد. ایران برای رسیدن به شکوه گذشته باید دوباره در مسیر علم قرار می‌گرفت.

انقلاب اسلامی نه تنها دست غرب را از منافع ایران کوتاه کرد، بلکه جبهه مقابله تئوریک با غرب را نیز در سطح جهان به راه انداخت و این امر سبب شد تا هیمنه ایدئولوژیک غرب زیر سوال برود. انقلاب اسلامی ایران موجب شد تا کشورهای آزاده جهان و سیاستمداران غیروابسته، به مدل‌های تئوریک صحیح برای مقابله با غرب و نظام استکبار دست پیدا کنند و این زنگ خطری مهم برای ماهیت غرب بود.

تجربه سال‌های دفاع مقدس و تحریم تسلیحاتی ایران در هنگامه نبرد علیه نیروهای عراق – که در اجاره غرب بودند – نشان داد که کشور فارغ از ایدئولوژی برای مقابله با استکبار جهانی نیاز به تسلیحات پیشرفته هم دارد و دسترسی به تسلیحات پیشرفته نباید از رهگذر غرب و حتی شرق باشد.

انقلاب اسلامی ایران از نظر نظامی ویژگی تهاجمی ندارد.

"از دهه‌ها پیش از شکل‌گیری حکومت قاجارها، کشور دچار یک نظام ملوکالطوایفی شده بود؛ به همین دلیل ویژگی و مؤلفه «تولید» در کشور با مشکل مواجه شد"تفکراتی که منجر به انقلاب ما شد - همانطور که در این چهار دهه اینگونه بوده است - به دلیل آنکه ماهیتی الهی داشت، توانست در عمق دل‌ها و جان‌های آزاده مردان و زنان نفوذ کند. صبغه این انقلاب، فرهنگی بود و هست؛ به همین دلیل هم ویژگی تهاجمی را از خود دور کرد. بزرگان انقلاب ما جملگی اهل گفت‌وگو بودند و بعد از پیروزی قیام نیز گفت‌وگو را سرلوحه خود قرار دادند. پس پیشرفت تسلیحاتی ما برای امر دفاع است نه تهاجم.

ما همواره در معرض تهاجم هستیم و غرب نمی‌خواهد از نظر تسلیحات پیشرفته شویم. ترور نخبگان علمی بویژه نخبگان امر تسلیحات و انرژی هسته‌ای نیز به همین جهت است.

منشأ این ترورها نه رژیم منحوس صهیونیستی که خود غرب است. اسرائیل سگ قلاده شکسته غرب در منطقه است و ماهیت وجودی‌اش نیز تأمین منافع غرب و نظام استکبار جهانی است؛ آنها عامل ترورها هستند، ولی نیت ترورها را باید در غرب جست‌وجو کرد.

بزرگانی چون شهید دکتر محسن فخری زاده در راستای اعتلا و قدرت ایران اسلامی کوشیدند و به این علت نیز غرب نتوانست آنها را تحمل کند؛ اما راه آنها ادامه پیدا خواهد کرد. به دلیل مسائل امنیتی و اطلاعاتی، این بزرگان در زمان حیات خود چندان شناخته شده نبودند حال که به درجه رفیع شهادت رسیده‌اند ضرورت دارد آنها را به ایرانیان، همچنین مردمان جهان، بویژه نوجوانان و جوانان معرفی کرد. لیکن امر مهم در زمینه معرفی چنین اشخاصی این است که هرکسی نباید در این خصوص احساس وظیفه کند. در امر «نوشتن» درباره این بزرگان حضور سه دسته از نویسندگان الزامی است: نخست پژوهشگران رشته‌های تخصصی آنها مثلاً فیزیک هسته‌ای و… تا تلاش‌های علمی‌شان واکاوی شود.

دسته دوم مورخان قهار حوزه تاریخ نگاری انقلاب و پژوهشگران تاریخ شفاهی هستند و گروه سوم داستان نویسان و درام پردازان شاخص.

"ایران، آن زمان دیگر اضافه درآمدی نداشت تا بتواند به پیشرفت فکر کند؛ آن تولید محدود نیز معمولاً با دشواری انجام می‌گرفت"معرفی این شخصیت‌ها باید با متون قوی صورت گیرد؛ متونی که قابلیت ترجمه و انتشار در سطح جهان را نیز داشته باشند. متأسفانه عمده متونی که درباره شخصیت‌های انقلاب و دانشمندان معاصر نوشته شده قوت چندانی ندارند و مخاطب جهانی را جذب نمی‌کنند، به همین دلیل نیز هرچند که هزینه‌های بسیاری برای انتشار این کتاب‌ها در سطح جهان صرف می‌شود، اما بازخورد چندانی از آنها دریافت نشده است. این در صورتی است که برای متون قوی اصلاً نیازی به هزینه کردن نیست؛ در صورت تولید این متون، ناشران دیگر کشورها خود برای ترجمه و انتشار آن کتاب‌ها در کشورشان به ما مراجعه خواهند کرد.

پس ضرورت دارد که متن‌های پژوهشی قوی درباره این بزرگان نوشته و نظام فکری و معرفتی آنها شناسانده شود. متن‌هایی که بازتاب دهنده حقانیت نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران باشد. این میان کار رسانه‌ها نیز اهمیت بسیاری دارد؛ خبرنگاران باید بکوشند که جدا از معرفی این شخصیت‌ها، به معرفی کتاب‌های منتشر شده در خصوص آن‌ها نیز بپردازند.

برای شناخته شدن سره از ناسره، خبرنگار باید رویکرد انتقادی را در انتشار اخبار مرتبط با این کتاب‌ها در پیش گیرد؛ البته داشتن دیدگاه انتقادی درباره کتاب‌های احتمالی نیز مستلزم مطالعه بسیار پیرامون این شهید و شهیدان دیگر، آرمان‌ها و تفکراتشان است.

* کارشناس ارتباطات، فرهنگ و حقوق

منابع خبر

اخبار مرتبط