دریغ از یک پلان!
این داستانی است که میتوان از روی آن فیلمهایی ساخت که قابلیت دریافت اسکار دارند ... .»
این سخن بنده و امثال بنده یا مطالب یکی از رسانههای داخلی و بهاصطلاح خودی و حتی خارجی همسو نبود بلکه بخشی از گزارشی است که در ۲۴ نوامبر ۲۰۱۴ در روزنامه معروف آمریکایی هافینگتونپست انتشار یافت و در آن به سانسور و بایکوت راهپیمایی عظیم اربعین در رسانههای غربی اعتراض شده و همچنین بهطور مفصل به جزئیات این راهپیمایی پرداخته بود.
سکوت مرگبار گورستانی
رسانههای زنجیرهای غربی طی این ۱۵ ــ ۱۰ سال که راهپیمایی اربعین حضرت سیدالشهدا(ع) با این جمعیت عظیم و شیوه پرشکوه برگزار میشود، بهنحوی برنامهریزیشده از هرگونه انتشار خبر و گزارش آن خودداری ورزیدند. اگرچه در سالهای ابتدایی سعی داشتند تا با نشر اخبار جعلی و انحرافی و گزارشهای تحریفشده، این حرکت بزرگ بشری را تحتالشعاع قرار دهند اما خیلی زود متوجه شدند هرگونه خبر حتی منفی، توجه مخاطبان را به این اجتماع عظیم انسانی جلب و همه برنامههای دیرین آنها را نقشبرآب میکند. از همین روی حداقل در ۶ ــ ۵ سال اخیر، قبل از آغاز این راهپیمایی و در جریان آن، نوعی سکوت مرگبار گورستانی را در پیش گرفته و کوچکترین خبری ولو منفی و تحریفشده از آن نشر نمیدهند. تا بعد از پایان راهپیمایی که بهتدریج و با احتیاط شروع به انتشار برخی خبرهای جزئی و تصاویر جعلی و واژگونه میکنند.
این حرکت و اقدام رسانههای زنجیرهای غربی مسبوق به سابقه بوده و کاملا قابل درک است.
"این داستانی است که میتوان از روی آن فیلمهایی ساخت که قابلیت دریافت اسکار دارند .."آنها بیش از ۶ ــ ۵ قرن تاریخ تمدن اسلامی و ابداعات و اکتشافات و اختراعات مسلمانان در زمینههای مختلف علمی و هنری و .... را سانسور کرده و بسیاری را به خود نسبت داده و برای خویش سند زدهاند! دیگر چه انتظاری میرود که از یک اجتماع خارقالعاده همان مسلمانان بگویند که همه رکوردهای بشری و غیربشری را به پشیزی بدل ساخته است.
کینه و عداوتی ریشهدار در تاریخ
البته این کینه آنها ریشه در تاریخ داشته و برای افرادی که به تاریخ جهان مسلط بوده و احاطه دارند، پرواضح است عداوت و دشمنی آنها از دل تاریخ میآید؛ از قبل و بعد از جنگهای صلیبی و سپس قرونوسطی و دوران انگیزاسیون و بعد از آن، رنسانس و عصر مدعی روشنگری و نهضت بهاصطلاح اصلاح دینی و لوتریسم تا مهاجرت به قاره نو و پدید آمدن آمریکا و جنگهای جهانی و شکلگیری غرب آسیای جدید و بالاخره شکلگیری اسرائیل و .... این ماجرای تقابل آنتاگونیستی ادامه داشته و دارد. اگر رسانههای زنجیرهای همین کینهورزان ۲۰ ــ ۱۰ قرنی از چنین اجتماع حیرتآوری، ناراحت و خشمگین و عصبانی بوده و از همین روی سکوت مرگبار گورستانی پیشه کردهاند، اما سینمای ایران چرا؟!
چرا سینمای ایران سکوت کرده؟
چرا پس از همه این سالها که حداقل میلیونها نفر از مردم این سرزمین و دیگر سرزمینهای اسلامی چندین هفته درگیر این حادثه شگرف شده و دهها میلیون نفر پیرامون آنها اعم از خانوادهها و دوستان و آشنایان و همکاران هم بهنوعی با آن مواجه بودهاند، حلالیتطلبیدنهایشان را شنیدند، باربستنها و تدارکدیدنهایشان را دیدند و بعد عکسها و فیلمها، احتمالا سوغاتیها و هدیههای متبرک و بهیادماندنی و ... را رویت کردهاند، چرا نشانی از همه اینها در سینمای ایران به چشم نمیخورد؟!
درحالیکه مشاهدات و عکسها و فیلمها و نقلها و روایتها و ...
همگی حکایت از اقیانوسی از دراماتیکترین و جذابترین ماجراها حتی به لحاظ داستانی و سینمایی دارند، چرا یک پلان، بله حتی یک پلان از آنها را در هیچیک از فیلمهای این سینما مشاهده نکردیم و نمیکنیم؟! آیا این نیز حیرتآور و عجیب نیست؟!
اگرچه بیاعتنایی سینمای ایران به اغلب وقایع و رویدادها و بزنگاههای تاریخی و مفاخر و قهرمانهای این سرزمین، پیشینه تاسفباری دارد، اما بههرحال در همین سینما و در سالهای مختلف و توسط فیلمسازانی از طیفهای گوناگون ولو شبهروشنفکر درباره انقلاب و جنگ حتی با نگرش بسیار متفاوت، فیلم ساخته شده، همچنین درباره درگیریهای رزمندگان و مستشاران ایرانی در عراق و افغانستان و حتی سوریه در این سینما، تصویر و فیلم داریم که هیچکدام ذرهای از قدمت و عظمت و شگفتی و حیرتی همچون اجتماع متحرک انسانی در اربعین را نداشتهاند.
اینکه دیگر بیخ گوشمان است
احتمالا گفته میشود برای تاریخ و بزنگاهها و مفاخر آن، باید دنبال اسناد مختلف بود و ممکن است در اسناد گوناگون روایتهای متفاوت و بعضا متضاد به چشم بیاید (که البته تشخیص و تمییز سره از ناسره آنها چندان هوش سرشاری نیاز ندارد) اما این راهپیمایی و اجتماع عظیم و شگفتانگیز که همین بیخ گوشمان است و میتوان با یک قدم تحقیقاتی و بسیار سهل و ساده به صحت و سقم و ابعاد مختلفش دست یافت! وقتی فیلمسازان ما بعضا یک پایشان این طرف است و پای دیگرشان، آنسوی مرزها و آبها و برای خالینبودن عریضه و نشاندادن زنهای بیحجاب و اماکن مشروبخواری و ... هم که شده در فیلمهای متعدد، صحنههای خارجی بهوفور جاری میسازند، اگر دغدغه سینما و موضوع و سوژههای جذاب و ماجراهای دراماتیک در میان است، چگونه از این گنجینه گرانقدر و ارزشمند درام و ماجرا و حادثه و برخورد و تضاد و کشش و نقطه عطف و ... در همین نزدیکی میگذرند؟! حضراتی که بهدنبال موضوعات اجتماعی لهله میزنند، چگونه این اجتماع عظیم بشری که بنا به اعتراف همان غربیها نظیرش در تاریخ مشاهده نشده و همهساله برگزار میشود را نمیبینند؟!
چرا هیچگاه از این مراسم فیلمی نساختید؟
نشریه هافینگتونپست در همان گزارش ۲۴ نوامبر ۲۰۱۴ در مقایسه راهپیمایی اربعین با سایر موارد مشابه نوشت: «این حرکت، حج مسلمانان یا کومبهمیلای هندوها نیست. احتمالا درباره این حرکت که به [مراسم] «اربعین» مشهور است... هیچوقت چیزی نشنیدهاید.
"از همین روی حداقل در ۶ ــ ۵ سال اخیر، قبل از آغاز این راهپیمایی و در جریان آن، نوعی سکوت مرگبار گورستانی را در پیش گرفته و کوچکترین خبری ولو منفی و تحریفشده از آن نشر نمیدهند"نهتنها تعداد این افراد از زائران مکه بیشتر است (درواقع پنج برابر آن است)، بلکه از کومبهمیلا نیز مهمتر است؛ زیرا کومبهمیلا تنها هر سه سال یکبار برگزار میشود. خلاصه آنکه جمعیت مراسم اربعین ــ که سال گذشته به ۲۰میلیون نفر رسید ــ هر اجتماع بشری دیگری را تحتالشعاع قرار میدهد. جمعیتی که سالبهسال رو به افزایش است ... .»
نشریه فوق علت بیتوجهی رسانههای غربی به راهپیمایی و اجتماع بزرگ اربعین را چنین توضیح داده:«... اما چرا شما هیچگاه درباره این مراسم چیزی نشنیدهاید؟ احتمالا به این قضیه مربوط است که رسانهها عموما و خصوصا وقتی با اسلام مواجه میشوند، بیشتر با تصویری منفی، سیاه و افراطی سر و کار دارند تا روایتی مثبت و امیدبخش.
اگر چندهزار معترض ضدمهاجرت در خیابانهای لندن جمع شوند، در سرخطهای خبری جای خواهند داشت. به راهپیمایی دموکراسیخواهانه در هنگکنگ یا تجمع ضد پوتین در روسیه نیز به همین میزان توجه خواهد شد، اما یک تجمع ۲۰میلیونی در یک محیط متشنج سرشار از ترور و ناعدالتی حتی در بخشهای خبری تلویزیونی جایی ندارد. این حرکت باشکوه بهطور نانوشته مسکوت گذاشته میشود، حتی اگر تمام مؤلفههای یک پدیده چشمگیر را داشته باشد؛ مؤلفههایی مانند جمعیت چشمگیر، اهمیت سیاسی، پیام انقلابی، محیط متشنج و اصالت. اما اگر این خبر از زیر دست سردبیران بخشهای خبری در برود، شگفتی میآفریند و افرادی زیادی را تحتتأثیر قرار میدهد ... .»
همانگونه که توضیح داده شد، همه این دلایل برای رسانههای زنجیرهای غربی که توسط کانونهای معلومالحال صهیونی با کینهای تاریخی نسبت به اسلام اداره میشوند، توجیهپذیر و موجه است، حتی اگر همه استانداردها و موازین و قواعد رسانه و خبررسانی را زیر پا له کرده و حیثیت خود را در قضیه جریان باز اطلاعات و دموکراسی به لجن بکشند.
اما این سینما را چه میشود؟ از چه میترسد؟ نسبت به چه موضوعاتی کینه و نفرت دارد؟ آیا با آن نفرت تاریخی ۲۰ ــ ۱۰ قرنی مرتبط است؟
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران