ایرج کابلی و «فارسی‌خط» – در گفت‌وگو با شروین پاشایی

ایرج کابلی و «فارسی‌خط» – در گفت‌وگو با شروین پاشایی
رادیو زمانه
رادیو زمانه - ۲۸ فروردین ۱۴۰۱

ماهنامه تجربه به سردبیری پژمان موسوی در شماره ۶ خود که فروردین ۱۴۰۱ منتشر شد، ایرج کابلی را به عنوان «چهره ماه» برگزیده و در چند مقاله دستاوردهای او در حوزه خط فارسی را یادآور شده است. تجربه می‌نویسد:

«ایرج کابلی یک ماه و اندی پیش از رفتن‌اش خط مصوت‌نویسی را معرفی کرد با نام “فارسی‌خط”. با این خط می‌توانیم آن‌چه را که می‌نویسیم همان‌گونه بخوانیم و آن‌چه را که بیان می‌کنیم همان‌طور بنویسیم.»

در این بخش از ماهنامه تجربه خسرو پارسا، محمد رضا باطنی، حسین حسین‌خانی، آزاد عندلیبی و محمد هادی محمدی هر یک سویه‌ای از تلاش ایرج کابلی در اصلاح خط فارسی را نمایان کرده‌اند.

با شروین پاشایی به بهانه سالگرد تولد ایرج کابلی درباره تلاش او در ایجاد «فارسی‌خط» گفت‌وگو کرده‌ایم.

ایرج کابلی

ایرج کابلی، نویسنده و مترجم، ۲۹ بهمن ۱۴۰۰ در ۸۲ سالگی در تهران درگذشت. از این نویسنده و زبان‌شناس یک سال قبل از درگذشتش دو کتاب «دستور جامع زبان اوستا» و «رمان منظوم یِوْگٍنی انه‌گین» اثر آلکساندر پوشکین منتشر شده است. از دیگر کاری‌های کابلی می‌توان به راه اندازی وب‌سایت «فارسی‌خط» اشاره کرد که در آن به صورت تخصصی به خط مخصوصاً خط فارسی پرداخته شده است.

"ماهنامه تجربه به سردبیری پژمان موسوی در شماره ۶ خود که فروردین ۱۴۰۱ منتشر شد، ایرج کابلی را به عنوان «چهره ماه» برگزیده و در چند مقاله دستاوردهای او در حوزه خط فارسی را یادآور شده است"از جمله آثار ترجمه و تالیف ایرج کابلی می‌توان به «تاریخ دنیای قدیم اثر کورفکین»، «آن روز می‌رسد اثر میرزا ابراهیم‌اف»، «عملیتِ کنترل فکر اثر والتر باوارد»، «گارد جوان اثر فاده‌یف»، «کشف خزرستان اثر لِف گومی‌لی‌یوف»، «وزن‌شناسی و عروض»، «درست‌نویسی‌ی خطِ فارسی» و «راه نظم‌بندی» اشاره کرد.

آغاز گفت وگو با شروین پاشایی

آقای پاشایی، سلام به شما و سپاس از این‌که وقت خود را به ما می‌دهید.

سلام به شما، خواهش می‌کنم، از شما ممنون‌ام که این گفت‌وگو را به‌بهانه‌یِ تولدِ هشتادوچهارساله‌گیِ آقایِ کابلی ترتیب دادید، دومین سالی هست که روزِ تولدشان در کنارشون نیستیم.

آشنایی شما با آقای ایرج کابلی از چه زمانی و چه‌طور شروع شد؟

پس‌از رفتنِ آقایِ شاملو، مراسمی در خانه‌یِ ده‌کده برگزار شده بود، در آن مراسم پس از سال‌ها خانمِ هنگامه شهریاری را دیدم که از دورانِ کودکی می‌شناختم‌شان، ایشان، هم از اقوامِ آقایِ کابلی هستند و هم از یارانِ نزدیکِ آقایِ شاملو، از طریقِ خانمِ شهریاری آن شب با آقایِ کابلی آشنا شدم.

از سال ۷۲ که گزارش «شورای بازنگری در شیوه‌ی نگارش و خط فارسی» در مجله‌ی آدینه منتشر شد، مهم‌ترین دغدغه‌ی آقای کابلی شیوه‌ی درست‌نویسی خط فارسی بود که بعدها با تأکید بر مصوِت‌ها این شیوه را کامل کردند. از نظر ایشان مصوت‌ها هم دارای کاراکتر هستند و بنابراین می‌بایست به حروف الفبای فارسی اضافه شوند.  لطفاً کمی برای خوانندگانی که با این شیوه آشنایی ندارند توضیح دهید.

خب از آن‌جایی که دقت و مطالعه کردن درباره‌یِ درست‌نویسی بینِ اقشارِ جامعه چندان متدوال نیست حتا خیلی از افرادی که با کلمه سروکار دارند مثلِ دوستانِ شاعر و نویسنده و طراحانِ گرافیک هم در موردِ درست‌نویسی آگاهیِ لازم را ندارند و گاه الگویِ اشتباه‌نویسیِ عمومِ جامعه می‌شوند بهتر است توضیحی کاملاً عمومی برایِ فارسی‌زبانان بیاورم، بیش‌ترِ فارسی‌زبانانِ ایرانی حداقل سالی یک‌بار معمولاً در شبِ یلدا کتابِ حافظ را به دست می‌گیرند تا فال بگیرند و بخوانند، شبِ یلدایِ سالِ ۱۴۰۰ ویدویی از خانمی که در فضایِ مجازی مخاطبِ بسیاری دارد پخش شد، این خانم شعری از حافظ را اشتباه خواند، در تصویر نشان داده می‌شود که شعرِ حافظ با خطِ نستعلیق و بدونِ نشانه‌هایِ اضافی یا همان اِعراب نوشته شده، شعر این بود:

گفتم روم بخواب و ببینم جمال دوست

خب این خانم «روم» را با معنایِ «رویِ من» خواند، «به خواب» هم که چون متصل نوشته شده بود خواننده را بیش‌تر در مسیرِ اشتباه بُرد در حالی که اگر در نوشتنِ شعرِ حافظ از حرف‌هایِ صدادار یا همان مصوِت‌ها استفاده شده بود چنین اشتباهی برایِ خواننده پیش نمی‌آمد و شعر را درست می‌خواند به‌این‌گونه:

«گفت‌ام رَوَم به خواب و ببین‌ام جمالِ دوست»

حتمن برایِ بسیاری از ما فارسی‌زبانان چنین اشتباهاتی پیش آمده ولو این‌که شاعر باشیم یا نویسنده و مترجم؛ با این اوصاف خطِ مصوت‌نویسِ پیش‌نهادیِ آقایِ کابلی فقط با اضافه‌شدنِ شش حرفِ صدادار به خطِ فارسیِ کنونی کمک می‌کند تا هرگز خواننده متن را اشتباه نخواند حتا اگر مفهومِ آن‌را درک نکند.

شیوه‌ و پیشنهاد آقای کابلی در یکسان‌سازی خط فارسی، پیشنهادی است که منجر به ساده‌سازی آموزش زبان فارسی به نوآموزان یا افراد دوزبانه می‌شود. آقای کابلی زمانی در مجله‌ی آدینه در توضیح این اقدام یادداشتی نوشته بودند با عنوان «اقدام لازم برای یکسان‌سازی شیوه‌ی ویرایش کتاب‌های درسی». پیگیری این مهم به کجا رسید و آیا این شیوه توانست در کتاب‌های درسی ابتدایی راه یابد؟ آیا واکنشی از سوی مسئولان وزارت آموزش و پرورش دیده شد؟ 

بیش‌ترین تلاش‌ها برایِ پی‌گیریِ این موضوع و گفت‌وگو با مسئولانِ فرهنگستانِ ادب را آقایِ دکتر باطنی انجام دادند که زحمت‌هایِ ایشان و آقایِ کابلی اصلاً بی‌تأثیر نبود و امروز بعد از گذشتِ سی‌سال، نتیجه‌یِ تلاش‌هایِ این عزیزان را مشاهده می‌کنیم امّا خب هنوز آن‌طور که تمام‌وکمال در ذهنِ آقایِ کابلی بود در ویرایشِ کتاب‌هایِ درسی انجام نشده ولی استفاده از نشانه‌یِ اضافه یا همان کسره جاافتاده و موردِ استفاده قرار می‌گیرد، در پوُسترهایِ آموزشیِ کتاب‌هایِ ابتدایی هم نشانه‌یِ اضافه به کودکان تعلیم داده می‌شود. صحبت از خط یا تغییرِ خط یا حتا اصلاحِ خط امری ست که تاریخ ثابت کرده مقوله‌ای نیست که یک‌شبه پذیرفته شود و اجرایی شود، هزاران دلیل هم دارد، در عصرِ حاضر طبعاً مسئولان به فرایندِ سرمایه‌بَر و انرژی‌بَرِ این اقدام فکر می‌کنند و تصمیم می‌گیرند که فعلاً بودجه‌ای برایِ این تغییرات در سیستم‌هایِ اداری در نظر نگیرند و بودجه را برایِ انجامِ کارهایِ دیگری خرج کنند، یا به‌هرحال افرادِ بسیار زیادی هستند که هرجا صحبتی از تغییر یا اصلاحی پیش بیاید می‌ترسند، خب این خاصیتِ بشر است، بنابراین من فکر می‌کنم که صبر و گذرِ زمان باعثِ تغییر در خطِ فارسی خواهد شد، خط موجودی زنده است و نمی‌شود جلویِ رشد و تکامل‌اش را گرفت.

هنرمندانی که پافشاری می‌کنند تا به الگوهایِ منسوخ‌شده، زنده‌گی ببخشند هرگز موفق نخواهند شد و در گذشته باقی خواهند ماند، چنین افرادی ذاتِ هنر را نشناخته‌اند و فقط تولیدگرند، خوش‌نویسی هم نتوانسته معاصر باشد، حتا در نرم‌افزارها و فونت‌هایِ مخصوصِ خطِ نستعلیق و خط‌هایی از این دست، ناتوان و ناکارآمد ظاهر شده و خروجیِ متن‌هایی که با کامپیوتر خوش‌نویسی شده سراسر اشتباه و از اصولِ پایه‌یِ خوش‌نویسی دور است.

به‌طور کلی به نظر شما چه رابطه‌ای بین خط و اقدامات دولتی در پی‌گیری و رواج شیوه‌های درست‌نویسی خط فارسی وجود دارد؟ آیا اهمیت ندادن به اصلاح کتاب‌های درسی ابتدایی در درست‌نویسی و آموزش درست است که امروزه شاهد املاهای آشفته و مغشوش نسل جوان هستیم یا علت را در عواملی دیگر مثل عدم همکاری ناشرین و ویراستاران در اجرای این شیوه می‌دانید؟

من معتقدم “خط” مسیرِ خودش را می‌رود و هیچ‌یک از این‌ها نمی‌تواند جلویِ رشد و تکامل‌اش را بگیرد، املاهایِ آشفته‌یِ نسلِ تازه گواهِ این است که نسلِ تازه به شیوه‌یی دیگر از نوشتار نیاز دارد فقط هنوز راه‌اش را پیدا نکرده، فارسی‌خط، در واقع خطِ پیش‌نهادیِ آقایِ کابلی با بررسیِ جنبه‌هایِ گوناگون خلق شد، یکی از آن جنبه‌ها توجه به نوشتار و علاقه‌مندیِ نسلِ تازه به نوعی دیگر نوشتن است، در پوُسترِ یکی از جوانانِ هنرمند دیدم که نام‌اش را به‌این‌گونه نوشته “ئَلی” به جایِ “علی” و این همان پیش‌نهادِ آقایِ کابلی ست که به‌صورتِ خودجوش در حالِ شکل‌گیری و زنده‌گی ست.

در دهه‌یِ هفتاد هم ناشرین و ویراستارانِ هُش‌یار سریعاً استفاده از نشانه‌یِ اضافه را آغاز کردند و آن‌هایی هم که استفاده نکردند امروز استفاده می‌کنند صدالبته که در دهه‌یِ هفتاد حمایتِ آقایِ شاملو و انتشارِ آثارشان با شیوه‌هایِ نگارشیِ پیش‌نهادیِ ایرجِ کابلی در انتشاراتِ زمانه، کمکِ بسیار بزرگی به سرعت گرفتن و جاافتادنِ نظرهایِ آقایِ کابلی بود.

منظورتان این است که نوشتن «ئلی» به جای «علی»، فارسی‌سازی است و به‌طور کلی، در این شیوه‌ی نوشتاری، در اسامی خاص همزه همیشه جایگزین «ع» می‌شود؟ و در این صورت، تکلیف نام‌های متون کهن چه می‌‌شود؟

تجربه شماره شش فروردین ۱۴۰۱

برایِ روشن شدنِ منظور می‌بایست کمی بیش‌تر توضیح بدهم، در فارسی ما هیچ واژه‌یی نداریم که با مصوِت یا همان شش حرفِ صدادار آغاز بشود یعنی هیچ واژه‌یی با صدایِ ـَ یا ـِ یا ـُ یا آ یا او یا ئی شروع نمی‌شود، سه مصوِتِ اول اسم دارند، زبر(فتحه)، زیر(کسره)، پیش(ضمه) امّا سه مصوِتِ دوم اسم ندارند و شکلِ و حرفِ خاصی تا پیش‌از خطِ پیش‌نهادیِ آقایِ کابلی نداشتند، بنابراین وقتی می‌نویسیم “و” نمی‌دانیم که کدام‌یک از سه حالت را در واژه‌هایِ “وزن”، “روز”، “خوش” را دارد، “ی” هم همین حالت را دارد و ما نمی‌دانیم وقتی می‌نویسیم “ی” منظور حرفِ بی‌صدا(صامت) مثلِ “ی” در واژه‌یِ “یار” است یا حرفِ صدادار(مصوِت) در واژه‌یِ “دیو”، حال “الف” هم همین حال را دارد، “الف” به تنهایی حرفِ بی‌صدا(صامت) است، وقتی با زبر(فتحه) هم‌راه می‌شود صدادار می‌شود مثلِ “اَحمد”، وقتی با زیر(کسره) هم‌راه می‌شود مثلِ “اِنسان” یک صدایِ دیگر پیدا می‌کند و وقتی با پیش(ضمه) هم‌راه می‌شود یک صدایِ دیگر به خود می‌گیرد مثلِ “اُستاد” و وقتی کلاه‌دار می‌شود یعنی رویِ آن (~) قرار می‌گیرد صدایِ “آ” می‌دهد مثلِ “آن”؛ وقتی پس از “الف”، “ی” قرار می‌دهیم صدادار می‌شود مثلِ”این” و وقتی بعد از “الف”، “و” قرار می‌دهیم مثلِ “اون” صدایی دیگر به خود می‌گیرد، پس تا این‌جا متوجه شدیم که “الف” به تنهایی صدا ندارد، حالا بیایید به ساختارِ واژه‌یِ “سوئیس” دقت کنیم، چرا از “ئـ” استفاده کردیم مگر بعد از همزه “ی” نیامده و صدایِ “ای” مثلِ واژه‌یِ “این” را نمی‌دهد؟ مگر تلفظِ “این” و سوئیس” هر دو یکی نیست؟ پس چرا ننوشتیم “سوایس”؟ به این خاطر که باعثِ اشتباه‌خوانیِ مخاطب می‌شود! وقتی هم که ما فارسی‌زبانانِ امروزی می‌گوییم “علی” همان‌طور که “این” و “سوئیس” را تلفظ می‌کنیم “علی” را هم تلفظ می‌کنیم؛ پس، از یک‌سو برایِ این که تلفظِ “الف” سه حالتِ نوشتاریِ متفاوت به خود نگیرد یعنی “ا”، “ئـ” و “ع” و از سویِ دیگر برایِ این‌که “الف” با حرفِ صدادار(مصوتِ) “آ” اشتباه گرفته نشود، “الف” را به عنوانِ حرفِ بی‌صدا به‌صورتِ “ئـ” می‌نویسیم و حرفِ صدادارِ “آ” را با همین شکل و البته یک خطِ افقی در زیرِ آن می‌نویسیم.

پیش‌نهاد می‌کنم خواننده‌یِ علاقه‌مند برایِ آشناییِ بیش‌تر و درکِ تصویریِ این توضیحات و غریبه‌گی‌زدایی، به صفحه‌یِ اینستاگرامِ فارسی‌خط به آدرسِ “farsikhat” نگاه کند.

آقای کابلی در جایی گفته‌اند که یکی از دلایل اصلاح نشدن خط فارسی و روی نیاوردن به بی‌فاصله‌نویسی پیشنهادی ایشان، مخالفت خوش‌نویسان خط نستعلیق و شکسته است که نمی‌خواهند زیبایی خط را تابع شیوه‌ی نوشتاری نوین کنند. با توجه به این‌که امروزه هنر خوشنویسی نفوذ سابق را ندارد، آیا باز هم به نظر شما این دسته از هنرمندان می‌توانند مانعی در راه اجرای این شیوه محسوب شوند؟ و اگر بله، چطور می‌شود آن‌ها را قانع کرد؟

ذاتِ هنر زنده و ادامه‌یِ حیات‌اش در گروِ معاصر بودنِ آن است، هنرمندانی که پافشاری می‌کنند تا به الگوهایِ منسوخ‌شده، زنده‌گی ببخشند هرگز موفق نخواهند شد و در گذشته باقی خواهند ماند، چنین افرادی ذاتِ هنر را نشناخته‌اند و فقط تولیدگرند، خوش‌نویسی هم نتوانسته معاصر باشد، حتا در نرم‌افزارها و فونت‌هایِ مخصوصِ خطِ نستعلیق و خط‌هایی از این دست، ناتوان و ناکارآمد ظاهر شده و خروجیِ متن‌هایی که با کامپیوتر خوش‌نویسی شده سراسر اشتباه و از اصولِ پایه‌یِ خوش‌نویسی دور است، این‌جا ست که خوش‌نویسی به ابتذال رسیده و هزاران کارِ مبتذل به عنوانِ هنرِ خوش‌نویسی در جامعه عرضه شده که کوچک‌ترین ارزشی ندارند، این صدایِ ناقوسِ هش‌داری ست برایِ خوش‌نویسان.

آیا نمی‌شود بپذیریم که خوش نویسی به عنوان یک هنر کلاسیک به راه خود برود و مانند دیگر خطوط گرافیکی که چندان به درست‌نویسی(در هر شیوه‌ای) پای‌بند نیست و زیبایی ساختار و کلیت سطر را به جای توجه به جزییات (کلمات) در نظر دارد و بنابراین در این شیوه نیازی به همراهی هنر خوش‌نویسی نباشد؟

فکر نمی‌کنم کسی مخالفِ این باشد که هنرِ خوش‌نویسی راهِ کلاسیکِ خودش را برود که اگر می‌رفت این‌گونه که امروز از ارزش‌اش کاسته شده، بی‌ارزش نمی‌شد، در هر حال با توجه به وجودِ فضایِ مجازی و استفاده‌ از فوُنت در ابزارهایِ الکترونیک، فارسی‌خط مسیرش را می‌رود و نیاز به هم‌راهیِ خوش‌نویسان ندارد.

پیشنهاد آقای کابلی در شیوه‌ی نگارش با نصب فونت در محیط ویندوز قابل اجراست، آیا برای موبایل که امروزه بیشتر کاربران در ارسال پیام‌ و نوشته‌های اینترنتی از آن استفاده می‌کنند، راه‌کاری پیش‌بینی شده است؟

بله، قطعاً. توضیحاتِ کاملی از عمل‌کردِ سالِ یکمِ فارسی‌خط را در شماره‌یِ شش‌امِ مجله‌یِ تجربه منتشر کرده‌ایم که خواننده‌یِ علاقه‌مند می‌تواند هر ماه در مجله‌یِ تجربه، فارسی‌خط را دنبال کند ولی برایِ پاسخ به سؤالِ شما کوتاه باید عرض کنم که در جهانِ برنامه‌نویسی برایِ هر یک از حروف در هر زبانی یک کُدِ به‌خصوص در نظر گرفته شده که باعث می‌شود شما اگر متنی را در کامپیوتر تایپ می‌کنید و در فضایِ مجازی منتشر می‌کنید خواننده بتواند در موبایل و تبلت هم آن نوشته را بخواند، برایِ حروفِ فارسیِ خطِ کنونی کُدهایِ مخصوص توسطِ کمپانی‌هایی مثلِ مایکروسافت تعریف شده و این کُدها که به آن یونیکُد گفته می‌شود در تمامِ محیط‌ها مثلِ ویندوز و اندروید و آی‌اُاِس قابلِ خوانش‌اند، ما هم با یکی از طراحانِ ایرانی که در مایکروسافت هستند موضوع را مطرح کردیم تا مایکروسافت برایِ حرف‌هایِ صدادار یا همان مصوِت‌ها یونیکُد تعریف کند، این دوستِ عزیز هم استقبال کردند، هر زمان که یونیکُدها تعریف شود -در گزارش‌هایی که از عمل‌کردِ فارسی‌خط در مجله‌یِ تجربه منتشر می‌کنیم – نتیجه را به اطلاعِ فارسی‌زبانان خواهیم رساند.

ایرجِ کابلی خطِ آینده را امروز برای‌مان آورد، خطی که کودکانِ فردا با آن می‌نویسند؛ برایِ فارسی‌خط آینده روشن و مسیرش هم‌وار است و همان‌طور که بعد از گذشتِ سی‌سال استفاده از “نیم‌فاصله” و “حرفِ میانجی یا همان کسره” به امری فراگیر تبدیل شده، نوشتن به شیوه‌یِ فارسی‌خط و استفاده از حرف‌هایِ صدادار به‌واسطه‌یِ امکاناتِ فضایِ مجازی خیلی زودتر از سی‌سال مرسوم و همه‌گیر خواهد شد.

برویم سراغ کار ترجمه‌ی آقای کابلی و به‌خصوص همکاری ایشان با احمد شاملو. گویا شاملو زمانی گفته است «جدل با ایرج از بهترین‌ درمان‌های دل‌های گرفته است.» و بعدها هم ایرج کابلی، علی‌رغم دوستی با شاملو، از همکاری با او در ترجمه‌ی دن آرام دست کشید و کار را به شاملو واگذار کرد که ظاهرا به خاطر اختلاف سلیقه زیادی بوده که با هم داشته‌اند. جدال‌های ترجمه‌ای او با شاملو بیش‌تر برسر چه مواردی بود؟ و علاوه بر این، درباره‌ی ترجمه‌هایشان بگویید.

خب همه می‌دانیم که آقایِ شاملو متن را برگردانِ آزاد می‌کردند یعنی معنا را می‌رساندند، منظور این است که شاید اصلِ متن و ترجمه دو جمله‌یِ متفاوت باشند ولی هر دو یک معنا را به مخاطب برسانند، تا جایی که من می‌دانم آقایِ کابلی با این شیوه از ترجمه موافق نبودند و تلاش می‌کردند در ترجمه‌های‌شان نزدیک‌ترین ترجمه از واژه‌هایِ متنِ اصلی را داشته باشد البته به شرطِ آن‌که متن بی‌معنا و بی‌اعتبار نشود، بنابراین تا جایی که در خاطرم هست ایشان به احترامِ رفاقتِ‌شان با آقایِ شاملو از ترجمه‌یِ دُن آرام دست کشیدند امّا تا پایانِ ترجمه‌یِ دُن آرام توسطِ آقایِ شاملو مشاور و هم‌راه‌شان بودند، در هر حال آقایِ کابلی به زبانِ روسی و فارسی مسلط بودند و این امتیازِ بزرگی برایِ آقایِ شاملو بود، امّا خب می‌دانیم که متأسفانه این کتاب در زمانِ حیاتِ آقایِ شاملو منتشر نشد و نسخه‌یی که در حالِ حاضر منتشر شده و به علاقه‌مندانِ آقایِ شاملو فروخته شده ارتباطی با ترجمه و ویرایشِ نهاییِ آقایِ شاملو ندارد و از رویِ نسخه‌هایِ اولیه‌یِ ترجمه، کتاب را آماده‌سازی کردند و با سرعتِ هرچه‌تمام‌تر به مرحله‌یِ فروش رساندند، با گفت‌وگویِ حضوری و خصوصی‌یی که با مدیرِ نشرِ مازیار داشتم درنهایت فقط یک موضوع از صحبت‌هایِ ایشان دست‌گیرم شد آن هم به سود رسیدنِ سرمایه‌شان بود، طبیعی‌ست که کسانی‌که امروز ادعایِ دوستی با شاملو را دارند و نامِ شاملو را بنگاهِ درآمدزاییِ خود کرده اند سکوت کرده باشند درباره‌یِ این‌که کتابِ دُن آرامِ چاپ‌شده موردِ تاییدِ آقایِ شاملو نیست و درواقع از مخاطبانِ آقایِ شاملو سوء‌استفاده‌ شده است

بگذریم، یکی از کارهایِ عظیمِ ایرجِ کابلی در برگردانِ رمانِ منظومِ پوشکین از روسی است که کاری است در مرزِ ناممکن، شاهد بودم که سال‌ها برایِ برگردانِ این اثر چه‌قدر تلاش کردند و خانمِ هنگامه شهریاری پابه‌پای‌شان در ویرایشِ این اثر کمک‌شان کرد، آقایِ کابلی در کتابِ یِوگِنی اُنه‌گین چنین نوشته‌اند: سپاس‌داشتِ مترجم از «هنگامه‌یِ شهریاری که با گوشِ دقیق و آهنگ‌شناسِ کم‌نظیرش وزنِ یک‌یکِ مصراع‌ها را سنجید و کم‌بودها را شنید و تذکر داد.»

به نظر می‌رسد پس از هر ابداع و نوآوری، عده‌ای با نظر مخالف پیش بیایند و شیوه‌ی تازه را نقد کنند یا بپذیرند و در واقع فضای نقد جامعه‌ی ادبی‌ تر و تازه شود اما به نظر می‌رسد منتقدان، زبان‌شناسان، ادبا، ویراستاران و نویسندگان واکنش چندانی به شیوه‌ی فارسی‌خط آقای کابلی نشان نداده‌اند و شاید حتی تعداد اندکی با سایت آشنا باشند.

"تجربه می‌نویسد:«ایرج کابلی یک ماه و اندی پیش از رفتن‌اش خط مصوت‌نویسی را معرفی کرد با نام “فارسی‌خط”"دلیل این بی‌اعتنایی را در چه می‌دانید؟ یا اگر به نظرشما این‌طور نیست، چه چشم‌اندازی از آینده دارید؟ به عبارت دیگر به‌بار نشستن این شیوه چقدر زمان می‌برد؟ آیا همان‌طور که کاربرد نیم‌فاصله به‌راحتی در خط الکترونیکی جا افتاد، دیگر شیوه‌های این خط هم جا خواهد افتاد؟

ببینید وقتی اسباب‌بازی را از دستِ کودک بگیرید و کتابِ دن‌کیشوت رو به او بدهید کتاب را نگاه نکرده رها می‌کند و می‌رود سراغِ اسباب‌بازی‌اش. البته این مثال در بیش‌ترِ کودکان اتفاق می‌افتد، تعدادی از کودکان هم کاملاً معکوس حرکت می‌کنند، فعلاً اشاره‌یِ من به گروهِ اکثریتِ اولی ست. حالا حکایتِ این عزیزان هم همین است، برایِ این‌که منظورم را درست برسانم باید تعریف کنم که دی‌ماهِ سالِ نودونه که پیش‌نهادِ آقایِ کابلی برایِ خطِ مصوِت‌نویس منتشر شد آقایِ عباسِ مخبر لطف کردند در گروهِ تلگرامیِ مترجم که بیش‌ترِ مترجمانِ فارسی‌زبان عضوش هستند پیش‌نهاد را معرفی کردند، خب نشرِ این خبر باعث شد تا گفت‌وگوهایِ بسیاری شکل بگیرد و هم‌چنان هم تحتِ‌تأثیرِ همان پیش‌نهادِ آقایِ کابلی می‌بینم که صحبت‌هایی راجع‌به خط و مشکلات و راه‌حل‌های‌اش می‌شود که خب در نوعِ خود جالب است و به نظرِ من به مرورِ زمان نتیجه‌بخش؛ امّا آن‌چه که نظرِ من را جلب کرد این بود که از یک جایی به بعد گفت‌وگویِ این دوستان راجع‌به خط برگشت به پیش‌نهادِ سعید نفیسی که هشتاد سالِ پیش پرسیده بوده که «مگر بیطار و تحال چه عیبی داشت که آن‌ها را با کلماتِ زشتِ دام‌پزشک و چشم‌پزشک جای‌گزین کردید.» و از این‌جا به بعد در رد یا تاییدِ این صحبتِ سعید نفیسی گذشت!

ببینید از یک‌سو درواقع صحبت از خط و مشکلات‌اش به‌نوعی حکمِ اسباب‌بازی برایِ برخی دارد و وقتی معضلِ خطِ فارسیِ کنونی با پیش‌نهادِ آقایِ کابلی حل‌شده است برایِ بسیاری سخت است که بپذیرند چون اسبابِ گفت‌وگو و بحث‌های‌شان را از دست می‌دهند و از سویِ دیگر وقتی محورِ بحث‌ها درباره‌یِ گذشته‌یی ست که کاملاً مرده و هیچ تأثیری در امروزِ ما ندارد چرا که دو واژه‌یِ بیطار و تحال در استفاده‌یِ امروزِ ما نیست، چیزی که با آن مواجه می‌شویم این است که عده‌یی در گذشته‌یِ بی‌اعتبار گیر افتاده‌اند و نمی‌توانند امروز را ببینند چه برسد به دو قدم جلوتر! باید عرض کنم که در نظرِ من بیش‌ترِ کسانی که در جامعه‌یِ کنونیِ ما برچسبِ “روشن‌فکر” به خودشان وصل کرده اند درواقع عده‌یی “خاموش‌چراغ” هستند. در همین گفت‌وگوهایِ شکل‌گرفته در اتاقِ مترجم آقایِ فریدونِ مجلسی به نکته‌یِ کاملاً درستی اشاره کردند، ایشان نوشتند: «راستش همه‌ی ما گاهی در مقابلِ نوآوری جبهه می‌گیریم و به نظرِمان ناهنجار می‌آید.»

صحبت از خط یا تغییرِ خط یا حتا اصلاحِ خط امری ست که تاریخ ثابت کرده مقوله‌ای نیست که یک‌شبه پذیرفته شود و اجرایی شود، هزاران دلیل هم دارد، در عصرِ حاضر طبعاً مسئولان به فرایندِ سرمایه‌بَر و انرژی‌بَرِ این اقدام فکر می‌کنند و تصمیم می‌گیرند که فعلاً بودجه‌ای برایِ این تغییرات در سیستم‌هایِ اداری در نظر نگیرند و بودجه را برایِ انجامِ کارهایِ دیگری خرج کنند، یا به‌هرحال افرادِ بسیار زیادی هستند که هرجا صحبتی از تغییر یا اصلاحی پیش بیاید می‌ترسند، خب این خاصیتِ بشر است، بنابراین من فکر می‌کنم که صبر و گذرِ زمان باعثِ تغییر در خطِ فارسی خواهد شد، خط موجودی زنده است و نمی‌شود جلویِ رشد و تکامل‌اش را گرفت.

ایرجِ کابلی خطِ آینده را امروز برای‌مان آورد، خطی که کودکانِ فردا با آن می‌نویسند؛ آن‌چه که من می‌بینم نشان می‌دهد که این اتفاق در حالِ شکل‌گیری است، چندی پیش دیدم دخترِ نوجوانی در بخشِ بیوگرافیِ اینستاگرام‌اش نوشته: “هـَستی هـَست ـَم”، این نوع نگارش به‌غیر از “ی” در هستی، کاملاً با خطِ پیش‌نهادیِ آقایِ کابلی تطابق دارد.

برایِ فارسی‌خط آینده روشن و مسیرش هم‌وار است و همان‌طور که بعد از گذشتِ سی‌سال استفاده از “نیم‌فاصله” و “حرفِ میانجی یا همان کسره” به امری فراگیر تبدیل شده، نوشتن به شیوه‌یِ فارسی‌خط و استفاده از حرف‌هایِ صدادار به‌واسطه‌یِ امکاناتِ فضایِ مجازی خیلی زودتر از سی‌سال مرسوم و همه‌گیر خواهد شد. در هرحال فارسی‌خط در حالِ حاضر کودکی یک‌سال‌ونیمه است و طبعاً در کنارِ کودکانِ هم‌سن‌وسال‌اش رشد خواهد کرد و با آنان دوستی و رفاقت خواهد داشت، طبیعی است که بزرگ‌سالانِ امروز نمی‌توانند هم‌بازی‌هایِ مناسبی برایِ یک تازه‌متولد باشند، زبانِ هم را نمی‌فهمند.

آقای کابلی یکی از دلایل عدم پذیرش شیوه‌ی نوین خط فارسی را در«اعتیاد» مغز به شکل قدیمی لغات می‌داند.

راه‌کار ترک این وضعیت برای عادت کردن چشم و مغز به شکل جدید کلمات را در چه می‌دانید؟(مثلاً لغتی مثل شبنم که در این شیوه باید نوشته شود شب‌نم و نیز اشکالاتی که گاه در«ه» غیرملفوظ پیش می‌آید و با کسره اشتباه گرفته می‌شود به‌خصوص در نثر محاوره. آیا روشی برای حل این مشکل هست؟ به عنوان مثال، جمعِ ما که نوشته می‌شود جمعه ما و …)

من معتقدم طراحانِ گرافیک حکمِ درمان‌گرانِ این اعتیاد را دارند و آن دسته‌یِ بسیار اندک از طراحانِ گرافیک که حداقل سوادِ کافی یا اشتیاقِ زیاد به اصل‌هایِ خطِ فارسی را دارند می‌توانند به چرخِ حرکتِ فارسی‌خط سرعتِ بیش‌تری ببخشند.

در شیوه‌یِ نگارشیِ فارسی‌خط “ه” و “حرفِ میانجی(کسره) جای‌گزینِ هم نمی‌شوند، “ه” ناملفوظ نداریم، “ه” جای‌گاهِ خود را دارد مثلِ واژه‌یِ “هنگام” که “ه” همان “ه” تلفظ می‌شود و در هر جایِ دیگری که حرفِ میانجی می‌آید همان شمایلِ کسره را دارد، در فارسیِ کنونی ما می‌نویسم “جمعِ ما”، و در شیوه‌یِ فارسی‌خط می‌نویسیم “جمعـِ ما”؛ اما مسئله‌یِ اشتباه گرفتن “ه” به جایِ کسره مسیرِ دیگری در سوادآموزی را می‌خواهد، از یک طرف اگر به مردم آموزش داده شود که مخففِ است/هست می‌شود “ه” نه کسره، بخشِ بزرگی از مسیر را رفته ایم، یعنی وقتی می‌نویسیم “این سیبه” یعنی “این سیب است” ولی وقتی می‌نویسیم “این سیبِ زیبا” دیگر از “ه” استفاده نمی‌کنیم چون است/هست در “این سیبِ زیبا” وجود ندارد؛ و از طرفِ دیگر اگر آموزش بدهیم که هیچ‌وقت جمله با کسره تمام نمی‌شود بخشِ عظیمِ دیگری از راه سپری می‌شود، یعنی ما هیچ‌وقت نمی‌نویسیم “احمد خوابِ” چون شیوه‌یِ ادبی یا رسمیِ این جمله می‌شود “احمد خواب است”، پس همان‌طور که گفتیم مخففِ است/هست می‌شود “ه” پس باید بنویسیم “احمد خوابه”، در اینستاگرام صفحه‌یی به آدرسِ he.kasre راه‌اندازی کرده‌ایم که در آن به آموزشِ همین موضوع می‌پردازیم.

نظر شما درباره‌ی نثر شکسته که صورت نوشتاری زبان محاوره است چیست و آیا فارسی‌خط پیشنهادی آقای کابلی چنین شیوه‌ای را می‌پسندد یا این شیوه فقط مناسب نثر رسمی و کتابی است؟ و به‌طور کلی نظر آقای کابلی درباره‌ی محاوره‌نویسی چه بود؟

همان‌طور که ما با خطِ فارسیِ کنونی هم محاوره می‌نویسیم و هم رسمی، با فارسی‌خط هم می‌شود به هر دو صورت به شکلِ دقیق‌تر نوشت و از اشتباه‌نویسی جلوگیری کرد، آقایِ کابلی کاملاً زنده بودنِ زبان و خط را می‌شناختند و کوچک‌ترین مشکلی با محاوره‌نویسی نداشتند بل‌که حامی‌اش هم بودند.

کمی درباره وب‌سایت فارسی‌خط برای‌مان بگویید.

در وب‌سایت تغییراتِ مهمی ایجاد کرده‌ایم که پس‌از عمومی کردنِ آن می‌توانم توضیح بدهم، در حالِ حاضر وب‌سایت منبعی است برایِ آشناییِ اولیه با خط و زبان به‌صورتِ کلی و آشنایی با فارسی‌خط به‌صورتِ تخصصی که فونتِ فارسی‌خط هم برایِ دانلود در دست‌رسِ علاقه‌مند قرار دارد.

نگاه‌تان نسبت به آینده خط‌فارسی چگونه است؟

فارسی‌خط منتقل‌کننده‌یِ آگاهیِ بیش‌تر به نسلِ آینده است، کمک خواهد کرد تا فرزندانِ فردا بهتر و بیش‌تر بخوانند و باسوادتر و آگاه‌تر از ما باشند.

منابع خبر

اخبار مرتبط

رادیو زمانه - ۱۹ دی ۱۴۰۰
خبرگزاری مهر - ۱۲ اسفند ۱۳۹۹
ایسنا - ۹ اردیبهشت ۱۴۰۰
رادیو زمانه - ۲۰ آبان ۱۴۰۰
کلمه - ۲۱ مهر ۱۳۹۹