ژان کلود کاریر؛ پلی استوار میان ادبیات و سینما که فرو ریخت

ژان کلود کاریر؛ پلی استوار میان ادبیات و سینما که فرو ریخت
بی بی سی فارسی
بی بی سی فارسی - ۲۲ بهمن ۱۳۹۹

ژان کلود کاریر؛ پلی استوار میان ادبیات و سینما که فرو ریخت

  • علی امینی نجفی
  • منتقد هنری
۲۱ بهمن ۱۳۹۹ - ۹ فوریه ۲۰۲۱

منبع تصویر،

Getty Images

توضیح تصویر،

ژان کلود کاریر نویسنده، مترجم، نقاش و هنرپیشه

ژان کلود کاریر نویسنده، مترجم، نقاش و هنرپیشه بود، اما نام او به ویژه با فیلمنامه‌های درخشانی که نوشت در یادها خواهد ماند. او به هنر و فرهنگ مشرق زمین، از جمله ایران، علاقه‌ای ویژه داشت.

کاریر نخستین قدم‌ها در دنیای هنر را در جوانی با نوشتن رمان و کارگردانی فیلم کوتاه شروع کرد و می‌توان گفت تا پایان زندگی هر دو رشته را در آثار بیشمار خود پیوند زد. نوشتن فیلمنامه طبیعی‌ترین کاری بود که شور و شوق آفرینندگی را در او شکوفا ساخت.

آن گونه که در گفت‌وگویی در سال ۲۰۱۴ بیان داشته، نخستین فعالیت او در رابطه با سینما همکاری با ژاک تاتی بوده است، غول شوخ‌طبع سینمای فرانسه. سینماگر بزرگ از او خواسته بود معکوس کاری را انجام دهد که بعدها در آن مهارت و شهرت یافت: تبدیل یک سناریو به یک داستان ادبی: فیلم دایی من (۱۹۵۸).

منبع تصویر،

Getty Images

کاریر نقل و روایت داستان را به خوبی می‌دانست و از این هنر برخوردار بود که آن را در تصاویری گویا و فشرده بازآفرینی کند.

"سینماگر بزرگ از او خواسته بود معکوس کاری را انجام دهد که بعدها در آن مهارت و شهرت یافت: تبدیل یک سناریو به یک داستان ادبی: فیلم دایی من (۱۹۵۸)"همکاری او با شماری از برجسته‌ترین سینماگران موهبتی دوجانبه بود، تا ایده‌های رنگین و بدیع را به دست سینماگرانی زبردست بسپارد و فرصتی برای فیلمسازان تا ایده‌های او را قدر بدانند و روی پرده سینما زندگی بخشند.

با این که سینما به طور کلی نسبت به فیلمنامه‌نویسان لطف اندکی داشته و ترجیح داده نقش بنیادین آنها را در قوام‌گیری یک فیلم نادیده بگیرد، سینماگرانی هم بوده‌اند که منصفانه از کار و هنر کاریر قدردانی کرده‌اند.

یکی از این همکاران سرشناس لوییس بونوئل بود که کاریر برای او شش فیلمنامه نوشت: خاطرات یک مستخدمه (۱۹۶۴)، بل دو ژور (زیبای روز) ساخته ۱۹۶۷، راه شیری (۱۹۶۹)، جذابیت پنهان بورژوازی (۱۹۷۲)، شبح آزادی (۱۹۷۴) و این میل مبهم هوس (۱۹۷۷).

فیلمساز بزرگ اسپانیا در اواخر زندگی آشکارا می‌گفت که با فیلمنامه‌نویسی غیر از کاریر حاضر به همکاری نیست. او در زندگی‌نامه درخشان خود "با آخرین نفس‌هایم" (۱۹۸۲) که آن را نیز به یاری ژان کلود کاریر نوشت، با لحنی مهرآمیز و قدرشناسانه می‌گوید که کاریر بهترین سناریستی بوده که با او همکاری داشته است.

شاید برجسته‌ترین مهارت کاریر در نوشتن اقتباس‌های ادبی بود، کاری "سهل و ممتنع"، بی‌نهایت رایج و جذاب اما سخت دشوار و پیچیده.

در این "ژانر" مهمترین وظیفه نویسنده‌ی فیلمنامه برگردان یا ترجمان بصری افکار و ایده‌های ظریف و گاه انتزاعی متن نوشتاری یا کلام به متن سینمایی یا تصویر است. به ویژه در اقتباس از کارهای ادبی "ناب" است که عیب و هنر سناریست رو می‌شود.

منبع تصویر،

Getty Images

کاریر با اقتباس از شماری آثار ادبی، که وجه تصویری آنها پنهان یا اندک بود، چیره‌دستی خود را در بالاترین حد نشان داده است؛ برای نمونه او در "عشق سوان" (۱۹۸۴) به کارگردانی سینماگر آلمانی فولکر شلوندورف از پس کاری بی‌نهایت دشوار برآمده است. یا در چالش با رمانی سرشار از ایده‌ها و ایماژهای خیالی و ذهنی مانند "طبل حلبی" (۱۹۷۹) اثر گونتر گراس باز به کارگردانی شلوندورف.

در فیلمنامه دانتون (۱۹۸۳) برای آندریی وایدا سینماگر بزرگ لهستانی، انبوهی از خصوصیات روانی و شخصی کاراکترهای بیشمار در بستر حوادث تاریخی گوناگون، با توازنی هماهنگ ماهرانه در هم تنیده‌اند؛ تا آنجا که می‌توان گفت کمتر "فیلم تاریخی" توانسته گیرایی و جذابیت دراماتیک را این چنین نرم و شیرین با روایت تاریخی در آمیزد.

"منبع تصویر، Getty Imagesکاریر نقل و روایت داستان را به خوبی می‌دانست و از این هنر برخوردار بود که آن را در تصاویری گویا و فشرده بازآفرینی کند"

به گفته کارشناسان فیلم "سیرانوی برژراک" (۱۹۹۰) که بر پایه اثر کلاسیک ادمون روستان، به کارگردانی ژان پل رپنو و با نقش‌آفرینی ژرار دوپردیو، تولید شد، از نظر لطف و ظرافت شاعرانه از متن ادبی رمان هیچ دست کمی ندارد.

منبع تصویر،

Getty Images

کاریر برای شماری از بهترین کارگردانان "مؤلف" سینمای فرانسه فیلمنامه نوشته که بی‌گمان بخشی از دستاوردهای هنری خود را مدیون دید بصری، اندیشه بدیع و به ویژه گفتارنویسی درخشان او هستند. در اینجا می‌توان از لویی مال، ژان لوک گدار، ژاک دوره، پاتریس شِرو نام برد تا سینماگران بین‌المللی مانند مارکو فرری، کارلوس سائورا، ناگیسا اوشیما، میلوش فورمن و فیلیپ کافمن.

یکی از آخرین کارهای کاریر نگارش فیلمنامه "سنگِ صبور" برای عتیق رحیمی بود که در ۲۰۱۲ توسط این نویسنده و کارگردان افغانستانی به فیلم در آمد.

در کنار چیره‌دستی کاریر در نگارش بیش از صد فیلمنامه، نمی‌توان از فعالیت او در نگارش رمان، جستارهای ادبی (essay) و ترجمه‌های او یاد نکرد.

او طراح و نقاش نیز بود و دید نگارگرانه او در فیلم‌هایی مانند "اشباح گویا" (۲۰۰۶) به کارگردانی میلوش فورمن به خوبی بازتابیده است.



کاریر تا آخرین سال‌های زندگی همچنان فعال و بارور بود. در سال ۲۰۱۸ در نگارش فیلمنامه "در آستانه جاودانگی" همکاری داشت؛ اثری بر پایه زندگی ونسان ونگوگ که به کارگردانی ژولین شنابل به فیلم برگشت، یا همین پارسال (۲۰۲۰) که در نگارش فیلمنامه "نمک اشک‌ها" مشارکت داشت به کارگردانی فیلیپ گارل، که سال گذشته در همین روزها در جشنواره سینمایی برلین به نمایش در آمد.

منبع تصویر،

Getty Images

کاریر از زمان نمایش فیلم "کلوزآپ" در پاریس، با عباس کیارستمی، ، آشنا و دوست شد و از آن زمان با سینماگر ایرانی دوستی صمیمانه‌ای برقرار کرد. او در فیلم "کپی برابر اصل"، که کیارستمی در ۲۰۱۰ در فرانسه کارگردانی کرد، نقشی کوتاه اما بسیار جذاب ایفا نمود.

او در سال ۲۰۱۴ به پاس کارنامه هنری چشمگیرش جایزه اسکار دریافت کرد.

"شاید برجسته‌ترین مهارت کاریر در نوشتن اقتباس‌های ادبی بود، کاری "سهل و ممتنع"، بی‌نهایت رایج و جذاب اما سخت دشوار و پیچیده"

کاریر به فرهنگ عرفانی ایران علاقه‌ای ژرف داشت و یاور همسر ایرانی‌اش نهال تجدد، در معرفی شعر و اندیشه مولانا به جهان فرانسوی بود.

کیارا کاریر، به خبرگزاری‌ها گفته است که پدرش در کولومبیرسور اوب، شهر زادگاهش در جنوب فرانسه به خاک سپرده خواهد شد. او سال ۱۹۳۱ در همین شهر به دنیا آمد، و هنگامی که شامگاه دوشنبه در خانه پاریسی خود "در بستر خواب" جان سپرد، ۸۹ سال داشت.

بیشتر بخوانید:

  • ژان کلود کاریر، نویسنده و فیلمساز سرشناس فرانسوی درگذشت
  • سینمای بونوئل، تصویر اضطراب یک قرن
  • ژاک تاتی: دون کیشوت در جنگ با زندگی ماشینی

منابع خبر

اخبار مرتبط