تیم‌ آکروجت را ارتشبد خاتمی تشکیل داد نه جهانبانی!

تیم‌ آکروجت را ارتشبد خاتمی تشکیل داد نه جهانبانی!
خبرگزاری مهر
خبرگزاری مهر - ۱۰ تیر ۱۴۰۲



خبرگزاری مهر،

گروه فرهنگ و ادب _ صادق وفایی: چاپ کتاب «ژنرال چشم‌آبی» نوشته شاداب عسگری به‌عنوان اولین‌اثر مکتوب پژوهشی درباره نادر جهانبانی باعث شد پرونده‌ای را درباره این‌شخصیت جنجالی باز کنیم که شماره اول آن، مقاله‌ای درباره همین‌کتاب باشد. قدم دوم این‌پرونده، برگزاری نشست گفتگو و میزگرد با مؤلف اثر بود که با حضور یک‌پژوهشگر دیگر تاریخ معاصر ایران در خبرگزاری مهر برگزار شد.

به این‌ترتیب نشست نقد و بررسی کتاب «ژنرال چشم‌آبی» با حضور نویسنده آن و سیدکاظم موسوی رزمنده دیروز و پژوهشگر امروز همراه بود و در آن مطالبی درباره محمدرضا پهلوی، حکومت و خریدهای ملوکانه‌اش، ارتشبد محمد خاتمی فرمانده نیروی هوایی، خاندان جهانبانی و مقدمه‌ای درباره اقدامات غیرواقعی که به جهانبانی نسبت داده می‌شود، مطرح شد. توطئه قتل و حذف محمد خاتمی توسط شاه، نداشتن وینگ خلبانی جهانبانی از روسیه، دروغین‌بودن ادعای پروازهای آزمایشی شاه با هر هواپیمایی که قصد خریدش را داشت و … هم از دیگر مطالبی بودند که در بخش اول گفتگو به آن‌ها پرداخته شد.

اولین‌بخش از گفتگو با شاداب عسگری و سیدکاظم موسوی همراه با فیلم این‌جلسه منتشر می‌شود.

پیش از این، دو مطلب در قالب پرونده «ژنرال چشم‌آبی» منتشر شده که در پیوندهای زیر قابل دسترسی و مطالعه هستند.

* «نادر جهانبانی؛ اسطوره یا اسطوره‌سازی؟ / حکومت پهلوی جهانبانی را بازی نمی‌داد»

* «جمله جهانبانی در دادگاه دوم نشانگر پذیرش قصور است / ثابتی و آذربرزین درباره جهانبانی چه گفته‌اند»

در ادامه مشروح قسمت اول این‌گفتگو را می‌خوانیم؛

* آقای عسگری اجازه بدهید از این‌جا شروع کنیم! در صفحات ابتدایی کتاب گفته‌اید شهرتی فراتر از جایگاه حقیقی و تاریخی جهانبانی برای او ساخته شده است. آن‌طور که من متوجه شدم شما کتاب را نوشته‌اید تا جایگاه واقعی او را مشخص کنید. خودتان هم می‌گوئید کتاب نتیجه‌گیری ندارد.

"در این‌فراز کتاب می‌گوئید عده‌ای تلاش می‌کنند مصادیقی مرتبط با جهانبانی را تحت شرایطی که صحت و سقم آن مبهم و نامشخص است، طوری بازتعریف کنند که جذاب و عوام‌پذیر باشد"اما در شروع بحث، یک‌ارجاع هم بدهم به صفحه ۷۲. در این‌فراز کتاب می‌گوئید عده‌ای تلاش می‌کنند مصادیقی مرتبط با جهانبانی را تحت شرایطی که صحت و سقم آن مبهم و نامشخص است، طوری بازتعریف کنند که جذاب و عوام‌پذیر باشد. جذاب و عوام‌پذیر که مشخص است؛ منظور قهرمان‌سازی است. اما شما به «مصادیقی» اشاره کرده‌اید. پس احتمالاً مصادیقی در واقعیت وجود داشته‌اند که دستاویز قرار گرفته‌اند.

عسکری: هیچ!

* هیچ؟

بله هیچ!

* خب این‌هیچ‌ها چه هستند؟ شما اشاره کرده‌اید ظاهراً پروژه‌ای در کار است که حواس مخاطب را از ظلم‌های چهره‌های حکومت پهلوی مثل نصیری و تیمور بختیار و … منحرف کرده و چهره‌ای مثل جهانبانی را که در حد آن‌ها منفی نبوده، بولد و درشت‌نمایی کنند.

اجازه بدهید از انگیزه‌ام برای نوشتن کتاب شروع کنم.

بعد از پیروزی انقلاب تا امروز کرارا شاهد این بوده‌ایم که در فضای مجازی از ژنرال چشم‌آبی می‌گویند که چه کرد و چه بود و امروز هم مرتباً می‌گویند مظلوم بود و مظلوم کشته شد و چه و چه. زمان تیرباران هم خودش دستور آتش را صادر کرد و مطالبی از این دست.

من ارتشی هستم. بازنشسته ارتش هستم و افتخارم هم هست که در ارتش بوده‌ام. افتخار بیشترم برای این است که عضو نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران بوده‌ام. چون قبل از این‌که ارتشی شوم، بسیجی بودم.

برای من جالب بود که آیا واقعاً چنین‌اسطوره‌ای داشته‌ایم؟ من یک‌پژوهشگر بودم.

"بعد از پیروزی انقلاب تا امروز کرارا شاهد این بوده‌ایم که در فضای مجازی از ژنرال چشم‌آبی می‌گویند که چه کرد و چه بود و امروز هم مرتباً می‌گویند مظلوم بود و مظلوم کشته شد و چه و چه"ساده بگویم که بررسی این‌مساله شوخی‌شوخی ۵ سال از عمر من را گرفت. برادرش را پیدا کردم. خیلی از کسانی که در فضای مجازی مطلب می‌گذارند می‌دانند ناخدا پرویز جهانبانی در بندر انزلی چه‌کار می‌کرده یا چه‌زمانی درگذشته است. کجا مدفون است؟ من تا ملاقات با برادرش رفتم.

* همین‌چندسال پیش فوت کرد دیگر!؟

بله. خواهرش ماه‌منیر را هم پیدا کردم ولی ایشان راضی به صحبت نشد.

* او هم ایران بود؟

بله.

می‌آمد و می‌رفت. ولی پرویز ساکن ایران بود. هر دو هم تنیِ نادر بودند. حتی متوجه شدم جهانبانی یک‌برادر دیگر هم در قید حیات دارد و با ایشان هم در فضای مجازی تماس گرفتم. با سرلشکر مینوسپهر که زمان شکل‌گیری تیم آکروجت طلایی با جهانبانی پرواز کرده هم تماس گرفتم و با ایشان صحبت کردم.

"چون قبل از این‌که ارتشی شوم، بسیجی بودم.برای من جالب بود که آیا واقعاً چنین‌اسطوره‌ای داشته‌ایم؟ من یک‌پژوهشگر بودم"مینوسپهر آن‌زمان ستوان یک بوده و الان ساکن آمریکاست. من با ایشان هم صحبت کردم.

در کل به این‌نتیجه قطعی رسیدم که تمام کسانی که نزدیک به جهانبانی هستند، هیچ‌کدام این‌مطالب را تأیید نمی‌کنند اما جرأت رد کردنشان را هم نداشتند. این، برای من مساله مهمی بود. اگر او واقعاً تیم آکروجت را تشکیل داده خب بگویید! (دریادار) بایندر خودش و برادرش ایستاد و شهید شدند. کسی هم نمی‌تواند این را در تاریخ عوض کند.

ما از پهلوی خوشمان بیاید یا بدمان بیاید، بایندر این‌کار را کرده است. مسائل مربوط به جهانبانی هم قسمتی از تاریخ کشور ما هستند! من از همین‌جاست که با جهانبانی مشکل دارم.

* با خودش که نه! منظورتان با همان‌جریان بزرگ‌کردنش است.

بله. مگر من چه خصومتی با آقای جهانبانی دارم؟ با شخص آقای جهانبانی هیچ‌مشکل خاصی نداشته و ندارم. ایشان هم یک خلبان بوده مثل ده‌ها و صدها نفری که زمان شاه خلبان بوده‌اند. انصافاً هم خلبان خوبی بوده ولی عاقل نبوده است.

یک‌نکته مهم دیگر هم هست؛ این‌که تاریخ مثل حافظه انسان می‌ماند.

"خیلی از کسانی که در فضای مجازی مطلب می‌گذارند می‌دانند ناخدا پرویز جهانبانی در بندر انزلی چه‌کار می‌کرده یا چه‌زمانی درگذشته است"اگر کسی به تاریخ کشور خودش اشراف نداشته باشد، دائماً دچار آزمون و خطا می‌شود و بلاهایی سرش می‌آید. خلاصه این‌که برایش تاریخ می‌نویسند. من می‌خواستم ببینم تاریخی که درباره جهانبانی می‌گویند واقعی است یا نه. رسیدن به جواب این‌سوال همان‌طور که گفتم ۵ سال زمان گرفت. اولین‌کاری که کردم این بود که سوابق کسانی که با جهانبانی بوده‌اند، استخراج کردم.

تمام سوابق خودش و برادرانش و پدرش را خواندم.

* کتاب شما ۸۶ منبع دارد.

این ۸۶ منبع که می‌گوئید، منابعی هستند که در متن کتاب به آن‌ها استناد کرده‌ام. اما حدود ۳۰۰ تا ۴۰۰ پرونده خلبان‌های پیش از انقلاب را خواندم. برای این‌که به علم قاضی برسم و بتوانم کتاب را بنویسم، منابع زیادی را مطالعه و با افراد زیادی صحبت کردم.

یک‌نکته جالب؛ مثلاً گفته می‌شود جهانبانی با هواپیما از زیر پل اهواز عبور کرده است. من برای رسیدن به واقعیت این‌ماجرا یک‌ماه مقیم شهر اهواز شدم. تمام ساکنان قدیمی نزدیک پل را شناسایی کردم.

"حتی متوجه شدم جهانبانی یک‌برادر دیگر هم در قید حیات دارد و با ایشان هم در فضای مجازی تماس گرفتم"شیرینی گرفتم و بردم با آن‌ها صحبت کردم. «چندسال این‌جا زندگی می‌کنید؟» ۳۰، ۴۰ و ۵۰ سال! «چنین‌چیزی را دیده‌اید؟» عده‌ای می‌گفتند به سن ما نمی‌خورد و عده‌ای که به سن‌شان می‌خورد، می‌گفتند چنین‌چیزی را نشنیده‌ایم. من این‌مساله را به‌صورت صحنه‌ای بررسی کرده‌ام.

در ساواک و ضداطلاعات علیه افراد اسناد و مدارک زیاد بوده است. اما صرف استناد به اسناد ساواک یا ضداطلاعات کافی نیست. پس لاجرم مجبور بوده‌ام بررسی صحنه‌ای کنم.

* علیه جهانبانی در ساواک پرونده بوده است.

نه نبود.

* نبود؟ اما در کتاب اشاراتی کرده‌اید!

نه.

در ضد اطلاعات بود.

* یعنی ساواک پرونده و سند مکتوبی از جهانبانی ندارد.

بله. ولی ساواک به‌شدت درباره‌اش حساسیت داشت.

* همان تعقیب و مراقبت‌ها؟

نه آن هم کار ضداطلاعات بود. یک‌مساله دیگر که به آن رسیده‌ام و هیچ‌جا مطرح نیست، این است که جهانبانی نشان پایان‌دوره خلبانی ندارد.

* یعنی بنا بود ۶ سال در روسیه درس بخواند و برگردد ولی سال پنجم برگشت...

بله.

* یعنی مدرک پایان‌دوره...

ندارد. وقتی مدرک پایان‌دوره نداشته باشد، وینگ خلبانی ندارد. وینگ خلبانی ایشان اعطایی اعلی حضرت همایون شاهنشاه است.

"با سرلشکر مینوسپهر که زمان شکل‌گیری تیم آکروجت طلایی با جهانبانی پرواز کرده هم تماس گرفتم و با ایشان صحبت کردم"پدر سرلشکر و سناتور ایشان امان‌الله جهانبانی، یک نامه به شاه جوان می‌نویسد و شاه هم می‌پذیرد و دستور می‌دهد درجه ستوان‌یکی به او بدهند و به‌عنوان خلبان پذیرش می‌شود...

* … وقتی از روسیه برمی‌گردد.

بله. حالا عده‌ای می‌گویند کسی که گواهینامه ندارد ولی رانندگی بلد است، راننده است. من می‌گویم باید همه‌چیز را داشته باشد؛ ازجمله مدرک گواهینامه را. وقتی مدرک نداری، یک‌چیز کم داری. چنین‌مسائلی بود که مرا اذیت می‌کرد.

ما خلبان‌های خوبی در زمان شاه داشتیم. چرا راجع به آن‌دیگران چیزی گفته نمی‌شود؟

تیمور بختیار در حوزه مبارزه غیرمذهبی، بزرگ‌ترین و گردن‌کلفت‌ترین مخالف شاه بود. کسی بود که ساواک را تشکیل داده بود و به همه ساختارها آشنایی داشت. حالا آیا شاه از مساله ارتباط جهانبانی با خواهر این‌بختیار به راحتی عبور می‌کند؟ اگر کسی بگوید بله، خیلی ساده است بیاییم سر مساله ساواک. شاه روی یک‌سری مسائل حساسیت خاص داشت.

"من با ایشان هم صحبت کردم.در کل به این‌نتیجه قطعی رسیدم که تمام کسانی که نزدیک به جهانبانی هستند، هیچ‌کدام این‌مطالب را تأیید نمی‌کنند اما جرأت رد کردنشان را هم نداشتند"یکی از آن‌مسائل سپهبد تیمور بختیار بود. شاه به‌شدت نسبت به او حساسیت داشت. من یک‌سوال دارم. آیا ساواک و شاه از خلبانی که با خواهر بختیار ارتباط نامشروع در حد زنای محصنه دارد، می‌گذرند؟

* یک‌لحظه توقف کنیم. علت حساسیت شاه روی تیمور بختیار قومیت اوست یا مسائل سیاسی؟

نه.

بختیار می‌خواست کودتا کند. می‌خواست شاه را برکنار کند.

* ماجرای بغداد را می‌گوئید؟

بله. سال ۳۸ و ۳۹ که بختیار به آمریکا رفت و برگشت، آمد که نخست‌وزیر شود و شاه را از قدرت به زیر بکشد. ساده‌ترین حالتش این بود که شاه را تبدیل به پادشاه مشروطه کند و خودش نخست‌وزیر دائمی شود. که شاه را متوجه شد و با آمریکایی‌ها ساخت و بختیار را برکنار کرد.

"اگر او واقعاً تیم آکروجت را تشکیل داده خب بگویید! (دریادار) بایندر خودش و برادرش ایستاد و شهید شدند"به‌جای او علی امینی آمد. بعد به بختیار پستی دادند که به‌خاطرش به سوئیس رفت. از آن‌جا به بعد هم شد مخالف شاه. رفت بغداد و عملاً جلوی شاه ایستاد. آن‌جا دیگر بحث مشروطه نداشت.

دنبال این بود که....

* براندازی کند...

بله. می‌خواست کاری کند شبیه آن‌چه در مصر، عراق، لیبی و … رخ داده بود. تیمور بختیار در حوزه مبارزه غیرمذهبی، بزرگ‌ترین و گردن‌کلفت‌ترین مخالف شاه بود. کسی بود که ساواک را تشکیل داده بود و به همه ساختارها آشنایی داشت. حالا آیا شاه از مساله ارتباط جهانبانی با خواهر این‌بختیار به راحتی عبور می‌کند؟ اگر کسی بگوید بله، خیلی ساده است.

.

منابع خبر

اخبار مرتبط

خبرگزاری میزان - ۲۳ اسفند ۱۳۹۹
رادیو زمانه - ۲ خرداد ۱۴۰۲
آفتاب - ۲۶ فروردین ۱۳۹۹
خبر آنلاین - ۲۰ مهر ۱۴۰۰
رادیو زمانه - ۲۵ مرداد ۱۴۰۰
رادیو زمانه - ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۲
خبرگزاری مهر - ۲۴ مهر ۱۴۰۱