جلوه‌ای از رویارویی مردم و حکومت؛ ستیز طنز با بیداد

جلوه‌ای از رویارویی مردم و حکومت؛ ستیز طنز با بیداد
صدای آلمان
صدای آلمان - ۶ تیر ۱۴۰۱

یکی از ویژگی‌های طنز در تاریخ آن، پیوسته‌ایام عنصر سیاسی آن بوده است. خنده را با طنز پیوندی‌ست عمیق. اگر قهقهه را واکنشی غیرارادی در اوج شنیدن یک طنز محسوب داریم، نیشخند بازتاب آرام و یا در خفای آن است. در جامعه‌ای آزاد، آن‌جا که انتقاد آزاد باشد و سخن در آزادی بر زبان جاری گردد، خنده نیز کم‌تر رنگ و بوی سیاسی دارد؛ طنزی شنیده می‌شود و شنونده در آزادی با صدای قهقهه از آن استقبال می‌کند. در جامعه‌ای مستبد و توتالیتر بازتاب شنیدن همین طنز نمی‌تواند فراتر از نیشنخند و یا زهرخندی بر لب باشد.

در نظامی که مردم توان رویارویی با سلطه‌گران ندارند، به ابزاری دیگر، از جمله طنز روی می‌آورند تا بگویند آن‌چه که در دل دارند و توان بازگویی آزاد آن را ندارند.

"اگر قهقهه را واکنشی غیرارادی در اوج شنیدن یک طنز محسوب داریم، نیشخند بازتاب آرام و یا در خفای آن است"طنز خنده بر لب می‌نشاند و گاه سلاحی می‌شود در برابر زور. طنز شوخی خنده‌داری می‌شود که مردم ناراضی به این وسیله باهم در رابطه قرار می‌گیرند. شاید در همین رابطه است که آریستوفان، طنزپرداز یونان باستان، از آن به عنوان "سلاح سیاسی" نام می‌برد. در یونان باستان فیلسوفان برای خنده ارزشی والا قائل بودند و سقراط از "طنز و خنده به عنوان ابزاری آموزشی" یاد می‌کند.

خنده در رابطه‌ای تنگاتنگ با جامعه قرار دارد. در این شکی نیست که در جوامع ابتدایی میزان کاربرد آن نیز محدود بوده است.

با نگاهی به گنجینه واژگان فارسی، می‌توان واژگانی یافت که هر یک نشان از موقعیتی ویژه دارند و به نمادی در جامعه فرامی‌رویند تا نشانگر موقعیتی خاص باشند. اگر قهقهه را اوج شادی در نظر آوریم، نیشخند، نوش‌خند، زهرخند، خنده تلخ، خنده شیرین، شکرخند، خوشخنده، خنده پوشیده، لبخند، خنده دوپهلو، خنده کنایه‌آمیز، خنده شادی، خنده غم‌انگیز، خنده مرگ، خنده اشک‌آمیز، ریشخند، نیم‌خند، چشم‌خنده و...، همه بازتاب‌هایی هستند از رفتاری که نشان از شادی دارد.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

اگر بپذیریم که در پی حوادثی ناگوار چون جنگ و مرگ و حاکمیتی استبدادی، شوخی و خنده محدود می‌شوند، نتیجه طبعا این خواهد بود که شوخ‌طبعان و طنزنویسان از جمله کسانی هستند که می‌کوشند جامعه و انسان را به موقعیتی عادی برگردانند. بزرگ‌ترین هنر این افراد بازگرداندن شادی و خنده به جامعه است.

در جامعه مستبد و توتالیتر، آن‌جا که همه‌چیز باید در خدمت نظام باشد، طنز و خنده حاصل از آن، ارزش‌های موجود را به هیچ می‌گیرند، مسخره می‌کنند و با شک بر فکر حاکم، آن‌ها را خوار می‌شمارند و تحقیر می‌کنند.

در خنده می‌توان همه‌چیز را از یاد برد. طنزی شنیده می‌شود، نخستین واکنش خنده است در برابر آن. در فروکش خنده است که به آن اندیشیده می‌شود.

"در جامعه‌ای آزاد، آن‌جا که انتقاد آزاد باشد و سخن در آزادی بر زبان جاری گردد، خنده نیز کم‌تر رنگ و بوی سیاسی دارد؛ طنزی شنیده می‌شود و شنونده در آزادی با صدای قهقهه از آن استقبال می‌کند"ذهن بر آن متمرکز می‌شود و چه بسا با پرسشی با آن درگیر می‌شود. در آثار برجسته ادبی همین پرسش به اثر اعتبار می‌بخشد.

خنده زبانی‌ست غیررسمی که انسان برای سازش با محیط به کار می‌گیرد. گاه اعلام انزجار است و گاه به مسخره گرفتن یک امر ممنوع و یا ریای حاکم؛ رفتاری‌ست گستاخانه و شوخ در پاسخ به اخلاق حاکم. خنده شورآفرین است. در برابر واقعیت موجود، واقعیتی دیگر می‌آفریند تا حصارهای تنگ رسمی را درهم شکند و امید به زندگی را در انسان تقویت کند.

خنده در برابر فرهنگ مرگ، پیام‌آور زندگی‌ست. آنجا که شادی بمیرد، هستی از زایش بازمانده است. شاید در همین رابطه است که می‌توان گفت، خنده را نقشی بزرگ در گفتمان‌های اجتماعی است. آن‌جا که فرهنگ گفت‌وگو و یا به قول باختین، نظریه‌پرداز ادبی روس، "مکالمه" نباشد، جز صدای مطلق حاکمیت، صدایی دیگر شنیده نمی‌شود.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

دیکتاتورها از خند خوششان نمی‌آید. خنده در قداست آنان شک می‌آفریند و ابهت آنان را به سخره می‌گیرد.

"طنز شوخی خنده‌داری می‌شود که مردم ناراضی به این وسیله باهم در رابطه قرار می‌گیرند"در همین خندیدن‌هاست که مردم سفره دل می‌گشایند و سخنی که یارای بازگویی آن را ندارند، به شوخی بازمی‌گویند. این را نیز باید گفت که در چنین موقعیتی گاه از طنز و جوک و شوخی به عنوان "سوپاپ اطمینان" نیز استفاده می‌شود. مردم با بازگویی آن عقده دل می‌گشایند و به آرامشی درونی دست می‌یابند و از خشم آنان نسبت به موقعیت کاسته می‌شود.

فرهنگ استبداد شادی‌ستیز است. طنز و شادی برابر آن می‌ایستد تا پیروزی انسان را بر حاکمان مستبد و فرهنگ آنان ممکن گرداند. لوناچارسکی، منتقد ادبی و انقلابی بلشویک، می‌گوید: «وقتی انسان می‌خندد، پیروز است.».

مردم با طنز و خنده پیروزی خود را بر صاحبان قدرت جشن می‌گیرند و می‌کوشند آنان را در همین شوخی‌ها خوار گردانند تا شاید روزی کاخ عظمت آنان را درهم ریزند و واژگون گردانند.

در چنین موقعیتی‌ست که طنز و شوخی در ایران امروز جایگاهی بزرگ یافته است. هر روز هزاران نمونه از آن را در شکل‌های مختلف از تصویری گرفته تا نوشتاری و گفتاری در فضای مجازی و یا بر زبان مردم می‌بینیم و می‌شنویم. این طنزها می‌کوشند به گوشه‌های پیدا و ناپیدای حکومتی راه پیدا کنند که ممنوعه است و خلاف اخلاق حاکم. گاه یک شوخی ساده است و گاه هزل و هجو. گاه به طنزی بسیار ظریف پرده‌درانی می‌کند و می‌گوید آن چیزهایی را که بازگفتن آن از ممنوعه‌هاست.

"شاید در همین رابطه است که آریستوفان، طنزپرداز یونان باستان، از آن به عنوان "سلاح سیاسی" نام می‌برد"در این طنزها هیچ چیزی مقدس نیست. هرچه حاکمیت بیشتر مخفی کند، آن‌ها بیش‌تر افشاگری می‌کنند. آن‌چه تا دیروز تابو بود، امروز درهم می‌شکنند و آن را به سلاحی در برابر ظلم و بی‌عدالتی حاکم بدل می‌کنند. به تجربه، گسترش زبان طنز و شوخی در برابر حکومت‌های توتالیتر نشان از تزلزل و ناپایداری آن‌ها دارد. در روزهای پایانی حکومت‌هایی مانند حکومت نازی‌ها آن را شاهد بوده‌ایم.

طنزهای جاری بر زبان مردم گاه ارزش اجتماعی دارند و به مشکلی اجتماعی مربوط می‌شوند، گاه ارزش اخلاقی دارند و ریا و تزویر حاکم، از دین گرفته تا دولت را به پرسش می‌کشند.

در همین راستا کاربرد این زبان طنز در ایران امروز از رهبر جمهوری اسلامی فراتر رفته، روح‌الله خمینی را نیز پشت سر گذاشته و دیگر حتی به ارکان دین رسیده است. این زبان گاهی هم به رفتار خود مردم در روند تاریخ معاصر متمرکز می‌شود. طنزهای جاری گاه به زبانی فاخر و ادبی بازگفته می‌شوند و گاه به زبان محاوره و یا عامیانه.

چند نمونه از طنزهای روز:

شنبه‌ها کلیمی‌ها واسه سلامتی همه دعا می‌کنند! یک‌شنبه‌ها مسیحی‌ها برای همه انسان‌ها آرزوی شادی می‌کنن. دوشنبه‌ها زرتشتی‌ها برای همگان آرزوی عشق و نیکی می‌کنن. پنج‌شنبه‌ها بودایی‌ها برای صلح جهانی دعا می‌کنن! جمعه‌ها ایرانی‌ها میرن نماز جمعه واسه نصف دنیا آرزوی مرگ می‌کنن...

***

رفتم اون دنیا خدا ازم پرسید: وقتی همسایه‌ات گرسنه بود کجا بودی؟ منم گفتم: خودت کجا بودی؟ خیلی حال داد، ولی بعدش دیگه یادم نیست سرب داغ رو با قیف ریختن تو حلقم یا با شلنگ.

***

پنیر مجانی فقط تو تله‌موش پیدا میشه، آب و برق مجانی تو تله خمینی! شیر و عسل، شراب و حوری تو تله دین!

***

ایرانی‌ها وقتی از خونه میرن بیرون میگن: آخیش پوسیدیم تو اون چهاردیواری.

"در یونان باستان فیلسوفان برای خنده ارزشی والا قائل بودند و سقراط از "طنز و خنده به عنوان ابزاری آموزشی" یاد می‌کند.خنده در رابطه‌ای تنگاتنگ با جامعه قرار دارد"وقتی برمیگردن می‌گن: هیچ جا خونه خود آدم نمیشه.

***

از تاکسی پیاده شدم، درو محکم بستم. راننده گفت: هوووو گاو. منم دوباره درو باز کردم و محکم بستم. راننده گفت: چته؟ گفتم: هیچی، دمم جا مونده بود.

***

تو اتوبان قم ترافیک شده بود. یکی از راننده‌ها از یه عابر پیاده می‌پرسه: چه خبره شده؟ عابر می‌گه: یه اتوبوس پُر آخوند رو گروگان گرفتن میگن یا سه میلیارد بدین یا بنزین می‌ریزیم روشون همه‌رو آتیش می‌زنیم! راننده میگه: حالا چقدر کمک شده؟ عابر می‌گه: دیگه هر کس به وسع خودش کمک کرده.

یک لیتر، دو لیتر، ده لیتر، بعضی‌ها هم کارت سوخت دادن...

***

از یه طرف میگید آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند، از یه طرف میگید همه اتفاقات زیر سر آمریکاست. بالاخره آمریکا می‌تواند یا نمی‌تواند؟ ما هیچی، اون بدبختا رو از بلاتکلیفی دربیارید.

***

یه رفیق دارم ماه محرم که میشه، شروع میکنه به عرق خوردن و سیگار کشیدن!... بهش میگم چرا اینکارو میکنی؟ میگه اعصابم از دست کارای یزید خرده.

***

یارو میره قم تو آسمون خفاش می بینه، میگه: دم آخوندا گرم گنجیشکارو هم چادری کردن.

***

از یک معتاد پرسیدند که وضعیت مملکت را چگونه می‌بینی؟ جواب داد: وضع مملکت درست مانند نماز جماعت داخل زندانه. پیشنماز قاتله، موذن کلاه‌برداره، و نمازگزاران همگی اختلاس‌گر و دزد هستند که ریش گذاشتند. هیچکی حرف هیچکی را باور نمیکنه و ظاهراً همه کنار هم زندگی می‌کنند.

* مطالب منتشرشده در صفحه "دیدگاه" نظر نویسنده را منعکس می‌کند و الزاما بازتاب‌دهنده نظر دویچه‌وله فارسی نیست.

  • واژه‌های مصوب فرهنگستان زبان فارسی از نگاه طنز

    زین پس به جای واژه غریب و نامانوس "موس‌ پد" (Mousepad) بگویید: «زیرموشی»

    برخی معادل‌های فارسی مصوب "فرهنگستان فرهنگستان زبان و ادب فارسی" در رسانه‌های ایران به عنوان "کلمات طنزآمیز" توصیف شده‌اند.

    "با نگاهی به گنجینه واژگان فارسی، می‌توان واژگانی یافت که هر یک نشان از موقعیتی ویژه دارند و به نمادی در جامعه فرامی‌رویند تا نشانگر موقعیتی خاص باشند"سال‌‌ها پیش در یکی از برنامه‌های طنز تلویزیونی در ایران، مجری در کنار دکوری با شمع و گل با لحنی ادیبانه اما دستوری می‌گفت: «زین پس به جای واژه غریب و نامانوس (فلان) از واژه جدید و مانوس (فلان) استفاده کنید.»

  • واژه‌های مصوب فرهنگستان زبان فارسی از نگاه طنز

    پاستا: «خمیراک»

    پیش از این احمد پوری، مترجم، در گفت‌وگو با خبرگزاری "ایسنا" بسیاری از واژه‌های مصوب فرهنگستان را "نوزادان مرده" توصیف کرد. این مترجم گفت: «آیا امیدوارید عمه من از بقال محله‌شان بخواهد به او دو بسته «خمیراک» بدهد و مرد بقال نیز دریابد و دو بسته «ماکارونی» از قفسه بیرون آورد؟!»

  • واژه‌های مصوب فرهنگستان زبان فارسی از نگاه طنز

    رستوران سلف‌سرویس "Self-Service Restaurant": «رستوران خویش‌یار»

    روزنامه "شرق" در گزارش طنزآمیز در این‌باره نوشته است: «امروز تو را در خویش‌یار دیدم و در دل گفتم کاش یار خویش با من در خویش‌یار بودی. کاش با تو ماست و برگکی بخورم.» فرهنگستان زبان فارسی "رستوران خویش‌یار" را به عنوان معادل رستوران سلف‌سرویس تصویب کرده است.

  • واژه‌های مصوب فرهنگستان زبان فارسی از نگاه طنز

    آکنه: رخ‌جوش

    در گزارش طنز "روزنامه شرق" در این‌باره آمده: « من از عشق رخ تو رخ‌جوش زدم و تو از رخ‌جوش من هی جوش می‌زنی.»

  • واژه‌های مصوب فرهنگستان زبان فارسی از نگاه طنز

    "اشک کباب"

    فرهنگستان درباره این واژه که تصویب کرده، نوشته: «چربی فراوری‌نشده‌ای که در هنگام طبخ غذا از بافت‌های پرچربی یا استخوان‌های گوسفند یا گاو و نیز در هنگام کباب ‌کردن از گوشت خارج می‌شود.»

  • واژه‌های مصوب فرهنگستان زبان فارسی از نگاه طنز

    «آرامه: بادی با سرعت کمتر از ۵ /۰ متر بر ثانیه»

    روزنامه "شرق" در این‌باره نوشت: «تمامی‌شعرای کشورمان به این باد، نسیم می‌گویند که نشان می‌دهد هیچ کدام شان باادب و زبان فارسی آشنایی ندارند بی‌ادب‌ها.»

  • واژه‌های مصوب فرهنگستان زبان فارسی از نگاه طنز

    لازانیا (lasagna): «خمیربرگ»

    اخیرا سایت "الف" در گزارشی نوشت: «مردم از واژه سازی‌های فرهنگستان زبان فارسی استقبال نمی‌کنند.»

  • واژه‌های مصوب فرهنگستان زبان فارسی از نگاه طنز

    Input/Output: «درونداد، بیرونداد»

    فرهنگستان زبان فارسی برای واژه Input معادل «درونداد» را تصویب کرده است. روزنامه "شرق" در این‌باره نوشت: «اگر این‌پوت درونداد است لابد آوت‌پوت بیرونداد است.» در ادامه جمله‌سازی طنزآمیز با واژه‌های مصوب فرهنگستان آمده: «عزیزم، راستی، چند وقتی است که درونداد دستگاه دست‌کم مشکل پیدا کرده. امیدوارم بیروندادم به مشکل نخورد.

    («دستی» واژه معادل "پرتابل" است.)

  • واژه‌های مصوب فرهنگستان زبان فارسی از نگاه طنز

    فلاسک: «دمابان»

    در ادامه گزارش روزنامه "شرق" دراین‌باره آمده: «عزیزم، تو نبودی و امروز دمابان خالی بود.»

  • واژه‌های مصوب فرهنگستان زبان فارسی از نگاه طنز

    «آبنشین: هواپیمایی که برای نشست‏ و برخاست روی سطح آب طراحی شده است»

    در ادامه این گزارش درباره تصویب کلمه «آبنشین» آمده: «حالا به هلی‌کوپتری که برای نشست و برخاست روی سطح آب طراحی شود چه می‌گویند؟ یا یک نفربر که این قابلیت را داشته باشد؟ مطمئنا پاسخ به این سوالات یکی از دغدغه‌های بزرگ در فرهنگستان زبان و ادب فارسی است.»

  • واژه‌های مصوب فرهنگستان زبان فارسی از نگاه طنز

    تله‌پاتی (Telepathy): «دورآگاهی»

    در این یادداشت درباره «دورآگاهی» آمده: «تو از حال من آگاهی نداری و با من دورآگاهی نداری، افسوس. بیا دورآگاهی کنیم با هم.»

  • واژه‌های مصوب فرهنگستان زبان فارسی از نگاه طنز

    دسر: «پِی‏‌غذا»

    فرهنگستان زبان فارسی برای "دسر" واژه معادل «پِی‏‌غذا» را تصویب کرده است.

  • واژه‌های مصوب فرهنگستان زبان فارسی از نگاه طنز

    هدفون: «دوگوشی»

    فرهنگستان زبان فارسی برای "هدفون " واژه معادل «دوگوشی» را تصویب کرده است. به گزارش سایت "تابناک" دکتر حسام پور، استاد دانشگاه، دراین‌باره گفته است: «پس از گذشت سال ها از اختراع «هدفون» دیگر نمی توان انتظار داشت مردم به آن «دوگوشی» بگویند. در واقع چنین عملکردهای منفعلانه که با تأخیر همراه است محکوم به شکست خواهد بود.»

  • واژه‌های مصوب فرهنگستان زبان فارسی از نگاه طنز

    چیپس: «برگک»

    فرهنگستان زبان فارسی برای "چیپس " واژه معادل «برگک» را تصویب کرده است.

  • واژه‌های مصوب فرهنگستان زبان فارسی از نگاه طنز

    کاپیتان (captain): «سریار»

    تصویری از جواد نکونام «سریار» تیم ملی فوتبال ایران و لیونل مسی «سریار» تیم آرژانتین.

  • واژه‌های مصوب فرهنگستان زبان فارسی از نگاه طنز

    Online Training: «آموزش برخط»

    "فرهنگستان فرهنگستان زبان و ادب فارسی" در ایران هر از چند گاهی واژه‌گزینی‌‌ می‌کند و با تصویب این واژه‌ها، معادل فارسی "واژه‌های بیگانه" را معرفی می‌کند. واژه‌گزینی‌های "فرهنگستان فرهنگستان زبان و ادب فارسی" بارها مورد انتقاد رسانه‌های داخل ایران قرار گرفته است.

  • واژه‌های مصوب فرهنگستان زبان فارسی از نگاه طنز

    Bluetooth: «دندان آبی»

    روزنامه دنیای اقتصاد در گزارشی با عنوان " دندان آبی‌ات پیدا نیست" در این‌باره نوشت: « این واژه‌گزینی‌ها منطبق با معیارهای ذهنی جمعی اهل ادب و فضل است و با زبان زنده گویندگان نسبتی ندارد.

    "در آثار برجسته ادبی همین پرسش به اثر اعتبار می‌بخشد.خنده زبانی‌ست غیررسمی که انسان برای سازش با محیط به کار می‌گیرد"حال آن‌که قرار است توسط همین کاربران عمومی زبان استفاده شود. بنابراین گاه چنان مضحک از آب در می‌آید که انگار اهالی محترم فرهنگستان خواسته‌اند مخاطب را کمی بخندانند. مثلا گزینش دندان آبی به جای Bluetooth.»

  • واژه‌های مصوب فرهنگستان زبان فارسی از نگاه طنز

    چت‌روم: «گپ‌سرا»

    پیش از این خبرگزاری "مهر" با اشاره به تصویب واژه‌های جدید توسط فرهنگستان زبان فارسی نوشت: «زین پس بجای"چت‌روم" بگوییم "گپ‌سرا"!»

  • واژه‌های مصوب فرهنگستان زبان فارسی از نگاه طنز

    تبلت: "رایانک مالشی"

    تنها واژه‌ای که در این مجموعه توسط فرهنگستان زبان فارسی تصویب نشده اما جنجالی است، واژه "رایانک مالشی" به جای تبلت است. اولین ‌بار روزنامه بهار در مطلبی طنز درباره فرهنگستان نوشت: « آرزوهای خود را به این شکل اصلاح کنیم: "وای دلم یه آی‌پد صورتی اپل می‌خواد»: تبدیل شود به «کاش یک رایانک مالشی صا ایران داشتم.»

  • واژه‌های مصوب فرهنگستان زبان فارسی از نگاه طنز

    غلامعلی حدادعادل رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. یکی از کاربران شبکه‌های اجتماعی به طنز درباره او نوشته است: «حداد عادل اگر واقعا به مصوبه‌های فرهنگستان پای‌بند است، نام خود را به " آهنگر دادرس" تغییر دهد.»

    نویسنده: HK



.

منابع خبر

اخبار مرتبط

خبرگزاری مهر - ۲۴ فروردین ۱۴۰۱
رادیو زمانه - ۲ تیر ۱۴۰۰
رادیو زمانه - ۱۴ بهمن ۱۳۹۸
خبر آنلاین - ۲۰ مهر ۱۴۰۰