دیپلماسی هنر
لابهلای گفتوگو، دهلوی به یک خاطره جالب از دوران کاریاش اشاره کرد؛ وقتی که اولین رهبر اولین ارکستر هنرهای زیبای ایران شده بود و برای یک ماموریت کاری - هنری به افغانستان اعزام شد: «بهخاطر رود هیرمند بین ایران و افغانستان اختلاف افتاد و مسؤولان حکومتی تصمیم گرفتند برای رفع اختلاف مسابقه ورزشی بین دو کشور برگزار کنند اما از آنجا که مسابقه، برد و باخت داشت و ممکن بود اوضاع بدتر شود از تصمیمشان منصرف شدند و به نظرشان رسید یک گروه هنری مثل موسیقی را راهی افغانستان کنند تا بلکه اوضاع بهتر شود. از هنرهای زیبا کمک خواستند و از آنجا که من کارمند و رهبر ارکستر بودم وزیر وقت فرهنگ سراغم آمد و خواست برای سفر به افغانستان آماده شویم. به افغانستان رفتیم و آنجا با شاعران افغانی خصوصا استاد خلیلا... خان خلیلیخسته آشنا شدیم و شعر او را به آواز درآورده و براساس آن آهنگی برای ارکستر ساختم و آن را با گروه ارکستر در سالن کابل ننداوی اجرا کردیم؛ در سالنی که پر از جمعیت بود و مهمانان ویژهای مثل شخص پادشاه افغانستان و نخستوزیر و بزرگان و مسؤولان حکومتی داشت.
آهنگ بسیار مورد تشویق حضار قرار گرفت و با همان آهنگ و اجرا اختلاف دو کشور به کلی از بین رفت.» خاطرهای که آن روز استاد دهلوی برای ما تعریف کرد حالا میان صدها و هزاران خاطره هنری و غیرهنری گمشده و کسی به آن توجهی ندارد اما بیشک یکی از رموز مهم رفع اختلاف بین کشوری است و به نوعی دیپلماسی هنری که شاید این روزها هم بسیار به کار ما بیاید، بهویژه آنکه هنوز بر سر مسائل آبی مثل حقآبه هیرمند و هامون یا سایر رودها و تالابها با افغانستان و ترکیه و... اختلاف داریم و اختلافات مشابهی هم در سایر موارد شاید با همسایگان دیگر داشتهباشیم.
"از هنرهای زیبا کمک خواستند و از آنجا که من کارمند و رهبر ارکستر بودم وزیر وقت فرهنگ سراغم آمد و خواست برای سفر به افغانستان آماده شویم"اما آنچه مهم است اینکه دامنه هنر و فرهنگ ایرانی محدود نیست و بازه وسیعی از هنر موسیقی و خطاطی و هنرهای تجسمی را شامل میشود تا میراث تاریخی ـ فرهنگی ما که رد پایشان را میتوان در تمام گستره ایران فرهنگی یعنی ایران بزرگِ قدیم شامل ایران سیاسی امروز و بخشهایی از آسیای مرکزی، جنوب روسیه، قفقاز، پاکستان و افغانستان مشاهده کرد؛ سرمایهای که امروز یکی از برگهای برنده ما برای حل اختلافات در بخشهای مختلف با همسایگان است؛ برگهای برندهای که میتواند امروز در دستور کار و اولویت وزرای دولتسیزدهم بهویژه وزیران فرهنگ و ارشاد اسلامی و میراثفرهنگی و گردشگری قرار گیرد.
فرهنگ و هنر همیشه در بزنگاه تاثیر شگرف خود را نشان داده و توانسته بهعنوان معجون و معجزهای سحرآمیز رافع مشکلات و گرفتاریهای عاطفی و اجتماعی کوچک و بزرگ و حتی مشکلات و اختلافات سیاسی باشد و برقرارکننده صلح و آشتی، بهویژه آنکه این فرهنگ و هنر میان طرفین اختلاف، ریشههای مشترکی داشتهباشد.
بیایید با هم چند تا از این داشتههایمان را مرور کنیم که میتوانیم با تکیه دوباره به آنها دنیای زیباتری برای خود و همسایگانمان بسازیم.
مهمترین داشته فرهنگی مشترک ما در بخشهای وسیعی از ایران فرهنگی، زبانپارسی است که بهجز ایرانیها همچنان جمعیت کثیری در سرزمینهای اطراف ایران ما با آن تکلم میکنند، شعر و داستان مینویسند و ترانه سرایی میکنند و آهنگ میخوانند.
در حوزه موسیقی روی موسیقیهای نواحی انگشت میگذاریم؛ موسیقی مردمی ایران زمین که از صدها و هزاران سال پیش، سینهبهسینه به ما (هنرمندان و پیران موسیقی امروزمان )رسیده و از آنجا که مربوط به اقوام و ملل گوناگون گستره ایران فرهنگی بزرگ(ایران بزرگ بدون مرز) بوده و ریشه مشترک دارد، اکنون به گوش بسیاری از مردمان آن سرزمینها(کشورهای همسایه و غیرهمسایه امروزی) آشناست و مورد توجه و اقبال آنها. به موسیقی نواحی میتوانید آلات و ابزار موسیقی ایرانی چون تار و دوتار و چوگان و قانون و... را هم اضافه کنید که اکنون ردپایشان در بیشتر این سرزمینها دیده میشود.
موسیقی نواحی (بخشهایی از ادبیات شفاهی ما) به نغمهها، سازها و نواهای مناطق و نواحی مختلف ایران گفته میشود که آیین، رسوم، شادمانهها، عاشقانهها، سوگوارهها و حماسههای اقوام این سرزمین کهن را به گوش میرساند و با نامهایی چون موسیقی محلی، فولکلور، اقوام و مقامی از آنها یاد میشود.
در هنرهایی مثل خوشنویسی و هنرهای تجسمی ازجمله نقاشی هم ریشههای مشترکی داریم؛ بهطور مثال اگر از شما بخواهند دو نقاش و نگارگر بزرگ ایرانی را معرفی کنید، احتمالا ذهنتان پرواز میکند سمت استاد محمود فرشچیان و استاد کمالالدین بهزاد که اولی اصفهانی و دومی هراتی است.
بله، استاد بهزاد که همه ما آن را به عنوان یک نقاش ایرانی دربار تیموری و صفوی میشناسیم، زاده و متوفی شهر هرات در افغانستان امروزی است؛ همان ایالتی که اکنون در محاصره طالبان است. استاد بهزاد ایرانی- هراتی یعنی یک بهانه ظریف و هنرمندانه برای صلح و مراوده و ارتباط بیشتر میان دو کشور امروزی.
هنرهای تجسمی گستره وسیعی دارد و از نقاشی و نگارگری را شامل میشود تا طراحی و مجسمهسازی و صنایعدستی و معماری.
خب وقتی به مبحث مهم معماری میرسیم، طبیعی است که ذهنمان برود سمت یک دنیا بنا و سازه و خانه و اثر تاریخی که با معماریهای مختص هر دوره از حکومت های وقت جان گرفته و قد علم کردهاند؛ از دوران امپراتوری بزرگ هخامنشیان و ساسانیان و حتی پیش از آنها گرفته تا دوران تیموری، صفوی و قاجاریه که خب تقریبا در تمام این عصرها حائلی به نام مرز میان سرزمینهای همجوار نبود و گستره وسیعی زیر پرچم امپراتوری هخامنشی یا صفوی یا حتی قاجار (به جز اواخر عمر این حکومت) قرار داشت. اما از زمانی که با تغییر و تحولات دنیای مدرن و در مواردی دسیسههای دول خارجی، این سرزمینها تقسیم و مرزبندی شدند، آثار تاریخی و بناهای فاخر یاد شده هم از مادر خود جدا شده و هرکدام در گوشهای و کشوری روزگار میگذرانند.
مصداقهایش هم بیشمار است که برخیهایش تقریبا به گوش همه ما ایرانیها خوردهاست.
"بیایید با هم چند تا از این داشتههایمان را مرور کنیم که میتوانیم با تکیه دوباره به آنها دنیای زیباتری برای خود و همسایگانمان بسازیم"مثلا طاق کسری یا ایوان مدائن در تیسفون در عراق امروزی که یکی از بناهای دوران ساسانی است. یا مزار گوهرشاد خاتون در هرات که برایمان به اندازه نام مسجد گوهرشاد در مشهد آشناست؛ همان مسجدی که به دستور گوهرشادخاتون همسر سلطان شاهرخ تیموری در حرم مطهر امام رضا(ع) ساخته شد؛ بانویی زاده سمرقند و متوفی هرات، هر دو تحت لوای ایران فرهنگی بزرگ.
از صنایع دستی هم نباید غافل شد؛ کسب و کاری بومی که زاده ذهن خلاق و دست هنرمند ایرانیهاست و محل کسب و اشتغال و درآمد بسیاری از خانوارهای ایرانی امروز و دیروز و البته گسترده در بخشهایی از ایران فرهنگی بزرگ. همین است که هنر سوزندوزی را هم در استانهایی نظیر سیستان و بلوچستان خودمان داریم و هم در بلوچستان پاکستان و افغانستان. پوشش و لباس مشترک را هم به این حوزه اضافه کنید، کاملتر میشود.
و اما همه اینها را تعمیم بدهیم به آداب و آیین و رسوم کهنی مثل شب یلدا و نوروز باستانی که در پهنه وسیعی از ایران فرهنگی ریشه دارد و به همین دلیل با نام ۱۲ کشور در فهرست آثار جهانی به ثبت رسیدهاست.
کلید این کعبه دست ماست
همه این داشتهها و میراث باارزش هنری و فرهنگی را یکییکی برشمردیم تا به اینجا برسیم که چه گنجها و میراث معنوی بزرگ و سهلالوصولی در اختیار داریم که میتوان با تمسک به آنها و البته کمی سیاست و درایت و فراست، نه تنها اختلافات کنونی در حوزههای مختلف را برطرف کرد که ارتباطات بهتر و محکمتری با همسایگانمان ایجاد کرد و از مسیر آنها گریزی به افزایش و بهبود تبادلات تجاری و اقتصادی زد. این میراث بزرگ بهویژه در شرایط حاضر که به لحاظ اقتصادی در تحریم و تنگنای شدید قرار گرفته و حتی بعضا از سوی همسایگانمان در فشار هستیم، میتواند محدودیتها را شکسته و ما را تا حد زیادی از انزوای اقتصادی خارج کند.
کلید گشایش در این کعبه آمال و آرزو اما پس از ریاست محترم جمهور کنونی در دستان وزرای میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری و همچنین وزارت فرهنگ و ارشاد است که میتوانند با نزدیکی و تعامل با وزارت خارجه (و البته درصورت آگاهی، توجه، اهتمام و توجه و برنامهریزی) آن را چرخانده و قفلهای بسته را یکییکی باز کنند.
ما زمانی این گزارش را مینویسیم که به احتمال زیاد وزرای مذکور توسط رئیسجمهور انتخاب شدهباشند و امیدواریم این موارد یا در برنامه این بزرگواران باشد یا اگر نبوده و نیست، به آن اهتمام ورزند.
فاطمه مرادزاده - ایران / روزنامه جام جم
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران