مرور خاطرات اولین سفر هوایی به ایران / شاهبیتهای مسعود کیمیایی به روایت بازیگرانش / فردریک مر: سینمای سوئیس وجود ندارد!
چهارمین روز سیوهشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر با نمایش شماری از فیلمها و برگزاری تعدادی از کارگاهها به سرانجام رسید.
به گزارش «تابناک»؛ سیوهشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر که به واسطه شیوع کرونا مداوم به تاخیر افتاده بود، بالاخره از ۵ خرداد آغاز شد تا ۱۲ خرداد ۱۴۰۰ به دبیری محمدمهدی عسگرپور سینما تداوم خواهد داشت؛ رویدادی که آغاز آن، دوره تازهاش با پیوستن این جشنواره به فدراسیون بینالمللی انجمن تهیهکنندگان فیلم (FIAPF) به عنوان نهاد بین المللی ناظر بر جشنوارههای بین المللی همراه بود.
مرور خاطرات اولین سفر هوایی به ایران
فیلم سینمایی «سفر هوایی من به ایران» به کارگردانی والتر میتل هولتسر از سوئیس امروز (شنبه ۸ خرداد) در سالن ۴ پردیس چارسو نمایش داده شد.
سعید فیروزآبادی نویسنده و محقق، با معرفی این اثر گفت: علت دعوت من برای معرفی فیلم «سفر هوایی من به ایران»، این است که کتاب آن را که هنوز به دلیل قصور ناشر به چاپ نرسیده است، به فارسی ترجمه کردهام. هولتسر که در مقطعی مسئول تلگرافخانه اصفهان بود، یک عکاس خوب اهل سوئیس است و در سال ۱۹۱۹ خلبان شده است. همچنین مدتی افسر ارتش سوئیس و وظیفهاش عکاسی هوایی بوده و در سفر به ایران نیز تصاویر جذابی را ثبت کرده است. در سال ۱۳۳۰، وقتی ایران دستخوش تحولات دوره پهلوی اول است و رضاخان هنوز شاه نشده، او از شرکت «یونکرس» برای تأسیس خطوط هوایی در ایران درخواست میکند.
وی ادامه داد: هولتسر سفر خود را از سوئیس آغاز کرده و به ایتالیا میرسد. سفر بعدی او به یونان است و دو هفته در آنکارا میماند و اجازه عبور از این کشور نمییابد و هرگونه تلاش برای حضور در ایران از سوی او بینتیجه میماند تا اینکه او به کمک انگلیس و فرانسه به ایران سفر میکند و عکسها و نقشههایی از ایران تهیه میکند.
"هولتسر که در مقطعی مسئول تلگرافخانه اصفهان بود، یک عکاس خوب اهل سوئیس است و در سال ۱۹۱۹ خلبان شده است"او از بخش هایی از ایران عکاسی میکند که شاید هنوز هم ناشناخته مانده است، قبل از ورود به تهران، او در منطقهای از ورامین، هواپیمای خود را که به مشکل خورده است، مینشاند و به سفارت آلمان در تهران میآید تا کمک بگیرد.
این نویسنده بیان کرد: من درباره این دوران، چهار سفرنامه کار کردهام و به وضعیت و شرایط زندگی آن زمان تأسف میخوردم. هولتسر همچنین اولین فردی بود که در ایران سفر هوایی را تجربه کرد و از تهران به بوشهر رفت. او از دماوند تصاویر فوقالعادهای دارد که تلاش ما از سفارت سوئیس برای گرفتن آنها بینتیجه ماند و به نظرم وظیفه کتابخانه ملی است که دریافت این عکسها را پیگیری کند.
فردریک مر: سینمای سوئیس وجود ندارد!
فردریک مر سینماگر سوئیسی و مدرس کارگاه آموزشی در سیوهشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر در کارگاه خود، در گفتوگو با شادمهر راستین، مدیر باشگاه و کارگاههای جشنواره، بهصورت آنلاین در کاخ جشنواره پخش و نمایش داده شد و درباره سینمای سوئیس گفت: به این دلیل که قرار است دو فیلم صامت از سینمای سوئیس، یعنی دو فیلم «سفر هوایی من به ایران» ساخته هولتسر و «رخسار کودکان» از ژاک فدر، از سالهای دهه ۱۹۱۰ و ۱۹۲۰ در جشنواره نمایش داده شود، صحبت خود را شروع میکنم.
فردریک مر با بیان این جمله که «سینمای سوئیس وجود ندارد»، ادامه داد: به این دلیل که کشور سوئیس دارای سه بخش آلمانی، فرانسوی و ایتالیایی زبان است، سینمای مشخصی به معنای واقعی ندارد. زیرا سینما در هر یک از این بخشها به تناسب کشورهای همزبان با خود پیشرفت کرده است. بنابراین هر آنچه درباره سینمای سوئیس بگوییم، از این اصل تأثیر میپذیرد.
او ادامه داد: نظیر بسیاری از کشورهای دنیا، سینما با اپراتورهای برادران لومیر در سوئیس نیز شروع شده است و کارگردانان سوئیسی نیز از دهه ۱۹۱۰ آغاز به کار کردند.
آثار اولیه سینمای سوئیس، دو تم اصلی مذهبی مربوط به کاتولیکها و پروتستانها و دیگر اسطورههای سوئیس را شامل میشد.
فردریک مر با اشاره به فیلمی طبیعتگرایانه از دریاچه ژنو که در دهه ۱۹۲۰ ساخته شد، تصریح کرد: اهمیت این فیلم از جهت سپردن نقش اصلی آن برای اولینبار به یک بازیگر سوئیسی است که در بسیاری از فیلمهای ژان رنوار بازی کرده است. در سال ۱۹۲۵ نیز فیلمهای مهم دیگری توسط کارگردانان غیرسوئیسی در سوئیس ساخته شد. ازجمله ژاک فدر بلژیکی که «رخسار کودکان» را ساخت و در سیوهشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر نیز نمایش دارد.
مدیر سینماتک سوئیس عنوان کرد: همچنین در دهه بعدی؛ یک زن، کمپانی فیلمی در سوئیس راهاندازی کرد و از بلا بالاژ، سرگئی آیزنشتاین، هانس ریشتر و … به همراه گروهی از منتقدان سرشناس دعوت کرد تا معنای سینمای مستقل و هنری را مورد بررسی قرار دهند. این اتفاق و کنگره در تاریخ سینمای سوئیس و اروپا بسیار مهم بود. همچنین فیلمی تجربی نیز در جریان این گردهمایی ساخته شد که متأسفانه اکنون در دسترس نیست.
مر افزود: والتر میتل هولتسر در دهه ۱۹۳۰، همراه با یک فیلمساز دیگر، کمپانی پرزنت را راهاندازی کردند و با همفکری، فیلمهای سفرنامهای ساختند.
"همچنین مدتی افسر ارتش سوئیس و وظیفهاش عکاسی هوایی بوده و در سفر به ایران نیز تصاویر جذابی را ثبت کرده است"ازجمله «سفر هوایی من به ایران» ساخته والتر میتل هولتسر که در جشنواره جهانی فجر نیز با داستان ماجرای سفر او به ایران، نمایش دارد. بعدها فیلمهای دیگری در آفریقا و آمریکا ساختند، چون سینما را ابزاری برای معرفی سایر کشورها میدانستند. هولتسر، خلبان و از بنیانگذاران مشهور شرکت هواپیمایی سوئیسایر بود. کمپانی پرزنت نیز در دهه ۳۰ تا ۵۰ به کار خود در بخش آلمانیزبان ادامه داد.
فیلم بعدی که در سال ۱۹۴۵ ساخته شد، «آخرین فرصت» ساخته لئویولد لیندبرگ درباره پناهجویانی بود که خود را برای فرار از نازیها به سوئیس میرساندند. در سال ۱۹۴۶ این فیلم نمایش داده شد و جوایز زیادی را به خود اختصاص داد.
در ادامه این جریان؛ فیلمسازی، به سمت موضوعات طبیعتگرا، ازجمله کوهستانها، کشاورزان و موضوعات طبیعتگرا در دهه های ۴۰ و ۵۰ رفت. این بخشها عمدتاً به بخش آلمانیزبان سینمای سوئیس مربوط میشد، اما در بخش فرانسهزبان تا اواخر دهه ۵۰ و ۶۰ ، اتفاق خاصی را شاهد نبودیم. کلود گورتا فیلم «مجنون» را در این بخش ساخت که در جشنواره نیز نمایش دارد. همچنین مستندی درباره میدان پیکادلی به نام «اوقات خوش» توسط دو کارگردان اهل ژنو ساخته شد و موفق بود.
در ادامه کارگاه، راستین به تأثیرپذیری سینمای سوئیس از سینمای انگلیس به جهت نزدیک شدن امپرسیونیسم و اکسپرسیونیسم به داکیودراما در سیر تحول دهه ۵۰ و ۶۰ ، اشاره کرد. وی نظر فردریک مر را در اینباره جویا شد.
«مر» که مسئولیت فدراسیون بینالمللی آرشیو فیلم سوئیس را نیز برعهده دارد، بیان کرد: از جهتی میتوان این نظر را درست دانست، زیرا عامل نفود بر تفکر دو فیلمساز «اوقات خوش»، سینمای آزاد بوده است.
"هولتسر همچنین اولین فردی بود که در ایران سفر هوایی را تجربه کرد و از تهران به بوشهر رفت"همزمان در ژنو، تلویزیون فرانسهزبان سوئیس نیز در این سالها راهاندازی شد. در سال ۱۹۵۸ این دو کارگردان در تلویزیون سوئیس استخدام شدند و میشل سوته نیز که سن بالاتری داشت و «نقشهبرداران» ساخته او، در جشنواره جهانی فیلم فجر نمایش دارد، آنها را همراهی کرد. از آغاز ۱۹۶۰، آنها در تلویزیون سوئیس به مدت ۷ سال، آثاری را تولید کردند که بیشتر مستندهایی رپرتاژ درباره جامعه سوئیس و سایر کشورها بودند. این آثار واقعگرایی داشتند و از جامعه انسانی میگفتند و زمینهساز آثار بعدی نیز شدند، بهویژه فیلم «مجنون» ساخته کلود گورتا که تحت تأثیر دوران فعالیت در سوئیس بود.
نسخه مرمتشده «سفر سنگ» رونمایی شد؛
شاهبیتهای مسعود کیمیایی به روایت بازیگرانش
فیلم سینمایی «سفر سنگ» به کارگردانی مسعود کیمیایی امروز (شنبه ۸ خرداد) در سالن یک پردیس چارسو نمایش داده شد.
شادمهر راستین مدیر باشگاه و کارگاههای سیوهشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر، در ابتدای این جلسه معرفی گفت: «سفر سنگ» جزو فیلمهای مرمتشدهای است که در این دوره نمایش داده میشود. این فیلم در سال ۵۷ ، هنگام نمایش مشکلاتی داشت که به همت فیلمخانه در نسخه فعلی، این مشکلات موسیقی و تصاویر برطرف شده است.
در ادامه هوشنگ گلمکانی با بیان اینکه نمیداند دیدن این فیلم در این حالوهوا چه تأثیری دارد، اظهار کرد: این فیلم سال ۵۷، پیش از انقلاب اکران شد و نمایش آن در آن روزها اتفاق مهمی بود.
ده سال قبل از ساخت «سفر سنگ»، فیلم «گاو» به کارگردانی داریوش مهرجویی که فیلمی با فضایی روستایی و عرفانی بود، از سوی نگاه رسمی دچار مشکل شد و بسیار عجیب بود که دستگاه رسمی وزارت ارشاد وقت برای فیلمی مثل «سفر سنگ» سرمایهگذاری میکند.
او با تأکید بر این که «سفر سنگ» فیلم مورد علاقهاش نیست، افزود: سال ۵۷ فیلم را دیدم و دوست نداشتم، بعدها هم دو، سه بار دیگر نسخه کامل فیلم را دیدم اما دوبله فیلم اذیتم میکرد. همانطور که از دوبله فیلم «کندو» اذیت میشدم.
این منتقد سینما با اشاره به هدف ساخت «سفر سنگ» گفت: گرچه هدف فیلم شعار دادن بوده است اما نحوه این شعار دادن، اذیت میکند. البته مسعود کیمیایی به شیوههای بازی گرفتن از بازیگران معروف است و در شماره اخیر مجله فیلم مصاحبهای با سعید آقاخانی داشتیم و او درباره تأثیر کیمیایی در بازیگریاش به جملهای از این کارگردان اشاره میکند که تأثیر بسیاری روی او داشته و آن جمله کیمیایی این است: «اگر عشق نباشد، تعهد نیست». جملهای مفهومی که به یک بازیگر در بازی بهتر کمک کرده است.
گلمکانی با بیان اینکه راهنماییهای کیمیایی برای بازی گرفتن از بازیگران جالب توجه است، ادامه داد: در مصاحبهای که با سعید راد درباره بازی در «سفر سنگ» و تأثیر کیمیایی بر بازیاش داشتم، این بازیگر به جملهای از کیمیایی اشاره کرد که گفته بود گامهایش را بلند و کلنگی بردارد.
میترا حجار هم در ادامه به اکران موفق این فیلم در سال ۵۷ ، اشاره کرد و گفت: فرزانه تأییدی دومین همکاریاش را با مسعود کیمیایی در این فیلم داشته و هوشنگ بهارلو، فیلمبردار، فقط در این فیلم با کیمیایی همکاری کرده است. فیلمی که انقلاب ایران را پیشگویی کرده است و محمدرحیم اخوت درباره آن میگوید: «سفر سنگ» فیلمی است که فیلمساز بهدرستی در آن انقلاب را پیشبینی کرده است، بدون آنکه بخواهد و بگوید که چه میشود.»
رمز و رازهای دستیاری کارگردان و برنامهریزی تولید / محدودیتهایی که خلاقیت میآورد
مصطفی احمدی دستیار کارگردان و برنامهریز تولید باسابقه سینمای ایران، جمعه ۷ خرداد در گفتگو با سحر عصرآزاد در قالب کارگاه مجازی «تجربههای برنامهریزی/ استانداردهای بینالمللی» در سیوهشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر درباره برنامهریزی تولید در سینمای ایران گفت: پیش از ورود به بحث، ابتدا بهتر است به این سوال پاسخ دهیم که دستیاری کارگردان، مدیریت تولید یا برنامهریزی تولید در سینما چیست؟ ما چرا به این عناوین در فرآیند تولید یک فیلم نیازمندیم؟ هماناندازه که یک فیلم نیاز به کارگردان، فیلمنامهنویس و فیلمبردار دارد، به دستیار کارگردان و برنامهریز هم نیاز دارد.
او ادامه داد: تولید یک فیلم در شکل عمومی بر سه عنصر استوار است؛ سرمایه، زمان و عامل انسانی.
"زیرا سینما در هر یک از این بخشها به تناسب کشورهای همزبان با خود پیشرفت کرده است"هیچکدام هم بر دیگری ارجحیت ندارد. اگر کفه ترازو به سمت هرکدام سنگینی کند، فرآیند تولید به مشکل برمیخورد و یا نتیجه نهایی دچار اشکال خواهد شد. هر مدیر تولید و برنامهریزی باید حتما به این سه رکن توجه داشته باشد و هر سه را هم به یک چشم ببیند یعنی نباید اینگونه باشد که احساس کنیم چون یک فیلم فضای هنری دارد، عامل انسانی در آن حرف اول را باید بزند و نیازی به توجه به زمان و سرمایه نیست. و یا نباید اینگونه باشد که در یک فیلم تجاری بخواهیم نیروی انسانی را نادیده بگیریم و با آدمها مانند اجزای یک کارخانه رفتار کنیم!
این مدیر برنامهریزی با سابقه سینما در ادامه گفت: یکی از سختیهای کار دستیار کارگردان در فرآیند تولید، مراقبت روانی از عوامل تولید است. ابزار و ادواتی برای این کار لازم است که بخشی از آن دانش است، بخشی از آن هم رفتار و منش فردی است.
او افزود: کار مدیر تولید در وهله اول و روی کاغذ، بستن بودجه یک فیلم است که بسیار حائز اهمیت است.
کل بودجه را به شما اعلام میکنند و باید آن را ریز کنید و مشخص شود برای هر بخش چقدر میتوان هزینه کرد که در نهایت هم پول کم نیاوریم و کار باکیفیت به سرانجام برسد. هیچ دستیار کارگردان و مدیر تولیدی نمیخواهد وارد پروژهای شود که حاصلش یک کار بیکیفیت شود، این افراد متعهد به ایجاد فضایی برای کار هستند که همه افراد گروه در آن فعالیتی متعهدانه داشته باشند.
احمدی گفت: همه این فعالیتها میبایست براساس توافق پیش برود. ما باید بدانیم یک فیلم در چه زمانی قرار است ساخته شود، هر بخشِ کار، نیازمند چقدر زمان است. از اینمنظر، نظم عمومی یک پروژه برعهده مدیر تولید است. یک پروژه سینمایی، معمولا چند دوره تولید دارد.
"ازجمله «سفر هوایی من به ایران» ساخته والتر میتل هولتسر که در جشنواره جهانی فجر نیز با داستان ماجرای سفر او به ایران، نمایش دارد"یکی دورهای است که بسیار مهم است اما در سینمای ایران کمتر به آن توجه میشود و به آن دوره «پیش از پیشتولید» میگویند. این دوره که تحقیق و توسعه پروژه در آن شکل میگیرد، بسیار حائز اهمیت است. عقل سلیم میگوید پیش از آنکه گروهی آدم را جذب کار کنید، باید به همه ابعاد آن فکر کرده باشید و با تحقیق پروژهای را کلید بزنید. مثلاً برخی میگویند فیلم «مرد ایرلندی» اسکورسیزی ۱۱ سال طول کشیده است تا تولید شود، در حالی که این ۱۱ سال فرآیند تولید نیست. در واقع؛ ۱۱ سال، پروژه تحقیق بر روی تکنولوژی لازم برای ساخت چنین فیلمی زمان برده است.
او در پاسخ به این پرسش سحر عصر آزاد کارشناس این کارگاه درباره لزوم همراهی و مشورت مدیر تولید و برنامهریز از مرحله نگارش فیلمنامه با یک پروژه سینمایی گفت: برخی احساس میکنند چون از نام «دستیار کارگردان» استفاده میکنیم، یعنی آنقدر فرد به کارگردان نزدیک است که میتواند در امور هنری یک فیلم، طرف مشورت کارگردان قرار بگیرد.
درحالیکه داشتهها و تخصص یک دستیار کارگردان؛ در امر تولید یک فیلم است، نه ساخت فیلم. شاید در عمل معدل علمی و دانش دستیاران کارگردان نسبت به کارگردانان خیلی کمتر نباشد و در مواردی حتما بیشتر هم هست و اگر طرف مشورت قرار بگیرند میتوانند بهترین مشاوران باشند، اما کارگردان الزامی برای مشورت با دستیارش ندارد.
این دستیار کارگردان در ادامه به تشریح بخشی از الزامات در تعامل میان یک دستیار کارگردان با کارگردان و دیگر عوامل فنی یک فیلم پرداخت و بر لزوم داشتن دانش فنی در زمینههای مختلف تأکید کرد.
مصطفی احمدی در ادامه گفت: برنامهریزی یک فیلم بر اساس خواستههای کارگردان، درخواستهای فیلمنامه و محدودیتهای تولیدی است. بخشی از محدودیتهای تولید، بحث بودجه است. بخشی از خلاقیت فیلمسازی محصول همین محدودیتهای تولیدی است.
این مدیر تولید سپس به دوره پیشتولید در فرآیند تولید اشاره کرد و گفت: سینمای ایران معمولا نسبت به این دوره کملطفی میکند. براساس استانداردی که در دنیا وجود دارد، دوره پیشتولید باید یک برابر و نیم، نسبت به زمان تولید باشد.
"بعدها فیلمهای دیگری در آفریقا و آمریکا ساختند، چون سینما را ابزاری برای معرفی سایر کشورها میدانستند"درحالیکه در سینمای ایران برعکس است! نظم تولید اساسا در پیشتولید شکل میگیرد.
احمدی در ادامه به تشریح جزئیاتی از برنامهریزی برای تولید یک پروژه در مرحله پیشتولید و تولید پرداخت.
او در بخش دیگری از صحبتهای خود درباره تجربه حضور خود در پروژههای تولید مشترک، بیان کرد: بسیار امیدوارم که این اتفاق برای سینمای مستقل ایران رخ دهد و به سمت تولید مشترک برود. چراکه تنها راه بقای سینمای هنری که در سینمای اروپا هم شاهد آن هستیم، همین تولید مشترک است. در سالهای اخیر در فیلمهای هنری اروپایی دیدهایم که غالباً آثار، محصول چند کشور هستند. در تولید مشترک، شما باید به استانداردهای جهانی نزدیک شوید. این الزاماً بهمعنای فیلمسازی به سبک هالیوودی نیست.
منظور همان استانداردهای مرسوم در سینمای معمول دنیاست که بخش عمدهای از آن را ما در سینمای خودمان رعایت نمیکنیم.
احمدی ضمن تشریح ملاحظات لازم در عرصه تولید مشترک ادامه داد: با همت بچههای تولید و عوامل فنی، در سالهای اخیر بازار بالقوهای برای کار در کشورهای منطقه بهوجود آمده است که اگر از این مسیر عقبنشینی نکنیم، این بستر، بستر بسیار مطمئنی برای تولید مشترک است. شرایط پاندمی هم طبیعتاً تغییر میکند و باید به بعد از آن فکر کنیم. بالاخره باتوجه به تغییر پلتفرمها، باید متوجه شویم که این میزان تولید، برای سینمای امروز ما زیاد است، اگر بخواهیم تولید را کم کنیم، نیروی انسانی روی دست ما میماند و این یک زنگ خطر است، اما همین کشورهای منطقه، بازار بسیار مناسبی برای این نیروهای انسانی هستند. من در چند دوره این سعادت را داشتم با جشنواره جهانی فیلم فجر همراه باشم. مهمانان خارجی که از کشورهای منطقه میآمدند، برای ایجاد فضای مناسب برای بازار کار، آمادگی بسیار بالایی برای استفاده از عوامل فنی و تخصصی سینمای ما را دارند.
او در ادامه، ضمن تأکید بر لزوم فراگیری زبان خارجی از سوی عوامل فنی سینما، به مرور برخی خاطرات و تجربیات خود در زمینه همکاری با پروژههای خارجی پرداخت.
احمدی در بخش دیگری از صحبتهای خود، ضمن اشاره به ۲۳ سال تجربه خود در زمینه دستیاری کارگردان، در پاسخ به این پرسش که آیا هر دستیار کارگردانی الزاما میتواند کارگردان خوبی هم بشود، گفت: زمانی که دستیار هستید، نیاز به جهانبینی ندارید، اما برای کارگردان شدن، حتما باید جهانبینی داشته باشید.
"در ادامه این جریان؛ فیلمسازی، به سمت موضوعات طبیعتگرا، ازجمله کوهستانها، کشاورزان و موضوعات طبیعتگرا در دهه های ۴۰ و ۵۰ رفت"برای کسب تجربه، احساس میکردم باید دستیاری کنم، اما بعد فهمیدم من از دستیاری لذت میبرم. آنقدر هم لذت بردم که دیگر به فکر کارگردانی نبودم. دستیاری کارگردان آنقدر از شما وقت میگیرد که فرصت نمیکنید کنار کارگردان بایستید و از روی دست او کارگردانی یاد بگیرید، بههمیندلیل خیلی از دستیاران مطرح، کمتر عکس مشترک با کارگردانان در پشت صحنه دارند. اساساً هم معتقدم سینما را نمیتوان سر صحنه یاد گرفت.
در ادامه، مصطفی احمدی نکاتی را درباره تعامل کارگردانان با دستیاران کارگردان مطرح کرد و بر لزوم استقلال کاری آنها تأکید کرد.
این دستیار کارگردان باسابقه در پایان کارگاه آموزشی خود به ارائه راهکارهایی برای پیچینگ مناسب یک پروژه سینمایی بهمنظور جذب سرمایهگذار، بهعنوان یکی از کلیدیترین مراحل ورود به عرصه فیلمسازی اشاره کرد.
احمد بهرامی: ۸۱ بار فیلمم را دیدم!
احمد بهرامی کارگردان فیلم تحسینشده «دشت خاموش» که اولین اکران رسمی فیلم خود را در سیوهشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر، در ایران تجربه کرده است، با اعلام این موضوع که دوست داشت برای اولینبار فیلمش در ایران اکران شود، درخصوص دلایل عدم حضور این فیلم در جشنواره ملی فجر، به خبرنگار ستاد خبری جشنواره گفت: بنا به قوانین دستوپاگیری که متأسفانه در مدل برگزاری جشنواره ملی فیلم فجر وجود دارد، از آنجا که پروانه ساخت «دشت خاموش» ویدئویی بود، فیلم در فجر ملی پذیرفته نشد اما همان موقع جشنواره ونیز فیلم ما را پذیرفت و در آنجا اکران شد. اما خوشبختانه امسال جشنواره جهانی فیلم فجر چون آن قوانین را نداشت، فیلم را پذیرفت و خوشحالم که بالاخره بعد از یک سال، «دشت خاموش» در ایران اکران شد.
بهرامی که فیلمش در جشنوارههای بینالمللی با تحسین و جوایز متعددی روبرو شده، از بازخوردهای کارش در روزهای ابتدایی جشنواره جهانی فجر اعلام رضایت کرد و افزود: از روز نخستِ اکرانِ «دشت خاموش» در جشنواره، دوستانی که فیلم را تماشا کردند، از آن راضی بودند و برخی از دوستان هم گفتند که در دو روز ابتدایی، پرمخاطبترین فیلم جشنواره بوده است.
البته باتوجه به اینکه فیلم در جشنوارههای دیگر هم همینطور بوده، این حجم از استقبال دور از انتظار نبود. هرچند مخاطب ایرانی خیلی سختگیرتر و جدیتر است و مطمئنم که نقدهای بینابین هم در مورد فیلم مطرح میشود که من از آنها استقبال میکنم.
وی با اعلام این موضوع که برگزاری جشنواره جهانی فیلم فجر برای حیات سینما لازم بود، اضافه کرد: در همه جای دنیا مثل ونیز، چین، استرالیا، توکیو و… جشنوارهها برگزار شد و هیچ اتفاق بدی هم رخ نداد. در حال حاضر همه ما سوار مترو میشویم، به رستوران میرویم، مهمانیها برقرار است، اگرچه میدانم که باید پروتکلها را رعایت کنیم، اما این نباید باعث شود که تمام فعالیتهایمان را تعطیل کنیم. جشنواره هم از جنس همین فعالیتهاست که با حفظ پروتکلها میتوانیم آن را برگزار کنیم.
این کارگردان درخصوص تجربه تماشای فیلمش در سینماهای جشنواره جهانی فجر نیز افزود: من در سینما آزادی و در پردیس چارسو فیلم را دیدم و در هر دوجا، فضا خیلی شوروحال داشت. اکثر مردم هم از کار خوششان آمده بود و خیلی راحت با آن ارتباط گرفتند، اگرچه «دشت خاموش» واقعا فیلم سختی است.
احمد بهرامی در انتهای صحبتهایش از میزان علاقهاش به فیلم خود گفت: من در جشنواره امسال، برای هشتادویکمین بار این فیلم را دیدم و شاید الان خوانندههایتان بگویند که چقدر این آدم از خودراضی است! اما هربار تا انتهای فیلم در سالن میایستم و کل کار را میبینم، آنقدر که فیلم را دوست دارم، نمیتوانم از سالن بیرون بیایم.
فیلمهای روز چهارم سیوهشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر
.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران