نابینایان در ایران و کژکارکردهای روز ایمنی عصای سفید

نابینایان در ایران و کژکارکردهای روز ایمنی عصای سفید
خبر آنلاین
خبر آنلاین - ۲۳ مهر ۱۴۰۱

امسال سعی کردم از دعوت کنندگان هر مراسم، کلیتی از برنامه و به اصطلاح سین مراسم را بپرسم. طبق معمول سخنرانی چند مسئول و رئیس انجمن‏ها، چند برنامه موسیقایی و دکلمه‌‏ای و بعضاً تقدیر از چند نابینا و تنگش احتمالاً پذیرایی و ناهاری البته با چاشنی حضور پرشمار خیرین که زینت بخش بسیاری از این مراسم‏ هستند؛ و حتی گاهی تعدادشان چند برابر مدعوین نابیناست!

به مانندِ سال‏های پیش، نشست‏های نیز برگزار می‏شود؛ نشست‏هایی با برخی از مسئولین برای طرح دغدغه‏‌ها و مشکلات نابینایان که صد البته بعضاً تشابه و تجانس چندانی بین افراد مدعو با حوزه کاری آن مسئول محترم نبود.

به یاد سال‏های قبل افتادم که شاعر نابینا را به دیدار قانونگذار بردند و نویسنده را به دیدار مسئول ورزشی و بعضاً هم قرعه فال در همین جلسات نامتجانس به نام این کمترین هم می‏افتاد؛ و صد البته در معیت برخی افراد محترم که در همه چیز از مناسب ‏سازی گرفته، تا ورزش، تا نیازهای اطلاعاتی و اشتغال نابینایان چه نظرها که نداشتند، صاحب نظرانی، بی‏آنکه در عمرشان آنی عصای سفید به دست گرفته یا مستقلاً کاربری رایانه و استفاده از فناوری‏های ویژه را تجربه کرده باشند.

همواره این روز وجه دیگری را نیز داراست؛ انتشار مصاحبه‌‏ها، گزارش‏ها و یادداشت‏های مختلف و البته بعضاً شعاری در رسانه‌‏ها و خبرگزاری‏ها، و تولید برنامه‏‌های مختلف، بیشتر با چاشنی احساس.

انگار امسال هم قرار است در برهمان پاشنه بچرخد. روسای انجمن‏‌ها هم چند انتقاد کنند و البته در پناه ملقمه‌‏ای از تشکرها، سپاس‏‌ها، قدردانی‏‌ها و تحسین‏‌های بی‏شمار از برخی مسئولین که دلیل بسیاری از آن‏ها همواره مجهول می‏ماند و به ویژه از خیرین محترم.

و مسئولینی که به ظاهر چشم خود را می‏بندند و چند متر صندلی ردیف اول تا روی سِن را با عصای سفید طی می‏کنند، بی‌‏آنکه کوچک‏ترین درکی از مشکلات فراوان نبود مناسب سازی که امنیت روانی و حتی بعضاً جانی نابینایان در تردد را هر روز و هر ساعت تهدید می‏‌کند، داشته باشند و چه وعده‏هایی که اگر حافظه‌‏ات اندکی یاری کند، چندان تفاوتی با صحبت‌‏ها و وعده‏‌های سال‏‌های قبل ندارد و چه زیبا وعده‏‌هایی که تحقق نمی‏‌یابند تا همیشه مجال تکرارشان باقی بماند.

منکر برنامه‏‌های مفید و اقدامات بعضاً ارزنده و کارشناسی شده نیستم؛ اما، وجه مسلط و شاه‏‌بیت روز «ایمنی عصای سفید» و به‏‌عبارت مرسوم در ایران «روز جهانی نابینایان» عمدتاً همین است؛ آن مسئولی که از فرهیختگی و نخبگی جامعه نابینایان گفت و اینکه باید در پست‌‏های عالی و تصمیم‌سازی‌‏های کلان از توان فکری‏شان استفاده کرد و دیگر جهان عوض شده و...، و دقیقاً در همان روز، برخلاف نظر قریب به اتفاق نخبگان و فعالین اجتماعی نابینا، مهم‏ترین نماد هویت فرهنگی این قشر یعنی «کتابخانه رودکی» را در یک تصمیم سازی خلق‏‌الساعه درصدد برآمد به نهادی دیگر انتقال دهد و عجبا که دیگر توان فکری و نخبگی نابینایان در میان نبود، آن هم نه در تصمیم‌سازی‏‌های کلان بلکه در تصمیم سازی تخصصی در یک موضوع مربوط به خودشان!

و یا در تصمیمی دیگر که جامعه نابینایان را به شکل همزمان دارای دو شبکه تشکل‌‏ها نمود که فارغ از صلاحیت یا عدم صلاحیت هر یک، محلی شد برای ایجاد اختلاف بین تشکل‏های این قشر و البته اینجا هم خبری از مشارکت بخش اعظمی از همان نخبگانی که داد سخن از آن‏ها سر می‏داد در این تصمیم سازی نیز نبود و حتی مخالفت‏شان هم دیده نشد! و چه مثال‏‌های بسیاری؛ از تلاش در «تغییر نام مدرسه دکتر خزائلی» آن هم با سابقه‌‏ای شش دهه‌‏ای، که برند آموزشی در این حوزه به شمار می‏رود، گرفته تا... و آن هم بدون توجه به نظر نابینایان که همواره در این روز همان مسئولین بر کرامت‏شان، فرهیختگی‏شان، نخبگی‏شان، قابلیت‏هایشان و... تأکیدها می‏کنند و مشارکت دادن‏شان در تصمیم سازی‏ها را کوچک‏ترین حق آن‏ها می‏شمارند.

سوی دیگر ماجرا هم زیباست، برخی مسئولین انجمن‏ها برای پُر پروپیمان نشان دادن فعالیت‏ها و بیلان کاری خود، چه آمارهای پرطمطراقی را که رو نمی‌‏کنند و چه اقدامات بنیادین ملی را که گزارش نمی‏دهند که این کمترین و بسیاری دیگر از نابینایان از فهم و مشاهده ساحت ظهوریابی آن‏ها، سالیانی است محرومیم، و صد البته قطعاً مشکل از ماست و نه از آمارها و گزارش‏‌هایشان.

در یکی از همین بیست و سومِ مهرهای مرسوم، فرد محترمی از ارائه خدمات به نابینایان با بهره گیری از چندین هزار منبع بریل سخن می‏گفت که علی‏رغم بیش از هفت سال پژوهشم در بریل، هر چه به مغزم فشار آوردم و حساب و کتاب کردم، تعداد کل کتاب‏های بریل کشور نیز به آن میزان نمی‏‌رسید.

و یا بعضاً چنان از فلان دستگاه یا تجهیزات –حالا هر چه که باشد- و مزیت‏‌های چندوجهی و فراوانش در نزد مسئولین و وزرا سخن می‏رانند که تنها مانده در احیای قوه باصره نابینایان موثر باشد و بس.

"امسال سعی کردم از دعوت کنندگان هر مراسم، کلیتی از برنامه و به اصطلاح سین مراسم را بپرسم"و یاد آن فروشنده در مترو افتادم که دارویی را تبلیغ می‏کرد که هم افسردگی را رفع می‌‏نمود، باعث جوانی می‏شد و حتی موثر در رشد موی سر و... و البته وزیر یا مسئول محترم نیز در پس تمام این تعریف‌‏ها و البته نامه‌نگاری‌‏های گاه و بیگاه قبلی، از سر صدق و دلسوزی، و برای نشان دادن حمایت بی‏چون و چرا از جامعه نابینایان، قول و حتی فرمان ابتیاع چند و یا حتی چند ده تا از آن وسیله بسیار مفید را صادر می‏فرمایند! و چه هزینه‏هایی که در همین بیست و سوم مهرها به نام نابینایان و البته به کام انگشت شمارانی نمی‏شود.و...!

این قصه سر دراز دارد و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!

باز هم می‏گویم نه مخالف برنامه و مراسمم، و نه منکر برخی اقدامات ارزنده؛ اما، در پسنای بسیاری از برنامه‌‏های پرشمار تدارک دیده شده برای این روز، چه از سر تساهل و سهل و چه حتی خدایی ناکرده تعمد، چنین کژکارکردهایی با شدت و ضعف‏های متفاوت دیده می‏شود. و انگار باز هم در بر همین پاشنه می‏چرخد.! که امید دارم روزی چنین نباشد و بسیار برایم مسرت بخش خواهد بود که تصورم اشتباه از آب درآید، انگار امسال هم...

با خودم مرور می‏کنم مگر نه این است که (روز جهانی ایمنی عصای سفید) در کنار وجه تاریخی آن، نماد و نمودی است از «به رسمیت شناختن و تضمین استقلال و حضور مستقلانه و مشارکت فعال فرد نابینا در حیات اجتماعی و رفع موانع آن» و «برخورداری از همه امکان‏ها مانند سایر آحاد جامعه» و «تلاش در ایجاد فرصت‏های برابر» و البته «آگاهی بخشی و فرهنگ سازی در میان آحاد جامعه در زمینه عصای سفید و زیست فرد نابینا» و به تبع‏آن، این روز ترجمانی است برای «بازشناسی حقوق این قشر در ساحت‏های مختلف» و «شناسایی مسائل و مشکلات آن‏ها و اتخاذ راهبردهایی در راستای حل، تقلیل و برون‏رفت از این مشکلات».

و به راستی کدام یک از مراسم‏ و برنامه‏‌های پرشمار برگزارشده و البته گزاره‌‏های مطروحه در بالا، خروجی عملیاتی‏اش در راستای محقق کردن فلسفه نامگذاری و کارکردهای متصور برای این روز است؟

بدون تردید تنها از رهگذر «انجام کارهای مطالعاتی و افزایش دانش نظری در این حوزه»، «مسئله کاوی مشکلات این قشر در حوزه‏های مختلف»، «راه حل یابی‏هایِ کارشناسی شده و اتخاذ راهبردهای موثر و جامع در برون‏رفت از مشکلات شناسایی شده»، «مشارکت دادن فعال و موثر نابینایان در تصمیم سازی‏های معطوف به خود و محدود نشدن این امر به افرادی محدود و مشخص از سوی نهادهای ذی‏ربط»، «نظرداشت و توجه به نابینایان و شرایط و حقوق آن‏ها به مثابه یک گروه ذی‏نفع در سیاست‏های عمومی و حوزه تقنین»، «استفاده از پتانسیل‏های نخبگانی این قشر و حضور روزافزون و موثر آن‏ها در ان‏جی‏اوهای مربوطه و گذار از هیئت مدیره و مدیرعامل‏های تثبیت شده چند دهه‏ایی»، «روزآمدسازی ساختاری و کارکردی انجمن‏های مربوطه منطبق بر نیازهای موجود»، «نظرداشت و حساسیت بر تعارض منافع در ارتباط مابین ان‏‌جی‌‏اوهای مربوطه با بخش خصوصی (شرکت‏ها) و بخش دولتی (سازمان بهزیستی، آموزش و پرورش استثنایی و...) در سطوح مختلف گذار از آن» و «کاربست یک سیاست جامع و مدون و البته فعال در آگاهی افزایی و فرهنگ سازی درباره افراد نابینا و امور مترتب بر آن‏ها در حوزه‏های مختلف در میان تمامی آحاد جامعه» و... می‏توان در موازات برگزاری چنین برنامه‌‏ها و البته نشست‏های متداول کنونی در راستای عملیاتی کردن و تحقق فلسفه و کارکردهای «روز جهانی ایمنی عصای سفید» گام برداشت و از کژکارکردهای متعدد، متنوع و چندوجهی بزرگداشت چنین روزی -که تنها گوشه‌‏ای بسیار کوچک از آن در این مجال آمد- فروکاست و تا حد امکان برحذر بود.

و دیگر در هر سال، و بیست و سه مهری، در بر همان پاشنه نچرخد.

۴۷۴۷

منابع خبر

اخبار مرتبط