سریال امانت قسمت ۲۲۵ دویست و بیست و پنج
سحر در اتاق یامان خوابیده است.یامان می خواهد موهای او را نوازش کند ولی منصرف می شود.او می گوید که به زودی بی گناهیش ثابت می شود و می رود.
او هنگام بیرون رفتن از عمارت،جنگر را می بیند و به او می گوید که بالاخره توانستند آدرس دکتر را پیدا کنند و به زودی همه چیز تمام می شود.او از جنگر می خواهد که مواظب سحر باشد و اجازه ندهد که همراه یوسف جایی برود.
چیچک حرفهای یامان و جنگر را می شنود.او پیش زحل می رود و خبر را به او می رساند و می گوید که اگر یامان دکتر را پیدا کند،جنگ بین او و سحر تمام می شود.زحل به دکتر دونمز پیام می دهد و می گوید که سریعتر تلفنش را به سطل آشغال بیاندازد و فرار کند، چون یامان جایش را پیدا کرده است.
یامان و افرادش به مکانی که رد دکتر دونمز را پیدا کرده اند می روند.آنها ماشین دونمز را پیدا می کنند.ندیم می گوید که همانجا صبر کنند،شاید برگردد.یامان می بیند که دونمز سوئیچ ماشین را برنداشته و سیم کارت او را هم روی زمین پیدا می کند.یامان با عصبانیت می گوید که دکتر فهمیده که آنها دنبالش هستند.
سحر در اتاق یامان بیدار می شود.او می بیند که یامان نیست و در اتاق هم باز است.او از اتاق خارج می شود و با خود می گوید که بالاخره یامان لطف کرده و آزادش کرده است.او صدای صحبت جنگر و عدالت را می شنود.عدالت می گوید که یوسف چند ساعت پیش سراغ عمویش را گرفت و او گفت که خواب است.جنگر می گوید که باید جوری که ناراحت نشود،بگویند که هنوز یامان به خانه نیامده است.سحر که می فهمد یامان در خانه نیست با خود می گوید که شاید این آخرین فرصت برای خلاص شدن از دست او باشد.او تصمیم می گیرد که یوسف را بردارد و فرار کند.
این را هم ببینید: سریال راهزنان قسمت ۵۳ پنجاه و سه
یوسف در حال بازی با نسلیهان است که سحر به او می گوید که می خواهد او را به پارک ساحلی ببرد.یوسف خوشحال می شود،اما هنگام بیرون رفتن از خانه جنگر جلوی آنها را می گیرد و می گوید که یامان تاکید کرده است که تا زمان برگشتنش یوسف جایی نرود.
یامان با عصبانیت یقه همکار دونمز را گرفته و از او سراغ دونمز را می گیرد.همکار دونمز می گوید که هیچ خبری از او ندارد و فقط می داند که مرخصی گرفته تا مادرش را ببیند.یامان او را تهدید می کند که اگر به کسی بگوید که به دنبال دونمز است به حسابش می رسد.ندیم به یامان می گوید که خانه خواهر دونمز را در بی کوز پیدا کرده اند و احتمالا می خواسته به آنجا برود.
آیسو در خانه خواهرش در حال خداحافظی با او است.او از پنجره ماشین یامان را می بیند و در حالیکه ترسیده است می گوید که پیدایش کرده اند.
افراد یامان وارد خانه خواهر دونمز می شوند و همه جا را می گردند،اما او را پیدا نمی کنند.ندیم به یامان می گوید که دونمز در خانه خواهرش نبوده است.یامان دستور می دهد که تمام محله را بگردند.خواهر دونمز از بالکن خانه با نگرانی به ماشینش نگاه می کند.یامان که او را می بیند،متوجه میشود که دونمز در ماشین است و به سمت او می رود.دونمز ماشین را روشن می کند و فرار می کند و یامان هم او را تعقیب می کند.
سحر کنار یوسف نشسته و با خود می گوید که با قاتل خواهرش جنگیده،اما نتوانسته او را شکست بدهد.
این را هم ببینید: سریال امانت قسمت ۳۴۷ سیصد و چهل و هفت
سحر با خودش می گوید که چاره دیگری ندارد و به اتاقش می رود و چمدانش را بر می دارد.
او هنگام خارج شدن از عمارت با عدالت و نسلیهان و جنگر خداحافظی می کند و می گوید که دیگر نمی تواند در این عمارت نفس بکشد و مجبور است که برود.عدالت می پرسد که می خواهد یوسف را ترک کند؟سحر می گوید که گاهی برای دیدن یوسف به عمارت بر می گردد.
در بیمارستان،دویگو سرش را روی تخت علی گذاشته و خوابیده است.علی از خواب بیدار می شود و به او نگاه می کند.در همین زمان گوشی دویگو زنگ می خورد.سمرا با دویگو تماس گرفته و از او می خواهد که هر چه سریعتر خودش را به خانه برساند،چون امروز تولد یاسمین است و او نه ساله می شود.دویگو متوجه می شود که مادرش دوباره هشیاری اش را از دست داده و فکر می کند که در زمان گذشته است.او در حالیکه گریه می کند به مادرش می گوید که خودش را می رساند و کیک و شمع می خرد.علی از دویگو می خواهد که به خانه برود و به مادرش رسیدگی کند،ولی دویگو می گوید که لازم نیست،ذهن مادرش به روز تولد نه سالگی خواهرش برگشته و تا چند ساعت دیگر خوب می شود.دویگو از اتاق بیرون می رود تا هوا بخورد و وقتی که بر می گردد،علی را در حال لباس پوشیدن می بیند.علی می گوید که دکتر گفته حالش خوب است و حالا می توانند با هم به دنبال ساکیز بروند.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران