از جادوی سیندرلایی کارگزار تا مدیرانی برای هزینه!
سپهر ستاری: هر فصل درست در روزهای نقل و انتقالات سرخابیهای پایتخت تلاش برای عقد قرارداد با کارگزار خود را آغاز میکنند. اتفاقی که در سال ۹۴ برای اولین بار رخ داد و دلیل آن منع شدن دولت از هزینه برای این دو باشگاه بود تا آنها به بخش خصوصی واگذار شوند که البته با گذشت ۶ سال و علیرغم وعدههای فراوان هنوز این کار انجام نشده و استقلال و پرسپولیس مجبور هستند برای تامین هزینههای خود با کارگزارهای مختلف قرار ببندند.
بودجه پایه دو تیم چقدر است؟
بر اساس برآورد صورت گرفته از سوی دولت در لایحه بودجه ۱۴۰۰، میزان درآمدهای شرکت ورزشی فرهنگی پیروزی (پرسپولیس) معادل ۹۵ میلیارد تومان و هزینه های این شرکت معادل ۹۴ میلیارد و ۸۵۳ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان لحاظ شده است و در بخش دارایی های جاری میزان ذخایر و اندوخته ها معادل ۱۷۷ میلیون تومان و سایر دارایی های جاری ۷۲۳ میلیون تومان اعلام شده که مجموعا رقم ۹۰۰ میلیون تومان را در بخش حساب های سرمایه ای (دارایی های جاری) نشان می دهد.همچنین میزان درآمدهای شرکت ورزشی فرهنگی استقلال معادل ۶۹ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان و هزینههای این شرکت معادل ۶۹ میلیارد و ۴۹۸ میلیون تومان لحاظ شده است و در بخش دارایی های جاری میزان ذخایر و اندوختهها معادل ۲۰ میلیون و سایر دارایی های جاری صفر اعلام شده که مجموعا رقم ۲۰ میلیون تومانی را در بخش حسابهای سرمایهای (داراییهای جاری) نشان میدهد.
برای کارگزار می صرفد؟
بستن قرارداد با کارگزار باعث میشود این دو باشگاه مبلغ نسبتا خوبی را در اختیار داشته باشند تا بتوانند هزینههای خود را پوشش دهند اما این قضیه خودش مشکلات فراوانی هم دارد. یکی از این مشکلات این است که قرارداد با کارگزار با وجود دریافت مبالغ هنگفت باز هم کفاف هزینههای سرسامآور این دو باشگاه را نمیدهد و مدیران این دو تیم هم اساسا اعتقادی به مدیریت هزینه ندارند و همین امر باعث میشود کارگزار حتی بیشتر از تعهداتش هم پرداخت کند و بعضا مبالغ قرارداد سال بعدی هم پیشخور میشود. از طرفی بستن قرارداد با کارگزار تمام راههای دیگر دو باشگاه برای درآمدزایی را از بین میبرد و آنها نمیتوانند روی دیگر روشها حساب کنند. صفحات مجازی این دو باشگاه بستر مناسبی برای درآمدزایی است ولی قرارداد با کارگزار دست دو باشگاه را بسته و نمیتوانند از این منبع استفاده کنند.
"سپهر ستاری: هر فصل درست در روزهای نقل و انتقالات سرخابیهای پایتخت تلاش برای عقد قرارداد با کارگزار خود را آغاز میکنند"کارگزارها بعضا صفحات مجازی دو باشگاه را هم در اختیار میگیرند که این خودش حواشی را هم در پی داشته است. پست اینستاگرامی جنجالی باشگاه پرسپولیس پیش از سفر به هند باعث عصبانیت تیم هندی شد و با شکایت آنها به afc، باشگاه پرسپولیس با جریمهای ۱۷ هزار و پانصد دلاری و یک جلسه محرومیت از میزبانی محکوم شد.
در این بین حتی کار به جایی رسید که کارگزار باشگاهها درباره حضور بازیکنان در برنامههای تلویزیونی و اینترنتی هم نظر میداد و به نوعی کنترل اکثر امور باشگاه را در اختیار میگرفت.
چرا سرخابی ها خودشان درآمدزا نیستند؟
حال سوال مهم این است که چرا مدیران سرخابیها به سراغ بستن قرارداد با کارگزار میروند و خودشان درآمدزایی نمیکنند؟ دلیل این موضوع ناتوانی مدیرانی است که در این دو باشگاه مشغول به کار میشوند. آنها ترجیح میدهند کارگزار مبلغی حاضر و آماده را در اختیار باشگاه میگذارد ولی در مقابل دیگر راههای درآمدزایی را میبندد. تیمهای استقلال و پرسپولیس در چارت اداری خود اصلا بخش بازاریابی ندارند و هیچ کاری برای درآمدزایی انجام نمیشود. عمر حضور مدیران در این باشگاه هم به قدری کم است که حتی اگر برنامهای داشته باشند هم نمیتوانند آن را اجرایی کنند.
روشهای درآمدزایی مانند حق پخش تلویزیونی، فروش پیراهن، تاسیس فروشگاههای مختلف و فروش محصولات مرتبط با باشگاه، درآمدهای روز بازی و دیگر کارهای تبلیغاتی در این دو باشگاه کاملا نادیده گرفته شده و هیچ ابتکاری برای درآمدزایی وجود ندارد.
شوخی نیست؛بیش از هزار میلیارد تومان فقط درآمد از حق پخش!
در مورد حق پخش اگر مثلا تعداد هواداران پرسپولیس فقط ۱۰ میلیون نفر در نظر گرفته شود و هر هوادار ماهیانه ۱۰ هزار تومان برای تماشای مسابقات این تیم هزینه کند، در یک سال حداقل ۱۰۰۰ میلیارد از این راه برای هر باشگاه درآمد ایجاد میشود؛ البته که هواداران هر دو تیم بیش تر از این است!با این حال در ایران هنوز حق پخش تلویزیونی پرداخت نمیشود و صدا و سیما زیر بار پرداخت حق پخش به صورت کمل نرفته است. از طرفی مدیران دو باشگاه هم وقتی بحث درآمدزایی به میان میآید فقط میگویند حق پخش داده نمیشود و هیچ تلاشی برای استفاده از روشهای جایگزین نمیکنند.در واقع قرارداد با کارگزار علیرغم تزریق مبالغ مناسب به استقلال و پرسپولیس راه درآمدزاییهای جانبی را برای این دو باشگاه بسته و فقط باعث میشود مدیران دو باشگاه مبلغی آماده در اختیار داشته باشند و صرفا مسئولیت هزینه کردن آن بر عهدهشان باشد.
در مورد حق پخش اگر مثلا تعداد هواداران پرسپولیس فقط ۱۰ میلیون نفر در نظر گرفته شود و هر هوادار ماهیانه ۱۰ هزار تومان برای تماشای مسابقات این تیم هزینه کند، در یک سال حداقل ۱۰۰۰ میلیارد از این راه برای هر باشگاه درآمد ایجاد میشود؛ البته که هواداران هر دو تیم بیش تر از این است!
پاریس را مثل نزنید!
۷۰ درصد درآمد همه تیمهای خصوصی از حق پخش تلویزیونی حاصل میشود و سپس لباسفروشی و فروش بازیکن. البته یکی دو استثنا هم داریم، آن هم در دل فوتبال حرفهای اروپا. نام یکی از آنها پیاسجی است. بلد است چگونه فیرپلی مالی را دور بزند.
"از طرفی بستن قرارداد با کارگزار تمام راههای دیگر دو باشگاه برای درآمدزایی را از بین میبرد و آنها نمیتوانند روی دیگر روشها حساب کنند"چون دولت قطر و پول درشت «گنبد شمالی» (میدان گازی مشترک با پارس جنوبی) پشتش است. با خودکار بنویسید که پاک نشود! کیلیان امباپه را که سال بعد این موقع میتواند رایگان به مادرید برود، حاضر نشد با ۲۰۰ میلیون یورو به رئال بفروشد! میدانید چرا؟ این باشگاه بر خلاف همه باشگاههای خصوصی جهان به دنبال درآمد نیست. البته از حق پخش و لباسفروشی درآمد قابل ذکری دارد اما نسبت به هزینه، بعید است در واقعیت ترازشان مثبت باشد؛ مگر با شعبدهبازی وکلای متبحر. این تیم افتخار میخواهد و به دنبال قهرمانی اروپاست و برای آن تا آنجا که قانون اجازه دهد، پول خرج میکند. پاریسنژرمن به سوپرلیگ اروپا نه میگوید، چون بسان ریشهدارهایی همانند رئال و یووه و بارسا اصلا دغدغه مالی ندارد.
برای شیوخ قطری افتخار ملی حالا خودنمایی با پیاسجی است. شاید بخندید. شاید بگویید این چه مدلی است اما باور کنید هر چه هست و نیست عین حقیقت است. بازگردیم به فوتبال حرفهای خودمان. تراکتور کدامش بود؛ رئالی که با حق پخش و فروش لباس چرخ بزرگ اقتصادیاش را میچرخاند یا پاریس و سیتیای که دولتهای قطر و امارات پشتشان هستند؟
خصوصی سازی چاره کار است؟
باید عبرت گرفت از بلایی که سر تراکتور با این همه هوادار آمد.آنهایی که پایتان را در یک کفش کردهاند و اعتقاد دارندد تنها راه برونرفت سرخابیها از این وضعیت بغرنج مالی، واگذاری به بخش خصوصی است.
"صفحات مجازی این دو باشگاه بستر مناسبی برای درآمدزایی است ولی قرارداد با کارگزار دست دو باشگاه را بسته و نمیتوانند از این منبع استفاده کنند"این حرفها شیرین و فریبنده است. همیشه با نیت خوب مسیر ورود به جهنم سنگفرش میشود. بیش از ۷۰ درصد درآمد خالص تیمهای خصوصی از حق پخش تلویزیونی به دست میآید. بر سیما نمیتازیم همان طور که شبکههای E اسپانیا و ARD آلمان قادر به پوشش بازیهای لالیگا و بوندسلیگا نیستند. واقعیت این است که فوتبال خصوصی، شبکه خصوصی میخواهد، تفکر خصوصی میخواهد و دهها ِاِلمان دیگر که بیرودربایستی هیچکدام در ایران وجود ندارد.کسی موافق فوتبال دولتی نیست اما باید واقعیت را دید.
خصوصیسازی باعث پیشرفت است؛ به شرطی که درست انجام شود. از سویی باید حواسها به وضعیت استراتژیک دو تیم با چند ۱۰ میلیون هوادار هم باشد.
بیشتر بخوانید:
-
قایدی تغییر چهره داد/عکس
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران