فراموشی زیر گردوغبار شن/ اینجا مردم با بیابان می‌جنگند

فراموشی زیر گردوغبار شن/ اینجا مردم با بیابان می‌جنگند
خبرگزاری مهر
خبرگزاری مهر - ۷ تیر ۱۳۹۹

خبرگزاری مهر - گروه استان‌ها: ریگان و فهرج شرقی‌ترین شهرستان‌های کرمان ۲۰۰ هزار نفر جمعیت در خود جای‌داده‌اند، دمای هوا در این فصل از سال در این شهرها به ۵۰ درجه هم می‌رسد و طبق اعلام هواشناسی کرمان طی هفته گذشته فهرج به‌دفعات در لیست گرم‌ترین شهرهای کشور با دمایی نزدیک به ۵۰ درجه جای گرفته است، نفس کشیدن در حالت عادی هم در این دما مشکل است اما این پایان داستان مردم این منطقه محروم از کشور که برخی از روستاهایش ضریب محرومیت ۸ و ۹ دارند نیست.

اینجا مردم فقط ۱۶۰ روز از سال می‌توانند هوای سالم تنفس کنند و طبق گفته فرماندار ریگان ۲۰۰ روز دیگر از سال طوفان و ریزگردها نفس مردم را به شماره می‌اندازند.

بیابان روستاهای شرق کرمان را می‌بلعد

این وضعیت از قدیم در شرق کرمان وجود داشته است. طبق گفته مردم محلی حدود ۱۰ سال است که در همه فصل‌های سال از آسمان ریگان فهرج و ریگان خاک می‌بارد و اگر شن‌ها و ریزگردها را روزانه از حیات خانه‌هایشان پارو نکنند خاک زندگی‌شان را فرامی‌گیرد.

اینجا مردم فقط ۱۶۰ روز از سال می‌توانند هوای سالم تنفس کنند و طبق گفته فرماندار ریگان ۲۰۰ روز دیگر از سال طوفان و ریزگردها نفس مردم را به شماره می‌اندازند شاید تصور کنید این حرف کمی اغراق به همراه دارد اما این‌گونه نیست، مشاهدات خبرنگار مهر و گفته مسئولان و مردم محلی نشان می‌دهد که طوفان شن و بیابان‌زایی چنان سرعتی در شرق کرمان دارد که بیابان در حال بلعیدن روستاهاست.

نخلستان‌ها، روستاها و قنات‌ها با هر طوفان تا نیمه در شن فرو می‌رود و مردم ناچارند با کامیون شن‌ها را از روستاها خارج کنند تا بتوانند به زندگی خود ادامه دهند اما در طول این سال‌ها دولت چه کرده است.

عملاً می‌توان گفت اگر طرحی هم بوده در قالب مطالعه و مراحل ابتدایی باقیمانده است و به‌جز شعار و وعده و مالچ پاشی‌های گاه و بی گاه که ثمره‌اش بیشتر صدمه به محیط‌زیست بوده تا تثبیت شن‌ها هیچ اتفاقی روی نداده است.

این گفته مدیرکل محیط‌زیست استان کرمان در آخرین گفتگویم با این مسئول در گوشم تکرار می‌شود که جازموریان منشأ ۲۵ درصد از ریزگردهای کشور نیست و فراتر از این است، در واقع این کویر شرق کرمان است که اصلی‌ترین کانون ریزگردها و شن‌های روان در کشور است!

همراه با یکی از خبرنگاران شهر بم راهی فهرج می‌شویم، ۱۰۰ کیلومتر راه در عمق کویر تا این شهر فاصله است، طی هفته گذشته بارها آلودگی هوا به دلیل ریزگردها در فهرج از حد مجاز گذشته و یک روز نیز به دلیل شدت آلودگی ادارات تعطیل‌شده است.

سرعت طوفان شن به حدی است که رنگ بسیاری از خودروهای مردم این مناطق از بین رفته و شیشه‌های وسایل نقلیه مات شده است

۲۰ کیلومتر به فهرج باقیمانده که به دلیل شدت ریزگردها و طوفان شن که به شیشه‌های خودرو می‌کوبد امکان ادامه مسیر نیست، راننده می‌گوید سرعت طوفان شن به حدی است که رنگ بسیاری از خودروهای مردم این مناطق از بین رفته و شیشه‌های وسایل نقلیه مات شده است، در چنین شرایطی برخی از مردم ترجیح می‌دهند کمی گریس به بدنه خودرو آغشته کنند تا صدمه کمتری به ماشین وارد شود.

پس از یک ساعت تحمل در دمایی نزدیک به ۵۲ درجه که توسط سیستم داخلی خودرو ثبت‌شده طوفان فروکش می‌کند و بااینکه فقط ۵ متری اطراف خودرو دیده می‌شود بر روی شن‌هایی که بر روی جاده تلنبار شده به‌سوی فهرج حرکت می‌کنیم.

درجه دماسنج‌های مردم اغلب بالاتر از اداره هواشناسی است

خبرنگار همراهم می‌گوید همیشه دماسنج‌های خودروها و مردم محلی درجه بالاتر ازآنچه هواشناسی اعلام می‌کنند نشان می‌دهند ما در این شهر دمای ۵۵ درجه را هم دیده‌ایم اما اعلام نمی‌شود!

هوا مملو از خاک است و راننده برای اینکه بتواند پیش برود هر از چند گاهی برف‌پاک‌کن را روشن می‌کند و خاک‌های روی شیشه به اطراف پراکنده می‌شوند.

مشخص است که اتمام طوفان شن تازه اول کار است، بادهای ۱۲۰ روزه سیستان و بلوچستان که فقط روزی در کتاب‌ها نامش توسط مردم استان کرمان دیده می‌شود حالا زندگی مردم را زیر خاک برده است.

چند روز طول می‌کشد که شن‌هایی که در هوا پراکنده شده‌اند بار دیگر روی زمین بنشیند اما این بار بر روی پشت بام و حیات خانه‌ها

باد شن‌ها را پراکنده می‌کنند و حالا پدیده ریزگردها شروع می‌شود و چند روز طول می‌کشد تا شن‌هایی که در هوا پراکنده‌شده‌اند بار دیگر روی زمین بنشیند اما این بار بر روی پشت‌بام و حیاط خانه‌ها.

در نزدیکی فهرج روستایی را می‌بینم که متروکه شده و دیوارهایش تا نیمه در خاک فرورفته است و دیگر اثری از زندگی در این روستا نیست، یاد سفر مهرماه سال ۹۸ به یکی از روستاهای شرق کرمان می‌افتم، روستایی که بعد از طوفان شن نخل‌ها تا نیمه در خاک فرورفته بودند و مردم آن روستا به دلیل تراکم شن نمی‌توانستند از درب‌ها رفت‌وآمد کنند و به‌ناچار از پنجره‌ها عبور می‌کردند.

جوانان روستا کمر همت می‌بستند و شن‌ها را با تراکتور و بیل و کامیون از شهر خارج می‌کردند و اجازه نمی‌داند بیابانی که تا پشت روستا گسترش‌یافته وارد خانه‌هایشان شود. در روستاهای رستم‌آباد، ده رضا، ملک‌آباد، علی چارک و شیرآباد به‌سادگی می‌شد چنین تصاویری را از نزدیک مشاهده کرد.

آنچه بر سر مردم شرق کرمان می‌آید به جازموریان ربطی ندارد

فرماندار ریگان در گفتگویی که با او داشتم از خالی شدن حداقل ۶۰ روستای این شهرستان از سکنه و زیر شن رفتن این روستاها خبر داد و گفت: ۱۵۰ روستا به دلیل قرار گرفتن در مجاورت کانون‌های شن در محاصره شن‌های روان قرار دارند و مردم برای ادامه زندگی هر روز با بیابان می‌جنگند.

امین باقری می‌گفت: برخی سعی دارند طوفان‌های شن این منطقه را به جازموریان پیوند بزنند اما این یک اشتباه بزرگ است چون جازموریان با اینجا صدها کیلومتر فاصله دارد آنچه بر سر مردم شرق کرمان می‌آید از کانون‌های محلی است که به دلیل خشک‌سالی و خشک شدن بستر رودخانه‌ها ایجادشده است.

باقری از شن گرفتگی گسترده روستاها و نخلستان‌ها خبر می‌دهد و می‌گوید در برخی موارد مردم مجبورند هرچند ماه یک‌بار برای جلوگیری از مدفون شدن نخلستان‌ها با بیل مکانیکی کامیون شن‌ها را از خارج کنند.

نخستین دیوارهای شهر فهرج از میان گردوغبار شدید دیده می‌شود؛ فهرج هم مانند شهر ریگان که در نزدیکی‌اش قرارگرفته روزگار بهتری ندارد.

کرونا، ریزگرد و گرمای ۵۰ درجه

وارد شهر می‌شویم سراغ اسماعیل و خانواده‌اش می‌رویم، می‌خواهم بدانم یک خانواده فهرجی چگونه در این اوضاع زندگی می‌کند، لباس‌های اکثر مردم محلی است، هوا به‌شدت گرم و سنگین است، در این وضعیت مردم برای فرار از ویروس کرونا چهره خود را زیر ماسک پنهان کرده‌اند، نفس کشیدن سخت‌تر هم شده است.

اسماعیل مغازه‌دار است و چند درخت نخل در مقابل خانه‌اش دارد، می‌گوید در روستا تعداد نخل‌هایم بیشتر است. با مغازه‌داری در شهر و نخل داری در روستا امورات خود را می‌گذارند. هشت دختر و دو پسر دارد می‌گوید بعد از کرونا مدارس تعطیل شدند و بچه‌ها در خانه کمک مادرشان حصیر می‌بافند.

پسرها هم در روستا کارهای کشاورزی را انجام می‌دهند، کرونا چند روزی است که در ریگان و فهرج دیده‌شده و مردم نگران هستند.

نزدیک ۱۰ سال است به جای باران از آسمان خاک می بارد و هر سال یکی دو روز شاهد بارش باران هستیم محبوبه زن اسماعیل می‌گوید: ما قبل از کرونا هم برای نفس کشیدن از ماسک استفاده می‌کردیم، قبل از این اصلاً چیزی به نام ریزگرد نداشتم فقط چند روز از سال طوفان شن بود و همه چیز تمام می‌شد تا سال بعد، الآن نزدیک ۱۰ سال است به‌جای باران از آسمان خاک می‌بارد و هرسال یکی دو روز شاهد بارش باران هستیم.

اسماعیل خاطره چند سال قبل که سیل فهرج را فراگرفت می‌گوید، آهی می‌کشد و اضافه می‌کند چند روز پشت سرهم مثل همین روزهایی که داریم، ریزگرد شهر و روستاها را فراگرفت، شدت آلودگی هوا به حدی بود که از خانه‌ها نمی‌توانستیم خارج شویم اما مسئولان محلی هشدار سیل دادند.

در آن زمان در روستا بودیم و وقتی مردم با آن شرایط ریزگردها خبر سیل را می‌دادند، می‌خندیدیم چون در آن کویر و خاکی که می‌بارید کسی تصور سیل نمی‌کرد اما چند ساعت بعد سیل روستا را فراگرفت و خسارت به زندگی مردم وارد کرد.

کشاورزی مردم زیر خاک رفته است / ‏‬ مسئولان فقط وعده می‌دهند

عباس برادر اسماعیل هم می‌گوید: چند روز قبل آن‌قدر ریزگردها زیاد شدند که دولتی‌ها به‌ناچار اداره‌ها را تعطیل کردند، در این شرایط رفت‌وآمد به روستا و حتی در سطح شهر و جاده‌های اصلی هم سخت می‌شود و گاهی برای چند ساعت جاده بسته می‌شود.

وی ادامه می‌دهد: تنها راه معاش ما کشاورزی است و مردم هرکدام چند درخت نخل و یا مرکبات دارند و برخی چند رأس دام در کنارش نگهداری می‌کنند.

در سال جاری به دلیل کرونا محصول خرما هم فروش نرفت و دلالان با قیمت اندک خرما را از ما خریدند چون ما دیگر توان پرداخت پول سردخانه‌ها برای نگهداری خرما را نداشتیم و ناچار بودیم بفروشیم حالا طوفان شن محصول خرمای سال جاری را هم زیر خاک برده است.

عباس ادامه می‌دهد: هرسال شن‌های بیشتری وارد روستاها و باغ‌ها می‌شوند ما هم که تا امروز ندیدیم کسی به مردم خسارت بدهد و یا کاری کند که جلوی شن‌های روان گرفته شود.

ما را در محرومیت و محجوریت رها کرده‌اند

مریم یکی دیگر از اهالی فهرج است که می‌گوید: تصور می‌کنیم ما را در محرومیت و محجوریت فراموش کرده‌اند، چطور ممکن است که مسئولان ببینند که هزاران نفر در رنج با ریزگردها دست‌وپنجه نرم می‌کنند اما کاری انجام ندهند و هر زمان هم که حرف می‌زنیم فقط وعده می‌دهند، نه مسئولی دیدیم و نه نماینده‌ای، فقط حرف شنیدیم و ندیدم کاری انجام شود.

چطور ممکن است که مسئولان ببینند که هزاران نفر در رنج با ریزگردها دست‌وپنجه نرم می‌کنند اما کاری انجام ندهند و هر زمان هم که حرف می‌زنیم فقط وعده می‌دهند این زن فهرجی می‌گوید: وقتی می‌گویم از آسمان خاک می‌بارد یعنی همین چیزی که الآن می‌بینید.

راست می‌گوید وقتی وارد حیاط خانه می‌شوم همه سنگ‌فرشی که قبل از ورودم به خانه جارو شده بود را در عرض یک ساعت شن گرفته است، کافی است چند دقیقه زیر آسمان خاکستری شهر که مشخص نیست خورشیدش کجاست صبر کنید به‌راحتی می‌توان خاکی که روی چادر می‌نشیند را مشاهده کرد اما در میان این گردوغبار و ریز گردهای روزافزون مسئولان کجا هستند؟

روزگاری طرح «جف» در منطقه برای توانمندی سازی جوامع محلی و مقابله با بیابان‌زایی در حال اجرا بود و سعی می‌شود از توان جوامع محلی که اکثراً روستاییان بودند استفاده شود و حالا کمتر خبری از جف به گوش می‌رسد.

اعتبارات محدود خرج مطالعات کاغذی و بیهوده می‌شود

طرح مالچ پاشی هم که در دولت‌های قبل از دولت روحانی ممنوع شده بود پس از سال‌ها به‌صورت محدود شروع‌شده اما نتوانسته جلوی طوفان و ریزگردها را بگیرد.

درخت‌کاری شامل درختان مقاوم گز و کهور هم هرچند مؤثر بوده اما به دلیل خشک‌سالی با چالش مواجه شده است.

یاد صحبت‌های چند روز پیشم با مرجان شاکری، مدیرکل محیط‌زیست استان کرمان می‌افتم، شاکری شرق کرمان را یکی از کانون‌های ریزگردهای کشور اعلام کرد و گفت: ریزگردها این روزها به یکی از مشکلات اصلی استان کرمان تبدیل‌شده است و هرچند در شرق کرمان بیشتر است اما می‌توان این پدیده را در مناطق مختلف استان مشاهده کرد.

وی از نصب دستگاه‌های پایش خبر می‌دهد و می‌گوید: بادهای ۱۲۰ روزه در بروز این پدیده مؤثر هستند اما کمبود رطوبت و وجود کانون‌های محلی باعث گسترش بیابان و روند رو به رشد ریزگردها در استان شده است. وی البته به‌جای جازموریان کویر لوت را طبق برآوردها و تحقیقات صورت گرفته کانون اصلی ریز گردهای استان می‌داند.

«من به‌صورت جدی می‌گویم کویر لوت نخستین کانون ریزگردها در کشور است» این را شاکری با تأکید می‌گوید و می‌افزاید: با پیگیری‌های صورت گرفته اعتبار خوبی برای مقابله با ریزگردها به استان اختصاص‌یافته است که امیدواریم بتوانیم گام‌های عملی برای مبارزه با این پدیده برداریم.

اینکه این گام‌ها چه هستند را نمی‌دانم و امید دارم این اعتبارات هم صرف طرح‌های مطالعاتی همیشگی و خرج شدن همین اعتبارات محدود بر روی کاغذ نباشیم و کاری کنیم که خاک کمتر از آسمان بر سر اسماعیل و خانواده‌اش و صدها هزار نفر دیگر در شرق کرمان ببارد.

منابع خبر

اخبار مرتبط