قسمت صد و چهل صداقت سیز
سریال صداقت سیز قسمت صد و چهل 140Sedaghatsiz Serial Part ۱۴۰
ولکان با عصبانیت از رستوران هتل بیرون میرود. درین پشت سر او میرود. او پلین را در کوچه میبیند و با عصبانیت میگوید پلین دوباره برای جاسوسی آسیه آمده و حالا میتواند به آسیه خبر بدهد که ولکان رفته است. درین سوار ماشین میشود و با گونول میرود.
علی و ایپک به رستوران میروند و علی سراغ ولکان را از آسیه میگیرد.
" سریال صداقت سیز قسمت صد و چهل 140Sedaghatsiz Serial Part ۱۴۰ ولکان با عصبانیت از رستوران هتل بیرون میرود"آسیه میگوید مشکلی پیش آمده و ولکان رفته. ولکان به تکیرداغ میرود و به خانۀ دریا میرود و با درماندگی و عصبانیت در مورد همدستی دریا با آسیه و نقشههای آسیه از او سؤال میکند. دریا همهچیز را انکار میکند و میگوید به آسیه برای نقشهای کمک نکرده. ولکان حرف دریا را باور نمیکند و با تهدید میگوید اگر دریا با آسیه همکاری کرده باشد و او این را بفهمد دریا شغلش را از دست خواهد داد. دریا با اینکه دستپاچه شده همچنان انکار میکند.
ولکان با گریه میگوید آسیه او را بازی داده و در این مدت تصور میکرد درین دیوانه شده اما حق با درین بوده. دریا برای ولکان ناراحت میشود و سعی دارد او را آرام کند. ولکان بلند میشود و میگوید باید سراغ کسی برود و حرصش را سر او خالی کند.
در هتل علی نگران ولکان است و مدام با او تماس میگیرد اما گوشی ولکان خاموش است. درین و گونول به خانه میرسند و درین از اینکه ولکان هنوز نیامده نگران است.
"او پلین را در کوچه میبیند و با عصبانیت میگوید پلین دوباره برای جاسوسی آسیه آمده و حالا میتواند به آسیه خبر بدهد که ولکان رفته است"گونول میگوید ولکان از این به بعد بیشتر دنبال درین خواهد بود و او نباید نگران باشد. درین خودش را مقصر میداند و میگوید ولکان را زیاد تحت فشار گذاشت و باعث شد او سراغ آسیه برود. گونول از توجیههای درین عصبی میشود.
ولکان به خانۀ اونور میرود. او شروع به کتک زدن اونور میکند و او را بخاطر نزدیک شدن به درین تهدید میکند.
اونور با عصبانیت میگوید درین دروغ گفته بود و گفته بود میخواهد از ولکان طلاق بگیرد و او را دوست دارد. ولکان میگوید درین فقط برای جلب توجه و حسادت ولکان چنین کاری کرده. اونور میگوید آسیه هم همین حرف را زده بود. ولکان از اینکه اونور با آسیه هم صحبت کرده بیشتر عصبانی میشود. اونور ولکان را از خانهاش بیرون میکند.
"ولکان به تکیرداغ میرود و به خانۀ دریا میرود و با درماندگی و عصبانیت در مورد همدستی دریا با آسیه و نقشههای آسیه از او سؤال میکند"
روز بعد علی و آسیه به خانه برمیگردند. علی با درین تماس میگیرد تا از ولکان خبری بگیرد. درین میگوید ولکان به خانه نیامده و از او خبر ندارد. نیل حاضر میشود تا سر کار برود. او همچنان با سرجون سرد برخورد میکند و با او قهر است.
اونور به خانۀ آسیه میرود و بخاطر اینکه یک نفر را به خانۀ او فرستاده و از او و درین فیلم گرفته گلایه میکند و به آسیه هشدار میدهد که او را درگیر مشکلات شخصی خودشان نکند. آسیه میگوید میداند اشتباه کرد اما با این کار به اونور هم خوبی کرده. اونور از او میخواهد در زندگی درین و ولکان دخالت نکند. آسیه میگوید قصد دخالت ندارد و فقط میخواهد به آنها حد و حدودشان را نشان بدهد.
بعد از رفتن اونور، درین با حرص به خانۀ آسیه میرود و سراغ ولکان را میگیرد.
"ولکان حرف دریا را باور نمیکند و با تهدید میگوید اگر دریا با آسیه همکاری کرده باشد و او این را بفهمد دریا شغلش را از دست خواهد داد"آسیه میگوید ولکان از دست درین فرار کرده و راحت شده. درین میگوید در واقع کسی که همیشه ترک میشود و تنها میماند آسیه است و ولکان و آراز او را ترک کردند. آسیه یادآوری میکند او خودش همه را کنار میگذارد و کسی او را ترک نمیکند. درین میگوید ولکان عاشق اوست. آسیه هم میگوید اتفاقاً در ساپانجا ولکان به او ابراز عشق کرده.
درین عصبانی میشود و میرود و علی حرفهای آنها را پنهانی از راهپله میشنود.
فکر آسیه درگیر ولکان میشود و اینکه کجا رفته. او حاضر میشود و به خانۀ مادر ولکان میرود. ولکان در خانه بهتنهایی نشسته و آشفته است. او از اینکه آسیه پیدایش کرده تعجب میکند.
"ولکان با گریه میگوید آسیه او را بازی داده و در این مدت تصور میکرد درین دیوانه شده اما حق با درین بوده"آسیه میگوید بعد از ۱۷ سال ولکان را خوب میشناسد. ولکان بخاطر نقشههای آسیه از او گلایه میکند. آسیه همهچیز را انکار میکند و میگوید او به گونول نگفته بود که به ساپانجا میروند و حتماً گونول فالگوش ایستاده و صحبت تلفنی آسیه و ولکان را شنیده. او در مورد فیلم گرفتن از درین هم میگوید تصور کرد درین به ولکان خیانت میکند و حس کرد شاید نیاز باشد از این قضیه مدرکی داشته باشد. او میگوید ولکان هرگز نمیتواند صداقتش را زیر سؤال ببرد.
آسیه هنگام رفتن قاب عکس خودش و ولکان را از روی میز برمیدارد و میگوید آن را با خودش میبرد چون همۀ عکسهای دیگر را آتش زده است. آسیه بیرون میآید و با دریا تماس میگیرد و میخواهد او را ببیند سپس با علی تماس میگیرد و خبر میدهد که ولکان را پیدا کرده است.
ممنون از اینکه با من همراه بودید، خدانگهدار.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران