خالق خلّاق بخارا
روزگاری که برای مرور یادداشت های اهالی رسانه و اطلاع از اخبار و حوادث جامعه هیچ راهی جز خرید مجلات و روزنامه ها نبود،کیوسک های مطبوعاتی وجه تسمیه ای منطبق بر واقع داشتند.گرچه این پاتوقهای صبحگاهی علاوه بر فروش مطبوعاتِ کشور سیگار و برخی خوراکی ها نیز عرضه می کردند اما رونق اصلی کسب و کارشان،همان مطبوعات بود که به مرور زمان و گسترش فضای سایبر و اینترنت این دلیل وجودی کم رنگ و کم رنگتر شد تا جایی که ظرف سال های اخیر فروش قهوه و سیگار جایگزین مطبوعات شده است.
محدودیت های تحمیلی اخیر بر فضای مجازی و فیلترینگ شبکه های اجتماعی که با قیچیکردن پهنای دامنه ی اینترنت! همراه شده ،باری دیگر سبب مرور این عبارت شد که تحریم ها فرصتساز هستند ،لذا با چنین پیشزمینهای، محرومیت از داشتن دامنه ای پهن ( که البته پیش از این تحریمها نیز چندان پهن وفراخ نبود )را بهانهی دادن فرصتی به خویش کرده به شوق دیدن جراید و مرور تیترها راهی کیوسک مطبوعاتی محله شدم که به عوض استشمام بوی کاغذ وسرب نشسته بر صفحهی جراید بوی تلخ قهوه یادآور تلخکامیام شد از این محرومیت و محدودیت های غیرموجه وصدالبته نامشروع !
اگر تا اوایل دههی ۹۰وجه تسمیهی دکههای سرگذر منطبق بر کارکرد و دلیل وجودی اشان بود امروزه عنوان کیوسک مطبوعاتی هیچ سنخیتی با کارکرد آنها ندارد،حالا عوض دوستداران روزنامه ومجله،طرفدران قهوه وسیگار هستند که حوالی این دکهها پاتوق کرده و گردهم میآیند.در حال و هوای قیاس این روزها و دهههای گذشته بودم که چشمم به جمال بخارا روشن شد و تلنگری ذهن خسته وکلافهام را هدایت کرد تابرای استاد علی دهباشی، هماو که عمر گرانمایه خویش را وقف فرهنگ و ادب این مرز و بوم کرده چندسطری قلمی کنم ،بلکه به قدر بضاعت اندک خویش ادای دینی کردهباشم به این استاد فرزانه.
گرچه آثار بیشمارِ استاد جملگی فاخر و ماندگارند اما یقینا ماندگارترین مخلوق استاد بخارا است،شاهد این ادعا علاوه بر تیراژ و شمارگان مستمر مجله، اسامی نویسندگانی است که روی جلد این نشریه در هر شماره نقش می بندد .
در ردیف جراید، کنار مجله های غالبا تبلیغاتیِ که تصویر گریم شده ی برخی چهره های به ظاهر جذاب برآن خودنمایی می کرد آنچه سبب جذابیت بیشتر این بخش از کیوسک فروش قهوه و سیگار می شد سه جلد بخارای متعلق به اواخر دههی هشتاد بود که علیرغم پریدگی رنگ و روی جلد زیر تابش نور آفتاب ، اسامی نقش بسته روی هریک از این سه شماره(۶۸/۶۹/۷۰)برای جذب مخاطب کافی است،طوری که دلت هوس می کند بدون توجه به قیمت تعیینی دکه دار(بیست برابر قیمت روی جلد) و شیرازه ی زوار در رفته ی مجله هرسه را بگیری و شروع کنی به تورق.
مجله ای که می توانی در آن از سیمین بهبهانی عبدالحسین آذرنگ محمد علی سپانلو ،عزت الله فولادوند، عبدالله کوثری،ایرج افشار،علی محمد افغانی و... مطلبی بخوانی یقینا سبب تغییری مثبت در اندیشه و دیدگاه مخاطب خواهد شد. اعتبار قلم واندیشه ی هریک از نویسندگان مطالب به گونه ای است که برای خواندن هر یک از یادداشت ها و مقالات لازم است روز ها و ساعت ها وقت صرف کنی.
گردهم آوردن چنین اندیشمندانی در رسانه ای خصوصی و مستقل جز با اراده ای مستحکم و نیتی خالص برای تعالی فرهنگ سرزمینِ مادری محقق نخواهد شد لذا باید دستمریزادی جانانه تقدیم استاد علی دهباشی کرد.
توانایی ایشان در عرصه رسانه ،فرهنگ وادب و...آنچنان واضح ومبرهن است که نیازی به تعریف و تایید بنده کمترین ندارد اما آنچه که بهانه ی نگارش این چند سطر شد،پس از عرض ارادت محضر استاد،تذکر این نکته ی واجب به فعالان رسانه و همقطاران و همکاران بزرگوار استاد علی دهباشی در ارج نهادن بر نخبگان جامعه و ایجاد فضای مساعدی جهت بالندگی صاحبان قلم واندیشه است که صد البته تحقق این فرض مستلزم بستر مناسبی است که بعضا با عبارت دست ما کوتاه و خرما بر نخیل عدم اجابت آن توجیهه می شود اما شاید بتوان با الگو گرفتن از تلاش های استاد دهباشی و همتی مضاعف کاری کرد تا دستمان به خرما برسد ولو آنکه نخل و نخیل نا موزون قد کشیده باشد.
وکیل دادگستری-شیراز
۶۵۶۵
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران