اظهارات هادی مقدم دوست درباره نسل جدید علاقه مند سینما و چند ماجرای دیگر

اظهارات هادی مقدم دوست درباره نسل جدید علاقه مند سینما و چند ماجرای دیگر
ایسنا
ایسنا - ۲۲ دی ۱۴۰۱

هادی مقدم‌دوست این روزها دومین تجربه کارگردانی بلند خود در سینما را در قالب فیلم «عطرآلود» به سرانجام رسانده و این فیلم در مسیر آماده‌سازی برای رونمایی در جشنواره چهل‌ویکم فیلم فجر قرار دارد.

به گزارش ایسنا، او که پیش‌تر با «سر به مهر» جنس سینمای مطلوب خود را به تصویر کشیده بود، در سال‌های فعالیت مشترک با حمید نعمت‌الله در مقام فیلمنامه‌نویس آثار این کارگردان هم تمرکز ویژه‌ای بر روابط انسانی و به تصویر درآوردن موقعیت‌های خاص داشت. برگزاری کارگاه ایده‌یابی در قالب جشنواره فیلم ۱۰۰، بهانه‌ای شد تا گفت‌وگویی با این فیلمنامه‌نویس و کارگردان سینما داشته باشیم که ماحصلش را در ادامه می‌خوانید:

صادقانه چقدر حضور در کارگاه‌ها و نشست‌های انتقال تجربه را برای فیلمسازی موثر می‌دانید؟

اگر خیلی صادقانه بخواهم حرف بزنم و صداقتم را چاشنی اخم و شکوه و حسرت کنم، باید بگویم: چرا در دوران ابتدای علاقمندی ما کارگاه و نشست انتقال تجربه نبود یا خیلی کم بود؟ چه وضعی بود؟ چرا هیچ‌کدام از افراد فیلمساز دعوت نمی‌شدند که برای علاقمندان سینما حرف بزنند و تجربه‌های خودشان را به آن‌ها انتقال بدهند. یادم هست یک کانون فیلم بود به نام خانه فرهنگ که فیلم نمایش می‌داد و گاهی اوقات یک فیلمساز را هم دعوت می‌کرد و درباره آن فیلم برای حاضران حرف می‌زد. بقیه اوقات خود علاقمندان بودند که توی سر و کله هم می‌زدند تا از آن بین یک چیزی به‌عنوان آموزه و تجربه دست‌شان را بگیرد.

"یادم هست یک کانون فیلم بود به نام خانه فرهنگ که فیلم نمایش می‌داد و گاهی اوقات یک فیلمساز را هم دعوت می‌کرد و درباره آن فیلم برای حاضران حرف می‌زد"الان شرایط فرق کرده است. کارگاه‌ها زیاد شده و افراد کارکرده راحت تجربه‌هایشان را در اختیار می‌گذارند... علاقمندان هم خوب یاد می‌گیرند. خودشان هم از اینترنت فایل‌های صوتی و تصویری کلاس‌های فیلمسازان مطرح کشورهای دیگر را هم پیدا می‌کنند و از آن‌ها چیز یاد می‌گیرند. کلاً کارگاه محل چیز یاد گرفتن است.

کارگاه باعث می‌شود علاقمند سینما چیزی را که می‌شود راحت یاد گرفت را با سختی و دشواری و صرف زمان و عمر زیاد کشف نکند. صادقانه بخواهم بگویم این نشست‌ها و کارگاه‌ها خیلی موثر است. این فکر که این کارگاه‌ها به درد نمی‌خورد فکر کاملاً غلط و اشتباهی ست. کارگاه به نواخت فراگیری علاقمندان سرعت می‌دهد و باعث افزایش اعتماد بنفس فیلمساز می‌شود و مهم‌تر از همه اینکه علاقمند فیلمسازی در کارگاه چیزهایی را یاد می‌گیرد که اگر کارگاه نبود شاید هیچ‌گاه فرصت یادگیری آن را پیدا نمی‌کرد.

خودتان در دوره‌هایی که قدم‌های اول فیلمسازی را برمی‌داشتید، واقعاً در دوره و کارگاهی شرکت می‌کردید؟

خیلی کم بود. تنها کلاس‌های موجود کلاس‌های انجمن سینمای جوان و قبل از آن کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود.

"بقیه اوقات خود علاقمندان بودند که توی سر و کله هم می‌زدند تا از آن بین یک چیزی به‌عنوان آموزه و تجربه دست‌شان را بگیرد"بعد از انحلال دوره‌های فیلمسازی کانون فقط انجمن وجود داشت که بسیار فعال و پرتکاپو بود و البته آنجا در وضعیت‌های غیرآموزشی مثل کلاس‌های انجمن بیشتر اوقات شمایل یک باشگاه و پاتوق باکیفیت را داشت. اما فیلمسازان حرفه‌ای و کارکشته کارگاهی در آنجا نداشتند، اما مثلاً اگر می‌شنیدیم آقای داریوش مهرجویی به مناسبت جشنواره فجر می‌خواهد به دورترین نقطه شهر بیاید و یک ساعت راجع به سینما حرف بزند خودمان را می‌رساندیم که از لای حرف‌هایش نکته آموزشی پیدا کنیم. در دوره ما حتی کانون فیلم هم کم بود اما به خوبی از آن استفاده می‌کردیم. الان در زمینه مواد آموزشی و امکانات و فضای آموزشی فراوانی قابل توجهی پیدا شده است. البته گاهی اوقات دلایل سلبی باعث می‌شود که دوره‌های عمومی و کم‌هزینه و بی‌هزینه کاهش پیدا کند و کارگاه‌های پولی و گران‌قیمت رونق بگیرد.

اما کارگاه کم‌هزینه از کارگاه گران‌قیمت پربازده‌تر است. البته صاحبان آموزشگاه حتماً نظرات دیگری دارند و نظرشان هم حتماً محترم است اما کلاس و کارگاه وقتی خیلی گران باشد حالت فراگیری تحت تاثیر مبلغ زیادی که پرداخت کرده قرار می‌گیرد.

تفاوت کارگاه‌های جشنواره‌ای با کلاس‌های دانشگاهی چیست؟

اصولاً تفاوت کلاس و کارگاه همان تفاوت تئوری و عملی است و دیگر تفاوت آن طول دوره کارگاه و کلاس و تعداد جلسات آن است و تفاوت دیگر تفاوت فردی‌ست که کارگاه و یا کلاس را اداره می‌کند. استاد در کلاس دانشگاهی اساساً استاد دانشگاه است و تدریس در دانشگاه را بر اساس کتب منتخب خودش یا طرح درس معین انجام می‌دهد اما استاد کارگاه از بیرون دانشگاه آمده، مثلاً صداگذار یا طراح صحنه و یا مدیر تولید و یا فیلمنامه‌نویس است و برای انتقال تجربه یا کارگاه انتقال تجربه برگزار می‌کند یا اگر روش آموزشی شخصی برای خودش دست و پا کرده باشد دوره آموزشی بر پایه تجربیات خودش و به زبان خودش برگزار می‌کند. عمده‌ترین تفاوت بین کارگاه و کلاس دانشگاهی همین اخری‌ست.

مشخصاً تجربه حضور در کارگاه‌های جشنواره فیلم ۱۰۰، چه ویژگی متمایزی برای‌تان جذابیت داشت؟

آنچه در این کارگاه‌ها از مجموع حضور و همراهی با فیلمسازان جوان دریافت کردم پذیرندگی و آمادگی انجام فعالیت‌های اشتراکی و فضای تبادل نظر هنری و ایده‌پردازی آزاد بود. متوجه شدم که اغلب فیلمسازان شوق فعالیت گروهی دارند و انجام فردی کار و تک‌روی برایشان یک خصلت نهادینه و یا اخلاق ثابت نیست.

"خودشان هم از اینترنت فایل‌های صوتی و تصویری کلاس‌های فیلمسازان مطرح کشورهای دیگر را هم پیدا می‌کنند و از آن‌ها چیز یاد می‌گیرند"متوجه شدم که فعالیت هنری برایشان بسیار جذاب است و روحیه خودرایی ندارند. آماده بودند که با هم ایده‌ها را شکل بدهند و با هم به ارتقای کارهای هم کمک کنند. اصولاً آدم‌های تک‌رو اهل حضور در کارگاه‌ها نیستند یا اگر وارد کارگاه شوند منزوی‌ترین عضو کارگاه‌ها و یا افرادی هستند که در جلسات بعدی ریزش می‌کنند.

درست است که نسل جدید در همه حوزه‌ها کم‌حوصله‌تر شده و برای عبور از «تئوری» و رسیدن به «تجربه عملی» عجله دارند؟

بی‌حوصله صفت مناسبی نیست، شاید بشود گفت نسل جدید شوق و توقع رسیدن به نتیجه سریع‌تر دارد، جهان ارتباطات و رشد تکنولوژی و دسترسی بیشتر به دانش و اعتماد بیشتر به جوانان باعث شده که سرعت واقعی نتیجه گرفتن برای تازه‌واردان بیشتر شود، یعنی اگر در دو دهه پیش یک فرد به طور طبیعی و بر اساس شرایط و امکانات دوره‌های قبل در سی و چند سالگی به نتیجه می‌رسید الان طبیعی‌ست که در بیست و چند سالگی به نتیجه برسد. امکانات هم بیشتر شده است. خب طبعاً وقتی امکانات برای بهره بیشتر از عمر و زمان وجود دارد عقلانی نیست که کار کش بیاید و آدم معطل شود، این بیشتر یک توقع واقعی ست تا بی‌حوصله‌گی.

نسل جدید منکر آموزش تئوری نیست او توقع دارد که وقت فوت نشود چرا که سرعت دسترسی به منابع آموزشی بسیار زیاد شده و نمی‌خواهد مانند دورانی که کلاً چندتا کتاب آموزشی وجود داشت و آموزش محدود بود زمان برای تئوری صرف شود. قبلاً که زمان بیشتری صرف می‌شد هم دلیلش همان محدود بودن امکانات بود.

البته ممکن است که این روزها آدم‌های عجول هم بیشتر باشد اما اینقدر زیاد نیستند که بشود به یک نسل صفت بی‌حوصله داد، چون در همین کارگاه‌ها دیده‌ام که وقتی لازم بوده که برای یک ایده زمان طولانی‌تری صرف شود پای کار ایستاده‌اند و حوصله به خرج داده‌اند و نگفتند که ما یک نسل بی‌حوصله هستیم پس زودتر سر و ته‌ش را هم بیاوریم. اتفاقاً تجربه عملی همیشه زمان بیشتری از تئوری نیاز دارد. تئوری زمان زیادی نمی‌خواهد، باز در همین کارگاه‌ها می‌بینم که بچه‌ها به دلیل دسترسی به منابع آموزشی خودشان کتاب‌های تیوریک را خوانده‌اند و مشتاق کار عملی هستند و حاضرند وقت زیادی برای کار عملی بگذارند. به نظرم نسل جدید و نسل‌های آینده عمر مفید بیشتری دارند و از قضا چیزی که باید زودتر شروع کنند تجربه عملی است.

"کارگاه باعث می‌شود علاقمند سینما چیزی را که می‌شود راحت یاد گرفت را با سختی و دشواری و صرف زمان و عمر زیاد کشف نکند"همین الان هم در تولید سینما و جشنواره فجر هم می‌بینیم که جوانان حضور بیشتری از دوران‌های قبل دارند و به دلیل بیشتر شدن امکانات حضور رسمی زودتری نسبت به نسل‌های قبلی دارند.

آموزش ساخت فیلم ۱۰۰ ثانیه‌ای، چه تفاوتی با آموزش فیلمسازی به‌صورت کلی دارد؟

آیا نکته خاص‌تری باید در این دوره‌ها آموزش داده شود؟ تفاوت چندانی ندارد. اصل قضیه سینما تسلط بر روایت و مهارت فیلمسازی و خلاقیت است. اگر تفاوتی وجود داشته باشد مهارت گزیده‌گویی و ایجاز و ریزبینی بیشتر است. هر چند که همین سه عنصر هم در فیلمسازی غیر صد هم باید رعایت شود. کلاً تفاوت چندانی وجود ندارد.

واقعاً «ایده‌یابی» برای فیلمسازی قابل آموزش است؟

بی‌تردید قابل آموزش است.

اما آموزش لازم است که در یک فرایند عملی و نظری توامان باشد. ایده‌یابی بیشتر محصول یک مشاهده‌گری و اندیشه‌ورزی تربیت شده است؛ یک تماشای هدفمند و دقیق و این در دوره‌های آموزشی قابل آموزش است. بچه‌ها بارها گفته‌اند که پس از دوره‌هایی که با اساتید مختلف داشته‌اند دیدشان برای ایده‌یابی بازتر و دقیق‌تر و یابنده‌تر شده است.

یک ایده چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد تا متناسب ساخت یک فیلم ۱۰۰ ثانیه‌ای باشد؟

واقعاً فرقی بین ایده یک کار سینمایی بلند با صد ثانیه‌ای نیست. موضوع روایت و فهم مفاهیم انسانی و مضامین و فهم موقعیت‌های بشری و کشف لحظه‌ها و عناصر سینمایی‌ست. هر توصیه یا هر نسخه‌ای برای اینکه «این صد است آن صد نیست» به روند زندگی سینمایی فیلمسازان صدمه می‌زند.

"تنها کلاس‌های موجود کلاس‌های انجمن سینمای جوان و قبل از آن کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود"خود فیلمسازی صد هم زیرمجموعه‌ای از فهم سینما و رسانه است و ظرفیت‌های مدیوم سینما است. قطع و اندازه‌های مختلف رسانه‌ای همه با هم نقاط مشترک دارند و افراد هنری و رسانه‌ای دانش مشترک بسیار دارند به‌خصوص وقتی که مدیوم آنها مشترک و یکی باشد. صد یکی اندازه‌های سینمایی است و قواعد اختصاصی چندانی ندارد. قواعد و تجربه‌ها همان قواعد و تجربه‌های سینماست.

اینکه کارگاه‌ها در شهرهای خارج از تهران برگزار می‌شود چقدر برای هنرجویان استانی موثر است؟

واقعاً خیلی زیاد. مراکز نباید از هم جدا و به هم بی‌ارتباط باشند.

جدا جدا بودن شهرها از هم باعث انزوا و احساس محرومیت می‌شود. کار ارتباط خیلی ساده شده شهرها باید به هم سر بزنند حتی به صورت مجازی. این دید و بازدید و ارتباط‌ها روحیه‌ها را بالا می‌برد و دلیل آن هم این است که فکر نمی‌کنند همدیگر را فراموش کرده‌اند و در عین حال از هم یاد می‌گیرند. این کارگاه‌ها و پیش هم بودن‌ها واقعاً نشاط بخش است.

سیزدهمین جشنواره بین المللی فیلم ۱۰۰ به دبیری یوسف منصوری و به همت سازمان سینمایی سوره اوایل اسفند ماه ۱۴۰۱ برگزار خواهد شد.

انتهای پیام

منابع خبر

اخبار مرتبط

خبرگزاری میزان - ۲۱ آبان ۱۳۹۹
رادیو زمانه - ۲۱ بهمن ۱۴۰۰