یادداشت فرانسیس فوکویاما در مورد «پایان هژمونی» آمریکا - Gooya News

ترکیه موضوع تاسیس مرکز نگهداری از پناهچویان افغان را تکذیب کرد
خبرگزاری مهر
گویا - ۱ شهریور ۱۴۰۰

آمریکا همچنان تا سال ها به عنوان یک قدرت باقی خواهد ماند اما ...

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب - اکونومیست نوشت: تفسیر پیش رو اولین مورد از سری مقالاتی است که در مورد آینده قدرت آمریکا منتشر شده است. در این مطلب نگاهی گسترده به نیرو‌های شکل دهنده جایگاه جهانی این کشور طی ۲۰ سال پس از ۱۱ سپتامبر از ظهور چین تا خروج واشنگتن از افغانستان داریم. مقالات بیشتر به زودی منتشر می‌شود.

به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»، فرانسیس فوکویاما، نظریه‌پرداز مشهور علوم سیاسی در یادداشتی برای اکونومیست نوشت: تصاویر هولناک از افغان‌های مأیوسی که تلاش می‌کنند پس از سقوط دولت مورد حمایت ایالات متحده از کابل خارج شوند، نقطه عطف بزرگی در تاریخ جهان ایجاد کرد. این در حالی است که آمریکا سعی دارد خودش را از تحولات جهان دور نگه دارد. حقیقت امر این است که پایان دوران آمریکا از خیلی قبل‌تر شروع شده است.

"آمریکا همچنان تا سال ها به عنوان یک قدرت باقی خواهد ماند اما ...پایگاه خبری تحلیلی انتخاب - اکونومیست نوشت: تفسیر پیش رو اولین مورد از سری مقالاتی است که در مورد آینده قدرت آمریکا منتشر شده است"منابع درازمدت ضعف و افول آمریکا بیشتر داخلی هستند تا بین المللی. البته این کشور سال‌ها یک قدرت بزرگ باقی خواهد ماند، اما میزان تأثیرگذاری آن بستگی به توانایی اش در رفع مشکلات داخلی و نه سیاست خارجی آن دارد.

دوره اوج هژمونی آمریکا کمتر از ۲۰ سال از سقوط دیوار برلین در سال ۱۹۸۹ تا بحران مالی در سال‌های ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۹ ادامه داشت. این کشور در آن زمان در بسیاری از حوزه‌های قدرت اعم از نظامی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی غالب بود. اوج بروز غرور آمریکایی حمله به عراق در سال ۲۰۰۳ بود، زمانی که واشنگتن امیدوار بود بتواند نه تنها افغانستان و عراق را بلکه کل خاورمیانه را بازسازی کند.

واشنگتن تأثیر قدرت نظامی را برای ایجاد تغییرات اساسی سیاسی بیش از حد ارزیابی کرد، حتی در شرایطی که تأثیر مدل اقتصادی بازار آزاد خود را بر منابع مالی جهانی تخمین زده بود. دهه ۲۰۰۰ با گرفتاری نیرو‌های آمریکا در دو جنگ ضد شورش و بحران مالی بین المللی پایان یافت که بر نابرابری‌های عظیم ناشی از جهانی شدن به رهبری آمریکا تأکید کرد.

چالش بسیار بزرگتر برای وضعیت جهانی آمریکا، داخلی است.

جامعه آمریکا عمیقاً دوقطبی شده و تقریباً در مورد هیچ چیزی به اجماع نرسیده است. این دوقطبی شدن بر سر موضوعات رایج سیاست مانند مالیات و سقط جنین آغاز و از آن به بعد به نزاع تلخی بر سر هویت فرهنگی تبدیل شد. تقاضای به رسمیت شناختن گروه‌هایی که احساس می‌کنند توسط نخبگان به حاشیه رانده شده اند، چیزی بود که من ۳۰ سال پیش به عنوان پاشنه آشیل دموکراسی مدرن تشخیص دادم. به طور معمول، یک تهدید بزرگ خارجی مانند همه گیری جهانی باید فرصتی باشد تا شهروندان حول یک واکنش مشترک تجمع کنند. حال آنکه بحران کووید -۱۹ بیشتر به تشدید شکاف آمریکا کمک کرد، زیرا فاصله گذاری اجتماعی، استفاده از ماسک و در حال حاضر واکسیناسیون نه به عنوان اقدامات بهداشت عمومی بلکه به عنوان نشانگر‌های سیاسی تلقی می‌شود.

.

منابع خبر

اخبار مرتبط