سردار دهقان: هدف صهیونیست‌ها تحریک ملت لبنان علیه حزب‌الله است

سردار دهقان: هدف صهیونیست‌ها تحریک ملت لبنان علیه حزب‌الله است
خبرگزاری دانشجو
خبرگزاری دانشجو - ۲۶ مرداد ۱۳۹۹

 به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، حسین دهقان، مشاور مقام معظم رهبری در امور صنایع دفاعی و پشتیبانی نیرو‌های مسلح در گفت‌وگویی با شبکه فونیکس چین درباره مسائل منطقه‌ای، روابط ایران و آمریکا و قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین سخن گفت.

سوال: از ابتدای سال جدید میلادی اتفاقات زیادی بین ایران و آمریکا رخ داد؛ از شهادت سردار سلیمانی تا اتفاقات دیگر. در حقیقت می‌توان گفت روابط ایران و آمریکا در ماه‌های اخیر بسیار پرتنش بوده است که در سالیان اخیر سابقه نداشته است. به عبارت دیگر به نظر می‌رسد که روابط ایران و آمریکا در مرز جنگ بوده است. چشم‌انداز شما درخصوص روابط این دو کشور قبل و بعد از انتخابات آمریکا چگونه است؟

بسم الله الرحمن الرحیم

از این که فرصتی فراهم شد که در خدمت شما همکارانتان و بینندگان شبکه فونیکس باشم سپاسگزارم.

بحث ایران و آمریکا بحثی تاریخی است. ربطی به این دوره خاص دارد.

"در حقیقت می‌توان گفت روابط ایران و آمریکا در ماه‌های اخیر بسیار پرتنش بوده است که در سالیان اخیر سابقه نداشته است"از سال ۱۳۳۲ تا به امروز نوعی از درگیری و مخاصمه که ناشی از مداخله آمریکا در امور ما و تلاش آنان برای اینکه سیطره‌شان را در کشورمان اعمال کنند و نقشی که در منطقه مدنظر آنان است را به ایران بدهند، وجود داشته است. این شرایط فراز و فرود‌هایی هم داشته است. تقریبا همه مقدرات کشورمان در دوران پهلوی و محمدرضا شاه، در اختیار آمریکایی‌ها بود و دولت حاکم بر ایران نیز عموما سیاست‌های آنان را دنبال می‌کرد. کشورما و دولت‌مان در آن زمان بیشتر در قامت یک مستعمره با آمریکایی‌ها رفتار می‌کرد و تامین‌کننده منافع آنان در منطقه بودند.

وقتی انقلاب اسلامی به پیروزی رسید و نظام جمهوری اسلامی ایران به وجود آمد، به طور طبیعی مناسبات دگرگون شد و ما در دو جبهه مقابل هم قرار گرفتیم. در حقیقت نظام ما علیه نظام سرمایه‌داری و استعماری در آمریکاست.

آمریکایی‌ها هیچ وقت نخواستند واقعیت انقلاب و اراده ملت ما را بپذیرند و بدان تن بدهند. از همان روز اول پیروزی انقلاب به صورت‌های مختلف اقداماتی را علیه ما انجام دادند تا زمانی که به جنگ تحمیلی رسیدیم و آمریکا تمامی ابزار‌های خود را در ابعاد سیاسی، اقتصادی، نظامی و ... به کار گرفت تا ملت ما را به تسلیم بکشاند، اما ملت ما با اعتقادی که به انقلاب و مسیر خود داشت این مسیر را ادامه داد، مقاومت کرد و تا به امروز در تمام جبهه‌هایی که با آمریکایی‌ها درگیر بودیم یا آنان برای ما فضای تنش به وجود آوردند، این آمریکایی‌ها بودند که موفق نبودند و به اهدافشان نرسیدند.

در زمان دولت کنونی ما و آقای اوباما آمریکایی‌ها پرونده‌ای بین ما و دنیا به نام پرونده هسته‌ای ساخته و اتهامی را دال بر حرکت ما به سمت سلاح هسته‌ای وارد کرده بودند.

قطعنامه‌های مختلفی را علیه ما از شورای امنیت گرفتند و محدودیت‌های سنگینی را از ناحیه تحریم علیه ما اعمال کردند. در حقیقت تلاش کردند ائتلافی جهانی علیه ما شکل دهند. آقای اوباما علاقه‌مند بود این فضا را تلطیف کرده و به نوعی تغییر دهد.

"تقریبا همه مقدرات کشورمان در دوران پهلوی و محمدرضا شاه، در اختیار آمریکایی‌ها بود و دولت حاکم بر ایران نیز عموما سیاست‌های آنان را دنبال می‌کرد"به طور طبیعی مذاکراتی را فقط با عنوان پرونده هسته‌ای با آنان آغاز کردیم.

به عبارت دیگر جمهوری اسلامی ایران هیچ دستور کار دیگری را با آمریکایی‌ها در فضای مذاکراتی مطرح نکرد و در زمان مذاکرات نیز فقط بحث پرونده هسته‌ای مطرح بود. نتیجه مذاکرات فشرده و طولانی که انجام شد منجر به توافق‌نامه‌ای شد که مستند بر قطعنامه‌ای از سوی شورای امنیت سازمان ملل و نامش برجام شد. طبیعتا به دنبال برجام این مطالبه شکل گرفت که باید محاسبات ما به‌گونه‌ای ترمیم شود. اولین خواسته‌ای که از دنیا داشتیم این بود که اتهامی که سیستم‌های جاسوسی و دشمنان علیه ما درست کرده بودند باطل اعلام شود و همه چیز به وضعیت قبل برگردد. وضعیت قبلی نیز چنین بود که همه تحریم‌هایی که برعلیه ما به تصویب رسیده و اجرا می‌شد منتفی شود.

در قطعنامه ۲۲۳۱ نیز به همین موضوع اشاره شده است.

وقتی بحث کاندیداتوری آقای ترامپ مطرح شد، او از همان ابتدا این توافق را به عنوان توافقی به نفع ایران و علیه آمریکا دانست و اعلام کرد که اگر رئیس جمهور شوم، این قطعنامه را پاره خواهم کرد و ایران را به پای مذاکره برای توافقی جدی‌تر و موثرتر خواهم کشاند؛ بنابراین ترامپ از ابتدا سیاست خود و تیمش را روی این موضوع گذاشته بود و قصد داشت ایران به تسلیم کشانده و توافقی به نفع آمریکا را به امضا برساند.

آنان هم از برجام خارج شدند و هم تحریم‌های یک‌جانبه‌ای را علیه مردم ما اعمال کردند و تحت عنوان فشار حداکثری قصد به تسلیم کشاندن ملت ما برای گردن‌نهادن به خواسته‌هایشان را دنبال کردند. ملت ما هم مقاومت کردند، رهبری ما خیلی روشن مسیر حرکتی مردم را تعریف کردند و دولت، مردم و مجلس همگان در این مسیر هم‌نظر و یکپارچه شده و در برابر این خواسته زیادی‌طلبانه آمریکا ایستادند.

اتفاقاتی هم بین ما و آنان رخ داد که از آن جمله می‌توان به پهپاد آمریکایی، کشتی‌های ما و انگلیسی‌ها و ... اشاره کرد که باعث شد سطح تنش بالا رود. البته ما یک شعار ثابت هم داشتیم و می‌گفتیم نه ورود به جنگ خواهیم کرد و نه مذاکره خواهیم کرد.

همچنین رسما اعلام کردیم که به دولت آمریکا به ویژه آقای ترامپ و تیمش نمی‌توانیم اعتماد کنیم و او را طرف مذاکره نمی‌دانیم. طبیعتا فضایی هم برای مذاکره نبود چرا که آمریکایی‌ها ۱۲ پیش شرط را اعلام کردند و گفتند اگر بخواهیم مذاکره کنیم این ۱۲ شرط باید اتفاق بیفتد.

"آمریکایی‌ها هیچ وقت نخواستند واقعیت انقلاب و اراده ملت ما را بپذیرند و بدان تن بدهند"این شرط‌ها بدین معنا بود که جمهوری اسلامی ایران خود را خلع سلاح کند، دستانش را در برابر آمریکایی‌ها بالا ببرد و آنچه که آنان می‌خواهند را عملی کند. ماهیت انقلاب و روحیه مردم ما اساسا با چنین فضایی سازگار نبوده، نیست و نخواهد بود فلذا خیلی محکم به آن فضا نه گفتیم و رسما اعلام کردیم که با دولت ترامپ هیچ‌گاه مذاکره نخواهیم کرد، اما ترامپ نیاز داشت که فضا را به نفع خودش برگرداند و در فضای داخلی آمریکا از آن استفاده کند. دقت داشته باشید که آقای ترامپ هیچ دستاوردی در سیاست خارجی خود نداشته است.

او می‌خواسته مشکلش با کره شمالی را حل کند، اما نتوانسته، می‌خواسته مشکلش با ایران را حل کند، اما نتوانسته، می‌خواسته چین و اروپا را همراه خود کند، اما این اتفاق رخ نداده و ... بنابراین او نیاز به دستاوردی دارد که بتواند تداوم حضور خود در کاخ سفید را برای دور دوم تضمین کند. بزرگ‌ترین عاملی که می‌تواند چنین فضایی را برای آمریکا به وجود بیاید، این است که ما را به پای میز مذاکره بکشاند و ما را وادار کند تا اقداماتی را انجام دهیم که توجیه‌کننده اقدامات او باشد.

بزرگترین جنایتی که مرتکب شد، شهادت سردار سلیمانی بود؛ آنان با خود فکر می‌کردند که سردار سلیمانی را ترور می‌کنند و محور مقاومت فروپاشیده می‌شود، ملت‌هایی که در محور مقاومت تعریف می‌شوند، مسیر مبارزه خود را ناکام تلقی می‌کنند و عملا حضور ما در منطقه منتفی می‌شود.

این دیدگاه نظریه معکوس داد؛ یکپارچگی بین ملت ما برای مقابله با آمریکا به وجود آمد، ابتکار عمل کلا از دست آمریکایی‌ها خارج شد چرا که دولت آمریکا تبدیل به دولتی تروریست شد که مرتکب جنایت شده است و همه دنیا او را محکوم کردند. فلذا نتیجه کاری که می‌خواستند ببینند کاملا معکوس شد و کینه‌ای بین ملت‌ها علیه آمریکا و سیاست‌های او به وجود آمد.

در حقیقت نوعی حس انتقام‌گیری بین همه به وجود آمد و ما هم اعلام کردیم که اگر پاسخی در برابر کارشان دادیم و زدن عین‌السد، اقدام اصلی که باید انجام شود نیست بلکه اقدامی که باید صورت گیرد، خروج آمریکا‌یی‌ها از منطقه است؛ بنابراین آنان وارد فاز جدیدی شدند و آن هم ایجاد آشوب در هر کشور و ملتی بود که به‌نوعی با محور مقاومت درارتباط است. در عراق آن کار‌ها را کردند، در لبنان این وضعیت را به وجود آوردند که هنوز ادامه دارد و در ایران هم در آبان‌ماه تلاش کردند وضعیت خاصی را به وجود بیاورند و اکنون هم دنبال این فضا هستند.

در حقیقت آمریکایی‌ها می‌خواهند ایران را به نوعی پای میز مذاکره برای پذیرش شرایط‌شان بکشند و این موضوع دستمایه‌ای شود برای اینکه در انتخابات پیروز شوند. من فکر می‌کنم این عقلانیت در کشور آمریکا تا اندازه‌ای وجود دارد که اجازه ورود به وضعیتی پرتنش که منجر به درگیری شود را به آقای ترامپ ندهند در حالی که او به دنبال بهانه‌ای است که این وضعیت را خلق کند.

در نتیجه موضع مشخص ما این است که ما به دنبال جنگ و تنش نیستیم، ملت ما ملت صلح‌طلبی است و در طول حکومت ۴۰ ساله جمهوری اسلامی ایران همواره از خودمان دفاع کردیم و به هیچ کشوری تجاوز نکردیم و در هیچ جایی شروع‌کننده جنگ نبودیم، اما در نقطه مقابل اگر جنگی شروع شود آغازکننده جنگ، خاتمه‌دهنده آن نخواهد بود

منابع خبر

اخبار مرتبط