صدزن؛ مژده بهار، اولین زن معاون اختراعات در موسسه ملی فناوری آمریکا
صدزن؛ مژده بهار، اولین زن معاون اختراعات در موسسه ملی فناوری آمریکا
- سام فرزانه
- بیبیسی، واشنگتن
منبع تصویر،
MOJDEH BAHAR
مژده بهار وکیل ثبت اختراعات و یکی از مدیران دولت آمریکا است. تخصص او در محل تلاقی علوم پایه، تحقیقاتی و تجربی با حقوق شکل گرفته است. خودش، عاشق این تقاطعها است. تقاطع علوم مختلف جایی است که او میتواند علایق گوناگون خود را پرورش دهد و از دانش خود در هرکدام بهره ببرد. اما، همیشه سر همه این تقاطعها عامل دیگری هم بوده که شکل و بافت مکان تلاقی را تحت تاثیر قرار داده است: زن بودنش.
او یکی از معاونان "موسسه ملی فناوری و استانداردها "ی ایالات متحده آمریکا است.
"صدزن؛ مژده بهار، اولین زن معاون اختراعات در موسسه ملی فناوری آمریکاسام فرزانهبیبیسی، واشنگتن۷ ساعت پیشمنبع تصویر، MOJDEH BAHARمژده بهار وکیل ثبت اختراعات و یکی از مدیران دولت آمریکا است"خانم بهار نخستین زنی است که به معاونت "نوآوری و ارتباطات صنعتی " و معاونت در ثبت اختراعات این موسسه رسیده است. در سیزده سال گذشته او پستهای مدیریتی دولتی گوناگونی داشته است که همه در زمینه ثبت اختراعات و انتقال تکنولوژی بودهاند. در وزارت کشاورزی، "موسسه ملی سلامت " و "کنسرسیوم آزمایشگاههای دولتی برای انتقال فناوری " کار کرده است. در همه این مقاطع جنسیت او عامل قابل توجهی در روابط با دیگران بوده است.
در گفتوگویی که با خانم بهار داشتم برایم گفت بخشی از وقت خود را صرف کمک به نسل بعدی افرادی (بیشتر زنان) میکند که قصد دارند به رشته او وارد شوند. خوشحال است که میتواند برای آنها راه را باز کند.
دخترش به او گفته که برای زنان جوانتر خیلی مهم است که کسی از همجنسهای خود را در حال انجام کاری ببینند که آرزوی انجام آن را دارند. برای اینکه آن وقت میدانند که اگر یک زن توانست به چنان جایگاهی در چنین رشتهای برسد، لابد آنها هم روزی میتوانند چنین کنند: "انگار که یک امیدی پیدا میکنند."
با او همچنین درباره انتشار مجموعهای از اشعار محمدرضا شفیعی کدکنی صحبت کردم که به انگلیسی ترجمه کرده است.
دنیای مردانه علم
"کار روزانه من هم با ترجمه فرق زیادی ندارد. " مژده بهار در دو دهه گذشته بیش از هر چیز بر دو کار تمرکز داشته است. اول کمک به اینکه یک اختراع یا نوآوری ثبت شود و دوم آنکه این اختراع به دست تولید کنندهای برسد که بخواهد آن را تولید انبوه کند؛ تا هم خودش سود ببرد و هم صاحب ثبت اختراع.
او میگوید یکی از الزامات شغل او صحبت با مخترعان است و بعد "ترجمه " صحبتهای آنها "به زبان حقوقی ".
"تقاطع علوم مختلف جایی است که او میتواند علایق گوناگون خود را پرورش دهد و از دانش خود در هرکدام بهره ببرد"و البته گاهی هم لازم است که بر عکس زبان حقوقی را برای مخترعان ترجمه کند.
مخترعانی که او با آنها برخورد داشته کارمندان یا پیمانکاران دولت هستند که بنا به قراردادشان با دولت آمریکا اختراعی کردهاند و حالا باید آن نوآوری را به ثبت برسانند.
گفتگو با چهرههای سیاسی، هنری و ادبی از تلویزیون فارسی بی بی سی.
برنامه ها
پایان پادکست
نشست و برخاست او با دانشمندان در این سالها دو نکته را برای او روشن کرده است.
اول - مخترعان مشتاق هستند که درباره اختراعشان توضیح دهند.
دوم - معمولا در جلسه اول برای مردانی که در آن سوی میز نشستهاند بیشتر توضیح میدهند تا برای زنی که آن طرف نشسته. اما بعد که متوجه میشوند زن، رئیس مردان است، رفتارها عوض میشود.
"کسی نمیگوید که چون تو زن هستی من برایت توضیح نمیدهم. " حتی اگر مخترعی باشد - که به غلط - فکر کند زنان متوجه مسائل علمی نمیشوند، باز هم به گفته خانم بهار برای آن زن توضیح میدهند اما "توضیحشان ممکن است برای من فرق کند تا مثلا برای یک آقا. "
"وقتی من با یک آقایی که با من کار میکرد به جلسهای میرفتیم، طرفهای مقابل برای آن آقا توضیح میدادند. اما بعد که متوجه میشدند من باید کارشان را تایید کنم، در آن وقت شاید به من هم محل میگذاشتند.
"
فهرست نام صد زن تاثیرگذار به انتخاب بیبیسی فردا سهشنبه هفتم دسامبر اعلام خواهد شد.
مطالب بیشتر از مجموعه صد زن:
- صد زن؛ من از 'بزرگترین زندان زنان روزنامهنگار' گزارش میدهم
- صد زن؛ 'به تاثیر اعتراضات مردم افغانستان باور دارم'
- صد زن؛ زنان دادخواهی که 'نه میبخشند، نه فراموش میکنند'
- صد زن؛ چرا زنان بیش از مردان دچار فرسودگی شغلی میشوند؟
خانم بهار عادت کرده بود که در جلسه اول فکر کنند او منشی است یا دستکم اینکه او نفر اصلی نیست: "من با خودم این مسئله را حل کرده بودم که فرض آنها در پایان جلسه اول مهم است. " معمولا هم آنها با دیدن اشتیاق و دلسوزی خانم بهار در جلسه اول نظرشان عوض میشد.
او برای اینکه اشتیاق خود در همکاری و در نهایت ثبت آن اختراع را نشان دهد، چند مقاله درباره آن موضوع میخواند: "برای من فقط مهم بود که نشان دهم مشتاقم. فرض من بر این بود که اگر کسی بداند من مشتاق هستم تا درباره کارش بدانم، با من خیلی بیشتر رابطه برقرار میکند. "
آیا این تلاش و آمادگی پیش از دیدار با مخترعان برای این است که او زن است و مردان در نگاه اول باور ندارند که او هم میتواند به علم علاقهمند باشد و کارش در ثبت اختراعات را به خوبی بداند؟ خانم بهار با اطمینان نمیتواند به این سوال پاسخ دهد: "ممکن است.
"اما، همیشه سر همه این تقاطعها عامل دیگری هم بوده که شکل و بافت مکان تلاقی را تحت تاثیر قرار داده است: زن بودنش.او یکی از معاونان "موسسه ملی فناوری و استانداردها "ی ایالات متحده آمریکا است"شاید به اصطلاح فارسی آدم بخواهد کم نیاورد. "
در این سالها برای آشنایی با نوآوریها و اختراعات دانشمندان و برای نشان دادن اشتیاقش، خود را مجبور به خواندن مقالههایی در رشتههای مختلف کرده است. در "موسسه ملی سلامت " موضوع کارشان شیمی و بیوتکنولوژی بود. در وزارت کشاورزی یک طرف کارشان مکانیک بود و طرف دیگرش ژنتیک. در "موسسه ملی فناوری و استانداردها " دامنه کارش فیزیک، هوش مصنوعی و امنیت سایبری است.
گستره مطالعاتی او شگفتآور است.
حدود یک دهه پیش که برای گرفتن مقامی در وزارت کشاورزی اقدام کرده بود، یکی از تصمیمگیرندگان اصلی در استخدام نمیدانست که با یک زن طرف خواهد شد و پیش از دیدارشان، مدام از او به عنوان آقای بهار یاد میکرده است. تشخیص جنسیت یک فرد از روی اسمی فارسی برای یک آمریکایی آسان نیست اما مسئله فقط به آشنایی فرهنگی محدود نبود: "برای او تخیل اینکه این متقاضی کار زن است، سخت بود. برای این که همیشه مردان را در آن سمت دیده بودند و فکر میکردند که نفر بعدی هم مرد خواهد بود. "
منبع تصویر،
MOJDEH BAHAR
توضیح تصویر،
خانم بهار شعرهایی از شفیعی کدکنی را برای ترجمه انتخاب کرده که نشانهای از گل و گیاه در آنها وجود دارد
راهنمای نسل بعد
در نخستین سالهایی که او شروع به کار ثبت اختراعات کرد، زنهای زیادی در دفاتر مربوط به این رشته کار نمیکردند.
"خانم بهار نخستین زنی است که به معاونت "نوآوری و ارتباطات صنعتی " و معاونت در ثبت اختراعات این موسسه رسیده است"حالا تعداد آنها به مراتب بیشتر است: "اما هنوز به پنجاه درصد نرسیده ".
حضور زنانی که در پستهای بالای اداری قرار دارند الگوی آنهایی هستند که در آغاز راهند. دخترش به مادر اطمینان داده که زنانی مثل او برای نسل جوان مهم هستند.
مژده بهار بخشی از وقت خود را صرف کمک به زنانی میکند که هنوز در پلههای نخستین هستند. کسانی که احتیاج به مشاوره دارند تا بدانند چطور باید راهشان را در سیستم پیدا کرده، ترقی کنند. او یکی از راهنماهای افتخاری دانشجویان دانشگاههایی است که در آنها تحصیل کرده است. در محیط کاری هم به تازه واردها مشاوره میدهد.
"من فکر میکنم بعد از یک مدتی در یک رشته، کسانی که هستند، نه تنها کارشان را بلد هستند بلکه بهتر بلد هستند.
و باید هر کسی را دعوت کرد تا سر میز بنشیند و برای او جا باز کرد. " خانم بهار میگوید این موضوع برای زنهای جوان اهمیت بیشتری دارد: "برای زنها به صورت اتوماتیک جا درست نمیشود. ولی برای آقایان میشود چون در اکثریت هستند. "
ترجمه اشعار شفیعی کدکنی
مشاوره و راهنمایی دادن به زنان جوانتر، یکی از دلمشغولیهای غیراداری مژده بهار است. او که در خانوادهای اهل ادبیات به دنیا آمده، عشقش به شعر فارسی را اخیرا با ترجمه گزیدهای از اشعار محمدرضا شفیعی کدکنی بروز داده است.
او یک نسبت خانوادگی دور با ملکالشعرای بهار دارد.
مجموعهای که خانم بهار به زبان انگلیسی ترجمه کرده، با عنوان "گون و بنفشه " منتشر شده است.
"در سیزده سال گذشته او پستهای مدیریتی دولتی گوناگونی داشته است که همه در زمینه ثبت اختراعات و انتقال تکنولوژی بودهاند"این کتاب گزیدهای از اشعار شفیعی کدکنی است که به نوعی در آنها عناصر طبیعی به کار رفته است.
علاقه خانم بهار به شعرهای شفیعی کدکنی به دوره نوجوانی او باز میگردد. زمانی که او مجبور به ترک ایران شد و دوست صمیمیاش در نامهای به او، شعری از آقای کدکنی را با این مطلع نوشته بود: "به کجا چنین شتابان، گون از نسیم پرسید... "
حبیب بهار، نماینده مشهد در مجلس شورای ملی، پدر خانم بهار بود. بعد از انقلاب خانواده آنها تحت فشارهای زیادی از سوی حکومت جمهوری اسلامی بود.
همین امر آنها را مجبور به ترک ایران کرد.
خانم بهار میخواست این شعر را برای دخترش ترجمه کند. انگار که بخواهد با این قطعه بخشی از زندگی خانوادهشان را برای او بازگو کند. اما بعد تصمیم میگیرد که ترجمه اشعار شفیعی را ادامه دهد.
ایجاد توازن بین زندگی شخصی، خانوادگی و حرفهای در کنار کارهای داوطلبانه و ذوقی مانند ترجمه شعر، کار راحتی نیست. او میگوید که رسیدن به همه این شئون زندگی از یک طرف موهبتی است که به او عطا شده و از طرف دیگر چالشی بزرگ است. "چون میخواهم به خواستهها و احتیاجات همه برسم ".
او میگوید: "من یاد گرفتم که بهترین توازن بین زندگی شخصی و حرفهای را هر کدام از ما بر اساس شرایط و اولویتهای شخصی انتخاب میکنیم.
"در وزارت کشاورزی، "موسسه ملی سلامت " و "کنسرسیوم آزمایشگاههای دولتی برای انتقال فناوری " کار کرده است"آنچه که من را خشنود میکند، لزوماً برای شخص دیگری توازن مناسبی تلقی نمیشود. "
بیشتر بخوانید:
- واکنشها به فرمان رهبر طالبان در باره 'حقوق زنان'؛ کنفرانس مطبوعاتی زنان فعال در کابل لغو شد
- سیلویا پلات؛ آیا شاعر همیشه با مرگش تعریف میشود؟
- چرا زنان نویسنده با نامهای مستعار مردانه مینویسند؟
- 'زنان بدون مردان': بکارت، باغ زنان و باغبانی که مخالف 'آخوند' بود
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران