قسمت سه پشت پرده ازدواج
سریال پشت پرده ازدواج قسمت سه 3Poshte Pardeye Ezdevaj Serial Part ۳
سریال پشت پرده ازدواج قسمت ۳ سوم
ازرا و مادرش بیرون کافه گونش نشسته اند.
مادر ازرا میگوید تصمیم گرفته فرصت دیگری به او بدهد و هرچیزی را که بینشان اتفاق افتاده را فراموش میکند.
او میگوید ازرا در کنار او جایش امن است و درکنارش همه چیز دارد.
ازرا میگوید هرچیزی که صاحبش میشوم را خودم بدست میارم.
مادرش میگوید اگر به گوش مردم برسد که امروز اورا اخراج کرده نمیتواند کار پیداکند.
ازرا میگوید او اخراجش نکرده و خودش استعفا داده.
مادرش میگوید مردم این را نمیدانند بهتر است فردا سرکارش برگردد.
ازرا به خانه میرود سرگن درخانه است و با دیدن ازرا میگوید دوستش اورا معطل کرده است و برای همین دیر برگشته.
سرگن کنار ازرا مینشیند و بادیدن حالش میگوید حدس میزند مادرش زیر حرفش زده است.
در همین زمان گوشی سرگن زنگ میخورد و او ازرا را تنها میگذارد.
سنم به دیدن رپر معروفی به نام اورال میرود.
او قبلا درزمان مستی در کلوپ به اورال گفته بود حضانت دخترش را از همسر قبلش میگیرد که متوجه شد دادگاه دو روز بعد است ترسید.
سنم میبیند که اورال در حال بستن چمدان است و میخواهد همراه دخترش ازکشور خارج شود.
او از اورال میخواهد مادرش چولپان جوهر را بعنوان وکیل انتخاب کند و به او میگوید فعلا باید هوریا را پیش مادرش بازگرداند تا دردسر درست نشود.
اورال اول قبول نمیکند اما سنم او را راضی میکند و قول میدهد مادرش وکالت او را قبول کند.
چند روز بعد ازرا مرتب و آراسته وارد رستوران میشود.
آرمان سر میز منتظرش است اما سرمیز کناری ارمان که سنگل انجا منتظر نشسته مینشیند.
سنگل برای ازرا تعریف میکند شوهرش سالهاست با بهترین دوستش الچین به او خیانت میکند.
آزرا میپرسد چرا شوهرش تاحالا درخواست طلاق نداده بود.
سنگل میگوید چون شوهر دوستش میتاد زنده بود و منتظر مرگش بودند او از ازرا میخواهد وکالت طلاقش را قبول کند.
درست مثل اینکه خودش بخواهد طلاق بگیرد.
سنگل میگوید میخوام یک جوری ازم دفاع کنی انگار دادگاه طلاق خودته.
بعد از رفتن سنگل ارمان که حرف های آنها را شنیده سر میز ازرا امده و کنارش مینشیند.
او به ازرا پیشنهاد شراکت تدریجی میدهد و اورا بعنوان شریک تدریجی دوم شرکت انتخاب میکند.
در همین زمان ییلدیریم وارد رستوران میشود.
آزرا با تعجب به او نگاه میکند.
آرمان ییلیدیریم را بعنوان شریک تدریجی اول معرفی میکند.
هنگام بیرون رفتن از رستوران ییلدیریم پیش ازرا می اید و میپرسد چرا کارشان به اینجا رسیده؟
ازرا میگوید انها فقط دوست بودهاند و الان هر دو ازدواج کردهاند.
ییلدیریم میگوید مجرد است.
ازرا میگوید او شوهر و بچه دارد و انها راهم دوست دارد و اگر درباره هرچیزی جز کار صحبت کنند رابطه شان تمام میشود.
ازطرفی چولپان جوهر وارد خانهاش میشود.
ناگهان چراغ ها روشن میشوند و او سوپرایز میشود دوستان و فرزندانشان برای تولد او مهمانی گرفته اند و در خانه اش جمع شدهاند.
چولپان سراغ ازرا را میگیرد اما او هنوز نیامده است. در میزنند و گونش در را باز میکند.
یالین پشت در است. او زانو میزند و میخواهد از گونش تقاضای ازدواج کند که صنم میرسد و یالین را باخودش میبرد.
مدتی بعد گونش در حیاط خانه حلقه یالین را به او پس میدهد و میگوید خیلی ترسیده بود برای همین حلقه را برداشت.
یالین حلقه ی دیگری به او نشان میدهد و گونش در خواست ازدواجش را قبول میکند.
چنددقیقه بعد ازرا واردخانه میشود.
همه درسالن جمع میشوند تا چولپان جوهر شمع های تولدش را فوت کند.
آزرا سخنرانی کوتاهی میکند و درپایان به مادرش میگوید باارمان شریک شده.
چولپان بااینکه ناراحت شده سعی میکند ارام باشد ازرا ساعتی بعد با مادرش صحبت میکند و به او میگوید که وکیل سنگل است و در دادگاه در مقابل هم قرار میگیرند.
همانموقع دخترها درحیاط هستند.
ناگهان آزرا پدرش را روی تراس میبیند.
مادر ازرا ازجایش بلند میشود و با تعجب به فارق نگاه میکند.
گونش میپرسد این مرد کیست و سنم میگوید او پدرشان است.
فارق به دخترهایش نگاه میکند و میگوید دلم براهمتون تنگ شده بود
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران