فقدان راهبرد در سینمای کودک و نوجوان
وقتی سینما تا این اندازه میتواند روی ذهن کودکان تأثیر بگذارد، ساخت فیلمهایی که از طرفی به فرهنگ و ادبیات بومی کشورمان میپردازند و از طرف دیگر روحیه خودباوری، میهنپرستی و دینمداری را در کودکان و نوجوانان بیدار میکند، اهمیت راهبردی پیدا می کند.
برای ساخت فیلمهایی در این فضا که بهنوعی تبیینگر ارزشهای فرهنگ ایرانی -اسلامی باشد، نیازمند پیش زمینههایی هستیم؛ چراکه کاشت درخت تناور اندیشه و تفکر راهبردی انقلابی در ذهن کودکان و نوجوانان به دلیل اینکه در دوران امروز این قشر با ابزار مختلف ارتباطی سر و کار دارند؛ کاری سخت و دشوار است. البته منظور از فیلمهای تبیینگر، فقط فیلمهای انقلابی یا مذهبی نیست، بلکه شامل فیلمهای دیگری میشود که فرهنگ ایرانی را پیش روی بچهها قرار میدهد مثلا انیمیشن «آخرینداستان» به کارگردانی اشکان رهگذر نمونهای از فیلمهایی است که توجه ما را به ادبیات و شاهنامه فردوسی معطوف میکند یا انیمیشنهای دلنشین مذهبی که با کیفیت تولید میشوند که میتوانیم به «فیلشاه» و «شاهزاده روم» به کارگردانی هادی محمدیان اشاره کرد. ضمن آنکه با توجه به تجارب گذشته سینمای کودک و نوجوان از استقبال مخاطبان هم برخوردار است و میتواند به اقتصاد گیشه نیز کمک کند.
ترک فعل مرکب
به هرحال، با توجه به غلبه شبکههای اجتماعی و انواع وسایل ارتباط جمعی، تعیین خط مشی، تبیین ارزشهای ملی و میهنی و آرمانهای جامعه انقلابی برای قشر کودک و نوجوان از درجه اهمیت زیادی برخوردار است و در جنگ شناختی که امروز در کشور جریان دارد، توجه به آگاهی بخشی کودکان و نوجوانان اولویت زیادی دارد. بر همین اساس نیازمندیم که برای نسل آینده کشور خوراک فرهنگی متناسبی مهیا کنیم. از همین رو اول نیازمند پژوهش و تحقیقی همه جانبه و به روز و در درجه دوم نیازمند همیاری و مشارکت همزمان خانواده بهعنوان کوچکترین و اصلیترین نهاد اجتماعی هستیم اما مهمترین بخش نهادهای فرهنگی مرتبط با کودکان و نوجوانان نظیر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، فارابی، حوزه هنری و سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران هستند که باید طبق وظایف ذاتی خود با برنامهریزی دقیق در این حوزه کار کنند.
"این نهادها میتوانند با ساخت انواع فیلمهای مرتبط با کودکان و نوجوانان و انیمیشن به شیوهای غیرمستقیم و دلنشین یک ایده را به نگرش و تفکر راهبردی انقلابی در ذهن کودکان و نوجوانان تبدیل کنند"این نهادها میتوانند با ساخت انواع فیلمهای مرتبط با کودکان و نوجوانان و انیمیشن به شیوهای غیرمستقیم و دلنشین یک ایده را به نگرش و تفکر راهبردی انقلابی در ذهن کودکان و نوجوانان تبدیل کنند. متأسفانه در حال حاضر به نظر میرسد نهادهایی که نقش تبیینگری و سیاستگذاری را در حوزه کودکان و نوجوانان بهعهده دارند، هنوز برنامه مشخص یا مدونی برای ساخت فیلمهایی که بتواند این تفکرهای بنیادین را در ذهن کودکان و نوجوانان بارور کند، ندارند و به نوعی دچار ترک فعل هستند. همانگونه که شاهدیم کمترین تولید سینمای ایران به سینمای کودک و نوجوان اختصاص دارد. در حالی که در دهه ۶۰ این سینما به عنوان مرکز ثقل سینمای کشور بود و با ساخت آثار بسیاری توانست نسلی قابل اتکا برای کشور تربیت کند.نمیتوانیم بهطور قاطع بگوییم که تولیدات چند وجهی که در آن واحد هم گیشه را در دست بگیرد و هم بتواند خط مشی استاندارد انقلابی، ملی و میهنی را در سینمای کودک و نوجوان تعریف کند، اصلا وجود ندارد اما مقدار آن به قدری کم است که نمیتوان به قطره اکتفا کرد. با توجه به آنچه گفته شد، بد نیست مروری بر فیلمهایی داشته باشیم که در این فضا ساخته شده است.
فیلمهای راهبردی و انقلابی کودکان و نوجوانان
در سالهای اولیه بعد از وقوع انقلاب با توجه به اینکه شاخه فرهنگی انقلاب سعی داشت از سینما بهعنوان ابزاری آموزشی و راهبردی برای فرهنگسازی جدید و اسلامی استفاده کند، این سینما نیز بهواسطه جنبههای تربیتی و تاثیرگذاری بر تربیت نسلهای بعدی انقلاب مورد توجه قرار گرفت.
البته بهطورکلی، سینما در سالهای اول بعد از انقلاب، یعنی اواخر دهه ۵۰، تا حدودی دچار رکود شد اما یکی از مهمترین اتفاقاتی که سینمای کودکونوجوان را تحت تأثیر قرار داد و شاید توانست تکانی به فیلمسازان برای ایجاد تفکر راهبردی انقلابی در ذهن کودکانونوجوانان بدهد، جنگ تحمیلی بود.
با وقوع جنگ تحمیلی فیلمهای کودکونوجوان هم بهطورطبیعی مایههای جنگی به خود گرفتند. ازجمله اولین فیلمهایی که با فضایی جنگی ساخته شد «حصار» به کارگردانی حسن محمدزاده بود. فیلمی که ماجرای تلاش نوجوانی ۱۰ساله را برای نجات مادر بیمارش در غیاب پدر که به جبهه رفته روایت میکند.
«میلاد» به کارگردانی ابوالفضل جلیلی از دیگر فیلمهایی است که سال ۱۳۶۳ و در سومین دوره جشنواره فجر بهنمایش درآمد. داستان فیلم با مایههای انقلابی درباره یک کارمند راهآهن است که بهدلیل مبارزه علیه رژیم سلطنتی دستگیر و به تهران منتقل میشود. فرزند او، میلاد، شاهد دستگیری پدر است.
"ازجمله اولین فیلمهایی که با فضایی جنگی ساخته شد «حصار» به کارگردانی حسن محمدزاده بود"او همراه مادر و خواهر کوچکش راهی پایتخت میشود و برای یافتن پدر به زندانهای مختلف مراجعه میکند. این فیلم علاوه بر نمایش در فجر، در جشنواره روتردام هلند هم به نمایش درآمد.
یکی دیگر از فیلمهایی که در سال ۶۹ و متأثر از فضای جنگ ساخته شد، «بازیبزرگان» به کارگردانی کامبوزیا پرتوی و تهیهکنندگی عباس رنجبر و محمدمهدی دادگوست. داستان این فیلم در یکی از شهرهای کوچک مناطق مرزی غرب کشور و زمانی اتفاق میافتد که ارتش عراق، این شهر را آماج حمله خود قرار داده و تنها تعداد کمی از جوانان برای مقاومت در شهر باقی ماندند. هنگام تخلیه شهر، مریم، دخترک ۸ ــ ۷ ساله، براثر ضربهای بیهوش میشود و موقعی به هوش میآید که شهر را ارتش عراق اشغال کرده است. مریم در جریان سرگردانی در شهر به نوزاد پسری که اتفاقی زنده مانده برمیخورد و اتفاقاتی در فیلم میافتد که کنشها و واکنشهای متفاوتی را میان شخصیتهای فیلم رقم میزند.
فیلمهای فرهنگی و راهبردی امروز کودکونوجوان
در سالهای اخیر، پس از اینکه فیلمهای کودکونوجوان از فضای دهه ۶۰ و ۷۰ فاصله گرفتند، به نسبت آمار تولیدات فیلمهای بسیار کمی مانند اتوبوس شب، ۲۳ نفر، منطقه پرواز ممنوع و یدو بودند که براساس دغدغه شخصی کارگردان در فضای تبیینی فیلمهای انقلابی و جنگی حرکت کردند و از لحاظ کیفیت توانستند حرفی برای گفتن داشته باشند یا فضایی را برای نقد باز کنند.
در میان تمام این فیلمها «منطقه پرواز ممنوع» درعیناینکه در زمان خود با فروش قابلتوجهی مواجه شد و توانست نظر مردم، نخبگان و کودکانونوجوانان را به خود جلب کند، بحثهایی راهبردی را در فیلم مطرح کرد که شاید کمتر فیلمی در حوزه کودکونوجوان تا به امروز در این زمینه ساخته شده است. این فیلم، برنده تندیس پرمخاطبترین فیلم جشنواره کودکونوجوان اصفهان شد و علیرضا اکبری هم برای بازی در این فیلم پروانه زرین بهترین بازیگری را بهدستآورد.
منطقه پرواز ممنوع روایتگر داستان سه نوجوان است که در حین آمادهشدن برای مسابقه ساخت پهپاد، با پیداشدن یک یوزپلنگ در حوالی محل زندگیشان، وارد مسائل و درگیریهای مختلف و مهیجی میشوند. در این میان موضوعاتی از قبیل مدافعانحرم، فعالیتهای علمی دانشآموزان، دستاوردهای علمی، فناوری و نظامی کشور و سایر موضوعات راهبردی نیز در بستر یک داستان جذاب و پرکشش برای مخاطبان تصویر میشود.
در ادامه، اگر بخواهیم بازگشتی به تولیدات کانون پرورش فکری کودکانونوجوانان داشته باشیم، آخرین فیلم سروشکلداری که در فضای تفکر انقلابی و تبیینگری ساخته شده، فیلم «یدو» به کارگردانی مهدی جعفری است. این فیلم برنده شش جایزه در بخشهای بهترین فیلم، کارگردانی، صدابرداری، صداگذاری و نقش اول زن شده است. داستان یدو در دوران اولیه جنگ تحمیلی میگذرد، دورانی که خانوادههای شهرهای مختلف آبادان بهناچار خانه، کاشانه و همه دلبستگی خود را رها کردند و به شهرهای دیگر پناه بردند تا جان خود را نجات دهند.
در این میان مادری قصد ندارد خانه و کاشانه خود را رها کند و یدو، پسر بزرگ خانواده از این تصمیم عصبانی است، مادر اما بیش از تصور یدو عاشق خانهاش است که در پایان ماجرا بهگونهای رقم میخورد که یدو قهرمان این قصه میشود.
فاصله از مأموریت ذاتی
با وجود ظرفیت های آشکار فرهنگی و اقتصادی در سالهای اخیر سازمانهایی که وظیفه ذاتی برای تبیینگری و آگاهیبخشی به کودکان و نوجوانان دارند دچار ترکفعل شدهاند.
"داستان فیلم با مایههای انقلابی درباره یک کارمند راهآهن است که بهدلیل مبارزه علیه رژیم سلطنتی دستگیر و به تهران منتقل میشود"کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بهعنوان یک نهاد دولتی تعیینکننده خطمشی، در سالهای اولیه انقلاب به اندازهای اسم و رسم داشت که اصطلاح ادبیات و فیلمهای کانونی میان فرهنگدوستان و سینماگران شناخته شده و معروف بود و بهطور طبیعی در این فضا بعضی از سینماگران شناخته شده را راغب به کار میکرد اما امروز از آن همه کبکه و دبدبه، شیر بییال و دمی باقی مانده است که شاید خروجی تمام فعالیتهای آنها چندسالی یک فیلم سینمایی باشد که بتوانیم درباره آن صحبت کنیم یا نظر بدهیم.
بعد از ساخت فیلم یدو در سال ۹۹، کانون دو فیلم «در آغوش درخت» به کارگردانی بابک خواجهپاشا و «بچه زرنگ» هادی محمدیان، بهنود نکویی و محمدجواد جنتی را در مشارکت با حوزه هنری در جشنواره فجر سال ۱۴۰۱ داشته است. با اینکه این فیلم حائزاعتبار و ارزش است اما ساخت تنها دو یا سه تولید تعیینکننده و باکیفیت طی چند سال برای کودکان و نوجوانان که مرجع تخصصی کودک و نوجوان از لحاظ ادبیات و داستان، کتاب و فیلم شناخته میشود و یک سازمان دولتی است، نه کافی است و نه اینکه میتواند جریانی تفکربرانگیز را به لحاظ راهبردی، ملی و میهنی در ذهن کودکان و نوجوانان بپروراند یا بیدار کند.
نقش نهادهای فرهنگی در ساخت فیلمهای راهبردی
حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی و سازمان هنری رسانهای اوج نیز ازجمله دیگر نهادهای تعیینکننده در حوزه سینما بودهاند که در این سالها تلاش کردهاند روحیه خودباوری و اعتماد به نفس را در میان کودکان و نوجوانان بارور کنند. «لوپتو» به کارگردانی عباس عسگری با حمایت حوزه هنری و «پسر دلفینی» به کارگردانی محمد خیراندیش با حمایت سازمان اوج، ازجمله فیلمهایی است که در سالهای اخیر تلاش کردند جای خالی محصولات فرهنگی مناسب را در فضای خودباوری اجتماعی در میان کودکان و نوجوانان رواج دهند و علاوه بر توجه به سینما در صنایع فرهنگی برای کودکان و نوجوانان هم سرمایهگذاری کردهاست.
روزمرگی جشنواره های بی بنیان
تکلیف بنیاد سینمایی فارابی هم که هرسال جشنواره فیلم کودک و نوجوان را برگزار میکند تقریبا مشخص و برابر با هیچ است و به همان اندازهای که در این سالها نسبت فیلمهای ساخته شده در حوزه کودکان و نوجوانان کمتر است، دایره فیلمهایی که در حوزه راهبردی، ملی و میهنی برای کودکان ساخته میشود نیز محدودتر شده است و این نهاد هم مثل دیگر نهادهای متولی کودکان و نوجوانان، قطعا نخواهد توانست با سالی یک یا دو فیلم، تأثیری روی فرهنگ و اندیشه کودکان بگذارد.با توجه به آنچه گفته شد، متأسفانه در حال حاضر بهنظر میرسد که برنامه مشخصی برای ساخت فیلمهایی که بتواند این تفکرهای بنیادین را در ذهن کودکان و نوجوانان بارور کند وجود ندارد. اکثر فیلمهایی که درحال حاضر روی پرده سینما میروند، درباره کودکان هستند و نه برای کودکان؛ یعنی بیشتر فیلمها بهگونهای هستند که بچهها در آن محور نیستند. حتی مشاهده میشود که محتوای فیلمها در بسیاری از مواقع نامتعارف است و با فرهنگ مردم و بچههای کشورمان هیچ سنخیتی ندارد و این نشان میدهد که برنامه خاصی برای ساخت فیلمهای جریانساز کودک و نوجوان وجود نداشته و از طرفی دیگر اکثر فیلمهای این حوزه، بیش از توجه به زمینههای محتوایی، نگاهشان به گیشه است و از راهبرد و ایجاد تفکر در ذهن کودکان غافلند و نمیتوانند روحیه ملی و میهنی را در وجودشان پرورش دهند.
بنابراین ما نیاز به همراهی و سیاستگذاری تمام نهادهای متولی کودک و نوجوان داریم تا با برنامهریزی و همیاری، خطی روشن در زمینه تفکر، فرهنگ بومی، اسلامی و انقلابی در ذهن کودکان و نوجوانان به یادگار بگذارند.
فروش سینمای کودک در تقابل با آثار کمدی
سینمای کودک و نوجوان همواره از فروش قابل قبولی برخوردار بوده که نمونههای بسیاری را میتوان برای آن برشمرد، اما شاهدی بر این مثال میتواند شش فیلمی باشد که از ۱۸مرداد به چرخه اکران اضافه شدند.
فیلم «نارگیل۲» به کارگردانی سیدداوود اطیابی و تهیهکنندگی ابراهیم عامریان تا ۲۱ مرداد تنها در سه روز فروش بیش از ۵۴۱ میلیون و۹۴۳ هزار تومان و فروش ۱۰ هزار و ۵۴۳ قطعه بلیت را داشته که بیشترین میزان فروش در میان فیلمهای کمدی و اجتماعی است که همزمان با این فیلم اکران شدند. این نشان میدهد سینمای کودک قابلیت پرفروش شدن در عین داشتن محتوای مناسبت را دارد.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران