سریال راهزنان قسمت ۲۵۲ دویست و پنجاه و دو
در حیاط زندان، هرمز به یاشار میگوید که باید هرطور شده به بیمارستان برود تا هم تیپی را ببیند و هم به بقیه بگوید که یک خائن بین آنهاست ، هرچند که او نمیداند کیست و نمیخواهد آن شخص اونال باشد. انیشته آمده و به یاشار میگوید که افراد او خبر داده اند که عصمت کثافت را دم در بیمارستان دیده اند. هرمز میپرسد که عصمت کثافت چه کسی است. یاشار میگوید که قبلا از افراد اطلاعات بوده که او را بیرون کرده اند و حالا مشخص است که از افراد مرسل است. هرمز از یاشار میخواهد که موضوع را به نوشاد خبر بدهد تا او نیز به فکرت بگوید تا در بیمارستان مراقب باشد.
هرمز از انیشته میخواهد که او را مجروح کند تا بتواند به بیمارستان برود.
" در حیاط زندان، هرمز به یاشار میگوید که باید هرطور شده به بیمارستان برود تا هم تیپی را ببیند و هم به بقیه بگوید که یک خائن بین آنهاست ، هرچند که او نمیداند کیست و نمیخواهد آن شخص اونال باشد"انیشته چنین چیزی را قبول نمیکند و میگوید که در این صورت الیاس و خدیجه از او حساب پس میگیرند و حتما خدیجه از او طلاق خواهد گرفت و خیریه خانم از روی لج، خدیجه را به خورشید می دهد. هرمز از حرفهای انیشته کلافه می شود.
اکرام و اونال به خانه جیران می روند. آنها در مورد خائن بودن ایلماز صحبت کرده و بحث میکنند. جیران میگوید که قرار است به ملاقات هرمز برود و همه چیز را برای او تعریف کند. او از آنها میخواهد که در این مدت از ارتباطاتشان استفاده کنند و ثابت کنند که همه چیز تقصیر ایلماز و مرسل بوده است.
بحری و الیاس و آلپ ارسلان ،جنازه ایلماز را نزدیک ویلای اکرام دفن کرده و از آنجا می روند.
این را هم ببینید: سریال راهزنان قسمت ۴۵ چهل و پنجم با دوبله فارسی
مرسل و عصمت کثافت در رستوران هستند.
مرسل به عصمت میگوید که میخواهد کاری کند که لقب او عوض بشود و همه از او به عنوان کسی که نوشاد را کشته و کار هرمز و الیاس را تمام کرده است یاد کنند.
نوشاد و جیران به زندان به ملاقات هرمز می روند. جیران همه چیز را برای هرمز تعریف میکند و هرمز از اینکه ایلماز خائن بوده است، عصبانی می شود. جیران میگوید که اکرام جان مریم را نجات داده است. هرمز از نوشاد میخواهد که ترتیبی بدهد تا او فردا به بیمارستان برود و تیپی را ببیند. او قول می دهد که فرار نخواهد کرد.
"انیشته آمده و به یاشار میگوید که افراد او خبر داده اند که عصمت کثافت را دم در بیمارستان دیده اند"سپس با جیران صحبت کرده و میگوید حالا که اکرام مریم را نجات داده است، بهتر است اجازه بدهند که هرمز علی و سردا به هم نزدیک بشوند تا در ظاهر طبق خواسته اکرام باشد.
در بیمارستان، امینه و گونول در اتاق تیپی هستند. گونول بالای سر تیپی گریه میکند و از او که همچنان بیهوش است، میخواهد که زودتر خوب بشود و او و دخترشان را تنها نگذارد.
آتش در بیمارستان پیش اندر و فکرت آمده و خبر می دهد که طبق گفته هرمز، عصمت در اطراف بیمارستان بوده است. اکرام به آنجا آمده و امینه با دیدن او عصبانی می شود. اکرام برای همه تعریف میکند که او مقصر نبوده و کسی که باعث مجروح شدن تیپی شده است، ایلماز بوده است و او ایلماز را کشته است. امینه وقتی اصل قضیه را می فهمد ، از اکرام معذرت خواهی میکند و میگوید که این روزها خیلی تحت فشار است.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران