خودکشی در ایران؛ تصمیم شخصی یا مسئولیت همگانی؟

خودکشی در ایران؛ تصمیم شخصی یا مسئولیت همگانی؟
بی بی سی فارسی
بی بی سی فارسی - ۲۸ بهمن ۱۳۹۹

خودکشی در ایران؛ تصمیم شخصی یا مسئولیت همگانی؟

  • موژان میردامادی
  • پژوهشگر فلسفه و فرهنگ
یک ساعت پیش

موژان میردامادی، پژوهشگر فلسفه و فرهنگ در مطلب پیش‌ رو با اتکا به تحلیل‌های خودکشی‌شناسی از مسئولیت جمعی در برابر پدیده خودکشی می‌گوید و اینکه چرا تقلیل دادن این پدیده به عواملی مثل افسردگی و روابط ناسالم فردی و خانوادگی، وجه اجتماعی آن را نادیده می‌گیرد. موژان میردامادی تز دانشگاهی خود را با عنوان "تفاوت‌های فرهنگی در تجربه افسردگی در ایران و بریتانیا؛ یک تحقیق پدیدارشناختی" نوشته است.

در این خبر موضع مربوط به خودکشی مورد بررسی قرار گرفته است.

اگر به خودکشی فکر می‌کنید: در ایران با اورژانس اجتماعی با شماره تلفن ۱۲۳ تماس بگیرید؛ در افغانستان با شماره ۱۱۹، در بریتانیا با خیریه سماریتن ۱۱۶۱۲۳و در آمریکا و کانادا۹۱۱

منبع تصویر،

Getty Images

در ماه‌های اخیر خبرهای زیادی مبنی بر بالارفتن آمار خودکشی در ایران شنیده می‌شود. طبق داده‌های مرکز آمار نرخ خودکشی در بهار امسال و هم‌زمان با شیوع کرونا، در مقایسه با مدت مشابه در سال گذشته، ۲۹ درصد افزایش داشته درحالی که در مقایسه با سال گذشته نرخ مرگ فقط بیست درصد بیشتر شده است. هم‌زمان با شروع سال تحصیلی هم، اخباری از خودکشی کودکان و نوجوانان در ایران منتشر شده است.

"هم‌زمان با شروع سال تحصیلی هم، اخباری از خودکشی کودکان و نوجوانان در ایران منتشر شده است"بیشتر این موارد با مشکلات خانوادگی از جمله فقر با ناسلامتی روان مثل افسردگی توضیح داده شده و می‌شوند.

آمار رسمی خودکشی در ایران از میانگین جهانی پایین‌تر است. طبق آخرین داده‌ها، در سال ۲۰۱۷ میلادی از هر صدهزار نفر در ایران، ۵.۴۵ نفر با خودکشی جان خود را از دست داده‌ است. آمار مشابه دربریتانیا ۷.۳۶، در امریکا ۱۲.۸۴، و در هند و ژاپن ۱۵.۶ نفر است. با این حال اخبار افزایش نرخ خودکشی و توضیح‌هایی که برای این پدیده ارائه می‌شوند مستلزم تحلیل و راستی‌آزمایی‌اند.



در اینجا با نگاهی به حوزه‌ تخصصی خودکشی‌شناسی، به رویکردهای مختلف در توضیح و تفسیر این پدیده می‌پردازم و قصد دارم نشان‌ ‌دهم چطور گفتمان غالب در ایران با ساده‌سازی، این پدیده را در حوزه‌ فردی یا خانوادگی تعریف می‌کند و آن را بدون تاثیر و مسئولیت اجتماعی می‌داند در حالی که مطالعات خودکشی نشان می‌دهند این پدیده نه شخصی بلکه اجتماعی و با مسئولیت همگانی است.

خودکشی‌شناسی چیست؟

خودکشی‌شناسی حوزه‌ای علمی و بین‌رشته‌ای است که به پژوهش و بررسی دلایل خودکشی و راه‌های پیشگیری از آن می‌پردازد. در این حوزه‌‌، که جامعه‌شناسی و روان‌شناسی دو رشته‌ی اصلی و فعال در آن هستند، راه‌های متفاوتی برای تبیین دلایل خودکشی به کارگرفته می‌شوند؛ از جمله روش‌های مبتنی بر روانشناسی، تحلیل اجتماعی-فرهنگی، آماری و زیست‌شناختی.

یکی از این روش‌ها کالبدشکافی روان‌شناختی (psychological autopsy) است که سعی می‌کند خودکشی را با استفاده از معیارهای روان‌شناختی از جمله بیماری‌های روانی توضیح دهد. این روشِ گذشته‌نگر، با مصاحبه با نزدیکان و بررسی پرونده‌های پزشکی و روان‌شناختی و حتی کیفری، می‌کوشد درکی کلی از وضعیت روانی شخص پیش از اقدام به خودکشی به دست دهد.

منبع تصویر،

Getty Images

توضیح تصویر،

امیل دورکیم

روش دیگر، بررسی آماری عوامل اجتماعی و میزان ارتباط آن‌ها با پدیده‌ی خود‌کشی‌ است. تأثیرگذارترین پژوهش در این زمینه را امیل دورکیم جامعه‌شناس فرانسوی در قرن نوزدهم میلادی انجام و نشان داد عواملی مثل بیکاری، مشکلات اقتصادی، گسست‌های اجتماعی و مسائل فرهنگی با نرخ خودکشی در جامعه ارتباط مستقیم داشته‌اند.

"بیشتر این موارد با مشکلات خانوادگی از جمله فقر با ناسلامتی روان مثل افسردگی توضیح داده شده و می‌شوند"

به باور دورکیم فردیت انسان مدرن را جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کند شکل می‌دهد و تصمیم‌هایی به ظاهر شخصی مثل خودکشی آینه‌ شرایط اجتماعی‌ است. (مطالعه‌ای جامعه‌شناختی در خودکشی، ۱۸۹۷م.) او خودکشی را به چهار دسته تقسیم کرد: خودخواهانه، دگرخواهانه، هنجارگسیخته و تقدیرگرایانه. دورکیم در همه‌ این‌ها، ساختار ارتباط‌ات فردی و قواعد اجتماعی را زمینه‌ساز خودکشی دانست.

پژوهش‌های تازه‌تر هم دریافته‌اند که تروما (ضربه‌های روحی و جسمی شدید) در دوران کودکی و روابط ناسالم فردی مثل خشونت خانگی و جنسیتی همانقدر در خودکشی نقش دارند که فقر، اختلاف طبقاتی و محرومیت‌ و تبعیض‌های اجتماعی و اقتصادی.

آنچه خودکشی‌شناسی بر آن تاکید دارد پیچیدگی و چند وجهی بودن این پدیده‌ است و می‌کوشد آن را به یک یا چند عامل خاص نسبت ندهد. به بیان دیگر، خودکشی محصول مجموعه‌ای از عوامل درونی (روانی، زیست‌شناختی) و بیرونی (فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی) است.

مثلا با اینکه در کالبدشکافی روانشناختی پیش‌فرضی مبنی بر ارتباط بیماری‌های روان و خودکشی وجود دارد اما صرفا از مشکلات روانی به عنوان علت خودکشی یاد نمی‌شود.

در روش‌های دیگر، پژوهش‌گران نه به دنبال یافتن علت یا علل خودکشی، که در صدد پیدا کردن ارتباط بین شرایط فردی و زیستی و احتمال خودکشی هستند.

  • با کسی که به خودکشی فکر می‌کند چطور حرف بزنیم
  • تاثیر کرونا بر زندگی کودکان؛ بچه‌های ده ساله‌ای که دست به خودکشی می‌زنند
  • خودکشی شش دانش‌آموز در رامهرمز و 'تلاش برای جلوگیری از انتشار اخبار آن'


منبع تصویر،

Getty Images

مشکلات فردی و روانی، مقصران همیشگی

در تقابل با یافته‌های خودکشی‌شناسی، مسئولان مختلف در ایران اغلب توضیحی ساده برای بالا رفتن آمار دارند و به یک یا دو عامل خاص به عنوان علت خودکشی بسنده می‌کنند. این عوامل معمولا فردی هستند و به نوعی ارتباط خودکشی با نظم حاکم بر مناسبات و ساختارهای اجتماعی را نفی و از جامعه و مسئولان سلب مسئولیت می‌کنند.

براساس تحقیق سازمان بهزیستی، "پنج دسته مختلف از دلایل شامل برهم خوردن رابطه عاطفی، درگیری با خانواده، فروپاشی ساختار خانواده، مشکلات روانی و استفاده از روش‌های مقابله‌ای ناکارآمد بعنوان مهم‌ترین عوامل [خودکشی در نوجوانان]" شناخته می‌شوند.

محمدمهدی تندگویان معاون جوانان وزارت ورزش و جوانان نیز بتازگی درباره‌ بالارفتن آمار خودکشی گفت: "خانواده‌های ایرانی از لحاظ روانی و سلامت روان مورد سنجش قرار نمی‌گیرند و ارتباطی بین مددکاران و روانشناسان با خانواده‌ها وجود ندارد".

مشکلات فردی و خانوادگی می‌توانند از عوامل زمینه‌ساز خودکشی باشند اما آن را تنها دلیل خودکشی دانستن، نمونه‌ تقلیل پدیده‌ای پیچیده به یک یا دو عامل و ساده‌سازی مسئله ‌است.

"طبق آخرین داده‌ها، در سال ۲۰۱۷ میلادی از هر صدهزار نفر در ایران، ۵.۴۵ نفر با خودکشی جان خود را از دست داده‌ است"

یکی از عواملی که به کرات به عنوان دلیل خودکشی عنوان می‌شود، بیماری‌های روان و بخصوص افسردگی ‌است. اغلب شنیده می‌شود که خودکشی با برچسب افسردگی توضیح داده می‌شود، فارغ از اینکه این تشخیص پزشک مختصص است یا برداشتی عامیانه از وضعیت روحی فرد. استناد به افسردگی به عنوان دلیل خودکشی عموما پایان بررسی تلقی می‌شود و نیازی به استدلال بیشتری دیده نمی‌شود. اما اینکه افسردگی دلیل غالب خودکشی‌ها شناخته می‌شود تا چه اندازه درست است؟

فکر خودکشی یکی از علائم افسردگی به شمار می‌رود اما این نشانه افسردگی در فرهنگ‌های مختلف نمودهای متفاوتی دارد. در پژوهشی که بین سال‌های ۹۷-۱۳۹۴ راجع به افسردگی در ایران انجام دادم دریافتم که دو عامل مهم فرهنگی و اجتماعی می‌توانند به مثابه بازدارنده خودکشی عمل ‌کنند.

اولی مذهب و جایگاه خودکشی در باورهای مذهبی به عنوان گناه کبیره است که سبب می‌شود گاهی افکار خودکشی به صورت دعا برای پایان زندگی، به جای پایان‌دادن به زندگی نمود پیدا ‌کنند.

دیگری ماهیت جمع‌گرای جامعه ایران است. همانطور که برخی پژوهش‌ها نشان داده‌اند، در جوامع جمع‌گرا، میانگین نرخ خودکشی پایین‌تر است و از این رو چسب‌های اجتماعی مثل روابط نزدیک خانوادگی و احساس حمایت نزدیکان از عوامل بازدارنده خودکشی تلقی می‌شوند. وقتی فرد خود را وابسته به گروه و مسئول آسایش اعضای آن بداند، از اقداماتی مثل خودکشی، که ثبات یا آسایش گروه را به خطر بیندازد خودداری می‌کند. اگر این مشخصه‌های فرهنگی-اجتماعی می‌توانند مانع خودکشی ‌شوند، پس تقلیل پدیده‌ خودکشی به افسردگی نمی‌تواند توضیحی کافی باشد.

"با این حال اخبار افزایش نرخ خودکشی و توضیح‌هایی که برای این پدیده ارائه می‌شوند مستلزم تحلیل و راستی‌آزمایی‌اند"

منبع تصویر،

Getty Images

نگاه فراگیر به پدیده‌ خودکشی در ایران

برای درک اهمیت بالارفتن نرخ خودکشی می‌توان از "خودکشی‌شناسی انتقادی" بهره گرفت، یعنی تحلیل کیفی مبتنی بر بستر خاص اجتماعی و فرهنگی با رجوع به عواملی مانند فرهنگ، مذهب، شرایط اقتصادی و اجتماعی حاکم بر جامعه و تعامل آن‌ها با عوامل شناخته‌شده دیگر.

در چنین رویکردی، ایران جامعه‌ای در حال تغییر دیده می‌شود که ویژگی‌های سنتی‌اش مثل باورهای مذهبی و جمع‌گرایی در تلاش برای حل و فصل مسائل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی دست‌خوش تغییر شده و می‌شوند. این تغییرات که اغلب بدون برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری‌ مناسب اجتماعی و فرهنگی در کنار معضلاتی مثل محرومیت‌ اقتصادی و سرکوب سیاسی شکل گرفته‌اند، به بالا رفتن نرخ خودکشی دامن زده‌اند. از این رو می‌توان گفت عوامل سنتی بازدارنده خودکشی در ایران نه تنها کارایی خود را از دست داده‌اند بلکه شاید در شرایط امروز جامعه ایران خود به عوامل خطر بدل شده‌اند.

از این منظر از بین رفتن یا کم‌رنگ شدن باورهای مذهبی به عنوان عامل تنظیم‌کننده‌ی رفتارهای اجتماعی (همان چیزی که ماکس وبر "افسون‌زدایی از جهان" می‌خواند)، نبود ارزش‌های جایگزین و رشد فردگرایی بدون آموزش و سیاست‌‌گذاری‌های محافظ زندگی فردی رامی‌توان از عوامل موثر در سیر صعودی نرخ خودکشی دانست. رد پای این عوامل در بررسی موارد خودکشی نوجوانان و کودکان در نیمه دوم سال ۹۹ دیده می‌شود، هم‌زمان با شرایط جدید حاصل از همه‌گیری کرونا هم دیده میشود.

در کنار محرومیت‌های اقتصادی که مانع دسترسی به الزامات تحصیل می‌شوند، بحران کرونا به عنوان مانعی بزرگ مقابل تلاش‌ کودکان و نوجوانان برای تحصیل و رهایی از محرومیت‌ها ظاهر شده. نداشتن دسترسی به اینترنت، تلفن هوشمند یا لپتاپ برای آموزش آنلاین، ناامیدی از بهتر شدن اوضاع از یک سو و اجبار به ماندن در خانه که در مواردی به معنای ماندن در شرایط آزار و اذیت هم هست از سوی دیگر، به حس درماندگی و استیصال دامن می‌زنند.

در چنین شرایطی نه ملاحظات خانوادگی و اجتماعی نه آموزه‌های مذهبی توان بازدارندگی همیشگی خود را ممکن است نداشته‌ باشند.

به بیان دیگر، تلقی کردن مرگ خودخواسته بعنوان تصمیمی کاملا شخصی و فردی ناشی از ناسلامتی روحی و روانی یا مشکلات خانوادگی می‌تواند سرپوشی شود بر آنچه فرد را به این نقطه می‌رساند.

ساده‌سازی پدیده‌ خودکشی و سلب مسئولیت

تحلیلی که ارائه شد روایتی همه‌جانبه از چرایی خودکشی در ایران نیست اما ساده‌سازی مسئله‌ خودکشی در روایت‌های غالب، باعث پنهان ماندن وجوه مهم این پدیده و در نتیجه عدم برخورد متناسب با آن می‌شود. با تقلیل دادن این پدیده به عواملی مثل افسردگی و روابط ناسالم فردی و خانوادگی، بعد اجتماعی-فرهنگی خودکشی نادیده گرفته و به پدیده‌ای صرفا فردی تنزل داده می‌شود.

با چنین ساده‌سازی‌ای، دور باطلی بازتعریف می‌شود که درآن خودکشی در نهایت تصمیمی است شخصی و ناسالم- هرچند در بستر شرایط سخت زندگی یا بیماری- و مسئولیت آن تنها برعهده‌ خود فرد و گاهی نزدیکان او گذاشته می‌شود.

"این روشِ گذشته‌نگر، با مصاحبه با نزدیکان و بررسی پرونده‌های پزشکی و روان‌شناختی و حتی کیفری، می‌کوشد درکی کلی از وضعیت روانی شخص پیش از اقدام به خودکشی به دست دهد"این ساده‌سازی اما، از مناسبات و ساختارهای حاکم در جامعه -که به بیان دورکیم شکل‌دهنده‌ فردیت هر یک از اعضای جامعه‌است- و تاثیر آن‌ها بر این تصمیم‌های به ظاهر شخصی چشم‌می‌پوشد. به رسمیت نشناختن نقش گروه‌های اجتماعی و نهاد‌های رسمی در بحث خودکشی از آن‌ها سلب مسئولیت می‌کند و مجوزی‌ می‌شود برای حفظ وضع موجود.

خودکشی پدیده‌ای است در بستر اجتماعَ و نه تنها رهبران و مسئولان، که همه‌ی اعضای جامعه در قبال آن مسئولیت دارند. این مسئولیت‌پذیری بدون توضیح دقیق این پدیده و درک بهتر موضوع به دست نمی‌آید و راه‌های پیشگیری از خودکشی را ناقص و ناکارآمد باقی می‌گذارد.

.

منابع خبر

اخبار مرتبط