قسمت صد و پانزده آپارتمان بی‌گناهان

پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱

   سریال آپارتمان بی‌گناهان قسمت صد و پانزده 115Apartemane Bi Gonahan Serial Part ۱۱۵

آپارتمان بی گناهان ۳۶-۴

گلبن بعد از رفتن شهنور آنجا می نشیند و گریه می کند. بعد هم با همان چشمان اشک بار به خانه ی اسرا می رود و از او می خواهد که کمکش کند تا بتواند به دیدن آنیل برود. وقتی اسرا اصرار می کند تا داخل برود که درد و دل کنند، گلبن با ناراحتی می گوید: «من و تو هم سطح نیستیم... »

اسرا گلبن را به تیمارستان می برد. انیل با دیدن گلبن فکر می کند که خیال و توهم است و می ترسد! گلبن کنارش می نشیند و وسایل آنیل را از هتل به او میدهد و می گوید: «چون گفتی موهای مامانت توشه برای همین اوردمشون.

"   سریال آپارتمان بی‌گناهان قسمت صد و پانزده 115Apartemane Bi Gonahan Serial Part ۱۱۵ آپارتمان بی گناهان ۳۶-۴گلبن بعد از رفتن شهنور آنجا می نشیند و گریه می کند"» گلبن از آنیل می پرسد: «میدونم تو آدم خوبی هستی. یه سوال ازت دارم. هرچی بهش فکر میکنم نمیتونم جوابو پیدا کنم. تو چرا از من خوشت اومد؟ » آنیل می گوید: «من ازت خوشم نیومد من دوستت دارم گلبن. چون تو گلبنی.

» گلبن می پرسد: «چرا منو دوست داری؟ چون مثل توام دوستم داری؟ » آنیل از جایش بلند می شود و بعد زیر خنده میزند و می گوید: «تو مثل من نیستی. تو پری دریایی هستی. ماهی ها همیشه همه جامو گاز میگیرن و گرداب میشه ولی تو شنا کردن بلدی. تو این چیزارو رد کردی... پر از امیدی.

"بعد هم با همان چشمان اشک بار به خانه ی اسرا می رود و از او می خواهد که کمکش کند تا بتواند به دیدن آنیل برود"» گلبن لبخند میزند اما بعد گریه اش می گیرد. آنیل با ناراحتی می گوید: «ناراحت نشو گلبن موهات میریزه. » گلبن می گوید: «من دختری نیستم که مادرها منو لایق پسرشون بدونن. مادر اسد بهم گفت دست از سر پسرم بردار. » آنیل می گوید: «موهاش فر بود مگه نه؟ به خاطر همونه.

» و هردو زیر خنده میزنند.

ناجی صفیه را روی برج گالاتا برده. هردو از بالا به شهر خیره شده اند. بالاخره ناجی به حرف می آید و می گوید که قبول کرده تا درمان بشود اما یک شرط دارد و اضافه می کند: «این که قول بدی اگه من رفتم اما مردم، با کس دیگه ای آشنا بشی و زندگیت رو ادامه بدی صفیه. هیچ وقت پا پس نکشی.

"وقتی اسرا اصرار می کند تا داخل برود که درد و دل کنند، گلبن با ناراحتی می گوید: «من و تو هم سطح نیستیم.."ازت میخوام هیچ وقت پرنده ها رو فراموش نکنی. » صفیه با بغض می گوید: «نمیتونم قول بدم چون غیر از تو کس دیگه ای نخواهد بود. غیرممکن رو از من نخوا. »

شب وقتی صفیه به خانه می رود از هان می خواهد با هم صحبت کنند. او در مورد این که ناجی بالاخره درمان را قبول کرده به هان می گوید و در آخر اضافه می کند: «اما حتی اگه ناجی حالش خوب بشه قرار نیست تورو ببخشم! »

اینجی مدام به حرف های صفیه و هان فکر می کند و از فکر زیاد نمی تواند بخوابد.

او همان شب به در اتاق ناجی می رود و با بغض می پرسد: «توروخدا بهم بگین هان با شما چیکار کرده! هان قرار پدر بچه من باشه من باید بدونم با چجور آدمی طرفم! »

هان وقتی می بیند اینجی در خانه نیست و از هتل بیرون آمده، می ترسد و آن شب هم سراغ زباله ها می رود. اینجی خوب جایش را میداند و سراغش می رود. او با عصبانیت رو به هان می گوید: «همه چیزو بهم گفت! بهم گفت چطور تو اون تاریکی حسبش کردی! » هان که ترسیده می گوید: «اینجی من به خاطر خودش برای این که درمان رو قبول کنه تو موتور خونه حبسش کردم تا لجبازی نکنه. یعنی یه ذره هم که شده من تو این موفقیت سهم ندارم؟! » اینجی که ترسیده می گوید: «تو اون آدم مریض رو تو موتور خونه حبس کردی؟ تو چجور آدمی هستی؟ من چطور نتونستم ببینم تو چی هستی! » و به سمت هان حمله می کند. هان می گوید: «مگه ناجی همه چیزو برات تعریف نکرد؟ » اینجی می گوید: «رفتم سراغش اما چیزی بهم نگفت.

"انیل با دیدن گلبن فکر می کند که خیال و توهم است و می ترسد! گلبن کنارش می نشیند و وسایل آنیل را از هتل به او میدهد و می گوید: «چون گفتی موهای مامانت توشه برای همین اوردمشون"» و با ناراحتی به او پشت می کند که برود. هان دنبالش می رود و با چشمان پر از اشک می گوید: «اگه اون مرد زنده بمونه به لطف من زنده میمونه! من آدم بدی نیستم. » اینجی حلقه ی ازدواجش را از دستش بیرون می آورد و به سمت زباله ها پرت می کند و می رود...

قسمت بعدی - سریال آپارتمان بی‌گناهان قسمت صد و شانزده ۱۱۶ قسمت قبلی - سریال آپارتمان بی‌گناهان قسمت صد و چهارده ۱۱۴ Next Episode - Apartemane Bi Gonahan Serial Part ۱۱۶ Previous Episode - Apartemane Bi Gonahan Serial Part ۱۱۴

منابع خبر

اخبار مرتبط

پندار - ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۲۵ فروردین ۱۴۰۱
آفتاب - ۲۶ مرداد ۱۳۹۹