چالش قدرت اخلاقی نهاد روحانیت

کلمه - ۲۷ فروردین ۱۴۰۰

چکیده :قدرت اخلاقی متفاوت با قدرت نظامی، قدرت قانونی و قدرت اقتصادی دولتها و افراد است، چون وابسته به شان و منزلت اخلاقی فرد نزد دیگران است. یک شخص و یا یک حکومت ممکن است قدرت نظامی، اقتصادی، سیاسی، و یا قضایی داشته باشد و به وسیله‌ی آن‌ها نظم اخلاقی ایجاد کند، ولی قدرت اخلاقی نداشته...

مهراب صادق‌نیا

موضوع بحث قدرت اخلاقی است، امروز شاید جامعه ایران بیش از سایر جوامع نصیحت و موعظه می شنود، اما واقعیت جامعه نسبتی با این همه موعظه ندارد.

نهاد دین در ایران بیش از هرکشور دیگری تریبون دارد، اما این به معنای فراوانی موقعیت اخلاقی این نهاد در جامعه‌ی ایران نیست.
قدرت اخلاقی به معنای میزان قدرت و نفوذ اخلاقی افراد و توانمندی ناشی از شأن اخلاقی آنان در اثرگذاری بر دیگران و متمایل کردن آنها به به پذیرش نظام ارزشی، یک باور، و یا رفتاری خاص است.

در جامعه ما از والدین نسبت به فرزندان تا حاکمان نسبت به شهروندان، همه تمایل دارند قدرت اخلاقی داشته باشند تا دیگران را نسبت به پذیرش اعتقادات، ارزشها و رفتارهای مورد تمایلشان متقاعد کنند.

قدرت اخلاقی متفاوت با قدرت نظامی، قدرت قانونی و قدرت اقتصادی دولتها و افراد است، چون وابسته به شان و منزلت اخلاقی فرد نزد دیگران است. یک شخص و یا یک حکومت ممکن است قدرت نظامی، اقتصادی، سیاسی، و یا قضایی داشته باشد و به وسیله‌ی آن‌ها نظم اخلاقی ایجاد کند، ولی قدرت اخلاقی نداشته باشد.
البته قدرت اخلاقی با کاریزما متفاوت است، کاریزما لزوما اخلاقی نیست وحتی می تواند ضداخلاقی باشد.

در سال ۲۰۰۶، دو سخنرانی توسط بوش و اوباما، درباره لزوم احترام به اسلام و تاریخ اسلام ایراد شد. اما مستعمین واکنش متفاوتی داشتند، به بوش در قاهره لنگه کفش پرت کردند، اما اوباما را تحسین کردند در حالیکه محتوای سخنرانی ها مشابه بود، چون مخاطب برای بوش قدرت اخلاقی قائل نبود اما برای اوباما قائل بود.

در کشور خودمان نیز مثالی می‌زنم، آیت الله صانعی زمانی که به جبهه رفته بود، وقتی به سنگرها نزدیک می‌شود، کفشهایش را به احترام قداست جبهه درمی آورد و پابرهنه می شود و رزمندگان با مشاهده این صحنه منقلب شده و گریه می کنند؛ اما طلبه دیگری بعدا همین رفتار را انجام داد و رزمندگان با او شوخی کردند که مگر کفشهایت را دزیده اند؟! این تفاوت در قدرت اخلاقی و منزلت متفاوت افراد نزد دیگران است.

قدرت اخلاقی سه مولفه دارد:
۱- اول نیت اخلاقی، یعنی مخاطبین احساس کنند گوینده انگیزه و نیت اخلاقی دارد که در این صورت با او همراه می شوند. اما اگر احساس کنند انگیزه دیگری چه مادی چه سیاسی و … پشت موعظه اوست، همراهی نمی کنند و این با قسم خوردن و ظاهرسازی بدست نمی آید، بلکه به عمق احساس مخاطب و برقراری رابطه دو طرفه است، آنچه از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند.

۲- مولفه دوم در قدرت اخلاقی، ظرفیت اخلاقی است.

"چکیده :قدرت اخلاقی متفاوت با قدرت نظامی، قدرت قانونی و قدرت اقتصادی دولتها و افراد است، چون وابسته به شان و منزلت اخلاقی فرد نزد دیگران است"یک معلم اخلاق علاوه بر مصادیق اخلاق خوب و بد، باید نسبت به واقعیت اجتماعی هم آگاهی داشته باشد و بداند این جامعه چه ظرفیتی برای پذیرش رفتار اخلاقی دارد؟ بسیاری از رفتارها، هم می تواند اخلاقی و هم غیراخلاقی باشد و این به شرایط جامعه و واقعیتهای روز بستگی دارد. این یک آگاهی و بصیرت است که انسانها در هر شرایط می توانند قضاوت کنند که امری اخلاقی است یا غیر اخلاقی؟

چه بسا عالمانی که در تشخیص مصداق، به اشتباه می افتند و ضد اخلاق را به جای اخلاق معرفی می کنند و جامعه را به سوی امری دعوت می کنند که جامعه و عموم مردم آن را غیراخلاقی تلقی می کنند.
بنابراین، توانایی تشخیص شرایط و ظرفیت توصیه مناسب اخلاقی بسیار مهم است.

۳- مولفه سوم، جایگاه اخلاقی است؛ یعنی مخاطب این جایگاه، وجاهت و شایستگی را برای موعظه کننده بپذیرد و به اصطلاح آبرومند و معتبر باشد، کسی که در جامعه احترام و اعتبار کافی نزد مردم ندارد، طبیعتا حرف شنوی از او وجود نخواهد داشت.

پرسش اینجاست که آیا در جامعه امروز ایران، نهاد روحانیت دارای قدرت اخلاقی است یا قدرت اخلاقی آن دچار چالش شده است؟
قدرمسلم آن است که قدرت اخلاقی نهاد روحانیت در جامعه ایران با افول مواجه شده است

یکی از علل آن، دخالت روحانیت در نهاد سیاست است که موجب می شود مولفه اول و انگیزه و نیت اخلاقی روحانیت با تردید مواجه شود و مخاطب ممکن است تصور کند این توصیه های اخلاقی با انگیزه های سیاسی بیان می شود.

از نظر ظرفیت اخلاقی هم نهاد روحانیت با چالشهای زیادی مواجه شده است؛ چون رشد فضاهای ارتباطی نظام های اخلاقی دیگری را در کنار اخلاق سنتی در دسترس مردم قرارداده است، روانشناسان، دانشگاهیان و افراد بانفوذ غیرروحانی در میان مردم مخاطب دارند و بخشی از مردم مرجعیت اخلاقی را به دیگران داده اند.
در مولفه سوم هم این نگاه مردم که قدرت فساد می آورد، موجب شده نهاد روحانیت به دلیل اتصال به قدرت سیاسی و حکومت، قداست، آبرو و نفوذ سابق را در میان مردم نداشته باشد.

بنابراین اگر نهاد روحانیت می خواهد اعتبار و نفوذ اخلاقی خود را در جامعه حفظ کند، باید دلایل افول این سه مولفه را ارزیابی کرده و جبران کند.

منابع خبر

اخبار مرتبط