قسمت سی ای داد از جوانی

پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱

   سریال ای داد از جوانی قسمت سی 30Ey Vay Az Javani Serial Part ۳۰

احمد خواب میبیند که با چالا ازدواج کرده و سه تا بچه قد و نیم قد داره و بدتر از اون زولا و آزرا با هم ازدواج کردند و حتی آزرا حامله است. صبح چالا برای احمد صبحانه میبره و احمد با دیدن اون فریاد میزنه و از روی تخت می افته و چالا به زور صبحانه رو به خوردش میده. 

درحالی که هاجر و نوریه با زنهای ایتالیایی در حال خوردن صبحانه هستند عارف و زکریا تلاش میکنند که نقشه ای بکشند تا از شر اونها خلاص بشند. هاجر و نوریه به زنهای پیشنهاد میدن شب تو عروسی شرکت کنند  تا شاید بین مردها پدر چاوی و زولا رو پیدا کردند. وقتی عارف و زکریا سر میز میاند کلاه و عینک دودی به چشم زدند تا زنها شناسایی شون نکنند مادر زولا رو به اونا میگه ما شما رو از یه جایی میشناسیم اما نمی دونیم کجا خیلی قیافه تون برامون آشناس عارف و زکریا هول میشند و به سرفه می افتند هاجر و نوریه سراغ عکسی که مادر زولا از مرداها داشت رو میگیرند و اونم میگه الان چمدونشو میاره تا عکسا رو نشونشون بده عارف و زکریا مضطراب میشند و زولا سعی میکنه مانع مادرش بشه اما اون چمدون رو باز میکنه و متوجه میشه خبری از عکس نیست. 

احمد و چالا با دیدن خبرنگارهایی که منتظر چالا هستند فرار میکنند و خبرنگارها هم دنبالشون میکنند اونا تموم تلاششون رو میکنند تا پنهان بشند اما خبرنگار ها بلاخره گیرشون میارن و دورشون جمع میشند چالا دست احمد رو مقابل اونها میگیره و وقتی خبرنگارا میگن که قصد ازدواج دارند چالا میگه که فعلا برای ازدواج زوده. اما قصدشو دارند.

"   سریال ای داد از جوانی قسمت سی 30Ey Vay Az Javani Serial Part ۳۰ احمد خواب میبیند که با چالا ازدواج کرده و سه تا بچه قد و نیم قد داره و بدتر از اون زولا و آزرا با هم ازدواج کردند و حتی آزرا حامله است"احمد خیلی عصبانی و دلخور میشه و فورا به سمت تاکسیش میره و اونجا رو ترک میکنه.

ویسی برای اینکه جنسیت بچه پسر باشه آهنگ حماسی باز میکنه و به سمت شکم سوزان میگیره سوزان از دستش عصبانی میشه و از اونجایی که خودشم دوست داره بچه دختر باشه روی شکمش عروسک باربی میزاره و وقتی متوجه این میشه شروع به جر و بحث میکنه عارف و زکریا یقیه چاوی و زولا رو میگیرند چون فکر میکنند اونا مادرشونو به اونجا خبر کردند. 

اما پسرا قسم میخورند که کار اونا نبوده عارف و زکریا تهدیدشون میکنند که اگه مادرارو به ایتالیا نفرستن ختنه شون میکنند چاوی و زولا هم که خیلی از ختنه شدن می ترسند قبول میکنند. صبح وقتی پنجره اتاقش رو باز میکنه چالا با لبخند سینی صبحانه رو نشونش میده و میگه الان از پیش احمد اومده آزرا انقدر عصبانی میشه که دوست داره همون جا از پنجره به سمتش حمله کنه که عایشه جلوشو میگیره و میگه آبجی امشب عروسیه فکر کن با زولا میری اونجا اینجوری نشون میدی که احمد و چالا اصلا برات مهم نیستند و یک رابطه جدید رو شروع کردی.

هاجر و نوریه از زنها میخواند که مشخصات ظاهری مرداهاشونو بگند تا نقاشیشون کنن وقتی اونا توضیح میدن با اینکه نقاشیها خیلی بچگانه از آب درمیاد اما هاجر و نوریه با نگاه کردن به اونها احساس میکنند ظاهر اونها خیلی براشون آشناست. 

 

قسمت بعدی - سریال ای داد از جوانی قسمت سی و یک ۳۱ قسمت قبلی - سریال ای داد از جوانی قسمت بیست و نه ۲۹ Next Episode - Ey Vay Az Javani Serial Part ۳۱ Previous Episode - Ey Vay Az Javani Serial Part ۲۹

منابع خبر

اخبار مرتبط

باشگاه خبرنگاران - ۰ دقیقه قبل
خبرگزاری میزان - ۲۹ فروردین ۱۳۹۹
پندار - ۱۷ فروردین ۱۴۰۱
ایسنا - ۲۶ مرداد ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
آفتاب - ۲۶ مرداد ۱۳۹۹
فردا - ۲۷ فروردین ۱۳۹۹