روایت آوانگارد یک فلانور از پاریس
به گزارش خبرنگار مهر، زینب آرمند، منتقد ادبی و مترجم کتابهایی چون «بازنویسی» نوشته توماس برنهارد، «پرتگاه توهم» نوشته گیلبرت سورنتینو و «محبوبهی ویتگنشتاین» نوشته دیوید مارکسن، در یادداشت ارسالی خود به مهر، کتاب «پارههای پاریسی یا پورهی پنیر و پروست» نوشته فرید قدمی را تحلیل و بررسی کرده است. این رمان سال ۱۳۹۷ در ۱۶۶ صفحه و بهای ۲۰ هزار تومان توسط نشر روزنه روانه کتابفروشیها شده است. یادداشت زینب آرمند را در ادامه بخوانید:
«پارههای پاریسی یا پورهی پنیر و پروست» داستان پرسهزدنهای آوانگارد فرید قدمی است در پاریس. رمانی پُر از رفرنسهای ادبی و سیاسی و کنایهها، رمانی غیرخطی، ناپیوسته، بیارتباط به فرمهای متداول رمان فارسی. رمانی که درواقع اصلاً شبیه به رمان نیست.
«پارههای پاریسی» انتظار خواننده داستان فارسی را از رمان برآورده نمیکند.
"این رمان سال ۱۳۹۷ در ۱۶۶ صفحه و بهای ۲۰ هزار تومان توسط نشر روزنه روانه کتابفروشیها شده است"داستانی است پُستمدرن که در آن تمام توصیفات به نظر کدهای زبانیاند که باید رمزگشایی شوند. خواننده عادی ارتباطی با کتاب پیدا نمیکند.
مشاهدات قدمی از پاریس، مشاهدات یک فلانور است، اما نویسنده از نو چهرهای پستمدرن برای فلانور میسازد، همانطور که چهره فرم داستانی فارسی را به هم ریخته و ظاهری نو به آن میدهد. این فلانور از گفتمانهای جامعه مدرن پاریس (و جامعهی مدرن انسانی بهطور کل) آگاه است، بااینکه لزوماً این جامعه در کنترلش نیست.
برای بودلر، فلانور مشاهدهگر زندگی مدرن است، فردی ناشناس و بیکار که زندگی شهری را نظاره میکند. اینجا فلانور پستمدرن که با چشمهای خونسرد اما کنجکاوش در خیابانهای پاریس پرسه میزند، انگار بر مرز بین بورژوازی و نداری ایستاده است، انگار خودش متعلق به هیچکدام نیست، فقط نظارهگر این دو جهان است. البته فلانور پارههای پاریسی درواقعیت بیهدف و بیکار نیست.
او در شهر پرسه میزند بههدف دکانستره کردن زندگی اجتماعی، یا دستکم برای نقد آن، آن هم با طنز مخصوص خودش.
در پارههای پاریسی پرسه زدن و نوشتن در هم تنیده میشوند. انگار چشمهای نویسنده حین گشتوگذارش کنار سِن، وقتی باد میبردش به مولِنروژ، کنار طاق پیروزی، در دلِ مونمارتر، در حسِ اشرافیت نُرماندی که آموختههای مارکس را از یادش میبرد، کشتیای است رها روی سطح براق آب، نگاهی که آن لحظه به پاریس است، اما ذهنی که همچنان در خاورمیانه مانده، در ایران. در تکتک آن لحظات پاریسی، ذهن نویسنده پیش هدایت است، پیش بهمن محصص، کیهان کلهر، الموت. این مقایسههاست که پرسههای پاریسی را به نوشته تبدیل میکند. به کاغذ و قلم.
جذابترین بخشهای کتاب، هذیانهای ذهن نویسنده است که در خلال کتاب به شکل نامه به غولهای ادبیات جهان نوشته میشود و چنان بر تخیل خواننده اثر میگذارد که قطعاً بعد از تمام شدن هر نامه از خود میپرسی یعنی مثلاً هنری میلر در جواب نامهی قدمی چه مینویسد؟
در جایی از کتاب، پرسههای بیهدف نویسنده تبدیل به خلسهای تاریک میشود، خلسهای که در آن جویس سکاندار آن کشتی رهاشده است و چیزی که بعد از این خلسه تا پایان کتاب در خواننده بر جا میماند دیگر پاریس، جشن بیکران نیست، اندوهی است کاملاً ایرانی، ایرانی که به قول نویسنده، «شاید فردایش تداوم گذشتهاش نباشد…».
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران