دامن اولاد حیدر گیر و از طوفان مترس

دامن اولاد حیدر گیر و از طوفان مترس
خبرگزاری مهر
خبرگزاری مهر - ۱۵ بهمن ۱۴۰۲

خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب؛ طاهره تهرانی:

مجدالدین ابوالحسن کسایی مروزی، زاده‌ ۳۴۱ هجری قمری، شاعر قرن چهارم هجری قمری است و اهل مرو در خراسان آن روز و ترکمنستان امروز، که در اواخر دوره سامانیان و اوایل دوره غزنویان می‌زیسته‌ است. نظامی عروضی نام او را در کتاب چهارمقاله به‌صورت ابوالحسن کسایی آورده‌ و باخرزی از او به نام ابوالحسن مروزی نام برده و اسم کامل او چنین ذکر شده‌است: «ابوالحسن علی بن محمد الکسایی المجتهد المقیم به نسف و مروزی الاصل».

در روزگار کسایی قدرت و شوکت سامانیان رو به زوال بود و غزنویان پا به عرصه می‌گذاشتند؛ و این تغییر حکومت با درگیری‌ها و خونریزی‌ها و ناآرامی‌های زیادی در منطقه خراسان همراه بود. او هم در ابتدا مانند شاعران هم عصر خود در مدح شاهان اشعاری داشت، اما بعد از گذشتن روزگار سامانیان از این کار ابراز پشیمانی کرد. شاید این شعر او که سال‌ها در کتاب‌های درسی نیز بود آشناترین ابیات او برای همگان باشد:

مدحت کن و بستای کسی را که پیمبر

بستود و ثنا کرد و بدو داد همه کار

آن کیست بدین حال و که بوده است و که باشد؟

جز شیر خداوند جهان، حیدر کرّار

این دین هُدی را به مثل دایره‌ای دان

پیغمبر ما مرکز و حیدر خط پرگار

علمِ همه عالم به علی داد پیمبر

چون ابرِ بهاری که دهد سیل به گلزار

ذکر فضایل امیرالمؤمنین به جای مدح شاهان

دیوان کسایی مروزی تا قرن ششم در دسترس بوده و بعدها متأسفانه از میان رفته است.

"در روزگار کسایی قدرت و شوکت سامانیان رو به زوال بود و غزنویان پا به عرصه می‌گذاشتند؛ و این تغییر حکومت با درگیری‌ها و خونریزی‌ها و ناآرامی‌های زیادی در منطقه خراسان همراه بود"در مجموع اشعار باقیمانده از او حدود سیصد بیت است، که مضامین آنها غالباً وصف طبیعت و تغزل، مدح و منقبت و سوگنامه، زهد و حکمت و گاهی طنز است. به گفته عوفی: «اکثر اشعار او در زهد و وعظ است، و در مناقب اهل بیت نبوت.» او اولین شاعری است که از واقعه غدیر و سوگ سیدالشهدا حسین بن علی علیه السلام در شعر خود یاد کرده است.

اشعار مذهبی او بیش از جنبه‌ی شعری و ادبی، از نظر تاریخ اجتماعی ایران و پیشینه‌ی انتشار شیوه‌های گونه‌گون فکری در خراسان اهمیت دارد. مانند قصیده‌ای که در فضل امیرالمؤمنین سروده است و در ابیات مختلف آن به آیات و روایتی اشاره دارد: آیه ۲۳ سوره شورا، که به آیه مودت معروف است، آیه ۶۱ سوره آل عمران، که به داستان مباهله رسول خدا صلی الله علیه و آله اشاره دارد و در آن امیرالمومنین نفس نبی اکرم نامیده می‌شود، و بالاخره روایتی از جنگ احد که در تفسیر آیه ۱۲۲ سوره آل‌عمران آمده و در آن آمده است که جبرئیل امین از آسمان آواز درداده است «لاسیف الا ذوالفقار و لافتی الا علی». در زیر ابیاتی از این قصیده را با هم می‌خوانیم:

فهم کن گر مؤمنی فضل امیرالمؤمنین

فضل حیدر، شیر یزدان، مرتضای پاکدین

فضل آن کس کز پیمبر بگذری فاضل‌تر اوست

فضل آن رکن مسلمانی، امام المتّقین

فضل زین الاصفیا، داماد فخر انبیا

کآفریدش خالقِ خلق آفرین از آفرین

ای نواصب، گر ندانی فضل سرّ ذوالجلال

آیت قُربی نگه کن و آن ِ اصحاب الیمین

قل تعالو ندع بر خوان، ور ندانی گوش دار

لعنت یزدان ببین از نبتهل تا کاذبین

لا فتی الّا علی برخوان و تفسیرش بدان

یا که گفت و یا که داند گفت جز روح الامین؟

آن نبی، وز انبیا کس نی به علم او را نظر

وین ولی، وز اولیا کس نی به فضل او را قرین

آن چراغ عالم آمد، وز همه عالم بدیع

وین امام امت آمد، وز همه امت گزین

آن قوام علم و حکمت چون مبارک پی قوام

وین معین دین و دنیا، وز منازل بی معین

از متابع گشتن او حور یابی یا بهشت

وز مخالف گشتن او ویل یابی با انین

ای به دست دیو ملعون سال و مه مانده اسیر

تکیه کرده بر گمان، برگشته از عین الیقین

گر نجات خویش خواهی، در سفینه نوح شو

چند باشی چون رهی تو بینوای دل رهین

دامن اولاد حیدر گیر و از طوفان مترس

گرد کشتی گیر و بنشان این فزع اندر پسین

گر نیاسایی تو هرگز، روزه نگشایی به روز،

وز نماز شب همیدون ریش گردانی جبین،

بی تولّا بر علی و آل او دوزخ تو راست

خوار و بی تسلیمی از تسنیم و از خلد برین

هر کسی کو دل به نقص مرتضی معیوب کرد

نیست آن کس بر دل پیغمبر مکّی مکین

ای به کرسی بر نشسته، آیت الکرسی به دست

نیش زنبوران نگه کن پیش خان انگبین

گر به تخت و گاه و کرسی غرّه خواهی گشت، خیز

سجده کن کرسی‌گران را در نگارستان چین

سیصد و هفتاد سال از وقت پیغمبر گذشت

سیر شد منبر ز نام و خوی تگسین و تگین

منبری کآلوده گشت از پای مروان و یزید

حق صادق کی شناسد وانِ زین العابدین؟

مرتضی و آل او با ما چه کردند از جفا

یا چه خلعت یافتیم از معتصم یا مستعین؟

کان همه مقتول و مسموم اند و مجروح از جهان

وین همه میمون و منصورند امیرالفاسقین

ای کسایی، هیچ مندیش از نواصب وز عدو

تا چنین گویی مناقب دل چرا داری حزین؟

در انتهای این قصیده با شجاعت تمام و بر خلاف رویه مرسوم شُعَرای وقت که عمدتاً مدح کننده درباریان و شاهان بودند، به جای مدح سلاطین به سرزنش و نکوهش جایگاه آنها در برابر اهل بیت می‌پردازد. تگسین و تگین از القاب شاهان غزنوی و معتصم و مستعین از القاب خلفای عباسی است؛ در عین حال ناصبیان و نفی کنندگان اهل بیت را هم نکوهش کرده و طرد می‌کند.

صفحه قرآن خطی از آیه ۲۳ سوره شورا.

منابع خبر

اخبار مرتبط

کلمه - ۹ شهریور ۱۳۹۹
باشگاه خبرنگاران - ۲۰ فروردین ۱۳۹۹
خبرگزاری مهر - ۱۵ بهمن ۱۳۹۹
خبرگزاری دانشجو - ۹ آذر ۱۴۰۱
کلمه - ۴ شهریور ۱۳۹۹
جام جم - ۱۹ تیر ۱۴۰۱
خبرگزاری دانشجو - ۶ مرداد ۱۴۰۰
خبرگزاری مهر - ۱۵ بهمن ۱۴۰۲
ایسنا - ۲۴ فروردین ۱۴۰۲