«اسبی که دو بال داشت» روایتگر داستانی زیبا

«اسبی که دو بال داشت» روایتگر داستانی زیبا
خبرگزاری دانشجو
خبرگزاری دانشجو - ۱۸ آبان ۱۳۹۹

 به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، کتاب صوتی «اسبی که دو بال داشت» نوشته زهرا زواریان، درباره مردی به نام حارث است که در کربلا به عنوان سرباز می‌جنگد و از قضا فرمانده‌اش عمر سعد از او می‌خواهد که پس از پایان جنگ، اسب امام حسین را برای او بیاورد تا پاداش خوبی نصیبش بشود.

زهرا زواریان در مجموعه پنج جلدی «با ادب، چون ...» با زبانی کودکانه داستان حیواناتی را روایت می‌کند که ادب و احترام خود را به شیوه‌های مختلف به امامان شیعه نشان می‌دهند.

او درباره هدفش از نوشتن این مجموعه می‌نویسد: «در نظر داشتم به صورت غیر مستقیم به کودکان آموزش دهم که حیوانات نیز می‌فهمند و شعور و درک دارند؛ در واقع خواستم ادب و معرفتی را که حیوانات نسبت به ائمه معصومین دارند، در قالب داستان روایت کنم.»

«اسبی که دو بال داشت، در حلقه شیرها، شتری که با وفا بود، شیری که سلام کرد و وقتی آهو خانم به تله افتاد» عنوان‌های مجموعه کتاب «با ادب، چون ...» هستند.

این کتاب مخصوص کودکان ۱۰ تا ۱۲ ساله‌ای است که به داستان‌های مذهبی علاقه‌مند هستند و می‌خواهند روایتی جالب از سرگذشت اهل بیت بشنوند.

در بخشی از کتاب صوتی اسبی که دو بال داشت می‌شنویم:

دختر جوانی شال مرد را بوسید و بر چشم‌ها گذاشت. زن‌ها اشک‌هایشان را پاک کردند؛ مرد تنها رکاب را رها کرد و به سوی زن‌ها رفت؛ دخترک را بوسید، دستی به سر دختر جوان کشید، آن‌ها را به داخل فرستاد و در خیمه را بست. به سوی اسبش بازگشت، دستی به پشت او زد و پا در رکاب گذاشت و سوار اسبش شد. سپر را روی سینه صاف کرد و کلاه خودش را بر سر گذاشت. اسب را هی کرد؛ اسب پا بر زمین کوبید و به راه افتاد.

"زن‌ها اشک‌هایشان را پاک کردند؛ مرد تنها رکاب را رها کرد و به سوی زن‌ها رفت؛ دخترک را بوسید، دستی به سر دختر جوان کشید، آن‌ها را به داخل فرستاد و در خیمه را بست"مرد نگاهی به خیمه‌ها انداخت و دستی به محاسنش کشید و شروع کرد به یورتمه رفتن. کمی دور و بر خیمه‌ها چرخید و به سوی سپاه عمر سعد حرکت کرد. دل تو دل حارث نبود؛ با خود گفت: چه سوار با وقاری!

منابع خبر

اخبار مرتبط