نگاهی به انیمیشن «مسافری از گانوراما»؛ درخشان در قهرمان‌پروری

نگاهی به انیمیشن «مسافری از گانوراما»؛ درخشان در قهرمان‌پروری
خبرگزاری دانشجو
خبرگزاری دانشجو - ۲۴ دی ۱۴۰۲

 به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، در سال‌های اخیر سینمای ایران شاهد تولید انیمیشن‌های متنوعی بوده که نشان می‌دهد حوزه انیمیشن به لحاظ فنی و نیروی انسانی، نه‌تنها کمتر از سایر نقاط جهان نیست، بلکه توانایی حضور در بازارهای بین‌الملل را هم دارد. سرعت رشد و موفقیت انیمیشن‌های ایرانی در ۱۰ سال گذشته نشان می‌دهد، فعالان این حوزه بلندپرواز و توانا هستند و اگر از آنها حمایت شود می‌توانند آثاری در حد و اندازه انیمیشن‌های خارجی نیز تولید کنند.

بعد از موفقیت انیمیشن‌های  «پسر دلفینی»، «لوپتو» و «بچه زرنگ» این روزها انیمیشن «مسافری از گانوراما» به روی پرده سینما است که به نسبت آثار یاد شده از تبلیغات محیطی ضعیف تری برخوردار است در حالیکه از حیث ساختار و محتوا شاید یک سر و گردن بالاتر باشد.«مسافری از گانوراما» جسورانه به سراغ آدم فضایی‌ها می‌رود تا بتواند از این پتانسیل قوی با تخیل بالا برای انتقال پیام‌های ارزشمند خود استفاده کند، در واقع بیشتر کودکان و نوجوانان دنیایی سرشار از تخیل دارند که در آن موجودات ماورایی را راه می‌دهند. این انیمیشن سوار بر تخیل نوجوانان شده است و سعی دارد با پدید آوردن فضایی هیجان‌انگیز، پیام‌های مثبتی را منتقل کند.

همانطور که سید محمدحسین علمدار ـ نویسنده و تهیه کننده«مسافری از گانوراما» می‌گوید: «انیمیشن سال‌هایی را سپری کرده و از یک حوزه تجربی وارد عرصه شده است. دوستان در دهه ۸۰ برای ما ریل‌گذاری کردند. طبیعتا در دو دهه شکل‌گیری انیمیشن سینمایی ایران بیشتر بر تکنیک و فن کار شد.

"در حال حاضر منِ فیلمساز می‌توانم قوام و انسجام داشته باشم و به معنا و محتوا بپردازم چرا که تکنیک الان حل شده است"در حال حاضر منِ فیلمساز می‌توانم قوام و انسجام داشته باشم و به معنا و محتوا بپردازم چرا که تکنیک الان حل شده است. اکنون می‌توان به بحث قهرمان‌پروری پرداخت که در سینمای کودک و انیمیشن به شدت مهم است.»

داستان  «مسافری از گانورا»

«مسافری از گانوراما» داستان سه پسر بچه با روحیات مختلف و حتی با قومیت‌ها و گویش‌های متفاوت است که در نهایت برای رسیدن به یک هدف دور هم جمع می‌شوند. سهیل، ستار و امید وارد یک ماجراجویی با فضایی‌ها می‌شوند. پدر ستار  که یک پاکبان زحمت کش افغان است هنگام کار به یک شی عجیب بر می‌خورد. ستار آن را به سهیل و امید نشان می‌دهد اما از چیستی آن باخبر نمی‌شوند.

تا اینکه یک فضایی به اسم ساماندر وارد زمین می‌شود و درست در اتاق سهیل فرود می‌آید. او به سهیل می‌گوید که ملکه‌شان، بانو راسپینا، در زمین مفقود شده است و آن شیء عجیب می‌تواند جای بانو را نشان بدهد. ساماندر به سهیل قول می‌دهد در ازای کمک او معلولیت او را درمان کند. پسرها همراه با ساماندر  خطرها و چالش‌های زیادی را پشت سر می‌گذارند و با واروناها که دشمنان ملکه بودند، مبارزه می‌کنند.

موفقیت در قهرمان سازی

قهرمان اصلی داستان سهیل پسری با معلولیت و ویلچر نشین است. انتخاب قهرمان اصلی با این ویژگی یکی از نکات تحسین برانگیز و جسورانه فیلمساز است.

"او به سهیل می‌گوید که ملکه‌شان، بانو راسپینا، در زمین مفقود شده است و آن شیء عجیب می‌تواند جای بانو را نشان بدهد"بسیاری از مخاطبان کودک شاید برای نخستین بار با دیدن سهیل بر روی ویلچر با مفهوم معلولیت و محدودیت‌های آن روبه رو می‌شوند، محدودیت‌هایی که با هوشیاری فیلمساز در روند داستان در نهایت مانعی برای رشد سهیل نیستند. سهیل همانند تمام بچه‌ها خصوصیات خوب و بد را در کنار هم دارد، گاهی اشتباه می‌کند، گاه لجوج و غیر منطقی شده و دل اطرافیانش را می‌شکند و گاه صبورانه و شجاعانه در مقابل مشکلات می‌ایستد. همین ویژگی‌ها سبب می‌شود تا مخاطب کودک با او همذات پنداری کند. لهجه شیرین کُردی سهیل و مادر و عمه‌اش و لباسای خوشرنگ محلی که مادر مهربان و دلسوز سهیل بر تن دارد در معرفی چهره دلنشین از کردها موفق عمل می‌کند.

از سوی دیگر فیلمساز با انتخاب ستار از خانواده‌ای افغانی درصدد است تا در میانه کل کل های امید بعنوان پسر تهرانی متمول و البته شوخ طبع با ستار به کودک یاد دهد از قضاوت و تحقیر دوری کند و همه انسان‌ها با هر قومیت و نژادی با یکدیگر برابرند. ستار به شدت به پدر خود احترام می‌گذارد یادمام بیاید در میانه مبارزه با فضایی‌ها جواب تلفن پدر را می‌دهد  تا مبادا او اندکی نگران شود.

دیالوگ معروف ” جان پدر کجاستی ” مخاطب را به یاد اتفاقات تلخ در این کشور و اجبار مهاجرین برای مهاجرت می‌اندازد. وجه اشتراک سهیل و ستار قربانی بودن آنها در جنگ‌های تحمیلی است. نکته ای که فیلمساز با چند فلش بک تاثیر گذار از کودکی ستار و حمله آمریکایی ها به افغانستان از یکسو و بمباران شیمیایی مناطق کردنشین در جنگ تحمیلی توسط عراق از سوی دیگر بخوبی و با زبانی ساده بیان می‌کند.

پایان درخشان داستان

سازندگان این انیمیشن بخوبی داستان خود را پیش می‌برند تا مخاطب را به نتیجه گیری مورد نظر خود برسانند. سهیل که در و دیوار اتاقش پر از پوسترهای قهرمانان غربی مثل سوپر من و ...... است در پایان درمی‌یابد که برای قهرمان شدن و حل مشکلات نیازی به قدرت‌های ماورایی ندارد، او با میل و اراده خود لباس فضایی که ساماندر به او داده از تن در می‌آورد چراکه به این نتیجه می‌رسد قدرت زیاد و مافوق طبیعی روی مغز و ذهن انسان اثر گذاشته و او را به سمت کارهای خلاف اخلاق و انسانیت پیش می‌برد؛ یادمان بیاید سکانسی که سهیل از روی  انتقامجویی می‌خواست واروناها را نابود کند و امید مانع کار او شد.

مخاطب کودک و نوجوان همراه با سهیل در پایان داستان به این نتیجه می‌رسد که قهرمان واقعی کسی است که قدرت فکری و ذهنی خلاق داشته باشد نه زورِ بازو.

"سهیل همانند تمام بچه‌ها خصوصیات خوب و بد را در کنار هم دارد، گاهی اشتباه می‌کند، گاه لجوج و غیر منطقی شده و دل اطرافیانش را می‌شکند و گاه صبورانه و شجاعانه در مقابل مشکلات می‌ایستد"سکانس پایانی فیلم بی‌شک نتیجه ای باورپذیر از سیر داستان است، آنجا که سهیل به کمک امید و ستار پوسترهای ابرقهرمانان پوشالی را پاره می‌کند و پوستر شهید دانشمند مسعود علیمحمدی و در کنار آن نخبگان ایرانی چون پروفسور حسابی و مریم میرزاخانی را به دیوار می‌زند. گرچه باید گفت این نتیجه‌گیری نیز اصولا  برای گروه سنی دوم دبستان به بعد قابل درک می‌باشد.

نکاتی که ایکاش نبود

«مسافری از گانوراما» در کنار نکات تحسین برانگیز و محتوای ارزشمند خود مانند هر اثری نقاط ضعفی نیز دارد. مهمترین نکته این است که برای تماشای انیمیشن باید رده بندی سنی مشخص شود؛ چرا که فضا و داستان«مسافری از گانوراما» همانند انیمیشن‌هایی چون «پسر دلفینی»، «لوپتو» و  «بچه زرنگ» نیست که هر سنی بتواند آن را ببیند. قیافه عجیب و غریب موجودات فضایی و صحنه‌های نبرد و مبارزه میان سهیل و دوستانش با آدم فضایی‌ها، برای سن قبل از مدرسه می‌تواند موجب وحشت شود و در روحیه آنها تأثیر منفی بگذارد، همچنین محتوای انیمیشن هم برای کودکان زیر ۷ سال قابل درک نخواهد بود.در انیمیشن سعی شده رابطه مثبت مادر- فرزندی به تصویر کشیده شود اما اصلا لزومی نداشت تا مادر سهیل اینچنین با عذاب وجدان خود را مقصر معلولیت سهیل بداند، وقتی در داستان از زبان عمه هانا بیان می‌شود که برلیل بمباران شیمیایی صدام بسیاری از کودکان دچار معلولیت شده‌اند.

«مسافری از گانورا» از یکسو با استفاده از گویش‌های مختلف بارها گوشزد می‌کند که فضای داستان در ایران اتفاق می‌افتد اما از سوی دیگر کلیپ موزیکالی که در میانه داستان از زبان ساماندر درخصوص آلودگی زمین پخش می‌شود شبیه کلیپ‌های غربی و رپ خوانی است و تناسبی با فرهنگ ایرانی ندارد. کاش مضامین درستی که در این کلیپ بعنوان تنها کلیپ داستان بیان می‌شد نیز در قالب مثلا یک آهنگ محلی بود.

در پایان باید گفت به لحاظ داستان و محتوا و حتی وجه سرگرم کننده و هیجان انگیز،  انیمیشن «مسافری از گانوراما» گامی روبه جلو در سینمای انیمیشن تلقی می‌شود که پابه پای انیمیشن‌های هیجان انگیز خارجی می‌تواند هم مخاطب کودک و نوجوان و هم مخاطب بزرگسال را در یک نبرد مهیج و پرشور با فضایی‌ها با خود همراه سازد.

.

منابع خبر

اخبار مرتبط

خبرگزاری دانشجو - ۱۶ آبان ۱۴۰۰
خبرگزاری جمهوری اسلامی - ۲۰ اسفند ۱۳۹۹
جام جم - ۱ خرداد ۱۴۰۲
جام جم - ۲۰ اسفند ۱۴۰۱
خبرگزاری مهر - ۱۵ بهمن ۱۴۰۰
خبرگزاری میزان - ۲۹ اسفند ۱۳۹۹