ایران؛ بهداشت روانی، چالش‌ها و راهکارها/دکتر آزاد مرادیان

هرانا - ۹ خرداد ۱۴۰۰

    خانه  > slide, بهداشت و محیط زیست  >  ایران؛ بهداشت روانی، چالش‌ها و راهکارها/دکتر آزاد مرادیان

  •  خبر اختصاصی
  •  تاریخ : ۱۴۰۰/۰۳/۰۹
  •  دسته : slide,بهداشت و محیط زیست
  •   لینک کوتاه :
  •  کد خبر : ۰۰۰۳۰۹۵۴۶
چاپ خبر

ایران؛ بهداشت روانی، چالش‌ها و راهکارها/دکتر آزاد مرادیان

ماهنامه خط صلح – مقدمه: از تغییر نظام حکومتی در ایران در سال ١٣۵٧ خورشیدی، از سیستم پادشاهی به جمهوری اسلامی، بیش از ۴١ سال می‌گذرد. دلایل وقوع و فرایند این تغییر را می‌توان با دیدگاه‌های متفاوت تعریف و تبیین کرد. دستاوردهای حاصل از این تغییر و یا آنچه را که ساکنان این سرزمین از دست داده‌اند را هم می‌توان به همان‌گونه تحلیل و تفسیر کرد. اینکه اگر دستاوردی را می‌توان تصور کرد، بی‌گمان باید به حفظ آن و تداومش همت گمارد و اگر ضرر و زیانی وسیع به این سرزمین متصور است، چگونه می‌توان آن را جبران و از ادامه خسارت‌های بیشتر جلوگیری کرد.

باز اندیشی در مفاهیمی چون وطن و میهن با زیرساختارهای متصور به یک واحد سیاسی-جغرافیایی که سرزمینش می‌نامیم، حس و همییتی است که همت به حفظ آن واحد جغرافیایی می‌بندد، آن‌را در باور و فکر خود نهادینه می‌کند و بالایی و سرفرازی آن را به باوری تقدس‌گونه می‌سپارد که بالاتر از آن‌را تصوری نیست. همییت وحس فردی به حفظ واحد سیاسی–جغرافیایی آنگاه می‌تواند به عرصه عمل نزدیک شود که واحدهای جغرافیای انسانی آن سرزمین هم در بعد کلان به چنین باوری رسیده باشند.

"دستاوردهای حاصل از این تغییر و یا آنچه را که ساکنان این سرزمین از دست داده‌اند را هم می‌توان به همان‌گونه تحلیل و تفسیر کرد"اینکه ما در سرزمینی که اکنون ایرانش می‌نامیم با برداشتی از تعاریف بالا در کجا ایستاده‌ایم، نیاز به باز اندیشی دیگری دارد که در حوصله و حیطه‌ی این مقاله نیست.

هرکدام از واحدهای مرتبط با جغرافیای انسانی این سرزمین می‌تواند و باید این سوال را به ذهن پرسش‌گر خود بسپارد که ما با اقتصاد خود چه کرده‌ایم؟ با فرهنگ خود، با اجتماع، با سیاست ، با سلامت خود، و با مردمان خود چه کرده‌ایم و اکنون در هر کدام از این حیطه‌ها، در کجای این جهان بزرگ ایستاده‌ایم.
آنچه که در نوشته زیر می‌آید نگاهی است به وضعییت بهداشت روانی در ایران و اینکه چه دورنمایی را می‌توان بر آن متصور شد.

بهداشت وسلامت روانی فردی؛ تعاریف و دیدگاه‌ها

رابطه تنگاتنگ بین فرد واجتماع و تأثیر و تاثر این دو پدیده بر همدیگر، وظایفی را بر دوش دولت‌مردان و سیستم‌های سیاسی و اجتماعی گذاشته است که ضمن اهمیت دادن به سلامت جسمی و روانی هر شهروند ساکن در سرزمین تحت حکمرانی خود، باید به سلامت و بهداشت آن جامعه در سطح کلان هم اهمیت بدهند. این نگاه در عین اینکه فرد را یک واحد آسیب‌پذیر می‌داند، جامعه را هم در بعد وسیع‌تر از آسیب‌های روانی در امان نمی‌بیند. اهمیت به این موضوع از سوی دولت‌مردان، ضرورت یک برنامه مدون با اختصاص بودجه‌های مرتبط با آن‌را می‌طلبد.

با نگاه فوق به موضوع بهداشت روانی می‌توان گفت که بهداشت و سلامت روانی موضوعی فراتر از بهداشت روانی فردی، یا به گونه‌ای فرد با بیماری روحی و روانی حاصل سیستم اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی آن جامعه است. نگاه سیستمی و سیبرنتیک به موضوع اختلالات روانی، نخست جامعه و سیستم فوق را بیمار می‌داند که همان‌گونه و تحت‌تاثیر دینامیسم ناسالم موجود عناصر موجود در آن سیستم، به بیماری روحی روانی مبتلا شده‌اند. با این دیدگاه هرگونه تشخیص فرد مبتلا به بیماری روحی و روانی در درون یک سیستم اجتماعی و فرهنگی به همان ترتیب هم درمان بیماری در همان سیستم و با مداخلات در آن سیستم، امکان‌پذیر خواهد بود.

فرد سالم – فرد بیمار از نگاه روانشناسی بالینی

شاید به جرات می‌توان گفت که راهنمای جامع طبقه‌بندی‌ها وتشخیص بیماریهای روانی که از سوی انجمن روانپزشکان أمریکا منتشر می‌شود (۱) و هر چند سال یک‌بار در محتوای آن تجدیدنظرهای اساسی می‌شود، در جدیدترین نسخه آن تحت عنوان دی اس ام ۵، تعریف جامعی از همه بیماری‌های روانی که تاکنون روان‌پزشکان و روانشناسان شناخته‌اند را مورد بحث و تفسیر قرار داده است.

در این راهنما که صدها اختلال و بیماری را شامل می‌شود، همه اختلالات روحی و روانی، اختلالات خلقی و عاطفی، شامل اضطرابات، ترس‌ها، افسردگی‌ها، اختلالات خواب، تغذیه، اختلال استرس بعد از سانحه و اختلالات با وجود تجربه توهمات، و هذیان‌ها مانند اسکیزوفرنی، و همینطور بیماری‌های مرتبط با مراحل رشد انسانی، تکامل جسمی، روانی، اجتماعی و جنسیتی مورد توجه قرار گرفته است. آنچه که در تفسیر همه این طبقه بندی‌ها مشترک است، بستر به وجود آمدن این اختلالات، زمان به‌وجود آمدن آن، میزان استرس حاصل از آن و محرک‌های محیطی، سن، جنسیت فرد، موقعییت اجتماعی و فرهنگی، تعلق فرد به یکی از المنت‌های متنوع فرهنگی، اجتماعی و غیره است.

فرد سالم از نگاه روانشناسی بالینی کیست؟ می‌توان به جرات گفت پاسخ دقیقی به این سوال بدون قرار دادن آن فرد در مقوله وسیع‌تری چون جامعه نداریم. این به این معنا است که همه عملکردهای حیاتی و بیولوژیکی و همچنین روانی یک فرد را بدون تعریف از حضور او در خانواده، در محل کار، در میان محافل و گروه‌های مرتبط و در نقش‌های مرتبط با حضور شهروندی وی نمی‌توان تفسیر کرد.

در تشخیص فرد سالم از نظر سلامت روانی، بخش عمده عناصر تشخیصی شامل الگوهایی است که فرد در زندگی با خود آنها حمل می‌کند و این الگوها بر اساس تجربیات، باورها و ارزش‌هایی است که در بستر جامعه شکل گرفته است، و در نهایت در افکار، احساسات و رفتار فرد تبلور می‌یابد.
در واقع بحث سلامت روانی فرد ضمن تأکید بر وجود پارامترهای هوشی و شناختی برای درک و تحلیل و آنالیز کردن وقایع به نحوه تفکر فرد، به مدیریت احساسات و رفتارهای فردی تسری دارد.

هنگامی که وقایع و رویدادهای پیرامون (جامعه)، فرد و توانایی‌های فردی وی را برای تحلیل و تفسیر آن وقایع به چالشی غیر قابل انتظار بکشد، فرد به اختلال انطباقی با محرک‌های رسیده از پیرامون و برون رفت از آن مبتلا خواهد شد.

عمده نیازهای بیولوژیکی فرد در درون جامعه شکل گرفته و فرد روابط خود با جامعه را هم براساس نحوه پاسخ جامعه به این نیازها شکل می‌دهد. اگرچه استانداردی جهانی برای تعریف فرد سالم از ناسالم در حیطه روانشناسی فردی وجود ندارد، با این‌حال می‌توان به صراحت بیان کرد که هنجارهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی می‌تواند در ایجاد فرد سالم و نحوه انطباق‌پذیری وی با ناملایمات و چالش‌های روزمره زندگی موثر واقع شود.

سازمان بهداشت جهانی در تعریف خود از بهداشت به سه موقعیت سلامت جسمی، روحی-روانی و اجتماعی در کنار هم اشاره می‌کند که برآیند این سه موقعیت فرد را در سطح متعارف از سلامت یا عدم سلامت قرار می‌دهد. در این تعریف تشخیص یک بیماری جسمی ویا روانی در فرد، مبین اطلاق داشتن سلامت روانی و حتی جسمی نیست.

سازمان بهداشت جهانی تأکید می‌کند که موجود انسانی، توانایی تحمل استرس، اضطراب و ناکامی‌ها را در سطح محدودی دارد ولی اگر میزان این استرس‌ها و اضطرابات آن‌چنان زیاد باشد که بر عملکردهای روزانه فرد تاثیر عمیقی بگذارد، می‌تواند زندگی او را مورد خطر جدی قرار دهد.

جدای از فاکتورهای بیولوژیکی و زیستی که می‌تواند به توانایی‌ها و ناتوانی‌های فرد شکل دهد، عوامل روانشناختی، شناختی و شخصیتی هم در حضور عناصر بیولوژیکی می‌توانند بر سلامت یا عدم سلامت روانی فرد تاثیر جدی بگذارد.

سازمان بهداشت جهانی برای ارتقا و رشد بهداشت روانی در جامعه، تأکید مکرر بر نقش بهداشت روانی در کودکان کرده و می‌گوید که آینده زندگی آنان در گرو داشتن بهداشت روانی در دوارن کودکی و نوجوانی است.

تعریف سازمان بهداشت جهانی از سلامت روانی، ترکیبی جداناپذیر از تاثیر جنبه‌های زیستی و بیولوزیکی فرد با جنبه‌های اجتماعی و پیرامون اوست.

"همییت وحس فردی به حفظ واحد سیاسی–جغرافیایی آنگاه می‌تواند به عرصه عمل نزدیک شود که واحدهای جغرافیای انسانی آن سرزمین هم در بعد کلان به چنین باوری رسیده باشند"شالوده تعریف این سازمان، فرد سالم را کسی می‌داند که توانایی و استعداد ایجاد رابطه موزون با دیگران و دنیای پیرامون خود را دارد، محیط اجتماعی خود را می‌شناسد، توانایی‌های آن‌را درک می‌کند و به گونه‌ای سازنده و کارآمد و در همکاری با دیگران به تغییرات اجتماعی در محیط پیرامون خود در جهت رفاه بیشتر قدم برمی‌دارد. «بهداشت روانی ، عبارت است از قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی به‌طور منطقی، عادلانه و مناسب». در همین تعریف به مشخصات فردی فرد سالم نه از جنبه‌های تشخیصی و بیمارپندارانه بلکه به آرامش فکری و ذهنی، استقلال فکری و عملی لازم در ارتباط با دیگران و جامعه و همینطور تلاش در رسیدن به کمال و شکوفایی فرد اشاره شده است.

بهداشت روانی ومطالعات شاخص‌های جهانی بیماری‌ها

متاسفانه آمارهای موجود در سطح جهان و در کشورهای عضو سازمان ملل به دلیل عدم پیروی از یک سیستم اندازه گیری و استاندارد، قابل تعمیم به همه کشورهای عضو این سازمان نیست. تنوع متدهای سنجش و اندازه‌گیری، موانع اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی سیستم بهداشت جهانی را از دستیابی به یک آمار قابل قبول محروم کرده است. تعاریف متفاوت از بهداشت و بیماری‌های روانی درعدم دسترسی به شاخص‌های مورد قبول پیشگری و درمان اختلالات روحی و روانی هم موثر بوده است.

براساس مطالعات منتشر شده توسط «شاخص جهانی بیماری‌ها» که هر ساله ارزیابی جامعی از مرگ و میر ناشی از بیماری‌ها در جهان را ارایه می‌دهد، در کنار بیماری‌های واگیردار و مرگ و میر ناشی از آن، اختلالات عصبی-روانی با بیش از ١٠درصد، شاخص مرگ و میر در جهان را تشکیل می‌دهد.
در آمار منتشر شده توسط «جهان ما در آمار»، در سال ٢٠١٧ میلادی، ١٠.٧ درصد از جمعیت جهان مبتلا به یکی از اختلالات روانی هستند که جمعیتی نزدیک به ٧٩٢ میلیون در را در بر می‌گیرد.

٩.٣ درصد از این جمعیت را مردان و ١١.٩ درصد را زنان در اختیار دارند.

هنگامی که این آمار با تعداد مبتلایان به مصرف مواد مخدر، داروهای روانگردان و در عین حال بیماری‌های روانی ترکیب می‌شود، میزان آن به ١٣ درصد جمعیت جهانی و نزدیک به ٩٧٠ میلیون می‌رسد.
در آخرین مقاله‌ای که توسط «جهان ما در آمار» منتشر شده است، تخمین زده شده است که بیش از یک میلیارد نفر در جهان به یک یا چند بیماری روانی و مصرف داروهای اعتیادآور مبتلا هستند و همین آمارها بر این واقعییت تاکید دارند که میزان بودجه برآوردی در سطح همه کشورهای عضو سازمان ملل متحد برای مقابله با این بحران انسانی در سطح بسیار پایینی قراد دارد.

در طبقه‌بندی بیماری‌های روانی، بر اساس آمارهای موجود اختلالات اضطرابی با ٣.٨ درصد و افسردگی با ٣.۴ درصد بالاترین آمار مبتلایان را در بر می گیرد.

ایران، وسطح بهداشت روانی

بر اساس آخرین آمار منتشر شده توسط اداره آمار ایران، جمعییت ایران بر اساس نتایج سرشماری مسکن و نفوس سال ١٣٩۵ برابر با ۷۹،۹۲۶،۲۷۰ بوده است که با احتساب نرخ رشد جمعییت ١.۴ درصدی تا پایان سال ١٣٩٨ جمعییت کشور به نزدیک به ٨٣ میلیون نفر رسیده است. تنها با قبول اینکه نرخ جهانی ابتلا به بیماری‌های روانی و مصرف مواد مخدر، ١٣درصد جمعیت یک کشور را می‌تواند شامل شود، در بهترین گزینه ما با جمعییتی معادل با ١٠.٧٩ میلیون نفر از ساکنان ایران مواجه هستیم.

سیر تحولات و رویدادهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و همینطور بحران‌ها و حوادث طبیعی همه دلالت بر این دارد که درصد مبتلایان به اختلالات روحی و روانی و مصرف مواد مخدر در حضور استرس‌ها و اضطرابات حاصل از بحران‌های فوق‌الذکر باید به مراتب بیشتر از سطح میانگین جهانی باشد.

سازمان آمار کشور همچنین کاهش نرخ رشد جمعیت ایران در سال ١٣٩٩ را از ١.۴ درصد به ٠.۶ درصد اعلام کرده است که می‌توان ضمن اشاره به بحران کرونا و مرگ و میر ناشی از آن و پایین آمدن سطح بهداشت کشور، به پایین آمدن سطح رضامندی به زندگی و کاهش میزان امید به آینده که یکی از شاخص‌های بهداشت روانی است اشاره کرد.

در پژوهشی که توسط گروهی از روانشناسان در راستای سنجش عدالت در سلامت طی سال‌های ٢٠٠٩ تا ٢٠١١ صورت گرفته است شیوع اختلال روانی در شهر تهران برابر با ٣۴.٢ درصد بوده است. که بر پایه آمارهای منشر شده توسط سازمان بهداشت جهانی برای همین دوره زمانی در حدود ۴.٣ درصد بوده است.

دکتر فرید فدایی، متخصص اعصاب و روان و عضو انجمن روانپزشکان ایران می‌گوید؛ ۲۰ درصد افراد جامعه دچار یکی از انواع بیماری یا اختلالات روانی به درجات خفیف تا شدید هستند. اوهمچنین می‌گوید گرچه بسیاری از بیماری‌های روانی، منشاء ژنتیک دارد، اما بعضی از آنها ناشی از عوامل محیطی هستند: برای مثال فقر، بیکاری و مهاجرت اجباری بر اثر جنگ میزان بیماری‌های روانی را بالا می‌برد و آنها را تشدید می‌کند.

در همین رابطه عباسعلی ناصحی، مدیر دفتر سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد وزارت بهداشت می‌گوید، بررسی شیوع اختلال‌های روانی در سطح کشور که در سال‌های اخیر انجام شده نشان می‌دهد که ۲۶ درصد زنان و ۱۵ درصد مردان دچار این اختلال‌ها هستند. این میزان در خوش‌بینانه‌ترین حالت شامل یک پنجم کل شهروندان می‌شود.

کوروش محمدی، رئیس انجمن آسیب‌شناسی ایران می‌گوید ایران جزو ۱۰ کشور نخست افسرده دنیاست.

"این نگاه در عین اینکه فرد را یک واحد آسیب‌پذیر می‌داند، جامعه را هم در بعد وسیع‌تر از آسیب‌های روانی در امان نمی‌بیند"وی می‌گوید که «خشم در جامعه» یکی از دلایل اصلی در ایجاد افسردگی در میان شهروندان است.

نتیجه تحقیقی که کنگره سالانه انجمن علمی روانپزشکان ایران در مهر ۱۳۹۶ ارائه کرد، نشان می‌داد که ۲۳،۴۴ درصد افراد مورد مطالعه اختلالات روانی دارند. این مطالعه روی ۳۶ هزار نفر در شش گروه سنی بالای ۱۵ سال انجام شده بود. این مطالعه تایید می‌کرد که اختلال‌های روانی در شهرها بیشتر از روستاها و شهرستان‌هاست و با سواد و فقر نسبت مستقیم دارد.

چالش‌های بهداشت روانی در ایران:

بهداشت روانی در یک جامعه، مستلزم برنامه‌ریزی در سطح کلان توسط سیستم های حکومتی و قانون‌گذاری در آن جامعه است. متاسفانه مسئولین جمهوری اسلامی که عامل بخش عمده‌ای از اختلات روانی در جامعه و ایجاد بحران بهداشت روانی در جامعه هستند، نه می‌توانند و نه می‌خواهند که جلو رشد این بحران فراگیر را بگیرند. دایره وسیع چالش‌ها در این زمینه آنچنان سیر صعودی گرفته است که امیدی به هیچ کدام از برنامه‌های جسته و گریخته جمهوری اسلامی برای مقابله با این بحران‌ها نمی‌رود.

یکی از پژوهشگران علوم اجتماعی چالش‌های موجود بر سر راه بهداشت روانی در جامعه ایران را بدین‌گونه شرح می‌دهد.

چالش در ماهیت و نام
چالش در سبب‌شناسی
چالش در شیوع
چالش در تشخیص
چالش در درمان
چالش در انگ
چالش در هزینه‌ها وبار کلی
چالش در توجه سیاست‌گذاران
چالش در برخورد مؤسسه‌های حمایتی
چالش در برخورد رسانه‌ها
سطح پایین بهداشت روانی در ایران، موید ازهم‌گسستگی جامعه است

اگر چه مقایسه نحوه عکس‌العمل فرد با حوادث، بحران‌ها، ناکامی‌ها و دورنمایه‌های زندگی با جامعه و تعمیم دادن این عکس‌العمل‌ها در یک بعد وسیع‌تر به همه اعضا یک جامعه امری متداول نیست، با این‌حال می‌تواند در ابعاد کوچک‌تری مصداق عینی بر آن پیدا کرد.

وقوع تحولات منجر به تغییر سیستم سیاسی و اجتماعی ایران، در عین اینکه انتظارت بیشماری را در بین شهروندان ایرانی ایجاد کرده، در همان حال هم منجر به ایجاد شکافی وسیع در ساختارهای موجود شده است.

هر چند دیرزمانی از قیام مردم ایران نگذشته بود که حکمرانان جدید، سرخوش از پیروزی به تحمیل آنچه خود باور داشتند به دیگرشهروندان این سرزمین پرداختند. اعدام‌های بدون محاکمه در روزهای آغازین پیروزی قیام تحت نام اعدام سران رژیم سابق، اعدام رهبران آیین بهائی و یهودیان، یورش قهرآمیز به شهروندان ایران در سطح وسیعی در کردستان، ترکمن صحرا، و دیگر نقاط ایران، که حاصل آن قتل‌عام مردم بی‌گناه، اعدام آزادی‌خواهان و سرکوب دموکراسی‌خواهی، حق‌طلبی و آزادی‌خواهی در ایران بود. طولی نپایید که میادین فرهنگی و سیاسی تهران و شهرهای بزرگ نیز به صحنه تسویه حساب‌های سیاسی تبدیل شد. جنگ ایران و عراق، آوارگی و بی‌خانمانی شهروندان، مهاجرت‌های حاصل از جنگ ، فشارهای شدید اقتصادی دوران جنگ، قتل‌عام وسیع زندانیان سیاسی، دستگیری‌های وسیع، شکنجه، آزار و تجاوز به زندانیان، یورش مکرر به سازمان‌ها و احزاب سیاسی دگراندیش، روزنامه‌نگاران و جامعه روشنفکری ایران، سرکوب جنبش عدالت خواهی و برابری زنان، سرکوب جنبش‌های کارگری و تداوم نگاه امنیتی به دیگرانی که با مذهب و باور دینی حکمرانان هیچ سنخیتی نداشتند، فقط نمونه‌هایی است که نشان می‌دهد سطح بهداشت روانی در یک کشور جنگ‌زده، ویران شده از جنگ و درمانده از بازسازی مناطق جنگ زده، مواجه با سیل عظیم آوارگان، آسیب دیدگان از جنگ، کشته‌ها، مجروحین و معلولین جنگی تا چه اندازه می‌تواند سیستم روانی فرد در مقیاس کوچک و هم در مقیاس شهروندان یک کشور در سطح وسیع‌تری را به خطر اندازد.

به این بحران‌ها و فاجعه‌های سیاسی، اجتماعی فرهنگی و اقتصادی، اگر فجایع زیست‌محیطی، بحران‌های حاصل از وقایع زلزله، سیل، بیکاری بخش وسیعی از نیروی کار کشور، نابودی زیر ساختارهای اقتصادی، رانت‌خواری و دزدی در سطح کلان را اضافه کنیم می‌توانیم تصویر بهتری از فاجعه فروپاشی ساختارهای بهداشت روانی هم در مقیاس فردی و هم در سطح کلان جامعه تصور کرد.

استرس‌های محیطی و فزاینده در مقیاس فردی و در مقیاس یک جامعه بزرگتر

هانس سلیه روانپزشک اتریشی مقیم کشور کانادا که وی را پایه‌گذار پژوهش‌های علمی در زمینه استرس می‌دانند، در تعریف استرس آن‌را عاملی محیطی می‌نامد که با تاثیر مستقیم بر سیستم روانی فرد می‌تواند باعث صدمه شدید جسمی شده و اثرات آن‌را در گستره عملکرد فیزیولوژیک بدن به خوبی تعریف و تببین کرد. هانس سلیه در تحقیقات خود درباره استرس، اصطلاح سندرم کلی سازگاری را وارد این مقوله کرد و یاد آور شد که فرد در مواجهه با استرس از سه مرحله عبور می‌کند و سطح عکس‌العمل فرد بستگی به میزان شدت استرس محیطی دارد.

"«بهداشت روانی ، عبارت است از قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی به‌طور منطقی، عادلانه و مناسب»"همچنین مهم است فرد در هر مرحله چه پاسخ فیزیولوژیکی را به این استرس خواهد داد. تصور اینکه ما در سرزمینی زندگی می‌کنیم که در طول ۴١ سال گذشته میزان استرس‌های محیطی در سطح وسیعی وجود داشته و به گونه‌ای بیشتر آحاد مملکت را هم در میان گرفته است، خود می‌تواند تصویری فاجعه‌آمیز از سطح بهداشت روانی جامعه را به تصویر بکشد.

مدل روانی سوگ و عزاداری برای از دست دادن عزیزان و تعمیم آن به جامعه

هرچند آمار مستندی از فجایع ملی حاصل از جنگ ایران و عراق، قتل‌عام‌های وسیع در کردستان و سایر مناطق ایران، قتل‌عام وسیع و سیستماتیک دگراندیشان و زندانیان سیاسی، اعدام‌های ناعادلانه طیف وسیعی از مردم این سرزمین با عناوین مختلف ازجمله تحت نام مبارزه با قاچاقچیان مواد مخدر، قتل و کشتار کولبران و سوختبران و غیره وجود ندارد، بیان همین نمونه‌ها در سطح خرد، افراد منتسب به کشته شده‌گان را به عزا می‌نشاند و در سطح کلان جامعه را به عزا.

اگر چه مقایسه مراحل عزاداری فردی با تاثیرات فجایع ملی بر بستر جامعه امری مرسوم نیست، با این‌حال در مقایسه پژوهش‌های روانشناسی و جامعه‌شناسی از جوامع آسیب دیده از جنگ ، فجایع طبیعی پروسه سوگواری ملی در سطح وسیع شباهت‌های زیادی با سوگواری فردی دارد.

الیزابت کوبلر راس’ روانپزشک سویسی-امریکایی می‌گوید که هنگامی ما با مرگ عزیزی مواجه می‌شویم، از پنج مرحله مشخص عبور خواهیم کرد که عبارتند از؛ انکار که با مشخصه‌های شوک و درد عاطفی شدید همراه است. مرحله دوم عصبانیت است. بی‌حسی و کرختی حاصل از شوک می‌تواند به عصبانیت از خود و ایجاد حس گناه و تقصیر، و همین‌طور احساس عصبانیت از دیگران و از همه آنانی بینجامد که در مرگ آن عزیز از دست رفته موثر بوده‌اند؛ و یا می‌توانستند از مرگ وی جلو گیری کنند. این حالت می‌تواند تاثیرات عمیقی بر کنش‌ها و عملکردهای بیولوژیک فرد وارد کند، و حس ترس و وحشت عمیقی را هم با خود به بار آورد.

فرد برای رهایی از این وضعییت روحی و روانی ممکن است به رفتارهایی متمسک شود که در دنیای واقعی توجه‌پذیر نیست و یا فرد در دنیای واقعی به آن تمایلی نشان نداده است.

مرحله چهارم کوبلر، افسردگی است. بی‌قراری، بی‌خوابی و احساس گناه و تقصیر که در ادامه می‌تواند به غم، اندوه و افسردگی منجر شود. اگر چه انتظار می‌رود که گذشت زمان و طی کردن مراحل طبیعی عزاداری را پشت سر بگذارند، اما برگشتن به حالات روحی ، روانی و فیزیکی قبل از حادثه و یا زمانی که منجر به مرگ عزیز از دست رفته شده در کوتاه مدت امکان پذیر نیست. کوبلر رسیدن به مرحله قبول مرگ آن عزیز را منوط به طی ۴ مرحله قبلی می‌داند.

اگر چه هیچ استاندارد زمانی برای گذر از این مراحل وجود ندارد و تفاوت‌های فردی کاملا می‌تواند پروسه سوگواری را از فردی به فرد دیگری تغییر دهد.

متاسفانه ایران چه در سطح یک شهروند خاص و چه در سطح کلان شهروندی با فجایع مکرری مواجه شده است که بر اوج فاجعه قبلی افزوده است.

سرکوب قهرآمیز تظاهرات حق‌طلبانه مردم طی چند سال گذشته، جامعه را به سطح بالای عصبانیت و افسردگی جمعی سوق داده است. خواست‌ها و آرزوهای مردم در شور و هیجان انقلابی برای تغییر به سرکوب و مرگ جنبش منجر شده و اکنون مردم به عنوان بازماندگان این جنبش، در سوگ این خواست‌ها و آرزوهای سرکوب شده خود هستند.

"تنوع متدهای سنجش و اندازه‌گیری، موانع اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی سیستم بهداشت جهانی را از دستیابی به یک آمار قابل قبول محروم کرده است"اینکه آیا مردم می‌توانند مرگ خواسته‌های خود را بپذیرند و زندگی جدیدی آغاز کنند، بسیار بعید به نظر می‌رسد. آنچه که از برآیند این تحولات بر سطح بهداشت روانی جامعه آمده است، افزایش نارضایتی عمومی، افزایش خشونت در سطح وسیعی از جامعه، افزایش خودکشی‌ها، پایین آمدن سطح کارآیی جامعه در کلیت آن است.

دکتر احمد نوربالا استاد روانشناسی بالینی دانشگاه در مقاله سلامت روانی-اجتماعی و راهکارهای بهبود آن می‌نویسد: بر پایه پیش‌بینی‌های پژوهشگران بین­‌المللی بار اختلال افسردگی، حوادث و سوانح، عوارض جنگ، خشونت و صدمه به خود از سال ۱۹۹۰ تا سال ۲۰۲۰ به­ترتیب از رتبه چهارم به دوم، نهم به سوم (گفتنی است کشور ما درحال حاضر از این نظر در بدترین وضعیت است)”. دکتر نوربالا در همین مقاله اشاره می‌کند: “در ایران بار بیماری‌­های روانی و اختلال‌­های روانی-رفتاری پس از حوادث عمدی و غیرعمدی، رتبه دوم را در سال ۱۳۸۲ به­ دست آورده است (نقوی، ۲۰۰۷). تمامی این پبش­‌بینی‌­ها از اهمیت توجه جهانی به سلامت روان در دو دهه آینده حکایت می­‌کند”.

در پژوهش دیگری در ایران که توسط رفیعی، سمیعی، امینی رازانی و اکبری انجام شده است آمده است٠” از دیدگاه صاحب‌نظران ایران شاخص­‌های سلامت اجتماعی عبارت است از: نبود فرد فقیر، خشونت، تبعیض جنسی، بیکاری و تبعیض قومی-نژادی-منطقه‌ای؛ کنترل رشد جمعیت؛ برابری همگان در برابر قانون؛ رعایت پیمان حقوق بشر و سایر پیمان‌های مرتبط با حقوق انسان؛ آموزش اجباری و رایگان تا پایان دوره راهنمایی؛ دسترسی همگان به خدمات سلامت؛ وجود امنیت و آزادی عقیده؛ احساس رضایت از زندگی؛ زیرپوشش بیمه بودن تمامی مردم؛ توزیع عادلانه درآمدها (حق افراد داده شود و همه برای کسب درآمد فرصت برابر داشته باشند)؛ مشروعیت حکومت نزد مردم؛ انتخاب حاکمان به شیوه مردم­سالارانه و نظارت مردم بر آن­‌ها (رفیعی، سمیعی، امینی رازانی و اکبریان، ۲۰۱۰).

اساتید و پژوهشگران ایرانی که در حیطه روانشناسی و جامعه شناسی به موضوع بهداشت روانی و چالش‌های آن در ایران پرداخته‌اند، در یافته‌های پژوهشی خود به نکاتی توجه کرده‌اند که همگی آنها به عنوان نکات برجسته‌ای در زمینه بحران بهداشت روانی در ایران مورد توجه قرار گرفته است.

شیوع اعتیاد در إیران

دکتر نوربالا که با همراهی گروهی از همکاران خود و در طی ١٠ ماه به تدوین طرح جامع سلامت روان در إیران همت گمارده است، نتایج این طرح را در مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی در ایران به چاپ رسانده‌اند. دکتر نوربالا در این طرح به برخی واقعیت‌های روانی و اجتماعی ایران اشاره می‌کند ازجمله به روند شیوع اعتیاد در ایران.

دکتر نوربالا معتقد است: طی ۲۰ سال گذشته از سال ۱۳۵۷ تـا ۱۳۷۷، بـه طـور متوسط میزان بروز سـوءمصـرف مـواد، سـالانه ۸ درصـد رشـد داشته وبه بیان دیگر به‌طور تقریبی هر ۱۲ سـال دو برابـر شـده است.

مقایسه این نرخ با نرخ رشد جمعیت، کـه طـی ۲۰ سـال گذشته به طور متوسط ۶۳/۲ درصد بـوده اسـت، نشـانگـر سـه برابر بودن میزان رشد بروز سوءمصـرف مـواد نسـبت بـه نـرخ رشد جمعیت است. همچنین میـزان مصـرف تزریقـی مـواد در ۱۰ سال گذشته ۳۳۰ درصد رشد داشته اسـت، بـه بیـان دیگـر رشد متوسط ۳۳ درصدی در هر سال (رحیمی مـوقر، محمـد و رزاقی، ۲۰۰۲)

اگر رشد ٣٣ درصدی میزان مصرف مواد ومیزان روند افزایش معتادین در طی سال‌های بعد از این تحقیق را به این آمار بیفزاییم، به اوج فاجعه اعتیاد به‌عنوان یکی از پارامترهای سلامت روانی پی خواهیم برد.

بر اساس پژوهش کیفی بررسی مشکلات اجتماعی در اولویت ایران (مدنی، وامقی ورفیعی، ۲۰۰۷، به نقل از مدنی، ۲۰۰۸) از افراد صاحب­‌نظر با کاربرد روش دلفی۱ نشان داد ۱۵ مشکل اعتیاد،‌ بیکاری، خشونت، بی‌اعتمادی اجتماعی، فقر اقتصادی، فساد، تبعیض اجتماعی، بی‌عدالتی در برخورداری از قدرت، نزول ارزش­‌ها، افزایش میزان جرایم،‌ سیاست­‌های اقتصادی، معضل ترافیک، مسائل آموزش و پرورش، رعایت نشدن حقوق شهروندی و نابرابری در اجرای قانون مورد اجماع صاحب­‌نظران بوده است.

احساس شهروندی

همان‌گونه که در مقدمه این مقاله به آن اشاره شد احساس شهروند بودن وعدم تبعیض نسبت به شهروندان دیگر در یک جامعه می‌تواند از نشانه‌های سلامت روانی در یک واحد سیاسی-جغرافیایی باشد.

در پزوهشی که توسط مژگان عظیمی هاشمی وعلی یوسفی در دانشگاه مشهد تحت عنوان احساس شهروندی در مراکز استان‌های ایران انجام شده است، شهروندی را حاصل رابطه دو سویه فرد و دولت می‌داند، از یک‌سو این رابطه وفاداری فرد به دولت یا سیستم حکومتی و از سوی دیگر الزام حکومت به حمایت از فرد است به سه جنبه از حقوق شهروندی می‌پردازند که عبارت است از برابری مشارکتی، برابری قانونی و هویت سیاسی.

در نتایج این پژوهش آمده است که: ‘از بین یافته ها دو نکته بیشتر قابل تامل است: نخست ضعف إحساس شهروندی در ابعاد برابری فرصتی، توزیعی و مشارکتی است، این در حالی است که عناصر سه‌گانه مذکور از مهم‌ترین ذخایر مشروعیت مدنی حکومت محسوب می‌شوند و کسری تدریجی این ذخایر می‌تواند حکومت را با چالش مشروعیت روبه‌رو سازد”. از دیگر شاخص‌های مورد توجه محققان ایرانی در حیطه بهداشت روانی می‌توان به: ناپایداری در ساختارها، مدیریت­‌ها، ارزش‌­ها و تصمیم‌گیری‌­ها در ایران روند ازدواج و طلاق در ایران که با افزایش ٣٧ درصدی آمار طلاق و کاهش آمار ازدواج مواجه بوده است افزایش مصرف داروهای روانگردان در ایران، علی‌الخصوص داروهای ضد اضطراب و افسردگی افزایش آمار خودکشی به عنوان یکی از معضلات اجتماعی ایران بر اساس آمار رسمی ایران که در اختیار مرکز اطلاعاتی جمعییت جهان قرار گرفته است، نرخ خودکشی در سال ١٣٩٠ ۴.١ نفر در هر صد هزار نفر بوده است. بااین حال آمار منشر شده توسط سازمان‌های حقوق بشری مبین رشد روزافزون خودکشی در میان همه اقشار جامعه و در گروه‌های سنی متفاوت بوده است. بر اساس آمار منشر شده توسط معاون پزشکی و آزمایشگاهی سازمان پزشکی تهران، آقای مسعود قادی پاشا در سال ١٣٩٨ ، تعداد را پنج هزار و ۱۴۳ نفر دست به خود کشی زده‌اند؛ این رقم در مقایسه با سال ١٣۹۷، ۰.۸ درصد رشد داشته است.

سازمان حقوق بشری هه نگاو در گزارشی از میزان خودکشی در ماه فروردین ١۴٠٠ می‌نویسد؛ ٢۴ شهروند کرد در شهرهای مختلف کردستان به زندگی خود خاتمه داده اند.

طبق آمار سازمان پزشکی قانونی، استان‌های کهگیلویه و بویراحمد، ایلام و کرمانشاه از نظر جمعیت بیشترین آمار خودکشی را داشته‌اند و کمترین آن مربوط به خراسان رضوی، خراسان جنوبی و سیستان‌وبلوچستان بوده است.

"هنگامی که این آمار با تعداد مبتلایان به مصرف مواد مخدر، داروهای روانگردان و در عین حال بیماری‌های روانی ترکیب می‌شود، میزان آن به ١٣ درصد جمعیت جهانی و نزدیک به ٩٧٠ میلیون می‌رسد"نکته قابل توجه اینکه بیشترین متوفیان ناشی از خودکشی بین ۳۰ تا ۳۹ سال وسپس ۱۸ تا ۲۴ سال داشتند
به استناد آمار رسمی از سوی سازمان ثبت احوال کشور؛ خودکشی، پنجمین دلیل مرگ‌ومیر نوجوانان و جوانان در کشور به حساب می‌آید. ۳.۸۹ درصد مرگ در این سن، به دلیل خودکشی است.

افزایش مهاجرت در داخل کشور از مناطق حاشیه به مرکز،

فرار مغزها به خارج که براساس گزارش‌های منتشر شده توسط صندوق بین‌­المللی پول در سال ۲۰۰۶ ایران در میان ۹۱ کشور توسعه­‌یافته و در حال توسعه، بالاترین نرخ فرار مغزها را به خود اختصاص داده است.

دکتر نوربالا در طرح پیشنهادی خود به مسولین جمهوری اسلامی ایران می‌نویسد:

۱٫ اهمیت سلامت روانی و نیز سلامت اجتماعی در سامانه سلامت کشورها و نیز ایران تا حد زیادی نادیده گرفته شده است. بنابراین برای آینده سلامت روانی و اجتماعی جهان و نیز ایران احساس نگرانی می‌­شود.

۲٫ آمار اختلال‌­های روانی در ایران در مقایسه با سایر کشورها وضع خوبی ندارد.

۳٫ جامعه ایرانی، جامعه‌­ای هیجانی، نگران، غمگین، حرمت‌­شکن، غیرقابل پیش­‌بینی و به تعبیر برخی بزرگان و مسئولان غیراخلاقی، قانون‌­گریز و نظارت­‌ناپذیر است که همگی از عوامل خطر بروز اختلال روانی و بیماری­‌های روان‌تنی است.

وی در بخش دیگری از این طرح اضافه می‌کند:

– اگر در بعد پیش­گیری از بروز عوامل تنش‌­زا، در سطح خانواده و اجتماع اقدامی اساسی و بنیادی صورت نگیرد، آینده­‌ای ناخوشایند برای کشور پیش­‌بینی می­‌شود.

بودجه اختصاصی به امر بهداشت روانی در ایران و جهان

ردیف‌های بودجه در ایران در طی ۴١ سال گذشته هیچ‌گاه به صورت مشخص مبلغی را برای پیشگیری و درمان طیف وسیع بیماری‌های روحی و روانی اختصاص نداده‌اند. در واقع بخشی از چالش‌های بهداشت روانی همین موضوع است که بودجه‌های مربوط به امر بهداشت روانی به حیطه‌های دیگری اختصاص داده شده است.

سازمان بهداشت جهانی در مقاله‌ای منتشر شده در بولتن خود به این امر اشاره می‌کند که بیشتر کشورهای در حال توسعه یا عقب نگه داشته شده مبلغی کمتر از یک درصد درآمد سالانه کشور را به این امر اختصاص می‌دهند. همین مقاله می‌افزاید کشورهای پیشرفته در بیشتر مواقع تا ۵ درصد درآمد سالانه کشور را برای امر پیشگیری و در کل درمان بیماری‌های روانی اختصاد داده‌اند.

سازمان بهداشت جهانی می‌افزاید تا سال ٢٠٠٣ میلادی بین ۴٠ تا ۵٠ درصد کشورهای عضو ازجمله ایران فاقد یک برنامه مدون بهداشت روانی بوده‌اند.

عدم وجود کادر درمانی متحصص، روانپزشک، روانشناس، روان‌درمانگر، مددکار اجتماعی در کنار بیمارستان‌های روانی و کلینیک‌های روزانه از جمله مواردی است که در مقام مقایسه چند کشور مورد مطالعه سازمان بهداشت جهانی به آن اشاره شده است.

منابع:
درباره دی اس ام ۵ و توسعه/ سایت انجمن روانپزشکی آمریکا
بهداشت روانی جامعه ایران در مخاطره است/ سایت د‌ویچه وله
۲۳/۶ درصد ایرانی‌ها دچار اختلال روانی از جمله افسردگی‌اند/ سایت دویچه وله
خشونت خانگی علیه زنان مجرد و متاهل در جامعه ایران/ سایت آکادمیا
موسسه ای کی آر
سرگذشت الیزابت کوبلر-راس
ارزیابی ابزار سنجش سازمان جهانی بهداشت برای سیستم‌های بهداشت روان با مقایسه سیاست‌های بهداشت روان در چهار کشور/ سایت سازمان جهانی بهداشت
داده‌های آمار بهداشت جهانی/ سایت سازمان بهداشت جهانی
سلامت روان جهانی/ سایت انجمن روانپزشکی آمریکا
سلامت روان جهانی: پنج بینش کلیدی حاصل داده‌ها / سایت دنیای ما در داده‌ها
هانس سلی (۱۹۰۷- ۱۹۸۲): بنیان‌گذار نظریه استرس/سایت مرکز ملی اطلاعات بیوتکنولوژی
اطلاعات بهداشت روان به زبان فارسی / سایت کالج سلطنتی روانپزشکی
سلامت روان / سایت دنیای ما در داده‌ها
سلامت روان: تقویت کردن پاسخ ما / سازمان جهانی بهداشت
سلامت روان: چه چیزی طبیعی است و چه چیز نیست؟ / سایت مایو کلینیک
اپیدمیولوژی اختلالات روانپزشکی در ایران در سال ۲۰۰۱
احساس شهروندی در مراکز استان‌های ایران/ سایت مجله جامعه شناسی ایران
خودکشی دستکم ۲۴ شهروند کرد در فروردین ۱۴۰۰/ سایت هه نگاو
نرخ رشد جمعیت به پایین‌ترین رقم در تاریخ کشور رسید/سایت خبرگزاری مهر
سلامت روانی-اجتماعی و راهکردهای بهبود آن/ مجله
روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران
مشکلات سلامت روانی و بیماری‌ها / انجمن ملی روانپزشکان ایران
چالش‌های سلامت روان و پیامدهای ناگزیر آن / سایت روانپزشکان
چند کودک ایرانی در سال ۹۹ خودکشی کردند؟ / سایت ایمنا

مطالب مرتـبط

    • صد و بیست‌ویکمین شماره ماهنامه خط صلح منتشر شد
    • صد و بیستمین شماره ماهنامه خط صلح منتشر شد
    • صد و نوزدهمین شماره ماهنامه خط صلح منتشر شد
    • صد و هجدهمین شماره ماهنامه خط صلح منتشر شد
    • صد و هفدهمین شماره ماهنامه خط صلح منتشر شد

برچسب ها: بهداشت روانی خط صلح دکتر آزاد مرادیان سلامت روان شماره 121 ماهنامه خط صلح

بدون نظر



نظر بگذارید

منابع خبر

اخبار مرتبط