فاجعه هفتم تیر؛ تلاش منافقین برای یک‌سره کردن کار انقلاب مردم ایران

خبرگزاری میزان - ۱۷ مهر ۱۴۰۲

خبرگزاری میزان – در روز ۷ تیر ۱۳۶۰ آیت‌الله بهشتی، رئیس وقت دیوان عالی کشور و بیش از ۷۰ نفر از مقامات و چهره‌های برجسته سیاسی از جمله چهار وزیر، چند معاون وزیر، ۲۷ نماینده مجلس و جمعی از اعضای حزب جمهوری اسلامی در جریان انفجار مقر اصلی این حزب به شهادت رسیدند.

انفجار هفتم تیر را منافقین طوری برنامه ریزی کرده بودند که به باورشان کار انقلاب را یک‌سره کند؛ تحلیل منافقین برای اقدامات تروریسی و ترور مقامات رده بالا تلاش برای وارد کردن ضربه به سر حاکمیت بود، آن‌ها می‌خواستند انقلاب را در ذهن مردم بدون آینده و آنان را از سرنوشتشان ناامید کنند.

منافقین بر این گمان بودند که آیت‌الله بهشتی بر روی امام خمینی (ره) نفوذ دارد و با حذف وی، نظام با مشکل جدی رو به رو خواهد شد.

روند تقابل منافقین با نظام و مردم پس از پیروز انقلاب اسلامی از تقابل پنهان در طرح انحلال ارتش، تشنج‌آفرینی در انتخابات مجلس خبرگان و تحریم رفراندوم قانون اساسی آغاز و به تقابل آشکار در سخنرانی بنی صدر در روز ۱۴ اسفند ۵۹ و درگیری با نیرو‌های انقلابی و سردادن شعار‌های تند بر علیه شهید بشهتی و حزب جمهوری اسلامی و پس از عزل بنی صدر با اعلام جنگ مسلحانه در ۳۰ خرداد ۶۰ تغییر شکل داد.

سی خرداد ۶۰ نقطه شروع علنی جنایات منافقین بود، جنایاتی که شش روز بعد و در هفتم تیر ماه سال ۶۰ با انفجار در حزب جمهوری اسلامی به اوج خود رسید.

عامل انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی، محمدرضا کلاهی، از اعضای رده پائین سازمان منافقین بود. نفوذ کلاهی در تشکیلات حزب جمهوری با کمک جواد قدیری از اعضای قدیمی و مهم سازمان و نفوذی در کمیته انقلاب مستقر در اداره دوم ارتش صورت گرفته بود.

در جریان انفجار دفتر حزب جمهوری جواد قدیری عامل انتقال‌دهنده بمب‌های ساخته‌شده از قسمت فنی سازمان منافقین به عوامل اجرایی و از جمله کلاهی بود که سه روز قبل از وقوع این حادثه به دوستان خود با اطمینان خبر داده بود که روز هفتم تیر کار یک‌سره خواهد شد.

مرحوم حاج احمد قدیریان از مسئولین وقت دادستانی در کتاب خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است درباره حادثه هفتم تیر گفت: پشت دفتر حزب جمهوری اسلامی مدرسه‌ای به نام درخشان بود. این‌ها با مدیر مدرسه صحبت کرده و نردبانی گذاشته بودند و از پشت‌بام مدرسه به پشت بام دفتر حزب، جایی که قرار بود روز یکشنبه (هفتم تیر) در آنجا تجمع شود، آمده بودند. آن‌ها برنامه‌ریزی کرده و چند کارشناس برده بودند که چنانچه قرار باشد این سقف فرو ریزد می‌بایست چقدر مواد منفجره زیر آن قرار گیرد و کارشناسان در این‌باره نظر داده بودند. محمدرضا کلاهی به عنوان یکی از افراد کادر اداری حزب جمهوری، مواد را پای این ستون‌ها و مقداری را هم زیر میز مخصوص شهید بهشتی کار گذاشته بود.

"این‌ها با مدیر مدرسه صحبت کرده و نردبانی گذاشته بودند و از پشت‌بام مدرسه به پشت بام دفتر حزب، جایی که قرار بود روز یکشنبه (هفتم تیر) در آنجا تجمع شود، آمده بودند"اندکی پیش از وقوع انفجار، کلاهی به بهانه خرید بستنی از محوطه حزب بیرون می‌رود. انفجار مواد منفجره زیر میز همراه با انفجار پای ستون‌ها حدود چند دقیقه به ساعت ۹ شب انجام شد و همزمان تمامی سقف روی افرادی که آنجا بودند فرو ریخت.

 

پس از انفجار هفتم تیر نشریه منافقین در تحلیلی ازاین فاجعه با معرفی شهید بهشتی به عنوان «شاه مهره انقلاب» ترور وی را گامی مهم در براندازی نظام تلقی کرد و از «بی آینده شدن» نظام جمهوری اسلامی نوشت.

سازمان منافقین عملیات بمب‌گذاری خود را در یک جمع‌بندی این‌گونه مطرح کرد: «ضربه جبران‌ناپذیر بر پیکر ارتجاع به‌عنوان مرحله جدید مبارزه که بر اثر آن رژیم قادر به راست‌کردن کمرش نخواهد بود».

انفجار در حزب جمهوری اسلامی برخلاف باور منافقین باعث شد مردم به ماهیت اصلی این گروهک تروریستی بیشتر پی‌ببرند، فقدان نیرو‌هایی که در این فاجعه شهید شدند برای مردم دشوار بود و مردم به همین دلیل با آگاهی بیشتر از سازمان و اعضای آن تنفر پیدا کردند و نقشه شوم منافقین برای ناامیدی مردم نسبت به آینده انقلاب محقق نشد.

انتهای پیام/

منابع خبر

اخبار مرتبط

بی بی سی فارسی - ۱۵ خرداد ۱۳۹۹