لازمه شناخت پدیده دانشگاه داشتن درکی درست از تاریخ دانشگاه است
به گزارش خبرگزاری مهر، نشست «سیر تحولات دانشگاه در قرن بیست و یک» با حضور محمد بلوریان، پژوهشگر و محقق حوزه آموزش عالی، توسط کانون اندیشه جوان در صفحه اینستاگرام کانون برگزار شد.
وی در ابتدا، با اشاره به نقشی که دانشگاه میتواند ایفا کند، گفت: برای شناخت کارکردها و جایگاه و نقش دانشگاه نسبت به جامعه مدنی، بازار و دولت ابتدا باید دانشگاه و سیر تحولات آن را شناخت. با توجه به اینکه ظهور دانشگاه از غرب اتفاق افتاده برای شناخت آن باید به منبع اصلی و ابتدایی آن یعنی تاریخچه دانشگاههای غربی و تحولاتی که پشت سر گذاشتند، رجوع کرد. برای مثال در برههای از زمان دانشگاه مورد توجه بازار قرار گرفته و برای اینکه بتواند محصولات بهتری تولید کند با دانشگاه ارتباط گرفته است و از این طریق بر دانشگاه تاثیر گذاشته است و در برهههای دیگر جامعه مدنی و فرهنگ عمومی یا دولتها به دانشگاه روی آورده و منشا اثر بر آن بودهاند.
بلوریان، نگاه تاریخی به دانشگاه را امری ضروری در جهت شناخت پدیده دانشگاه دانست و افزود: لازمه شناخت پدیده دانشگاه و نسبت دانشگاه با سایر پدیدهها، داشتن درکی درست از تاریخ دانشگاه و سیر تحولاتی است که دانشگاه پشت سر گذاشته است. از یک سو تاریخ ادوار کلانی دارد و از سوی دیگر عدهای معتقدند تاریخ گسستهایی دارد و هر چند سال یک بار یک دوره جدید تاریخی آغاز میشود. با توجه به اینکه دانشگاه مدرن و کلاسیک از ابتدای قرن نوزدهم شکل گرفته است، میتوان از دو جهت دورههای کلان و دورههای تحولات کوچکتر به بررسی تاریخ دانشگاه پرداخت.
"با توجه به اینکه ظهور دانشگاه از غرب اتفاق افتاده برای شناخت آن باید به منبع اصلی و ابتدایی آن یعنی تاریخچه دانشگاههای غربی و تحولاتی که پشت سر گذاشتند، رجوع کرد"در دوره کلان تاریخی معروفترین دسته بندی که وجود دارد دوران تاریخ مدرن، پیشا مدرن و پسا مدرن است.
وی با بیان اینکه در دوره پیشا مدرن پدیده دانشگاه، نهادینه نشده بود، ابراز داشت: در این دوره دانشگاه به عنوان یک نهاد مدنی شناخته نمیشد. در این دوره آموزش عالی وابسته به خاندانها و حکومتها بودند و کارکرد اصلی آنها حفظ دانش و فضای روانی جامعه بوده است. به این صورت که گزارههای دانش اصولی بودند که حق و باطل را مشخص میکردند. دانشگاه در این دوره سه دسته است؛ دسته اول به کلیسا و دسته دوم به حکومت متصل میشود و دسته سوم دانشگاههای آزاد هستند.
این محقق و پژوهشگر، ادامه داد: اما در دوران مدرن مهمترین اتفاقی که افتاد جدال دانشکدهها و بحث پیرامون نسبت علم و سیاست بود. در این دوره سعی شد دانشگاه و نهاد دانش، نهادینه شود و دانشگاه به عنوان حلقه پیشرفت و توسعه شناخته شود.
نهادینه شدن دانشگاه به این معنا بود که دانشگاه بتواند نقش آفرینی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی داشته باشد. در این دوره ماهیت دانش تغییر کرده و آن چیزی که به عنوان حق و باطل شناخته میشد آرام آرام جای خود را به صدق و کذب بدهد. بر همین اساس رشتههای مختلفی شکل میگیرد.
ایشان یادآور شد: در ادامه فضای پست مدرن وجود دارد که فضای جدیدی است و در آن نه از گزاره حق و باطل و نه از گزاره صدق و کذب خبری نست بلکه گزاره جدید این است که محصول دانشگاه بایددر جامعه قابل قیمت گزاری باشد و ارزش آن شناخته شود و محدوده آن دیگر دولت ملتی نیست بلکه محدوده جهانی است. ایده دوران مدرن سه وجه اصلی دارد؛ وجه اول وجه صنعتی و در کانون انگلستان، وجه دوم وجه انقلابهای ملی در کانون فرانسه و وجه سوم انقلاب آموزش فکری است که عمدتا در کانون آلمان اتفاق افتاده است. متاثر از این سه اتفاق میتوان سه ایده جدید در آموزش عالی را شناسایی کرد.
این نویسنده با اشاره به اینکه در ایده انقلاب صنعتی نوعی نظام صنعتی امپراطوری در انگلستان شکل گرفت، عنوان کرد: تولید صنعتی در انگلستان فراتر از نیاز بود و به همین دلیل ضرورت صادرات احساس میشد.
"از یک سو تاریخ ادوار کلانی دارد و از سوی دیگر عدهای معتقدند تاریخ گسستهایی دارد و هر چند سال یک بار یک دوره جدید تاریخی آغاز میشود"از اینجا نوعی از دانشگاه شکل گرفت بر این اساس که نوآوریها را شناسایی و جمع آوری کرده و از این طریق صنعت را شکوفا کنند، این دانشگاههای صنعتی به دانشگاههای آجر قرمز معروف شدند. در این دوره موسسات و پژوهشگاههای خوردی شکل گرفت و دانشگاههای بزرگ سعی در تربیت نیروهایی داشتند که بتوانند امپراطوری را حفظ کنند.
وی افزود: دومین ایده، ایده انقلاب ملی بود، بعد از انقلاب فرانسه خیلی از دانشگاههای بزرگ با این دیدگاه که دانشگاه باید به دولتو ملت خدمت کند، تعطیل شد و بعد دانشگاههای جدیدی تاسیس شد. دانشگاههای تکنیک محور که بتوانند کارمند یقه سفید برای دولت یا مشاغل خاص تربیت کنند، در این ایده پیشرفت دانش جایگاهی نداشت. دانشگاه در این دوره و با چنین دیدگاهی وارد ایران شد. سومین ایده، ایده انقلاب آموزشی فکری بود.
در این دیدگاه ماهیت روشنفکری، انسان مدرن و آزادی موضوعیت دارد. این سه ایده، ایدههایی است که در قرن بیستم شکل گرفتند. این جدال به صورتهای مختلف وجو داشت و منتظر تلنگری بود تا این ایدهها را با هم جمع کرده و به یک سمت هدایت کند و آن تلنگر اتفاقات بود که برای آمریکا در قرن بیستم رخ داد. دانشگاه قرن بیستمی تحت عنوان دانشگاه پژوهشی جدالها را کنار زده و ساختار جدیدی را ارائه کرد. در این دوره نظام تقسیم کار، تکنیکهای مالی، نظام تقسیم رشتگانی و استانداردهای مختلفی در دانشگاه شکل میگیرد.
بلوریان، اظهار داشت: این نظام جدید دانشگاهی با ناهنجاریهایی مواجه میشود که از آن جمله میتوان به کمرنگ شدن هنجارهای علمی اشاره کرد.
"با توجه به اینکه دانشگاه مدرن و کلاسیک از ابتدای قرن نوزدهم شکل گرفته است، میتوان از دو جهت دورههای کلان و دورههای تحولات کوچکتر به بررسی تاریخ دانشگاه پرداخت"از این جهت در جبران این ناهنجاریها انجمنهای علمی نقش بیشتری پیدا میکنند. آمریکا سعی کرد این مدل را مدلی موفق معرفی کرده و به سایر کشورها از جمله ایران بسط و گسترش دهد. اینجا است که آموزش عالی شروع به گسترش و بسط میکند. گسترش آموزش عالی در ایران هم به لحاظ تعداد دانشگاهها و هم به لحاظ تعداد دانشجوها اتفاق میفتد و رشتههای مختلف شکل میگیرند. اما انچه که مورد توجه قرار نگرفته است این است که اگر این گسترش از یک حدی بیشتر شود دیگر نمیتواند قشر خاصی را پوشش دهد و میتوان گفت توده مردم را تحت پوشش خود دارد.
از این جهت دانشگاه نیاز به یک بازنگری اساسی دارد. در واقع آن چیزی که به عنوان دانشگاه توده شناخته میشود یک بازنگری اساسی در دانشگاه است، دانشگاهی که امروز متعلق به عموم جامعه است.
در ادامه بلوریان بیا بیان اینکه گسترش دانشگاه نیاز به نهادهای پژوهشی مختلفی دارد، گفت: دانشگاه به وسیله نهادهای مختلف میتواند بخشهای مختلف جامعه را سازماندهی کند. دانشگاه دیگر نمیتواند صرفا مدیریت یک سری مدرسه را برعهده بگرید بلکه باید تمام نهادهای واسط را تحت پوشش خود بگیرد. این مسئلهای که نیاز به آن در ایران بسیار احساس میشود، آنچه که امروز از آن به عنوان ارتباط صنعت و دانشگاه، جامعه و دانشگاه و مانند آن یاد میشود همین نیاز ضروری است و از این جهت باید مورد توجه قرار بگیرد. گسترش و رشد دانشگاه در غرب با توجه به بازدهی که داشته به این خاطر بوده است که معمولا توسط دولتها حمایت شده است.
این پژوهشگر افزود: زمانی که بودجه دانشگاهها در دهه هفتاد قطع میشود بحران جدی به وجود میآید، بسیاری از دانشگاهها و رشتهها تعطیل میشوند و دانشگاهها برای اینکه بتوانند خود را با این فضا تنظیم کنند خصوصی میشوند و برخی نیز بازاری میشوند، رتبه بندی دانشگاهها بعد از این دوره شکل میگیرد.
"در این دوره آموزش عالی وابسته به خاندانها و حکومتها بودند و کارکرد اصلی آنها حفظ دانش و فضای روانی جامعه بوده است"بسیاری از دانشگاهها متوجه نقش کارآفرینی میشوند، دانشگاه میتواند در اقتصاد کلان موثر بوده و در بخشهای کشاورزی و صنعتی به ایفای نقش کارآفرینی بپردازد.
وی با اشاره به همه گیری بیماری کرونا، بیان کرد: سناریوهای مختلفی درباره تحولات قرن بیست و یکم که تحت عنون اپیدمی کرونا یا دانشگاه پست مدرن معرفی میشود، مطرح است. در ایران و جهان بعد از اپیدمی کرونا این تحولات به صورت ملموستر احساس شد و سویههای جدیدی در دانشگاه به شکوفای رسید. این سویهها بیشتر تحت عنوان تکنولوژیهای آموزشی به نمایش درآمد، همان چیزی که با آموزشهای مجازی، مکان زدایی و زمان زدایی مطرح شد.
بلوریان در پایان خاطرنشان کرد: به طور قطع پتانسیلهای دیگری نیز وجود دارد که نیازند تلنگری است تا نمایان شود. فشار کرونا سبب شد تا تکنولوژی به عنوان یک ابزار آموزشی جدید الگوی دانشگاهها را تغییر دهد. پتانسل دیگری که دانشگاه را تحت فشار قرار داده و بر آن موثر است بحث مالی و اقتصادی دانشگاه است که امروز به صورت جدی مطرح است.
به طور کلی میتوان گفت سه وجهی که امروز در پدیده دانشگاه باید مورد توجه و بررسی قرار بگیرد، وجه تکنولوژیک، وجه بازاری و وجه جمعیت شناختی تودهها است.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران