قسمت هفتاد و شش محکوم

پندار - ۴ آبان ۱۴۰۱

   سریال محکوم قسمت هفتاد و شش 76Mahkoom Serial Part ۷۶

 فیرات اسلحه را بر می دارد و به جای زدن علیرضا به دستبندهای گریون شلیک می کند تا او را آزاد کند. باریش عصبانی می شود، فیرات با فریاد می گوید کسی نمی میرد و باید در محضر دادگاه به عدالت رسیدگی شود.

 ساشا سریع با اسلحه علیرضا را می کشد. آن ها سریع از آنجا می روند.

فیرات به شدت عصبانی می شود و پیش گریون می رود و سعی دارد او را آرام کند. بکیر، مامی و بقیه نیروهای پلیس به دنبال فیرات و گریون می گردند و از آن ها خبری ندارند. فیرات و گریون به خانه می روند.

گریون در حال گریه کردن است.

"   سریال محکوم قسمت هفتاد و شش 76Mahkoom Serial Part ۷۶  فیرات اسلحه را بر می دارد و به جای زدن علیرضا به دستبندهای گریون شلیک می کند تا او را آزاد کند"او می گوید همیشه تلاشش این بوده که از ایلول محافظت کند تا زندگیش مثل او نشود اما حالا ایلول دنبال راه باریش رفته است. او خودش را مقصر می داند. فیرات گریون را دلداری می دهد. 

در زیرزمین ایلول از اینکه ساشا علیرضا را کشته و او خودش نتوانسته انتقامش را بگیرد عصبانی است و با او جر و بحث می کند. او ناگهان اسلحه را بر میدارد و به سمت ساشا می گیرد.

ساشا از سرکشی ایلول عصبانی می شود. همانموقع باریش سر می رسد و سعی دارد ایلول را آرام کند و می گوید او دستور داده بود تا ساشا علیرضا را بکشد.

او اسلحه را از ایلول می گیرد. ساشا ایلول را کتک میزند. باریش دستور میدهد که ایلول را ببرند. 

فیرات نیمه شب به دفتر پیش بقیه می رود و با کلافگی می گوید باید مدام کار کنند تا جای فراری ها را پیدا کنند. مامی می گوید نقشه آن منطقه را بررسی کرده اند و هیچ جایی برای پنهان شدن وجود ندارد و نمی دانند فراری ها کجا رفته اند. فیرات می گوید باید خانواده و نزدیکان فراری ها را زیر نظر داشته باشند تا بتوانند اطلاعاتی به دست بیاورند. 

صبح روز بعد نازلی از فیرات می خواهد که مثل همیشه موهایش را ببافد، فیرات متوجه می شود که یادش نمی آید چطور باید مو ببافد.

"باریش عصبانی می شود، فیرات با فریاد می گوید کسی نمی میرد و باید در محضر دادگاه به عدالت رسیدگی شود. ساشا سریع با اسلحه علیرضا را می کشد"او نازلی را به خانه بوگه می برد.

جیدا هم آنجاست و او موهای نازلی را می بافد. بوگه با درماندگی به فیرات می گوید از ترس اینکه جان چیزی در مورد باریش نشود، تلویزیون را روشن نمی کند و نگران است. فیرات از بوگه می پرسد خبر جدیدی از باریش دارد؟ بوگه جواب منفی می دهد و چیزی در مورد تماس باریش نمی گوید. فیرات و بوگه بچه ها را به مدرسه می برند.

جلوی مدرسه نازلی از فیرات می خواهد که شب به همراه جان و بوگه به سینما بروند. یک موتور سیکلت نزدیک آن ها ایستاده و کلاه خودش را که توی آن یک دوربین است به سمت بوگه، فیرات و بچه ها گرفته و باریش آن ها را می بیند.

وقتی بوگه بر می گردد، باریش دوباره با او تماس می گیرد.

باریش از بوگه می خواهد که به جان بگوید پدرش زنده است. بوگه با کلافگی از باریش می خواهد که از آن ها فاصله بگیرد و می گوید آن ها زندگی جدیدی را شروع کرده اند. 

در دفتر، مامی در حال بازجویی از افرادی است که پیرو باریش شده اند و در فضای مجازی درباره باریش صحبت می کنند و ماسک او را می زنند. فیرات به دفتر می رود و به مامی می گوید 

سعی کند از آن ها حرف بکشد تا شاید به سرنخی برسند. در زیرزمین باریش به ساشا می گوید بچه ها را جمع کند تا به جرم ایلول رسیدگی کند و او را محاکمه کند. رفیع به باریش می گوید داداراغلو پیگیر حاجی آلاگوز است و می خواهد باریش را ببیند.

"آن ها سریع از آنجا می روند.فیرات به شدت عصبانی می شود و پیش گریون می رود و سعی دارد او را آرام کند"او تاکید می کند که آن ها به داداراغلو نیاز دارند و باید رابطه شان با او خوب باشد.

باریش پیش داداراغلو می رود. داداراغلو به خاطر اینکه آن ها حاجی را نکشته اند می گوید دیگر همکاری اش را با باریش ادامه نمی دهد و همه امکاناتی که داده را پس می گیرد.

باریش مدارکی را نشان میدهد که ثابت می کند حاجی در راه پدرش نبوده و برای همین او را از لیست پاک کرده اند. داداراغلو قانع می شود و می گوید منتظر اعلام نفر بعدی باشند. 

باریش با بوگه تماس می گیرد و متوجه می شود او خطش را عوض کرده است. او به داداراغلو می گوید یک درخواست شخصی از او دارد. 

در دفتر، عایشه عکس کسی را که به گریون حمله کرده بود نشان می دهد که به سمت مکان داداراغلو می رفته. فیرات می گوید پس مشخص است که داداراغلو به باریش کمک می کند.

او می گوید خودش به دیدن داداراغلو می رود. 

بوگه با شماره جدیدش با فیرات تماس می گیرد و به دروغ می گوید به خاطر تماس خبرنگاران شماره اش را عوض کرده است. او سپس قرار سینما را به فیرات یادآوری می کند و فیرات سریع به سمت سینما می رود. 

پایان قسمت ۷۶

قسمت بعدی - سریال محکوم قسمت هفتاد و شش ۷۶ قسمت قبلی - سریال محکوم قسمت هفتاد و پنج ۷۵ Next Episode - Mahkoom Serial Part ۷۶ Previous Episode - Mahkoom Serial Part ۷۵

منابع خبر

اخبار مرتبط

پندار - ۱۰ خرداد ۱۴۰۱
پندار - ۴ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۱۹ خرداد ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
رادیو زمانه - ۲۵ فروردین ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱