قسمت صد و نود و یک گودال

پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱

   سریال گودال قسمت صد و نود و یک 191Çukur Serial Part ۱۹۱

گودال ۷۸-۲

مدد به دستور وارتلو سراغ سعادت می رود تا پاسپورت او را بگیرد و برایش ببرد. اما وقتی با جنت در آنجا روبرو می شود کمی مات او می ماند و از جنت خوشش می آید. بعد هم به اصرار سعادت او را به ملاقات وارتلو می برد و قبلش با شرمندگی از وارتلو معذرت خواهی می کند. وارتلو با دیدن سعادت چشمانش پر از اشک می شود و روبروی او می نشیند. سعادت با بغض به او می گوید: «خیلی سعی کردم از دوست داشتن تو فرار کنم.

"   سریال گودال قسمت صد و نود و یک 191Çukur Serial Part ۱۹۱ گودال ۷۸-۲مدد به دستور وارتلو سراغ سعادت می رود تا پاسپورت او را بگیرد و برایش ببرد"نتونستم... چون که تو خیلی قشنگ آدم رو دوست داری... من باهات جهنم هم میام... من حاضرم برات بمیرم. » وارتلو با ناراحتی سرش را پایین می اندازد.

سعادت پاسپورت او را مقابلش می گذارد و می گوید:« تو قراره از اینجا بیرون بیای... اگه بری، امید منم از دستم سر میخوره میره... » و سند ازدواجشان را هم مقابل او می گذارد و می گوید: «امیدم از دستم سر نخوره نره صالح... » وارتلو مدتی مکث می کند و بعد پاسپورتش را برمیدارد و آنجا را ترک می کند. سعادت با چشمان پر از اشک او را نگاه می کند.

"بعد هم به اصرار سعادت او را به ملاقات وارتلو می برد و قبلش با شرمندگی از وارتلو معذرت خواهی می کند"

علیچو از بین آشغال های خانه ی بولنت ادرسی پیدا می کند و از روی فیش درون آشغال ها و سفارش غذا از جایی نزدیک به محل آنها مکانشان را پیدا می کند. یاماچ و جومالی و سلیم به همراه بقیه به آن سمت می روند.

آکین سراغ تمساح می رود و متوجه می شود او به خاطر این که نقشی در این نقشه و دزدیدن دخترها ندارد حوصله اش سر رفته. آکین او را وسوسه می کند و می گوید:« امشب اتفاقی میفته که به دست تو همه چیز تغییر میکنه! » و وقتی می بیند که توجه تمساح جلب شده می گوید: «فقط باید هرچیزی که مربوط به یاماچ رو توی دستت داری رو کنی! »

یاماچ و بقیه به یکی از مکان های بولنت حمله می کنند و نگهبان های آنجا را نابود می کنند اما وقتی متوجه می شوند که از دخترها یا بولنت خبری نیست ناامید می شوند. یاماچ می گوید که علیچو اشتباه نمی کند و بهتر است همه جا را خوب بگردند.

متین در پشت یکی از کتابخانه ها در مخفی ای پیدا می کند و وقتی وارد آنجا می شوند با مقدار خیلی زیادی پول که پول نزول های بولنت است روبرو می شوند.

از طرفی ناهیت و قدیر متوجه کسانی در اطراف خانه ای که پنهان شده اند می شوند و می فهمند که مکان آنها مشخص شده پس قدیر به همراه ناهیت آنجا را ترک می کنند. گودالی ها که او را زیر نظر دارند به متین زنگ می زنند تا بدانند که باید چه بکنند. متین به آنها میسپارد تا آنها را از هر طرف تعقیب بکنند. وقتی قدیر و ناهیت به انباری ای که آذر ادرسش را داده تا پنهان بشوند می رسند، یکی از موتوری های گودال که تعقیبشان کرده فورا ادرس را برای کمال و جومالی می فرستد.

"» و سند ازدواجشان را هم مقابل او می گذارد و می گوید: «امیدم از دستم سر نخوره نره صالح.."آنها خودشان را به انجا می رسانند و قدیر را زنده نگه میدارند و با خودشان می برند. اما جومالی به خاطر نفرتی که از ناهیت به خاطر دست درازی اش به دخترها و داملا پیدا کرده، به او نزدیک می شود و می گوید: «دوست دارم دل و جرئت ادمی آدمی که به زن های محله من و به زن من دست درازی رو ببینم! » و ترازویی مقابل او می گذارد! و چاقویی از جیبش بیرون می آورد و به سمت ناهیت می رود!

قسمت بعدی - سریال گودال قسمت صد و نود و دو ۱۹۲ قسمت قبلی - سریال گودال قسمت صد و نود ۱۹۰ Next Episode - Çukur Serial Part ۱۹۲ Previous Episode - Çukur Serial Part ۱۹۰

منابع خبر

اخبار مرتبط

خبرگزاری میزان - ۴ دقیقه قبل
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱