مهمترین اشتباهات راهبردی ارمنستان در جنگ قره باغ
جنگ ارمنستان و جمهوری آذربایجان بر سر منطقه قره باغ در نهایت با اشتباهات راهبردی ایروان، به نفع باکو به پایان رسید.
به گزارش گروه بین الملل باشگاه خبرنگاران جوان، درگیری و نزاع در منطقه قره باغ میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان از جهات گوناگونی حائز اهمیت است. ایران با هر دو کشور دارای مرز مشترک بوده و همین امر ماهیت موضوع برای تهران را متفاوتتر از سایر کشورها میکند. از سوی دیگر، ارمنیها و آذری زبانها بخشی از جامعه بزرگ ایرانیان را تشکیل میدهند و طبیعی است که نسبت به درگیریهای آن سوی مرز حساسیتهای خاص خود را داشته باشند. با این حال، بررسی و تحلیل این جنگ فارغ از تعصبات و علایق شخصی میتواند افق دید بهتری نسبت به موضوعات منطقهای و روابط بین الملل ارائه کند.
نویسنده در این گزارش میکوشد به دلایل ضعف ارمنستان و شکست این کشور در جنگ با جمهوری آذربایجان بپردازد.
۳ اشتباه راهبردی ارمنستان
ریشه جنگ ارمنستان و جمهوری آذربایجان به آشفتگیهای پیش و پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی باز میگردد.
" جنگ ارمنستان و جمهوری آذربایجان بر سر منطقه قره باغ در نهایت با اشتباهات راهبردی ایروان، به نفع باکو به پایان رسید"در جنگ اول میان دو کشور که تا سال ۱۹۹۴ به طول انجامید، در نهایت منطقه قره باغ و مناطقی از جمهوری آذربایجان به خاک ارمنستان ضمیمه شد. در طول سالهای پس از جنگ اول قره باغ، دو کشور به صورت پراکنده اقدام به آتش افروزی میکردند، اما در نهایت در ۲۷ سپتامبر (۶ مهرماه) سال جاری تبادل آتش میان دو طرف به جنگی تمام عیار تبدیل شد. سرانجام پس از ۴۵ روز درگیری، توافق آتش بس میان باکو و ایروان با میانجیگری مسکو به امضا رسید. ارمنستان به عنوان شکست خورده این نبرد امتیازات قابل توجهی به طرف مقابل اعطا کرده و از بخشهای اشغال شده جمهوری آذربایجان عقب نشینی کرد. قرار است تکلیف منطقه قره باغ در مذاکرات آتی روشن شود، اما واضح است طرف شکست خورده در میدان نبرد، در میدان مذاکرات پیروز نخواهد بود.
در این میان، ریشه وقایع رخ داده را باید در اشتباهات راهبردی ارمنستان جستجو کرد که بی تردید دلیل اصلی شکست قاطع ایروان در نبرد با باکو بود.
این اشتباهات راهبردی شامل موارد ذیل است:
بی توجهی به برهم خوردن موازنه قوا در منطقه قفقاز
جنگ اول قره باغ در سال ۱۹۸۸ و در زمانی روی داد که هنوز اتحاد جماهیر شوروی دچار فروپاشی نشده بود. پس از ناتوانی دولت میخائیل گورباچف، آخرین رئیس جمهور شوروی در حل منازعه، و متعاقب آن فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱، آتش جنگ میان باکو و ایروان شعله ورتر شد و در نهایت ارمنستان بود که توانست جنگ را به نفع خود پایان دهد.
ایروان طی سالهای بعدی کوشید شرایط موجود را حفظ کند و در مقابل، باکو به دلیل از دست دادن سرزمینهای خود تلاش کرد از هر فرصتی برای افزایش قدرت و بازپسگیری مناطق از دست رفته استفاده کند. از این رو، موازنه قوا برای هر دو کشور اهمیت بالایی پیدا کرد. موازنه قوا در روابط بین الملل به معنای آن است که توزیع قدرت نظامی طوری صورت بگیرد که هیچ دولتی به اندازه تسلط بر دولت دیگر قدرت کسب نکند. در واقع باید میان دولتها در نظام بین الملل نوعی تعادل در توزیع قدرت صورت گیرد.
" به گزارش گروه بین الملل باشگاه خبرنگاران جوان، درگیری و نزاع در منطقه قره باغ میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان از جهات گوناگونی حائز اهمیت است"قانون نخست موازنه قوا این است که توزیع قدرت همواره یکسان نیست و گذشت زمان میتواند باعث برهم خوردن توازن قوا میان دو کشور شود.
جمهوری آذربایجان و ارمنستان هر دو میراث دار شرایط نابسامان اتحاد جماهیر شوروی بودند. قدرت نظامی دو کشور در ابتدا تفاوت معناداری نسبت به یکدیگر نداشت. با این حال، استقلال دو کشور و گذشت زمان شرایط را تغییر داد.
از سال ۱۹۹۴ باکو اقدام به توسعه میادین نفتی و افزایش درآمدهای خود کرد. براساس برآوردها، جمهوری آذربایجان دارای ۷ میلیارد بشکه نفت خام در میادین نفتی خود است که از این حیث در جایگاه بیستم جهان قرار دارد. فروش نفت باعث شد این جمهوری تازه استقلال یافته اقتصاد خود را احیا کرده و هزینه تجهیز ارتش خود را در اختیار داشته باشد.
براساس آمارهای رسمی، جمعیت جمهوری آذربایجان ۱۰ میلیون نفر است.
این در حالی است که جمعیت ارمنستان تنها ۳ میلیون نفر است. همچنین براساس اعلام صندوق بین المللی پول، تولید ناخالص داخلی ارمنستان در سال ۲۰۱۸، ۱۲ میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار و در مقابل اندازه اقتصاد جمهوری آذربایجان تقریبا چهار برابر این کشور بوده و باکو معادل ۴۷ میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی داشته است. با این حال، در سال ۱۹۸۸ و جنگ نخست قره باغ اختلاف دو کشور به این اندازه نبود.
افزایش قدرت اقتصادی دست باکو را برای افزایش هزینههای نظامی باز گذاشت. تحقیقات نشان میدهد (اینجا) با افزایش درآمدهای نفتی، هزینههای نظامی این کشور به میزان قابل توجهی افزایش یافت و باکو از سال ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۵ به طور میانگین سالانه بیش از ۳ میلیارد دلار برای ارتش خود هزینه کرده است. در کنار این موضوع، عنصر جمعیت مزیت برتری دیگری بود که جمهوری آذربایجان از آن به خوبی استفاده کرد (جمعیت جمهوری آذربایجان بیش از ۳ برابر ارمنستان است).
با این توصیفات و با برهم خوردن موازنه قوا به نفع جمهوری آذربایجان، بدیهی بود که باکو دیر یا زود به دنبال جبران شکست خود در جنگ اول قره باغ باشد و ارتش خود را به این منطقه گسیل کند.
"ایران با هر دو کشور دارای مرز مشترک بوده و همین امر ماهیت موضوع برای تهران را متفاوتتر از سایر کشورها میکند"با این حال، پیروزی جمهوری آذربایجان معلول راهبردهای غلط ارمنستان بود.
ناتوانی ایروان در تشکیل اتحاد و ائتلاف قدرتمند
مقامات ارمنستان پس از مشاهده برهم خوردن توازن قوا، ۲ راه پیش رو داشتند. در گام نخست آنها می توانستند اقدام به افزایش قدرت نظامی خود کنند. حقیقت این است که ایروان نه قدرت نظامی (قدرت بالفعل) و نه قدرت اقتصادی و عنصر جمعیت (قدرت بالقوه) لازم برای ایجاد توازن با باکو را در اختیار نداشت. ارمنستان از لحاظ منابع طبیعی فقیر است و اقتصاد صنعتی و پویایی نیز ندارد که بتواند بر آن اتکا داشته باشد. از همین رو، ایروان توانایی تدارک ارتشی هم سنگ و اندازه جمهوری آذربایجان را نداشت.
با این حال، توسل به اتحادها و ائتلافها میتوانست به این کشور کمک کند.
به دلیل پیشینه تاریخی ارمنستان، مسکو نخستین گزینه ایروان برای تشکیل اتحاد نظامی بود. روسیه و ارمنستان طی دهه ۹۰ میلادی اقدام به مذاکره درباره اتحاد نظامی دو جانبه کردند. بر اساس توافقات صورت گرفته، روسیه پذیرفت در صورت حمله کشور خارجی به ارمنستان از این کشور حمایت نظامی کند.
با این وجود، به دلیل وجود اقلیت قدرتمند ارامنه در خاک آمریکا و کشورهای اروپای غربی، ارمنستان به مرور به کشورهای غربی نزدیکتر شد و از روسیه فاصله گرفت. ایروان تصور میکرد میتواند روی به ائتلافهای قدرتمندتری با کشورهای غربی بیاورد، اما این امر نتیجه عکس داد و باعث کاهش تعهد روسیه به ارمنستان شد.
ایروان در اتحاد با مسکو همواره مردد بود و ترجیح میداد با کشورهای غربی ائتلاف داشته باشد. نیکول پاشینیان، نخست وزیر فعلی ارمنستان تقریباً با یک کودتای نرم در سال ۲۰۱۸ توانست قدرت را از سرژ سارگسیان، نخست وزیر طرفدار روسیه بگیرد.
"از سوی دیگر، ارمنیها و آذری زبانها بخشی از جامعه بزرگ ایرانیان را تشکیل میدهند و طبیعی است که نسبت به درگیریهای آن سوی مرز حساسیتهای خاص خود را داشته باشند"پاشینیان امیدوار بود بتواند با نزدیکی به کشورهای غربی، مسیر توسعه کشور را هموار کند، اما این اقدام تنها باعث دور شدن وی از اتحاد با روسیه شد.
در کنار ضعف ایروان در تشکیل اتحاد خارجی، در مقابل جمهوری آذربایجان توانست اتحاد نظامی قدرتمندی با ترکیه، به عنوان یکی از اعضای سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) برقرار کند. در جنگ قره باغ فرماندهان باتجربه ترک مدیریت اتاق جنگ جمهوری آذربایجان را برعهده داشتند و کمک مستشاری و تسلیحاتی آنکارا صحنه جنگ را به نفع باکو تغییر داد.
همچنین همگام با افزایش تولید ناخالص داخلی جمهوری آذربایجان، باکو افراد بیشتری را به استخدام ارتش درآورد و با کنار گذاشتن تسلیحات روسی، ارتش خود را به پیشرفتهترین تسلیحات غربی مجهز کرد. براساس اعلام مرکز تحقیقات بین المللی صلح استکهلم در ۵ سال اخیر اسراییل جایگاه نخست صادر کننده تسلیحات به جمهوری آذربایجان را در اختیار داشته است. تل آویو تنها طی یک قرارداد، ۷۵۰ میلیون دلار تسلیحات که دارای فناوری پیشرفته تری از تسلیحات روسی ارمنستان بود را به باکو فروخت.
در واقع، افزایش قدرت نظامی جمهوری آذربایجان نسبت به ارمنستان، و چربش قدرت این کشور، باکو را مجاب به بازپس گرفتن مناطق از دست رفته خود از ایروان کرد.
تصور اشتباه ارمنستان درباره حمایت نهادهای بین المللی از این کشور
همزمان با پایان جنگ سرد، ظهور تفکر پایان تاریخ فوکویاما، روی کار آمدن بیل کلینتون در آمریکا و شعارهای کاخ سفید مبنی بر صادرات اندیشه لیبرال دموکراسی، این تصور عمومی در نظام بین الملل شکل گرفت که سازمانها و نهادهای بین المللی توانایی حل و فصل کامل مناقشات بین المللی را دارند.
از همین رو، در سال ۱۹۹۲ و در اوج جنگ اول قره باغ میان باکو و ایروان، کنفرانس پیشین امنیت و همکاری اروپا (سازمان امنیت و همکاری اروپای فعلی) اقدام به تاسیس گروه مینسک با محوریت فرانسه، روسیه و آمریکا برای حل و فصل این جنگ کرد. تشکیل این گروه به دلیل نزدیکی مواضع این سه کشور به ارمنستان، مقامات ایروان را به غلط امیدوار به حمایت این نهاد از این کشور و مقابله آنها با تلاش های باکو برای برهم زدن وضع موجود کرد.
ریشه این تفکر غلط به این موضوع بازمی گشت که فرانسه و آمریکا دارای اقلیت قابل توجه ارمنی هستند و لابیهای قدرتمند ارامنه در این دو کشور باعث نزدیکی دیدگاههای پاریس و واشنگتن به ایروان شده است. (یک مثال ساده برای درک قدرت لابی این اقلیت، موضوع نسل کشی ارامنه در دوران عثمانی است که از موضوعات پرمناقشه محسوب میشود. پارلمان فرانسه در سال ۲۰۱۱ این نسل کشی را به رسمیت شناخت و برای انکار کنندگان آن یک سال حبس و ۴۵ هزار یورو جریمه در نظر گرفت. مجلس سنای آمریکا نیز در سال ۲۰۱۹ نسل کشی ارامنه در دوران عثمانی را علی رغم مخالفت صریح ترکیه به رسمیت شناخت).
از سوی دیگر، روسیه نیز با ارمنستان اتحاد نظامی داشت و همین امر در عمل کفه ترازو در گروه مینسک را به نفع ایروان تغییر داده بود. در دهه ۹۰ میلادی به نظر میرسید این نهاد که برای حل و فصل عادلانه مناقشه قره باغ تشکیل شده بود، موفق به حمایت از ایروان در مقابل باکو و فیصله دادن به مناقشه قره باغ شده است.
"۳ اشتباه راهبردی ارمنستان ریشه جنگ ارمنستان و جمهوری آذربایجان به آشفتگیهای پیش و پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی باز میگردد"با این حال، افزایش قدرت جمهوری آذربایجان در سالهای بعدی و تغییر موازنه قوا در قفقاز، بر خوشبینی ارمنستان و ناتوانی نهادهای بین المللی در حمایت از ایروان صحه گذاشت.
حقایق جنگ فعلی در قره باغ و تحمیل شکست به ایروان نشان داد هیچ دست خارجی در نظام بین الملل برای حمایت از ارمنستان در مقابل جمهوری آذربایجان وجود ندارد و در واقع این حمایت از ابتدا نیز وجود نداشت. مشکل اصلی ایروان این بود که این کشور در سه دهه گذشته به جای تقویت نظامی خود و ایجاد اتحادهای قوی به منظور موازنه قوا با باکو، چشم به سازمانها و نهادهایی بسته بود که در زمان خطر جز درخواست خویشتنداری از دو طرف منازعه، کار دیگری از دستشان برنمی آید. از سوی دیگر، از جنبه فردی نیز دولت هایی مانند فرانسه و آمریکا بازیگرانی عاقل هستند که علاقه ای به مداخله نظامی پرهزینه در مناقشات خارجی که مزیتی برای آنها محسوب نمی شود، ندارند.
در حقیقت اشتباه مرگبار ارمنستان این بود که پیش از آنکه به تواناییهای خود اتکا کرده و تمرکز خود را بر بقای خود معطوف کند، دل به حمایت نهادها و کشورهای خارجی (بدون داشتن اتحاد) بسته بود. در نهایت هم همین خوشبینی بی اندازه، باعث شد نیروهای آذربایجان تا فتح ایروان و سقوط دولت ارمنستان پیش بروند و شاید اگر منافع روسیه در عدم تغییر نقشه منطقه قفقاز نبود، خوشبینی مقامات ایروان نتیجه تلخ تری برای این کشور درپی داشت.
در پایان باید خاطر نشان کرد، اگر توازن قوا را تضمین کننده امنیت یک کشور بدانیم، بی توجهی ایروان به این موضوع در عمل، امنیت ملی ارمنستان را به مخاطره انداخت و باعث شد پاشینیان در نهایت برای جلوگیری از سقوط کشور چارهای جز تسلیم شدن و نوشیدن جام زهر نداشته باشد.
ابوالفضل هاشمی
انتهای پیام/
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران