امتیاز قفقاز را درصف وین باختیم/سفیرمان در باکو منطقه را نمیشناسد

امتیاز قفقاز را درصف وین باختیم/سفیرمان در باکو منطقه را نمیشناسد
خبرگزاری مهر
خبرگزاری مهر - ۳ آبان ۱۴۰۰

خبرگزاری مهر،

گروه سیاست- محمد مهاجرانی؛
در هفته‌های اخیر و پس از آنکه نیروهای آذربایجانی اقدام به دریافت عوارض غیرقانونی از رانندگان ایرانی در مسیرهای تازه آزادشده قره‌باغ کردند، سطح تنش‌های سیاسی بین کشورمان و همسایه کوچک شمالی شدت گرفت.

در این مناقشات بازیگران ثالثی همچون ترکیه، ایالات متحده و رژیم‌صهیونیستی نقش اصلی را در تحریک آذربایجان برای چشم‌پوشی بر تمامی الطاف و خدمات ایران ایفا می‌کنند.

رژیم صهیونیستی به بهانه صادرات تجهیزات نظامی به این کشور به دنبال نفوذ و فعالیت مخرب در مرزهای شمالی ایران است.

عملکرد سفیر ایران در جمهوری آذربایجان نیز از جمله مواردی است که پس از ماجرای بازداشت رانندگان ایرانی در قره باغ مورد نقد کارشناسان و سیاسیون داخلی قرار گرفت.

در همین راستا، میزگرد تخصصی با حضور «سید مصطفی خوش‌چشم» تحلیل‌گر مسائل بین‌الملل و همچنین «شعیب بهمن» کارشناس مسائل حوزه قفقاز در خبرگزاری مهر برگزار شد که دو طرف به تشریح دیدگاه‌های خود در این خصوص پرداختند.

سید مصطفی خوش‌چشم، تحلیلگر مسائل بین‌الملل با اشاره به اهمیت مناقشات در منطقه قفقاز جنوبی گفت: «متخصصین از سال‌ها قبل‌تر از جنگ قره‌باغ، نسبت به این مسئله که ما قضیه قره باغ را صرفاً در حد یک منطقه محلی ندانیم، هشدار می‌دادند.»

شعیب بهمن کارشناس مسائل منطقه قفقاز نیز با اشاره به عملکرد سفیر کشورمان در آذربایجان گفت: «هدف یک سفیر یا نماینده در وهله اول حمایت و دفاع تمام قد از منافع ملی و امنیت ملی کشور خودش است. رفتار سفیر و سفارتخانه ایران در باکو باید در کتاب‌های روابط بین الملل تدریس شود که چگونه یک سفارتخانه می‌تواند منافع ملی کشور محل ماموریتش را بر منافع ملی کشور خودش ترجیح دهد.»

این کارشناس مسائل سیاسی تصریح کرد: «این را واقعاً ما در هیچ جای دنیا تا حالا ندیده‌ایم؛ مگر افرادی که خواسته‌اند به کشور خودشان خیانت کنند.»

مشروح این میزگرد که در خبرگزاری مهر برگزار شد، بدین شرح است:

*درخصوص اهمیت ژئوپلیتیک منطقه قفقاز جنوبی برای کشورمان به جهت دسترسی به اروپا؛ آیا می‌توانیم راه‌های جایگزین برای این مسیر داشته باشیم یا خیر؟

شعیب بهمن: منطقه قفقاز از حیث تاریخی و تمدنی قابل اهمیت است. این منطقه از حیث فرهنگی در طول دوره‌های متمادی بخشی از ایران بوده است و امروز آثار فرهنگ، تمدن، تاریخ و ضمائم گوناگون ایرانی بودن را می‌توانید در این منطقه ملاحظه کنید. اگر کسی به مناطق قفقاز شمالی و این سه کشور سفر کند، آثار فرهنگ و تمدن ایرانی را به وضوح می‌تواند ببیند.

این منطقه از حیث تاریخی همیشه منطقه مناقشه برانگیزی، به ویژه در ۵ سده اخیر بوده است. این منطقه سالیان سال بین سه قدرت ایران، روسیه و عثمانی، محل اختلاف بوده و جنگ‌های بسیار متعددی در آن صورت گرفته است.

"این منطقه از حیث فرهنگی در طول دوره‌های متمادی بخشی از ایران بوده است و امروز آثار فرهنگ، تمدن، تاریخ و ضمائم گوناگون ایرانی بودن را می‌توانید در این منطقه ملاحظه کنید"اگرچه در دوره اتحاد جماهیر شوروی تا حدی این مناقشات خاموش شد اما پس از فروپاشی شوروی باز هم رقابت برای نفوذ در این منطقه احیا شد و در ۳۰ سال گذشته نیز کاملاً قابل مشاهده است که قدرت‌های بزرگ و بازیگران منطقه‌ای و بین المللی به نوعی تلاش دارند در این منطقه جایگاهی باز کرده و نفوذ کنند و قدرت خود را گسترش دهند.

برای ایران که از حیث تاریخی سابقه پیوندهای مشترک با منطقه دارد، قاعدتاً این منطقه باید جایگاه ویژه ای در سیاست خارجی‌اش داشته باشد؛ هرچند که در سال‌های گذشته به دلایل مختلف این چنین نبوده، اما مسائل ژئوپلیتیک این منطقه برای ایران اهمیت و ارزش بسیار زیادی دارد، زیرا دو مسیر از مسیرهای دسترسی ایران به اروپا از این منطقه می‌گذرد. یک مسیر از جمهوری آذربایجان که ما را به روسیه و اروپا متصل می‌کند و مسیر دیگر از ارمنستان است که با گذر از این کشور، ایران به دریای سیاه و کشورهای اروپایی متصل می‌شود.

لذا واقعیت این است قفقاز از حیث مسیرهای ژئوپلیتیکی به سمت اروپا، اهمیت زیادی برای ایران دارد و در واقع حتی اگر سوابق و پیشینه تاریخی ایران و قفقاز را کنار بگذاریم و تنها اهمیت ژئوپلیتیک‌اش را برای ایران در نظر بگیریم، ارزشی برای ایران ایجاد می‌کند که از این منظر باید توجه استراتژیک‌تری به مسیرها و خطوط ترانزیتی قفقاز داشته باشیم.

ایران در صورت انسداد مرزی با ارمنستان، در تنگنای ژئوپلیتیک قرار ندارد و می‌تواند از ظرفیت سایر مناطق نیز استفاده کند اینکه می‌گوئیم از حیث ژئوپلیتیک برای ایران اهمیت دارد به این معنا نیست که ایران در تنگنا قرار دارد و نمی‌تواند از مسیرهای دیگر استفاده کند. در گذشته و هم‌اکنون مسیرهای جایگزینی مطرح هستند و ترکیه و آذربایجان فکر نکنند که اگر بخواهند مسیرهایشان را روی ایران ببندند یا اختلال در مسیر ایران و ارمنستان ایجاد کنند، این مسیر و ارتباط بین ایران و اروپا، کاملاً مسدود می‌شود. ایران می‌تواند از سمت دریای خزر توسط کشتی با روسیه در ارتباط باشد و می‌تواند این مسیر را انتخاب کند. همچنین ایران این فرصت را دارد از عراق و سوریه به مدیترانه برسد و از آنجا با کشورهای اروپایی ارتباط و اتصال داشته باشد که این مسیر بسیار کم هزینه‌ای برای ایران است.

بنابراین به رغم اهمیتی که قفقاز دارد و مسیرهای اتصال ایران به اروپا را شکل می‌دهد، این منطقه دربردارنده تنها مسیرهای ایران نیستند و این نکته‌ای است که هم باکو و هم کشورهای دیگر باید به آن توجه داشته باشند.

مصطفی خوش‌چشم: من به این مسئله در چارچوب کلان‌ترِ تقابل بین ایران و آمریکا نگاه می‌کنم.

اول؛ کریدور مطرح شده می‌تواند یکی از کریدورهای اصلی کشور باشد.

اگر طرح‌هایی آذربایجان به همراه نوعثمانی‌گراهای ترکیه (آقای اردوغان) که همه تحریک شده اسرائیل، CIA و طرح‌های نیمه آشکار CIA در منطقه است، اجرایی شود، چندین ضرر برای ایران خواهد داشت؛ طرح بازکردن یک کریدور موهومی به نام «ترکستان» که در بخش جنوب ارمنستان، آذربایجان به همراهی ترکیه و به تحریک شدید اسرائیل و بنا به خواسته و نقشه CIA انجام دهند، مرز ایران و ارمنستان از بین می‌رود و این مسئله تأثیر شدیدی در روابط تجاری بین ایران و ارمنستان دارد.

دوم؛ دسترسی ایران از طریق کریدور اوراسیا- روسیه- اروپا در حقیقت تحت تأثیر قرار می‌گیرد. اگرچه راه‌های جایگزین وجود دارد اما این مسیر پتانسیل تبدیل شدن به یک شاهراه و کریدور اصلی را دارد، البته نه کاملاً در مقایسه با جاده ابریشم. اما جاده ابریشم گسترده‌تر است و حجم کالایی که در آن می‌رود به مراتب بیشتر است، اما این یک مسیر شاهراه است چون ایران می‌تواند در زنجیره اقتصادی و ترانزیتی قرار گیرد که از قبل از ایران شروع می‌شود و از کشورهای هندوستان می‌آید و از طریق ایران به سمت شمال می‌رود و این تجارت ادامه پیدا می‌کند و از ارمنستان و گرجستان تا روسیه و اروپا بالا می‌رود. یعنی ایران می‌تواند بخشی از یک زنجیره بزرگ باشد. حالا چرا مهم است؟

علاوه بر درآمدهای ترانزیتی و توسعه زیرساخت‌ها (وقتی کشور بخشی از این کریدور باشد، زیرساخت‌های ریلی، جاده‌ای کشور نیز رشد می‌کند، تجارت کشور آسان‌تر می‌شود) تصور کنید وقتی شاهراهی بین المللی دارید تا به روسیه و اروپا برسد، خودتان هم کالاهای بیشتری می‌توانید صادر کنید.

جدای از بخش اقتصادی، بخش ویژه ای وجود دارد.

"اگر کسی به مناطق قفقاز شمالی و این سه کشور سفر کند، آثار فرهنگ و تمدن ایرانی را به وضوح می‌تواند ببیند.این منطقه از حیث تاریخی همیشه منطقه مناقشه برانگیزی، به ویژه در ۵ سده اخیر بوده است"وقتی عضوی از یک کریدور یا زنجیره می‌شوید، تحریم کردن به مراتب هزینه اش بالاتر می‌رود. اگر این کریدور در جریان باشد، و شما تحریم شوید، صدای ۷۰-۸۰ کشور دیگر درمی آید چون به محض اینکه این اتفاق بیفتد کالا در مسیر حرکت نمی‌کند و مسیرهای جایگزین هم گنجایش ندارند بنابراین حجم کالایی که ارسال می‌شود، کمتر است و هزینه‌ها به تبع بالا می‌رود و صدای بقیه کشورها در می‌آید و مخالفت با تحریم آمریکا نیزبالا می‌رود.

تصویر غلطی در ایران وجود دارد که تحریم منزوی کننده است. نه اینکه این غلط باشد، بلکه نیمی از حقیقت است. حقیقت این است که اگر منزوی باشید و عضوی از چنین زنجیره‌هایی نباشید، تحریم می‌شوید و وقتی تحریم شدید، منزوی‌تر می‌شوید. در تقابل ایران با آمریکا یکی از بحث‌های اصلی، کاهش تأثیر گذاری تحریم است.

این کریدور و مسیر می‌تواند در این زمینه هم نقش ایفا کند و در عین حال یکی از راه‌های دیگر کاهش تأثیرگذاری تحریم‌ها، افزایش تجارت و روابط اقتصادی با همسایگان است. طبعاً رئیس جمهور (آقای رئیسی) نیز اعلام کردند که سیاست اولشان همین است. بخشی از این کار باید به دو کریدور اصلی، مهم و مورد تأکید ایران، کریدور جنوب به شمال و کریدور جاده ابریشم معطوف شود. کشور در آن مناطق و جایی که کشور به کشورهای قبلی و بعدی وصل می‌شود از جمله ارمنستان بسیار اهمیت دارد.

بنابراین آمریکایی‌ها بیکار ننشسته‌اند که ما تأثیرگذاری تحریمشان را کم کنیم، درآمد را بالا ببریم و کاهش تنش دهیم و باعث افزایش بهبود وضعیت اقتصادی مردم شویم و تأثیر تحریم‌های آمریکایی را کم کنیم و عضوی از زنجیره‌ای شویم که اگر این اتفاق بیفتد، تحریم کردن ایران بسیار سخت‌تر خواهد بود و هزینه بسیار بالاتری خواهد داشت.

اگر بخواهید کشوری مثل ایران که جزو این زنجیره باشد را تحریم کنید از یک مسیر دیگر که دورتر است، جاده و ریل بسازید، طول می‌کشد. بنابراین همکاری کشورهای منطقه با آمریکا در اجرای تحریم‌ها کم می‌شود.

چرا بانک مرکزی کشوری مثل میانمار که قابل مقایسه با کشور ما نیست و با تمام نسل کشی مسلمانان و اتفاقاتی که بخش نظامی و غیر نظامی و دولت میانمار به وجود آورد، را تحریم نکردند؟ چرا ارتش را تحریم کردند، اما بانک مرکزی را تحریم نکردند؟ میانمار انرژی، نفت و قدرت منطقه‌ای ندارد و تنها روابط تجاری خوب با چین دارد که ما هم این ارتباط خوب را با چین و روسیه داریم.

منابع خبر

اخبار مرتبط