دشمن درشکه چی ها (+عکس)
هیچ قانونی و هیچ پلیس و شهرداریچی نتوانست، این قانون را که در داخل اتوبوس کسی نباید بایستد و مسافر باید به اندازه صندلیها سوار شود را اجرایی کند.
شاید اولین دلیلش این باشد که هیچوقت در ایران و بهخصوص کلانشهرها، اتوبوس به اندازه کافی وجود نداشته و در یک کلام حملونقل عمومی استاندارد و قابلقبول نبودهاست. هرچند ۱۰۲ سال از ورود اولین اتوبوسها به ایران میگذرد و در همه این سالها همه مسؤولان دولتی و شهری در اولین وعدههای خود سروسامان دادن به حملونقل شهری و اتوبوس را اولویت دادهاند اما تاکنون که هیچکدام اجرایی نشده. حالا چرا ما رفتیم سراغ اتوبوس شهری؟ به این دلیل که در سال ۱۳۴۹ در چنین روزی در انجمن شهر تهران راهاندازی خطوط سریعالسیر اتوبوسرانی تصویب شد.
از همان قدیم مسؤولان شهر میدانستند که اگر میخواهند رضایت مردم را جلب کنند باید آنها را زود به مقصد برسانند و اتوبوسهای استاندارد در اختیار مردم بگذارند و شرایط انسانی در حملونقل اجرا کنند اما هنوز هم در بر همان پاشنه یک قرن قبل میچرخد و مردم به اصطلاح روی زمین میمانند و اتوبوس و خط ویژه کم است و...
اتوبوس دیر به ایران رسید
خسرو معتضد که تاریخ ایران را مثل کف دستش میشناسد و برای هر جملهای که میگوید یک مرجع ذکر میکند، میگوید: ایران در استفاده از اتوبوسهای شهری از کشورهای همسایه و منطقه عقبتر بود. عراق مستعمره انگلستان بود و اتوبوس داشت، سوریه و لبنان مستعمره فرانسه بودند و آنها هم مترو و اتوبوس داشتند، مصر کشور پیشرفتهای بود و حملونقل شهری مناسبی داشت. ایران هم قبل این که اتوبوس وارد کند تراموای اسبی داشت.
"عراق مستعمره انگلستان بود و اتوبوس داشت، سوریه و لبنان مستعمره فرانسه بودند و آنها هم مترو و اتوبوس داشتند، مصر کشور پیشرفتهای بود و حملونقل شهری مناسبی داشت"پادشاهان قاجار به اروپا سفر میکردند و به هرچه میدیدند علاقهمند میشدند و دوست داشتند از آنها در ایران هم باشد. مثلا ناصرالدینشاه راهآهن را به تهران آورد و خطراهآهن را تا شاهعبدالعظیم کشید که همان زمان هم با اعتراض درشکهچیها روبهرو شد و آنها در سفارت انگلیس بست نشستند که قطار، کاروکاسبی آنها را کساد کردهاست. اتوبوس هم از زمان احمدشاه قاجار وارد ایران شد. چند دستگاهی آوردند، آن زمان ترکیه و دبی از اتوبوس استفاده میکردند و ایران تقریبا از این حملونقل عقب مانده بود. ایرانیها بیشتر از درشکه استفاده میکردند.
در سال ۱۳۲۷ که اتوبوس و تاکسی در تهران زیاد شده بود باز هم حدود 900درشکه در تهران فعال بود. از سال ۱۳۰۴ رضاشاه روی استفاده از اتوبوس برای حملونقل شهری متمرکز شد. اوایل اتوبوسها در اختیار بخش خصوصی بود، نمایندههای مجلس و کاسبهای بازار در خطوطی که مشخص شده بود اتوبوس راهاندازی میکردند.
خانمها سوار اتوبوس دوطبقه نمیشدند
اتوبوسهای قدیمی کوچک و کمی از مینیبوس بزرگتر بودند و حدود ۳۰ صندلی داشتند. فرهنگ اتوبوسسواری جا نیفتاده بود و بیشتر اوقات برای سوار شدن به اتوبوس و نشستن روی صندلی دعوا و کتککاری میشد. آنهایی که قلدر بودند، میتوانستند سوار شوند و بچهها و خانمها و سالمندان معمولا جا میماندند.
آنطور که در نشریه پارس نوشته شده بیشتر شوفر و شاگرد شوفرها هم بسیار بیادب بودند و بد با مردم رفتار میکردند و اشتباه خطرناکی که انجام میدادند این بود که با مسافران به پمپ بنزین میرفتند.
"پادشاهان قاجار به اروپا سفر میکردند و به هرچه میدیدند علاقهمند میشدند و دوست داشتند از آنها در ایران هم باشد"روزنامههای آن زمان و همین نشریه پارس آنقدر در اینباره نوشتند که این کار ممنوع شد.
در سالهای ۱۳۲۸ ــ ۱۳۲۷ آنقدر مردم شاکی شده بودند که اتوبوسها باید فقط به تعداد صندلیها مسافر سوار میکردند و اگر پلیس سرچهارراه مسافران را میدید که داخل اتوبوس ایستادهاند، آنها را پیاده میکرد و راننده را جریمه. بعد از کودتای ۲۸ مرداد بود که محمدرضا پهلوی دستور خرید اتوبوسهای بنز دماغدار را از آلمان داد.
اتوبوسهایی که از جنگ جهانی دوم مانده بودند و سال ۱۳۳۵ شرکت واحد اتوبوسرانی تحت نظر شهربانی برای سر و سامان دادن به خطوط تشکیل شد. سال ۱۳۳۷ اولین اتوبوس دوطبقه وارد ایران شد که بسیار هم مورد توجه قرار گرفت.
عکس این اتوبوس در میدان سپه روی جلد روزنامه اطلاعات منتشر شد و آمریکاییهایی که در ایران بودند هم از این اتوبوس عکس گرفتند و آن را به خارج فرستادند اما مردم از اتوبوس دوطبقه که بعدها تعداد آن زیادتر شد استقبال نکردند. خانمها که اصلا به طبقه دوم نمیرفتند و مردها هم مجبور میشدند به طبقه دوم بروند.
اتوبوسرانی در همه کشورها پیشرفت کرده و یکی از وسیلههایی است که مردم دیگر کشورها تمایل دارند از آن استفاده کنند اما راستش را بخواهید در ایران ما اتوبوسرانی مثل کشورهای آفریقایی است، شلوغ و بینظم و تا مردم مجبور نباشند از آن استفاده نمیکنند. الان هم مثل سابق است، شلوغ و بینظم.
خرده روایت های اتوبوسی
بنز دماغ دار
سال ۱۳۰۵، رضاخان از شوروی اتوبوسهای «ریس» را وارد کرد و هشت خط اتوبوسرانی راهاندازی کرد.این خطوط ابتدا بهصورت خصوصی بود.
ولی بعدا به دلیل درگیری سر مسافرها، شرکتواحد تاسیس شد. این اتوبوس که به آن بنز دماغدار میگفتند، در دوران رضاخان وارد شد.
ابتدا برای مسیرهای برونشهری تهران بعدش هم با گسترش شهر تهران، به داخل شهر آورده شد. نامگذاریاش هم به دلیل شکل ظاهری آن بود وگرنه کارخانه بنز چنین اسمی روی آن نگذاشته بود. کرایهاش یک ریال بود.
درش هندلی بود. دکمهای نبود.
"چند دستگاهی آوردند، آن زمان ترکیه و دبی از اتوبوس استفاده میکردند و ایران تقریبا از این حملونقل عقب مانده بود"دسته داشت. یکی برای در عقب، یکی برای در جلو. راننده دستگیره را میکشید و در باز میشد. موتورش هم جلو بود. آن موقع توی خط میدان خراسان به مسگرآباد کار میکرد.
بنز ۳۰۲
بنز ۳۰۲ تخممرغی بعد دماغدارها آمد.
چون عقب و جلویش انحنا داشت. اینها مدل ۶۳هزاری بودند. اوایل دهه ۶۰ و اواخر ۵۰ بود که وارد شرکت واحد شدند. بعدش ۱۸هزاری آمد.
بنز سوپر سه جعبه. اتوبوسهای ۱۷ و ۱۸ و ۱۹ و ۲۱ هزاری که کارخانه تولید میکرد، سه جعبه فرمان هیدرولیک بود.
رانندهها هم برای آنها سر و دست میشکستند.
"در سال ۱۳۲۷ که اتوبوس و تاکسی در تهران زیاد شده بود باز هم حدود 900درشکه در تهران فعال بود"تا آن موقع فقط اتوبوس دوطبقه، ۳۰۵، ۳۶۰ و ۳۰۲ در تهران فعال بودند. تا ۱۶ هزاری فرمانها خیلی سفت بود. جدیدها اما هیدرولیک بودند.
اتوبوس های برقی
سال ۷۱-۷۰ اتوبوسهای برقی از چکسلواکی وارد شد. اولین مسیرش هم چهارراه تهرانپارس به میدان امامحسین بود.
اتوبوسهای برقی تا خود راهآهن تهران با قطار میآمدند بعد با تریلی تا چهارراه تهرانپارس. همزمان اتوبوسهای ایکاروس آمد.
شاید بهترین اتوبوسی بود که وارد تهران شد. مجارستانی بود. سال ۸۲ که میخواستند آنها بازسازی کنند.
بدنه را که شکافتند، کوچکترین پوسیدگی نداشت. ۲۰ سال کار کرد. ۲۸۰دوکابین و ۲۶۰ تککابین.
"اوایل اتوبوسها در اختیار بخش خصوصی بود، نمایندههای مجلس و کاسبهای بازار در خطوطی که مشخص شده بود اتوبوس راهاندازی میکردند"کولر نداشت اما چکش داشت که همان روز دوم مردم چکشها را برداشتند. در سریهای بعد، خود شرکتواحد چکشها را برداشت گذاشت توی انبار.
یا مثلا زنگ ایستگاه داشت که رانندهها قطع میکردند. اتوبوسهای ۳۰۵ هم زنگ داشت. کلمه Stop آن جلو روشن میشد. مدیر یکی از مناطق، عوضش کرد بهجایش مرگ بر آمریکا روشن میشد!
طاهره آشیانی - روزنامه نگار / روزنامه جام جم
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران