تووی یک برنامه تلویزیون حکومتی شرکت کرده، حالا می خواهد جنبش خشونت پرهیز راه بیندازد!؛ ف. م. سخن - Gooya News
وقتی در تلگرام احمد زیدآبادی خواندم که:
«دیشب هنگامی که از شبکۀ چهارم صدا و سیما زنگ زدند و برای حضور در مناظرهای در بارۀ "استقلال" دعوتم کردند، غافلگیر شدم. پاسخم به آنها این بود که چند هفتهای مهلت دهید تا در بارهاش فکر کنم. گفتند؛ برنامه برای ساعت ۱۰ شب تدارک دیده شده است!میدانستم که حضورم در صدا و سیما واکنشهای منفی برخی از دوستان و حتی خانواده را به دنبال خواهد داشت، اما با خود اندیشیدم: من همیشه بر بحث و گفتگوی آزاد به عنوان راهی برای عبور از بدفهمی ها و کژاندیشیها تأکید داشتهام و همین هفتۀ پیش روزنامهها از قولم تیتر زدند که "تنها راه عبور از بحران گفتگوست". حال از طرف یک رسانه که با عملکردش مخالفم برای گفتگو در برنامهای زنده دعوت شدهام. با چه منطقی آن را رد کنم؟ بگویم چون رسانۀ معتبری نیستید شما را تحریم کردهام؟ مگر با آن همه شبکه و رادیو که قبل از سال ۸۸ گفتگو میکردم همگی کاملاً معتبر بودند؟ مگر قبل از این اعلام نکرده بودم که ماهیت یک رسانه برایم مهم نیست آنچه مهم است انعکاس دقیق سخنانم است و حتی با روزنامۀ کیهان نیز حاضرم مصاحبه کنم؟...
نتیجۀ این تأملات، عملاً راهی جز پذیرش دعوت باقی نمیگذاشت و اگر رد میکردم با خودم در تناقض میشدم در حالی که مهمترین دغدغۀ من صلح درونی است...»...
موضوع برایم چندان تعجب انگیز نبود، چون می دانستم آخر عاقبت کسانی مثل زید آبادی همین خواهد شد که شد.
حکایت زیدآبادی، حکایت «پل رودخانه ی کوآی» است؛ حکایت دچار شدگان به سندروم استکهلم.
هر قدر توضیح دهی که این توجیهات دلایل اش این است، نه صلح درونی تو،،، باز هم گفتارت مسموع نخواهد افتاد چون این سندروم، ذهن را بلوکه می کند و آزاد کردن چنین ذهنی، نیازمند درمان های روانشناسانه ی طولانی مدت است آن هم به شرط خروج کامل از وضعیتِ در حصار، که تازه چنین درمانی هم می تواند به راحتی با یک تکانه و تغییر شرایط کلا بی اثر شود.
حالا کاش موضوع به همین توضیحات و توجیهات علل حضور در تلویزیون حکومت نکبت ختم می شد.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران