قسمت صد و چهارده عشق منطق انتقام

پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱

   سریال عشق منطق انتقام قسمت صد و چهارده 114Eshgh Mantegh Entegham Serial Part ۱۱۴

وقتی اوزان با اطلس به خانه می‌رسد، می‌بیند که رویا آنجاست و با اسرا مشغول صحبت است.

رویا بعد از خداحافظی از آن‌ها بیرون از خانه روی ماشین اسرا خط می‌اندازد و می‌رود. 

زمرد پشت پنجره منتظر رسیدن مادرشوهر منکشه است و با دیدن او با خوشحالی به استقبالش می‌رود و او را به طرف غذاخوری می‌برد.

منکشه با دیدن مادر یارجین شوکه می‌شود و می‌فهمد کار زمرد بوده و او را تهدید می‌کند.

مادر یارجین به محض رسیدن، شروع به زدن زخم زبان می‌کند و زمرد با لذت به او نگاه می‌کند.

شب در خانه اوزان و اسرا وقتی اطلس غذایش را تمام می‌کند، اسرا بشقاب اوزان را هم برمی‌دارد و می‌گوید برو به قرارت با آن زن‌ها برس.

اوزان می‌گوید تو هنوز در فکر آن‌هایی؟ اسرا می‌گوید با صد زن هم قرار بذاری نمی‌توانی من را فراموش کنی، فقط پنج دقیقه طول می‌کشد که بیایی دنبالم.

"   سریال عشق منطق انتقام قسمت صد و چهارده 114Eshgh Mantegh Entegham Serial Part ۱۱۴ وقتی اوزان با اطلس به خانه می‌رسد، می‌بیند که رویا آنجاست و با اسرا مشغول صحبت است"

اوزان می‌گوید به همین خیال باش در اصل ۵ دقیقه طول می‌کشد که تو جلوی من وا بدهی. 

در خانه یارجین هم مادر او مدام از غذاهای منکشه ایراد می‌گیرد و او را حرص می‌دهد. زمرد هم از بگومگوی آن‌ها لذت می‌برد. مادر یارجین به زمرد می‌گوید منکشه زندگی پسرش را تباه کرده و او قرار بوده دانشمند بشود.

منکشه هم می‌گوید همه زندگیش را به خاطر اخترعات یارجین فروخته است.

زمرد هم آتش بیار معرکه است و مدام حرف‌هایی می‌زند تا دعوا ادامه پیدا کند. 

اسرا وقتی به اتاقش می‌رود می‌بیند اوزان بدون لباس توی کمدش دنبال چیزی می‌گردد.



او اوزان را از اتاق بیرون می‌اندازد و می‌گوید دستش را خوانده و می‌داند این کار را می‌کند تا او را تحت تاثیر قرار دهد. اوزان انکار می‌کند و می‌رود. 

رویا شب در خانه برای مادرش ماجراهای آن روز را تعریف می‌کند و می‌گوید فکر می‌کند اوزان و اسرا شب‌ها جدا می‌خوابند، اما رابطه‌شان با هم خوب است.

او می‌گوید برای فردا شب که مهمانی شرکت برگزار می‎‌شود، نقشه‌ای دارد.

رویا آن شب به کسی به اسم باریش می‌گوید فردا شب کمکش کند تا بتواند به اوزان نزدیک شود. 

اسرا شب به بهانه تماشای فیلم کنار اوزان مینشیند و از خاطرات گذشته با او حرف می‌زند و بعد برای برداشتن پتو به اوزان نزدیک می‌شود و وقتی اوزان به سمت او جذب می‌شود با خنده از او فاصله می‌گیرد.

اوزان می‌گوید عطری که من دوست دارم را زدی و فکر کردی می‌توانی اینطوری مرا تحت تاثیر قرار دهی؟

اوزان می‌گوید بهتر است این بازی را تمام کنیم.

اوزان آخر شب اسرا را صدا می‌زند و به او می‌گوید داشتم کشو را می‌گشتم، گردنبندت را دیدم.

"منکشه با دیدن مادر یارجین شوکه می‌شود و می‌فهمد کار زمرد بوده و او را تهدید می‌کند"اسرا نزدیک اوزان می‌نشیند و اوزان در مورد گذشته با او حرف می‌زند و می‌گوید دوری از او خیلی برایش سخت بوده و به یادآوردن شبی که در جزیره گذراندند، داشت او را دیوانه می‌کرد.

اوزان به اسرا نزدیک می‌شود تا او را ببوسد و اسرا هم مقاومتی نمی‌کند.

اوزان با خنده می‌گوید من گفته بودم فقط ۵ دقیقه طول می‌کشد، آسانتر از چیزی شد که فکر می‌کردم.

اسرا جا خورده اما خودش را از تک و تا نمی‌اندازد و می‌گوید او هم داشت نقش بازی می‌کرد و با خنده می‌رود؛ اما وقتی به اتاقش برمی‌گردد با چشمان پر از اشک خودش را سرزنش می‌کند. 

فردا مادر یارجین در مورد دخترانی که یارجین را می‌خواستند، حرف میزند و می‌گوید او یک نامزد به اسم آسمان داشت و غذاهای خیلی خوشمزه‌ای درست می‌کرد.

وقتی منکشه در حال دعوا با یارجین است، زمرد فورا به مادر یارجین می‌گوید هنوز با آسمان در ارتباط است و می‌تواند شماره‌اش را به او بدهد. 

پایان قسمت ۱۱۴ 

قسمت بعدی - سریال عشق منطق انتقام قسمت صد و پانزده ۱۱۵ قسمت قبلی - سریال عشق منطق انتقام قسمت صد و سیزده ۱۱۳ Next Episode - Eshgh Mantegh Entegham Serial Part ۱۱۵ Previous Episode - Eshgh Mantegh Entegham Serial Part ۱۱۳

منابع خبر

اخبار مرتبط

پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۱
رادیو زمانه - ۱۶ بهمن ۱۴۰۰
باشگاه خبرنگاران - ۲۷ فروردین ۱۴۰۰
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱